سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

چپ، در آستانه‌ی یک انتخاب - ریوار آبدانان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : فرهاد عاصمی

عنوان : ملی گرایی ارتجاعی و میهن دوستی انقلابی
بدون تردید ریوار آبدانان ارزیابی شایان توجهی ارایه کرده است که با بسیاری از نکات آن می توان توافق کامل داشت. به ویژه در باره «انقلاب روژآوای کردستان» در سوریه و یا «ملی گرایی جزء نگر»ی که به درستی مورد انتقاد قرار گرفته. لابد منظور ملی گرایی ارتجاعی از نوع سیاست مسعود بارزانی است که همان طور که اشاره می شود، ریشه در نظام فئودالی- فبیله ای دارد.
در برابر این ملی گرایی ارتجاعی، میهن دوستی انقلابی و ضد امپریالیستی ی خلق ها قرار دارد که مضمون نبرد رهای بخش خلق های کشورهای جهان سوم را در شرایطِ سلطه جهانی اقتصاد امپریالیستی تشکیل می دهد. میهن دوستی انقلابی و ضد امپریالیستی در امر مقاومت و مبارزه ی خلق ها علیه سلطه نواستعماری امپریالیسم، به ویژه در منطقه خاورمیانه، اهرم پرتوانی را تشکیل می دهد به منظور تجهیز توده ها در دفاع از آزادی و منافع ملی و حفظ حاکمیت ملی. میهن دوستی انقلابی می تواند از این رو نقش پرتوانی در خاورمیانه علیه برنامه استراتژیک امپریالیسم آمریکا به منظور تحمیل «نقشه خاورمیانه بزرگ» آن ایفا کند. نقشه ای که توسط امپریالیسم به منظور "تقسیم و حکومت کن" دنبال می شود.
۶۹۵۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : دولت ملت و کردیسم منطقه
هر تحلیلگر و یا نظریه پرداز، کار خویش را بر مبناهایی قرار می دهد وآن را پی می گیرد .اگر آن مبانی بر اساس یک برداشت پوچ و یا توهم آمیز باشد قطعا" آن تحلیل گر یا نظریه پرداز در مسائل رهنمودی و یا راهگشایی ویا ... دچار یک پرت و پلا گوئی خواهد شد . باید گفت: در منطقه ،کردیسمی می خواهد ، خویش را بنمایش بگذارد ویا اگر توانست خود را تحمیل کند . که در این راستا، وابستگانی که خود را به کردیسم وابسته می دانند و یا می شناسانند گاها" در مطرح کردن مسائل مربوط به کردیسم چنان رفتاری غلو آمیز رااز خود بروز می دهند که مردم مظلومی که کرد نامیده می شوند و در بازیهای مخرب گروهایی که خود را رهبر و راهبر آنان می دانند و در این چند دهه ضررات و مشقات زیادی را نیز متحمل شده اند، هاج و واج می مانند . ومی پرسند: این نوع رفتار غلو آمیز رهبران ،که نوعی نجات بخشی جهانی را هم رسالت کردیسم میدانند درست است؟ یا خیر ، باید در بازیهای این رهبران کردی مواظب باشیم با سیاستهای ماجراجویانه اشان ، جوانان بیشتری ازما خورده نشوند. ::::::: در این منطقه با توجه سیاستهای جهان سرمایه داری فلان فلان شده ، که بدنبالش ، حمایتی از کردیسم منطقه را داشته،حمایتی که می تواند: ابزاری ویا... و بصورت کوتاه مدت ویا بلند مدت باشد ،سبب شده است ؛که کردیسم نیز از این بلبشو حاکم بر منطقه استفاده و یا سوء استفاده کند و اهدافی را نیز تعقیب کند . ودر بهره برداری از شرایط ،گاها" گروهی از کردیسم در مقابل گروهی دیگر از کردیسم قرار می گیرد و بسمت حذف هم نیز می روند. یکی از وقایعه ای که از طرف گروهی از کردیسم منطقه با رزمندگان خاصش(گریلاها) بسیار پر رنگ و تبلیغاتی شده و پیرامونش مانور و رویا پردازی می شود منطقه ایست به نام کوبانی .که در رابطه با مسائل حادث شده در آن منطقه حرف و حدیث بسیار مطرح است .که در این رابطه سئوالی مطرح است : آیا مسائل مطروحه برای آن منطقه می تواند مبنای رویا پردازیِ دیگران قرار گیرد؟ و یا بعضی از مسائل مطروحه صحت دارند یا صحنه سازی هایی و مظلوم نمایی هایی نیز برای اهداف دیگری نیز وجود دارد؟ از سئوالات که بگذریم!به مطالبی از مطالب ارائه شده توسط جناب آبدانان که گاها" از طرف دیگرانی نیز شنیده می شوند ،پرداخته می شود. ایشان از شکست پروژهء دولت ملت سخن می گوید . اعلان شکست این پروژه وقتی از طرف امثال جناب آبدانان که گاها" مسائل منطقه ای و جهانی را مورد توجه قرار می دهند و در هر موقعیتی پای کردیسم منطقه را نیز به میان می آورند ، می تواند حساسیت بر انگیز شود و گوینده مورد توجه قرار گیرد. با توجه به شرایط وجودیِ کشور های منطقه این پروژه می تواند در کشورهای مختلف بگونه های مختلفی مطرح گردد. چون شرایط وجودی ایران در منطقه با سایر کشورهای تفاوت دارد . انگیزه گویندهء شکست پروژه ، خود می تواند حامل پیامی خاص باشد . پیامی که سخن جناب آبدانان از شکست پروژهء دولت ملت در ایران می دهد اینست: قبلا" ملت ایرانی وجود نداشته اما در زمان رضاشاه است که اجرای این پروژه در ایران مطرح می گردد ،و ملت ایران ساخته می شود . و چون این پروژه با شکست مواجهه شده است پس دلیل وجودی برای کشور ی بنام کشور ایران و ملت ایران باقی نمی ماند . در نتیجه هر کس می تواند سرنوشت خویش را پیش بگیرد و برود دنبال کار خویش، دنبال کار خویش رفتن هم حداقل برای کردها مشخص است. با توجه به شرایط منطقه ، درست است که دولت ملت خوب نیست اما این می تواند برای کردیسم منطقه خوب باشد . یعنی یک دولت ملت کردیسم بر پا کنیم بر بقایای دولت ملت های قبلی این منطقه. و این دولت ملت کردیسم جدید در منطقه چون یک رسالت جهانی برای خویش قائل است به هدایتگری وبه راه راست آوردن دیگران بشیوه دخالت گرانه هم خواهد پرداخت. که موضوعش یک طنز تلخی است. ممکن است گفته شود: این تفکر دولت ملت کردیسم در رابطه با بعضی از گروه های ی کردیسم صادق باشد اما در رابطه با وابستگان به پ ک ک ، پ ک ک ای که به کانتون ها(جزایر) توجه دارد نمی تواند صادق باشد. که در این رابطه باید گفت: وقتی اوجالان ، شخصی که نفوذ معنوی زیادی بر گریلاها دارد با تاریخ سازی هایش، کرد های منطقه را با یک پرتاب ۲۶ قرنی به عقب ،و آنان را به مادها وصل می کند و غلغلک قومی و ایلی و طایفه ای را به ملت کردیسم تغییر می دهد این مطلب خود گویای پیام مهمی است!. اما در رابطه با شکست دولت ملت در ایران باید گفت: نمی توان از شکست این پروژه سخن گفت: و سپس رندانه ایده های خویش را به دیگران القاء کرد . یکی از اهداف این نوع پروژه ها و تفکرات در آن دوران این بوده : برای نجات یک سرزمین و مردمان آن از نظامات ایلی و طایفه ای و قومی و ملوک الطوایفه ای به نظام شهروندی ،اجرای این پروژه ها ضروری است، و وجود این تفکرات نیز بایدجلوه گری کند. در ایران اگرچه دو مستبد مشکلاتی را در اجرا ایجاد کردند اما تغییر بافت های اجتماعی از ایلی و طایفه ای و قومی بسمت شهروندی اجرائی و عملی گردید و وجود کلان شهرها گویای پیام مهمی است اگر چه ممکن است آن به شهر آمده هنوز خصلتهای ایلی و قومی را با خود حمل کند اما شهر نشینی و سپهر شهری بر آن خصلتهای قبلیش غلبه خواهد کرد و او را به سمت شهروندی خواهد برد که در نوع مبارزاتِ آنان برای دست یابی به خواسته هایشان که حقوق شهروندی است شیوه های دیگری را بر می گزیند. و در مبارزات وی دیگر جو غالب مبارزاتی بر اساس مسائل قومی و ایلی را نخواهیم دید . پس باید گفت: هیچ شکستی در رابطه با دولت ملت مطرح نیست! بلکه در شرایط فعلی نیاز به مانور دادن روی آن دیده نمی شود .بلکه نوع حرکات ،دنبالهء دست آورده های آن پروژه خواهد بود که راهکاری دگر می طلبد. که تقویت نظام شهروندی را در پی خواهد داشت.نوع رفتار معتقدین به شکست پروژه دولت ملت چگونه می تواند باشد؟ آنان باید یک عقب گردی را داشته باشند به زمانی که پروژه اجرایی شده بود بروند و از اول شروع کنند و ایل و طایفه و قوم را سوار الاغ و قاطر وکنند و پروژه دولت ملت سازی کردیسم خود را شروع کنند.:::: شاید یکی از تصورات بر چیدن بساط قندیلیان بر این باشد: که در این خصوص گفته می شود اوجالان نیز به این نتیجه رسیده است که آن گریلاها از کوهستان و غارها بیرون بیایند و وارد شهرها شوند و خصلتهای شهروندی در آنان تقویت گردد و با نوع زیست جدیدی سازگاری پیدا کنند و دیگر زندگی رویا پردازانه را کنار نهند. تا ببینیم در آینده چه پیش می آید.
۶۹۵۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣۹۴       

    از : مسعود راد

عنوان : مبارزه اصلی بر سر حقوق انسانی است
مشکل بزرگ چپ ایران اتصال تاریخی به حزب دست ساز کا گ ب یعنی حزب توده است۰ در نتیجه تئوری را به توجیه تبدیل کرده و به شعار زدگی و بی عملی رسیده۰ تا جاییکه در کنار خودکامگان حاکم بر ایران قرار گرفته، مردم را فراموش کرده و از منافع مافیای روسیه دفاع می کند۰
دنیای امروز هنوز و تا سالها در مسیر گذر از سنت به مدرنیته و نوگرایی قرار دارد۰ خصوصیات سنت گرایی: دیکتاتوری، حکومت مرکزی، و افراط گرایی به منظور انباشت قدرت و سرمایه در دست حاکمان است۰ مشخصه اصلی نوگرایی: دمکراسی، عدم تمرکز دولتی، و عدالت اجتماعی در پرتو اعلامیه جهانی حقوق بشر است۰ همه درگیریهای منطقه ای و جهانی، یا مبارزه گروههای سنت گرا برای تفوق بر یکدیگر، و یا تلاش آنها در جهت سرکوب مبارزات مردمی برای کسب آزادی و دمکراسی است۰ به عبارت دیگر، مبارزه اصلی بر سر حقوق انسانی است۰
چپ سنتی ایران، از روی غریزه هنوز تلاش دارد روابط سنتی پیشین را حفظ و ابقا کند و از همین رو میانه خوبی با حقوق بشر ندارد۰ این در حالی است که مردم در ایران و حتی منطقه بارها نشان داده اند که خواستار حقوق انسانی خود هستند۰ ممکن است مدتی در دام شعار زدگی افراطیون سنت گرا گرفتار شوند، اما به زودی در مقابل هرچه که در جهت آزادی و رفاه ایشان برنامه ریزی نشده باشد مقاومت خواهند کرد۰
نتیجه اینکه تا وقتی چپ نو خود را علنا و عملا از وابستگی به حزب توده و چپ سنتی رها نکرده و اعلامیه جهانی حقوق بشر را محور اصلی تلاشهای تئوریک و عملی خود قرار نداده، به تغییر امیدی نیست و در بر همان پاشنه خواهد چرخید۰
۶۹۴۹۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣۹۴       

    از : محمود از ایران

عنوان : پارادایم مبارزه بومی از تجربه خارجی نشات نمی گیرد.
خوش نوشته اید که " ملی گرائی از زمره سلاح های مرگبار سرمایه داری است که برای ایجاد درگیری های درون ملت - دولت و تجزیه کشورها بویژهئ در خاورمیانه استفاده می کند." آقای " ریوار " از دو سطر مزبور می فهمم که ملی گرائی را سلاح مرگبار سرمایه داری می دانی. درست می گوئید؛ اما بلادرنگ انگشت بر مبارزات قومی می گذاری و می نویسی :"اصولا در این مقطع زمانی دو رویداد تاریخی در منطقه‌ی خاورمیانه بروز کرد که نویدگر تلاش جریان چپ برای رسیدن به پختگی سیاسی است: اولی انقلاب روژآوای کردستان مقاومت کوبانی و دومی پیروزی حزب دموکراتیک خلق‌ها در ترکیه." اولی را انقلاب در کوبانی می دانی و دومی را متاثر از مشی پارلمانتاریستی دانسته ای؟ من با نوشته شما درگیر می شوم شما که از خلاء نبود استراتژی سیاسی نیرومند از سوی چپ سخن به میان می آورید؛ قطعا منظور شما خلاء نبود استراتژی چپ ایران است. اما گمان دارم در زمینه سازی برای تنظیم و تدوین استراتژی به شناخت درست از جامعه ایران نرسیده ای تا بتوانی راهکار مشخص برای چپ ایران تدوین و ارائه نمائی، بنابراین در لابلای کلی گوئی پناه گرفته ای.
آقای " ریوار " کنار هم گذاردن تجربه به اصطلاح انقلاب کوبانی و پیروزی پارلمانی حزب دموکراتیک خلق ها در ترکیه توسط شما باعث می شود تا من تصور کنم به " اصقلاب اعتقاد دارید؛ بنابراین دچار پارادوکس شده و نمی توانی در مورد ایران بنویسی که چپ ایران از طریق انقلاب " روژآوای " کوبانی به مقصد می رسد یا از الگوی مشی پارلمانی نظیر شرکت حزب دموکراتیک خلق‌ها در انتخابات ترکیه آنهم ترکیه به قول شما " ترکیه‌ای که خود را دژ فولادین سرمایه‌داری(از نوع سبز اسلام‌گرا". قطعا می دانی که چپ ایران بیشتر بر مدار مسائل طبقاتی می گردد تا مساول قومی. آیا چپ ایران با تصویری که شما در برابرمان قرار داده اید که " در چنین فضایی چپ ایران کدامین رویکرد سیاسی را برمی‌گزیند؟ آیا زمان طرح استراتژی‌های سیاسی مشخص و عمل سیاسی نیامده است؟ این است راه برون‌رفت چپ از وضعیت بحران‌زده‌ی کنونی. جامعه‌ی ایران نیز به یک پیشاهنگی نظری و به همان اندازه سیاسی نیاز دارد. جامعه‌ی ایران از پتانسیل سیاسی‌شدن بالایی برخوردار است. اگر چپ با همه‌ی خوانش‌ها و طیف‌های مختلفش به سطحی از سازمانی‌شدن برسد که قابلیت سیاست‌پردازی داشته باشد آنگاه می‌تواند این پتانسیل را به تحرک وادارد. اینک دقیقا مقطعی است که چپ از پشت میز مطالعه برخیزد و آموزه‌هایش را در پلاتفرمی مشترک ارایه دهد و دست به عمل سیاسی بزند." کلیدواژه این بخش نوشته شما عبارتند از نیاز به پیشآهنگ نظری – سیاسی، پتانسیل سیاسی شدن جامعه و ارتقاء سطح سازمانی چپ برای سیاست پردازی؛ خب ! با وجود این کلیدواژ ها، چپ ایران در کوتاه مدت توان تدوین و ارائه استراتژی را دارا می باشد؟ در این موارد پرسش هائی برایم پیش آمده که با شما عنوان می کنم : الف - پیشآهنگ نظری – سیاسی نهایت به همان پیشآهنگ و پیشرو سازمانی نمی رسد؟ چپ به سطحی از سازمانی برسد یعنی چه؟ شما چپ کنونی ایران را اینک در چه سطحی می بینید؟ معیار و شناسه سطوح گوناگون چپ و سطح موردنظر را تعیین نموده و بفرمائید پلاتفرم چپ مورد نظر شما که قاعدتا چپ نو هست بیشتر بر دوش مبارزات قومی است؟ و یا متکی بر مبارزات مدنی است؟ آیا مبارزات طبقاتی مقدم است؟
در این رابطه از شما می پرسم که چه عاملی باعث شد تا مبارزات اقلیم کردستان عراق در مبارزه با داعش به نتیجه نرسد اصل مبارزات ملی – قومی شما بی نقص باشد. در پایان چپ یونان و پودوموس اسپانیا را چگونه می بینید و الگوهای مزبور را مناسب ایران می دانید؟
۶۹۴۹۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣۹۴       

  

 
چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست