یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

پیام موسوی و شادی چپ های سبز

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : نامی شاکری

عنوان : اصحاب خیابان !
علیرضا سلطان عزیز!
می نویسی :"...مقاله مشخصا دارد میان موسوی با اصلاح طلبان مرز می گذارد و اشاره می کند که با به حصر رفتن او، اصلاح طلبان مجالی دوباره یافتند تا خاتمی و هاشمی و گفتمان پوسیده دوم خرداد را به جای گفتمان ۲۵ خرداد بنشانند..."
الیته مقاله چنین کاری نمی کند! ظاهرا شما هم جزو اصحاب خیابان پرست هستید! ۲۵ خرداد "گفتمان" نیست! یک Event درون گفتمان اصلاح طلبی است ...ادامه انقلاب بهمن است ...ادامه ی دوم خرداد است ...ادامه آوردن میرحسین به صحنه است و مقدمه ی مقاومت بزرگی ست که در خرداد ۹۲ ورژن اعتدالی اصلاح طلبان را به جریان مرتجع و اقتدارگرا تحمیل کرد!
اما در مورد چپ "ضد توده ای - اکثریتی" و "غیر توده ای - اکثریتی " ! ناگزیرم پرسش به این صراحت را با همین صراحت جواب بدهم : به نظرم"چپ ضد توده ای / اکثریتی" حالا دیگر سالهاست که در زمین "آقایان جهان" بازی می کند! " چپ غیرتوده ای/ اکثریتی( که در میان جوانان متمایل به چپ ایران امروز فراوان است ) دارد به آزمون و خطا راهی را می رود که نامحتمل نیست سر از همسایگی چپ توده ای / اکثریتی درآورد!
۶۶۱٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣۹٣       

    از : امیر ایرانی

عنوان : ۹دی---دی---- د.ی------ی.د
درزمان رهبری قبلی،خامنه ای بازیگری درجه ۲یا ۳محسوب می شد.در تغییر وتحولاتی در مقام اولی نظام قرار می گیرد وی ایده های خاص و دیدگاه خاص خویش که در زمان رهبری قبلی موردعتاب قرارگرفت بود در مقام جدید زاویه دار بودن دیدگاهش را بطریقی به تمام بازیگران نظام که درزمان رهبری قبلی، افراد اصلی محسوب می شدند شروع به نشان دادن کرد اما وجود آنان وقدرتمندی آنان مانع اجرای دیدگاه وپروژه هایش می شد اما توانست با ترفندهایی خاص با عقب زدن آنان یک دورهء هشت ساله را بیابد و سیاستهای مورد نظر خویش را با توجه به منابع عظیمِ مالی اجرایی کند اما نتیجه آن شد که تمام ایده ها ی خویش را دراین دوران شکست خورده می بیندودر این شکست خوردگی نقش رقبایش را پر رنگ می بیند و اوج این شکست دهندگی را در سال ۸۸ که دنباله همان حرکتهای هوشمندانه قبلی بود آنهم با ایستادگی سه نفر که در حصر قرارشان داده ، می بیند و کینهء شدیدی هم نسبت به آنان یافته است.باید گفت:آنان بطریقی گروگان شیوه ء عقب نشینی خامنه ای شده اند .عقب نشینی که باید او در مقابل رقبایی انجام دهدکه هیچ رحمی به او نمیکنند.:::این روزهای صحبت از محاکمه آنان می شود، محاکمه ای که تحت هیچ شرایطی علنی نخواهد بود.با توجه به سیاستهای شکست خورده خامنه ای ،علنی برگزار کردن دادگاه ؛ یعنی نشان چهرهء قهرمانانه از آنان و پیروز شدن تمام رقبای خامنه ای ، که در این صورت؛ شکست مفتضحانه ء گرد آمدگان در بیت رهبری و حامیان آنان عریانتر می شود وحتی محو شدن آنان هم رقم خواهد خورد.اما چیزی که در این روند محتمل است اینست:که خامنه ای تلخی شکست سیاست هایش را به تمام بازیگران نظام و رقبایش و بخشی از مردمان ایران خواهد چشاند، آنهم، با اعدام یا با کشتن غیر علنیِ این حصر یافتگان. اما این عمل ،مقدماتی را نیاز مند است:۱)باید متوجه شودمیزان طرفداران سیاست هایش چقدر تخمین زده می شودکه آن طرفدارانی که در ۹دی ۸۸ توانست بصورت مضحک به رخ دیگران بکشاند و معروف شده بودندقیام کنند گان سادیس خور! در این مورد گفته می شود:در تلاشی که امسال با تمام بسیجی که بعمل آورده بودند به نتیجه مایوس کننده ای رسیده بودند و چنان ریزش در همین ساندیس خوران ایجاد شده بود که خامنه ای خود را مجبور به یاد آوری دید، و نتیجه برای خامنه ای یک هشدار بسیار خطرناک هم بود وبه او فهماند تا قبل از مردن اگر کاری را انجام ندهد بعد از خودش هیچ رحمی به خانوادهاش از طرف رقبا نخواهد شد و بصورت مفتضحانه از تاریخ سیاسی محو خواهد شد و او نباید سرایت تلخی شکستهایش را فراموش کند۲)بطریقی باید پای رقبایش را در نزد افکار عمومی پیش بکشد که آنان نیز خواهان از بین رفتن این دو نفر بودند و هستند چون آنان موی دماغ آنان نیز هستند.۳) میزا ن تاثیر گذاری آنان در حرکت ۸۸ باید به حد اقل رسانده شودو حتی آنان را در خاموش کردن آن حرکت مقصر جلو دهند که اینکار هم می تواند براحتی انجام شود .میراث دارانی و مخالفان اپوزیسیونی فراوانی موجود است که شجاعانه و ... به این خواسته کمک خواهند کرد آنهم با ساختن ادله های (صنار سی شاهی) و خواهند گفت، چرا فاصله گرفتیم و یا چرا اصلا" شرکت نکرده ایم ۴)با پر رنگ کردن وقایع مخرب و ضد بشریِ نظام در گذشته و پای آنان را به میان کشیدن در وقایع ، اگر چه به پایه های نظامشان هم ضربه وارد کنند.۵و... ::: باید گفت:در درون نظام با توجه به شرایطِ مخربی که در تمام زمینه های سیاسی واجتماعی و اقتصادی حتی نظامی برایش پیش آمده ، آبستن حوادث مهمی است. اگر اولویت بندی و گذار از حوادث در هر فعال سیاسی نا دیده گرفته شود و آرزوهای .....!را در روند مبارزاتی مبلغ و خواهان شود قطعا"در آینده ؛تحولات ایران ،نوعی شرمندگی را برای خویش خواهد خرید. با توجه به مطالب بالا، در موارد برشمرده شدهء مقالهء مقاله نویس جناب«ی.د» بطریقی رد پای کم کردن حساسیت محو کروبی و موسوی نیز دیده می شود که امید واریم این اقدامات ، هوشمندانه نباشد بلکه ناشی از تحلیل دل سوزانه باشد.اما مطلبی در مورد نام «ی.د» شاید روند تکاملی این نام چنین بوده:۹دی---دی-----د.ی----ی.د
۶۶۰۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹٣       

    از : کیا

عنوان : مقاله تحلیلی ، روشنگر ، نسبتا واقع بین است, مشکل کجاست؟
لحن و بیان تند نویسنده همه را از چپ و راست مذهبی‌ و سکولار مورد نا مهربانی قرار دادن ،شاید عامل پرتی تمرکز خواننده از اصل و مقصود نویسنده توانا شده باشد!

مسلما از دید نویسنده محترم پنهان نیست که در مبارزه هم انسانها با توانایی‌های متفاوتی شرکت میکنند "هر کس در توان خویش" و قابل ستاش میباشند.
۶۶۰۶۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣۹٣       

    از : علیرضا سلطان

عنوان : شکاف جنبش سبز و درس هایی برای چپ
کامنت های تا به اینجا گذاشته شده حاکی از آن است که افراد به عوض دقت به هدف نویسنده هر یک در صدد صادر کردن بیانیه های خویش اند. این مقاله به طور مشخص روی یک شکاف مهم در جنبش سبز دست گذاشته: شکاف میان گفتمان بدنه با رهبر جنبش.
مقاله مشخصا دارد میان موسوی با اصلاح طلبان مرز می گذارد و اشاره می کند که با به حصر رفتن او، اصلاح طلبان مجالی دوباره یافتند تا خاتمی و هاشمی و گفتمان پوسیده دوم خرداد را به جای گفتمان ۲۵ خرداد بنشانند.
دست آخر نویسنده ضرورت مشارکت در جنبش های دموکراسی خواهانه را نفی نکرده، بلکه اشاره کرده به بحران رهبری متکی بر فرد و اینکه جریان چپ در چه حالتی(حالتی که سازماندهی داشته باشد و فراگیر باشد) می تواند با طبقه متوسط ائتلاف کند تا به این ترتیب خواست عدالت و برابری همسنگ آزادی از اهمیت برخوردار باشد.
در آخر ببخشید آقای شاکری "چپ مارکسیست غیر توده ای-اکثریتی" مدنظر شما چه تفاوتی با "چپ مارکسیست ضد توده ای-اکثریتی" نویسنده دارد؟
۶۶۰۵۹ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣۹٣       

    از : نامی شاکری

عنوان : به جای آن "مزخرف" که از تیغ سانسور اخبار روز عزیز گذشت!
یک ژانر از چپ وجود دارد که راهکارها را از دل واقعیت های عینی و جاری در متن زندگی" کشف" نمی کند . او با فراغ بال ، مدام در حال "اختراع" راهکار و تحمیل آن به زندگی است . متر و معیارش هم برای سنجش و نقد دیگران از همان ذهن "مخترع " می آید! این ژانر"چپ" در بهمن ۵۷ ، متوجه نمی شود چیزی که در آن بیرون در حال وقوع است "انقلاب" است . همان "چیز"ی که در کتاب ها می جسته اش! در خرداد ۷۶ وقتی که مردم صندوق رای را بر سر جریان ارتجاع و اقتدارگرایی می کوبند، تمام نبوغش را به کار می گیرد تا متوجه موضوع نشود و آن "حماسه" را به " فتنه ی خاتمی" تعبیر می کند که مانع انقلاب محبوب او شده! درخرداد ۸۸ با این خیال که "همه شان" سروته یک کرباس و در خدمت بورژووازی ایرانند ،حکم تحریم صندوق های رای می دهد و یادش می افتد که با ارجاع همگان به مصائب سال ۶۷ ، آفرینندگان آن حماسه ی مقاومت در مقابل ارتجاع و اقتدارگرایی را ، انکار کند . او برای تغییر وضعیت ، منتظر "سوار اسب سفیدی " ست با دست های پاکیزه و دست به سیاه و سفید نزده تا بیاید و پرولتاری محبوب را به قدرت برساند. از نظر او آن "سوار اسب سفید" نه از این "کانتکس" که از ورای آن خواهد آمد!
از دیگر آثارنبوغ او تقسیم چپ مارکسیست به "توده ای - اکثریتی " و " ضد توده ای - اکثریتی" است . حتی احتمال یک چپ مارکسیست "غیر توده ای - اکثریتی " را هم نمی دهد و...( اخبار روز عزیز! به جای آن "مزخرف" که در عنوان اولین کامنت به کار بردم و حذفش کردید باید این متن را می نوشتم!)
۶۶۰۵۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣۹٣       

    از : م. ارشک

عنوان : تحلیل تنگ نظرانه ایدئولوژیک
آقا یا خانم ی. د. ، جنبش سبز یک حماسه ملی و مردمی بود که با خواست و شعار "رای من کو" بطور خودانگیخته پا به عرصه وجود گذاشت و با وجود سرکوب وحشیانه برخلاف ادعای شما از بین نرفته و مترصد فرصت است تا باز خود را نشان دهد. اینهمه صغری و کبری چیدن و بالا و پایین رفتن برای تخطئه رویدادی که به یک حماسه ملی تبدیل شد فقط نیروهای چپ را بیش از پیش از بدنه جامعه مدنی ایران بیگانه می سازد.
۶۶۰۴٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣۹٣       

    از : ahmad poyan

عنوان : بیماری چپ روی
آقای ی د - کوشیده است با طنز ضعف های جنبش چپ وجنبش دموکراتیک را برشمرده و هیچ راه حلی برای آن ندهد . او می خواهد منتظر بنشیند تا جنبش چپ قدرتمند شده طبقه کارگر را رهبری کند وانقلاب سوسیالیستی را به سرانجام رساند . آقای ی د چپ هایی را که ازجنبش سبز ورهبران آن حمایت کرده دائما مورد استهزا قرارداده ودر آرزوی انقلاب سوسیالیستی پر پر می زند . انقلاب دموکراتیک در ایران به پایان نرسیده است . جنبش های اجتماعی بخش از دوران گذار کشور ماهستنند . چپ با دفاع از کلیه طبقات که در این مرحله همراه اوهستند می تواند به جایگاه واقعی دست یابد . نه با استهزای رهبران جنبشی که در این مرحله متحد چپ می باشد . اگر موسوی وکروبی دستگیر شدند وقیامی رخ نداد . باید به حساب سرکوب خونین گذاشت . نه با تمسخر مردم هم صدا با سرکوبگران شد . جنبش های اجتماعی اگر شکست هم بخورند آزمایشی هستند برای شرایط دیگر تا با قدرت بیشتر بروی صحنه بیایند
۶۶۰٣٣ - تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱٣۹٣       

    از : نامی شاکری

عنوان : آس اصلاح طلبان!
می نویسد: "جننبش سبز به عنوان حرکتی که روز۲۵ خرداد ۱۳۸۸ تولد خود را اعلام کرد"
می نویسد : تسخیر فضای شهری بدون شک یکی از اِلمان های هر جنبشی است."
او اگرچه " تسخیر فضای شهری "(بخوان خیابان) را "یکی از" المان های هر جنبش می داند، اما در این خیال که جنبش سبز از حضور اعتراضی ۲۵ خرداد حامیان مهندس موسوی در خیابان شروع شده است ، تسخیر فضای شهری را "تمام موجودیت" یک جنبش تلقی می کند! ار این روست که در نمی یابد "جننبش سبز" در سال ۸۸ ، تکامل "جنبش دوم خرداد " در لحظه ی تاریخی دیگری ست . اصلا به اقتضای همین لحظه ی تاریخی ست که " جنبش اصلاح طلبی" به محوریت سید محمد خاتمی ، می تواند میرحسین موسوی را متقاعد کند و به میدان آورد ! "آنها" در زمستان سال ۸۷ ، با درایت تمام دست حریف را خوانده بودند که در صدد تنزل جمهوری اسلامی به "امارت اسلامی " مدل امارات و بحرین و قطر است و با همین دست خوانی ، اولا : خط شان را از "جریان راست" جنبش اصلاح طلبی (با محوریت آقای کروبی) جدا کردند و تن به نامزد واحد ندادند. ثانیا : میرحسین موسوی را بعنوان "آس" رو کردند .گزینه ای بی بدیل که وقایع بعدی ، بویژه آنچه در چهار سال تصدی ا.ن گذشت ، درایت "آنها" را به اثبات رساند .
۶۶۰۲٨ - تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱٣۹٣       

    از : محمود ماهانی

عنوان : ذبح حقیقت و عینیت زیر پای ذهنیت
فقط به پاره ای از اشکالات وارده از نظر این حانب به مقاله اقای ی . د اشاره می کنم :
اقای ی . د می گوید :"جنبش سبز به عنوان حرکتی که روز ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ تولد خود را اعلام کرد، شکست خورده است و اینکه ندای "یا حسین، میرحسین" در روز ۱۶ آذر یا انتخابات ۹۲ در دانشگاه و خیابان شنیده می شود، دلیلی بر حیات این جنبش نیست. "
این تاکید بر شکست جنبش سبز چه مشکلی را حل می کند . فرض می کنیم حقیقتا جنبش سبز مرده باشد همانگونه که مقامات حکومتی بار ها مطرح کرده اند . حالا کدام معضل حل و کدام مانع از سر راه برداشته شده است . فقط می توان احتمال داد که اقای ی . د از این شکست خوشحال است و یا اصلا از ابتدا با این جنبش مشکل داشته است . اگر شعار میر حسین یا حسین از نظر شما دلیل حیات ان جنبش سال ۸۸ نیست ؛ پس موید چیست ؟ حد اقل می گفتید متاثر از ان است .
ایشان می گویند جمعیت باورمند به ان جنبش کاهش یافته است . من سوال می کنم ایا شما امار گرفته اید که چنین قاطعانه نظر می دهید ؟ اخر نمی شود که هرچه را که می پسندیم حقیقت بدانیم . من در مقابل اگر بگویم باورمندان کاهش نیافته اند بلکه افزایش یافته اند ولی بدلیل ترس از دستگیری ؛ زندان و ... در خیابان حضور نمی یابند چیزی کمتر از استدلال شما حاوی حقیقت است و از کجا حرف من درست نباشد . اگر بخواهیم بر اساس علایق مان داوری کنیم می شود هم چنین ادعا کرد که هر دو استدلال هم ترازند . یعنی معلوم نیست کدام یک درست اند .
ایشان می گویند : " واضح است که از همان شروع جنبش اختلاف نظرهای متعددی میان شرکت کنندگان در آن بود، که البته تا مقطعی از حیات این جنبش علی رغم تفاوت دیدگاه ها، افراد قائل به همزیستی کنار یکدیگر بودند. اما مرحله به مرحله این وضعیت جای خود را به "خودبنیادی طبقه ی متوسطی اصلاح-طلبانه ی شوونیستی" داد:
تبلور شعارهایی چون "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران"، "جمهوری ایرانی"،

چگونه می توان از شعارهای نه عزه , نه لبنان و ... جانم فدای ایران استنباط شوونیستی کرد و نه میهن دوستی ؟ هدف ان شعارها نیز روشن است که چه می باشد . مردم از این حکومت مذهبی و ان کمک هایش به غره و لبنان ناراضی بودند ان هم در زمانی که خیلی از هم وطنان خود را نیازمند تر از مردم ان کشورها می دانستند . دم خروس این تحلیل ان جا اشکار می شود که می گویند : " زمانی که شعار "جمهوری ایرانی" و استفاده های نا به جا از اِلمان های میهنی، نظیر "سرود مرز پر گهر" یا "تقدیس جنگ هشت ساله"(هر چند با ادبیاتی خلاف ادبیات تبلیغی صدا و سیما)، گروه های بسیاری از "فعالان جنبش ملی آذربایجان" تا "فعالان کرد" و "عرب" را نسبت به این جنبش بدبین کرد و حتی به مقابله به مثل وادار کرد. "
یعنی مردمی که شعار وطن دوستانه و در واقع مخالف رویه حکومت مداران می دادند و بین شان اذری و کرد ساکن تهران هم بودند شوونیست اند اما فعالان جنبش ملی اذربایجان و احتمالا جدایی طلب شوونیست نیستند . کم کم دارد معلوم می شود که چه کسی شوونیست است . ان مردمی که قیام کرده بودند اذری ها و کرد ها را هم ایرانی می دانستند و هیچ شعار و یا فاکتی وجود ندارد که نشان دهد مردم به پا خواسته با هم میهنان اذری و کرد و عرب مشکلی داشته باشند . بر خلاف ادعای ایشان مردم اذر بایجان ان جور که در حرکت های مردمی تاریخ معاصر ایران پیشتا ز بودند ؛ این بار وارد صحنه نشدند ان هم از همان ابتدا و نه پس از ان شعارها که اقای ی . د اشاره و ادعا می کند .شاید یکی از دلایل مهم شکست همین امر باشد و امیدوارم ان جنبش ملی که اقای ی . د اشاره دارد مسبب این امر نبوده باشند . اگر چنین بوده باشد خود دلیل دیگری است بر خطای فاحش تحلیل ایشان و وارونه جلوه دان حقیقت . امیدوارم همواره حقیقت و راستی را برتر از هر گونه ارزش و تمایلی که بدان تعلق داریم بدانیم .
۶۶۰۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱٣۹٣       

    از : سعید

عنوان : آیا واقعا جنبش سبز، نماینده طبقه متوسط بود؟
دوست عزیز! در پاسخ به تحلیل شما، می توان ۲ گزاره مهم را مطرح کرد که متاسفانه چپ ایران در تمامی تحلیلهایش از آن غافل است:

۱) تعریف شما از طبقه کارگر چیست؟ آیا هنوز باید به تعاریف کلاسیک متکی بوده و از ریزشهای طبقه متوسط و پیوستن آنها به طبقه کارگر غافل ماند؟ (چه در سطح جهانی و چه در ایران) آیا تنازل کارگر، فقط به یقه آبی ها و نادیده گرفتن باصطلاح یقه سفیدها، نتیجه اش نمی شود یک دمکراسی ناقص؟

۲) مرحله انقلاب در ایران چیست؟ آیا انقلاب در ایران به مرحله سوسیالیستی نزدیک است تا موسوی، نقطه عزیمت خود را بر "طبقه کارگر" قرار دهد و یا نه! مرحله انقلاب، "دمکراتیک" است؟ آیا پیش از رسیدن باین خواستهای حداکثری، نمی بایستی زمینه برای گذار دمکراتیک به یک سیستم انسانی تر فراهم آید؟ (مانند احیای فصل سوم قانون اساسی که عمدا مغفول مانده)

پس ملاحظه می شود که در کشور عقب مانده ای چون ایران اگر بدون زمینه سازی به سمت خواستهای حداکثری -اقتصادی- حرکت کنیم نتیجه اش می شود "سوسیالیسم در کردستان" در اوائل انقلاب و یا فاجعه انقلاب در بلوک شرق، که با تمامی محاسنی که داشت اما "مانع وقوع انقلاب در غرب" شد.
۶۶۰۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱٣۹٣       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست