سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

دیکتاتوری برای حفاظت محیط زیست - مرضیه شاه بزاز

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : «آفتاب آمد دلیل آفتاب» مردی طبیعت دوست و شریف از ایران زمین با تن خود جلوی فاضلاب نابود کننده آب دریا
را بطور نمادین بست، و آن عکس که به راستی لرزه بر تن هر انسان طبیعت دوستی می اندازد به سراسر جهان مخابره شد و برای همیشه ثبت تاریخ گشت. حیف که اینجا امکان ثبت آن نیست.

آن عکس براستی دیدن دارد. ایرانیان دلسوز و نگران، به مرد بپیوندید و عکس تاریخی و گریه آورِ او را تا می توانید تکثیر نمایید.

«به گزارش «تابناک»، کیانوش جهانبخش عضو شورای شهر بندرعباس در اقدامی جالب توجه و با هدف اعتراض به ورود بی رویه فاضلاب به دریا در این شهر،‌ خود را در مقابل یکی از کانال های اصلی ورود فاضلاب به دریا قرار داد تا به این روش اعتراض خود را به این وضعیت و بی توجهی مسئولین شرکت آب و فاضلاب شهری بندرعباس اعلام نماید.

وی گفت: ‌۱۲ سال است که شرکت آب و فاضلاب بندرعباس،‌ پساب فاضلاب این شهر را به دریا می ریزد و نمی دانم که کدام قانونِ این کشور به این شرکت اجازه چنین اقدامی و تخریب این چنینی زیست محیط بندرعباس را می دهد.

جهانبخش به فاصله یک ساعت پیش از جلسه ی شورای شهر بندرعباس، خود را در برابر یکی از کانال های واریز فاضلاب بندرعباس به دریا قرار داد و از آن جا نیز با همان لباس ها راهی جلسه علنی شورای شهر بندرعباس شد تا بدین شکل توجه جامعه و اعضای دیگر شورا و دستگاههای مسئول را به این فاجعه جلب نماید.»
۷۰٣۰۲ - تاریخ انتشار : ٣۰ شهريور ۱٣۹۴       

    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : سلام بانوی عزیز، و درود بر شما که در بابِ طبیعت احساس مسئولیت می کنید. بخشی از مشکلات پدید آمده به
نوعی جهانی است که در کشور های های مختلف، میزان آلودی به دلایل مختلف از جمله مراقبتی یکسان نیست.
مشکل میهن ما اما بخشی به سادگی می تواند حل شود که نمی کنند.
به دو دلیل اصلی نمی کنند.
۱ - احساس مسئولیت و طبیعت دوستی نیست؛ جامعه در حرص بدست آوردنِ پول به هر قیمتی، دارد جان می کَند چنان، که دیگر نه فقط طبیعت فراموش شده، بلکه حتی انسان خود را فراموش کرده.

۲ - بسیاری از مسئولین دانش کافی ندارند. به عنوان نمونه اغلبِ کسانی که برای نمایندگی مجلس کاندید می شوند، از سواد چندانی برخوردار نیستند. بطور سطحی اطلاعاتی اجتماعی، سیاسی و گاه امنیتی دارند + اطلاعات رشته ی تحصیلی شان که آن را نیز باید دید در چه حدی است و مدرک را کجا و چگونه گرفته. در حالی که نماینده ی واقعی مردم باید آگاهی بزرگ و دلسوزی دانشمند و ژرف بین باشد.

این بیسوادی و بی مسئولیتی و پول پرستی - ویژگی جامعه ی پول محور شده - دارد ایران را در درون تهی می سازد؛ و این خارج از جریان جهانی بحران محیط زیست است.

به یک نمونه اشاره می کنم. در اغلب روستا ها و شهر های ایرانِ امروز - در بیست و پنج سال اخیر - آنهایی که کنار رود ها و نهر ها می زیند، دیگر چاه برای فاضلاب(فاضل آب) نمی کَنند، پس با یک لوله ای موال، دستشویی و حمام خانه را مستقیم به رود وصل می کنند و این جنایتی بزرگ است. سال پیش «جنبش پاکیزه خوی تالش» پیشنهاد داد که در این مورد باید فورن قانون را برقرار کرد. یعنی باید به مردم گفت: یک ماه وقت دارید چاه بکنید تا فاضلاب خام یعنی نابود کننده آب، طبیعت و ماهی ها و دیگر آبزیان و در نتیجه نابود کننده ی انسان، مستقیم وارد رودها، نهر ها، دریا ها و دیگر آبگاه ها نشود؛ وگرنه باید جریمه بپردازند.

آن پیشنهاد نجات بخش را نه فقط اجرا نکردند؛ بلکه طوری وانمود کردند که آن کار ضد طبیعت و ضد بشر عادی است.
پس در نتیجه فاضلاب خامِ خانه های ایرانی نزدیک رود ها همچنان جنایتکارانه مستقیم وارد رود می شود!
در جامعه ی حریص و پول محور، دیگر حتی انسان خود را فراموش می کند؛ و فقط پول مطرح است و باز هم پول.
راستی، چرا به این بی فرهنگی و بیداد بزرگ گرفتار آمده ایم؟
برای اینکه نوکیسگان غارتگر، پیوسته کاخ ها و پول های غارتی خود را به رخ مردم می کشند؛ در نتیجه به مردم این را تلقین می کنند که همه دارند می بَرند، خورند، کاخ می سازند و ... پس گور پدر طبیعت، اصلن گور پدر خودت که انسان باشی، پول را باش!
در غروب های شهر های بزرگ ایران بچه های غارتگران، آن جنایات بی صدا را صدادار می سازند، و هر غروب با ماشین های آخرین سیستم - سد ها میلیونی و میلیاردی - وارد خیابان های شهر، بخصوص در مناطق ثروتمند می شوند و آسایش مردم را با حرکاتی پر از بی فرهنگی بر هم می زنند و نامش را می گذارند "رو کم کنی" و "دور دور".
یعنی یک بچه دزد با ماشین لوکس خود به میدان می آید تا به بچه دزد دیگری بگوید - رویش را کم کند - که پدر من دزدی زرنگتر از پدر تو بوده، در نتیجه ماشین من از ماشین تو بهتر است!
و این توهینی بزرگ است به سر زمین ایران و مردم ما و فرهنگ ما.

این اندکی از سد ها ندانمکاری و نابکاری بود که ذکر شد. من وقتی از این دست بیداد ها می نویسم، باور کنید گریه ام می گیرد؛ زیرا گاه چاره ی دیگری نیست، یعنی آلودی به هر حال کم و یا بیش وجود دارد؛ ولی بسیار گاه در میهن ما کسی اصلن به فکرِ سالم سازی نیست، حتی مردم؛ وگرنه امکان کندن یک چاه فاضلاب در حیاط خانه برای همه مقدور است.
۷۰۲۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱٣۹۴       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست