سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

از تامگرایی در اندیشه تا خشونت درعمل - پرویز دستمالچی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : بهمن پارسا

عنوان : این قصّه سر دراز دارد...
نخست دست مریزاد آقای دستمالچی. وبعد که ، گفتا زکه نالد که از اوست که بر اوست..!!! آنچه بر مسلمان و اسلام رفته و میرود ریشه در خود اسلام دارد. در شرایطی خیلی خوشبینانه تر ، ریشه در تعالیم و تبلیغات اسلامی دارد که همواره متکی است به آیات قرآنی و تفاسیر منبعث از احکام واحادیث و روایت این دین و مذاهب گوناگونش. آدم وقتی میشنود ویا میخواند که فرد متحجری مثل خاتمی امام جمعه ی تهران این عملیات را تقبیه میکند اگر استفراغ نکند ، به تهوع حتما مبتلا میشود. اگر کسی از هریک از علمای بلاد اسلامی بپرسد حکم شرعی ِ صبّ و لعن، و یا افترا واستهزا ء پیام آور اسلام چیست، بی تردید خواهد دریافت چنین فردی مهدورالدّم است! این حکم شرع مبین اسلام است و بر اساس این حکم است که آخوند لایعقل کم سوادی مثل خمینی بی آنکه توانایی حتّی خواندن متن فارسی "آیات شیطانی "را داشته باشد فتوای قتل نویسنده ی آنرا صادر کرد.
عموم مسلمانان در یک چنین جوّ فکری و محیط تربیت خانوادگی رشد و نمّو میکنندو موافق این باور که دین ایشان برترین ِ ادیان است و پیام آورشان اجّل از هر انسانی است ، در هرجا که هستند اساس را بر این میگذارند که جامعه فاسد است و فقط با توّسل به شریعت و قوانین وقواعد اسلام است که میشود آنرا اصلاح کرد. که یعنی باید محیطی ساخت شبیه آنچه در قرن اوّل اسلامی در عربستان وجود داشته. کوتاه سخن اینکه اسلام واسلام باوری خود فراهم آورنده ی تمامی لوازم تقبیح وتنفر از خویش است و در اینکار از هیچ امر کوتاهی نمیکند و هیچ فرصتی را ازدست نمیدهد. آخرینش هم همین حمله ی وحشیانه بود به "شارلی ابدو" که باعث اتحاد مقدّس همه ی راستگرایان وفاشیست های عالم شد علیه هر باور غیر راستی!
به راستی که تهوع برانگیز است حضور نمایندگان کشور های ضدِ قلم به دستان و روزنامه نگاران ِ آزاد اندیش در صف راهپیمایان پاریس. اسراییل آیا کدام نشریه ی در حد شارلی ابدو را برمیتابد؟ زندانهای مصر ومراکش و ترکیه و ایران و امثال این کشورها چندین صد روزنامه نگار دگر اندیش را در خود به سکوت و خفقان کشیده اند؟ عربستان ویمن، پاکستان و افغانستان با اتکا به کدام مطبوعات و قلمهای آزاد وارد در چنان صفی میشوند؟
افسوس من آنست که ترور وحشیانه ی تنی چند که خیال میکردند درراستای بیان آزاد قلم دردست گرفته اند، باعث اتحاد دشمنان همین آزادی شده است! این زمینه را مشتی مسلمان تهی مغز فراهم آوردند و تاوانش را حالا حا لا باید مردم آزاد اندیش پس بدهند، آنهم به نام همین آزادی که دارند مثله اش میکنندو در فرانسه پرچم دارش مارین لپن است ، که اساس حزیش سر در حکومت ویشی دارد و همکاری افتخار آمیز با آنان.
۶۶۱۹۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹٣       

    از : زندانی زنجیری

عنوان : زحمت ایشان قابل ستایش است.
شاگرد پنجم دبستان بودم.

در منطقه و دبستان پیچیده بود که این شاگرد ممتاز قرآن را یک بار خوانده است.

مسبب هم معلم مذهبی‌‌ام بود.

در آن سنّ سال تناقضات قرآن برایم مساله شده‌ بود.

سوال مهم این بود که چگونه خداوند اینهمه "ظالم" است ، یک بهشت کوچک و جهنمی به بزرگی‌ تمام بشریت ساخته است در صورتی که کسی‌ به دلخواه به دنیا نیامده است بلکه خواست ، خواست خداوند بوده است .

اگر مسلمانان قرآن را مطالعه کنند به نتیجه شاگرد کلاس پنجمی خواهند رسید!

رفیق گرامی دستمالچی اینکار را برای تنبلهای پر مدعا"مسمانان احساساتی گوشی" نوشته اند تا شاید از خواب بیرون بیایند زحمت ایشان قابل ستایش است.
۶۶۱۷۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣۹٣       

    از : م. ارشک

عنوان : "بیدارکردن" با چماق
آقا یا خانم جوادی، اولا، لزومی به "بیدارکردن خفته" با چماق نیست. ثانیا، لطف کنید و منبع یا ماخذی که نشان دهد آقای سروش دانشگاهها را بازکرده در اینجا ذکر فرمایید.
۶۶۱۵٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣۹٣       

    از : پرویز دستمالچی

عنوان : برای خانم یا آقای جوادی
من معمولا به چنین "نظراتی" که عاری از منطق و استدلال اند، پاسخی نمی دهم. آنچه از سوی شما بیان شده "فحشنامه"(مثلا) محترمانه است که به اصل موضوع مورد بحث و نقد هیچ ربطی ندارد. اما شما بهتر است به پیام مورخ ۲۳/۲/۵۹ خمینی رجوع کنید که "... به حضرات آقایان محمد جواد باهنر، مهدی ربانی املشی، حسن حبیبی، عبدالکریم سروش، شمس آل احمد، جلال الدین فارسی، شریعتمداری مسئولیت داده می شود تا ستادی تشکیل دهند..." تا از افراد متعهد، مسلمان، با ایمان، مومن به جمهوری اسلامی "... شورایی تشکیل دهند و برای برنامه ریزی رشته های مختلف و خط مشی فرهنگی آینده دانشگاه ها بر اساس فرهنگ اسلامی و انتخاب و آماده سازی اساتید شایسته متعهد و آگاه و دیگر امور مربوط به انقلاب آموزشی اسلامی اقدام نمایند...". زیرا "... دانشگاهها... جز معدودی متعهد و مومن که علیرغم دانشگاه در خدمت کشور و اسلام بودند، دیگران جز ضرر و زیان چیزی برای کشور ببار نیاوردند...". و سروش این دعوت برای"اسلامی"کردن دانشجو، کادر استادان و محتوای آموزشی دانشگاهها را می پذیرد و در پی آن "شورای انقلاب فرهنگی" تشکیل می شود. اینکه نقش او زیاد بوده است یا کم، موضوع ثانوی است. مهم سیاست یکسویه نگری و مطلق گرایی"اسلامی" او است، حتا با خوانش(قرائت) فرضا خوب. آنچه در نتیجه این اقدامات"اسلامی کردن" دانشگاها بر سر دانشجویان، استادان و محتوای دانشگاهها آمد، نیاز به تکرار من ندارد.
پرویز دستمالچی
۶۶۱۲۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣۹٣       

    از : جوادی

عنوان : بیدار کردن خفته
شما آنقدر خفته و تنبلی که حاضر نیستی بروی و بخوانی که سروش دانشگاه هارا نبست بلکه باز کرد.دیگران آنرا بستند.اینرا همه میدانند وهزار بار گفته شده است ولی گویا گوشهای کر آنرا نمیشنود.
۶۶۱۱۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹٣       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست