یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

چرا عربستان سعودی
آگاهانه بازارهای نفت را به شکست می کشاند؟

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : بازی شاه وشیخ و اقداماتِ فرصت طلبانه ء بازیگران منطقه ای
بازی شاه وشیخ، بازیِ محو کنندگیِ دموکراسی خواهی وآزادی خواهی است.وجود این دو در حوزه سیاست سر زمین ایران می تواند ضربه پذیریِ کشور را در مقابل اقدامات هر فرصت طلب منطقه ای زیاد شود. پدران ومادران ما در مشروطه این بازی را خوب تشخیص داده بدوند و بطریقی هم راه کاری را برای همار ارائه دادند اما با بازیگری دو مستبد یکی پهلوی اول ودیگری پهلوی دوم ،بازی شاه وشیخ بسمت پررنگ تر شدن رفت.امااین شاهِ نگون بخت چنان ازشیخ رودست خورد که بساط شاهیش هم بر چیده شدوعملکرد شیخ که چیزی جزءویرای نمیتواندباشد،بساط شیخ هم درحوزه سیاست بسمتِ برچیده شدن داردمی رود که اینجا هوشیاری فعالین طلبیده می شود که بازی شاه وشیخ مجددا"احیا نشود که باز محو دمکراسی خواهی وآزادی خواهی را خواهیم داشت !.
۶۵۹۷۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : کنار بخاریهای گرم، ضمن پسته و فندق شکستن
‫خانم اکرم گرامی، با سپاس از اظهار لطف و محبت شما. ‫ایکاش مردم ایران امکان و وقت بیشتری برای صحبت کردن با یکدیگر میداشتند، چه در آن صورت، بسیاری از مسائل که امروز از آنها به عنوان مشکل یاد میشود، برطرف شده بود.

‫در آنچه تاکنون نوشته ام، هیچگاه ‫قصدی برای اهانت و یا نادید انگاشتن خدمات شاهان پهلوی و دیگر شاهان تاریخ ایران نداشته و ندارم.
اما از جایی که این مقاله و یادداشتهای شما در پای آن‫، هر یک به نوعی قصد دادن تقصیر سرنگونی حکومت پهلوی به کسی غیر از خود ایشان را دارند‫، تلاش کرده ام، نشان دهم‫، که شاه دوم پهلوی، امکان گزیدن ‫سیاستی دیگر را در دهه سی شمسی داشت. ‫
که اگر چنین کرده بود، این موبدانی که، به قول شما ریشه در موبدان زمان ساسانیان دارند، ‫دیگر امکان تیشه به ریشه پیشرفت و ترقی کشور زدن را به دست نمی آوردند.‫ و از ایرانیان هرگز تصویری موحش در انظار جهانیان به نمایش در ‫نمی آمد. و مردم ایران مجبور نمی شدند، که از ترس جان و یا درماندگی‫، از کشور گریخته، و در غالب موارد در نهایت ذلت و خواری در دیگر کشورهای پیرامون و یا دور دست تقاضای پناهندگی دهند.

اگر ‫شاه دوم پهلوی دستهای وطن دوستانه مصدقها و فاطمی ها را رد نکرده، و در‫ علن و خفا دست خود را در دستان ‫نه چندان ‫پاک کاشانی ها و نواب صفوی ها نمی گذاشت،‫ شاپور بختیارها، بازرگانها، سنجابیها، فروهرها، سحابی ها، طالقانی ها‫ و ادیب برومندها میتوانستند همچنان متحدانه و در مسیر قانون اساسی مشروطه کشور و اندیشه های وطن دوستانه‫ بنیانگذاران جبهه ملی،‫ عدالت اجتماعی و مردمسالاری را در کشور نهادینه کنند. ‫‫
و شاه دوم پهلوی به همراه خانواده اش در کنار مردم خود، و در کاخهای اهدایی مردم خود لمیده، و در این شبهای سرد زمستان کنار بخاریهای گرم، ضمن پسته و فندق شکستن، داستانهای ‫‫دلاوریهای خودش برای دفاع از حقوق مردم و رساندن ایشان به رفاه و عدالت اجتماعی را، برای نوه هایش با افتخار و شاید هم با کمی چاشنی اغراق‫ ایرانی، تعریف می کرد
۶۵۹۴۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣۹٣       

    از : خانم اکرم

عنوان : برای البرز وبس
البرز سربلند. برادرم ما که به شما سخنی نگفتیم،، چرا سخن ما را خطاب به خود توهم کرده ای. ما این مطلب را خواندیم و از آنجاییکه تصور کردیم از منظر یک چپ-اندیش جهانی نوشته شده، کمونیستهای ایرانی را بیاد اوردیم که با قدرت گرفتن روحانیت شیعه که گویا همان موبدان پیشین ساساسنیند، همیشه قربانی جبر روزگار بر کشورشان بوده اند و خواسته و نخواسته در نبرد با جمهوری موبدان بی رحم ایرانی، به خارجیانی که به شهادت تاریخ در پلیدی نطیر ندارند یاری رسانده اند. البته این ملی گریان امپریالیست گرایی چون مرحوم شاهپور بختیار را بیشتر شامل می شود. شما البته درست می فرمایید در فرمایش خود در باره ی آن شاهی که در تقلیدی ابلهانه و تقلب وار از تجدد، آنگونه قاطبه ی مردم خود را تحقیر کرد که او و نطامش را زیر پرچم سنتهای زخم خورده ی خود، با تیزی دشنه ی عقده هایشان سر بریدند. از زبان درازی خود شرمگین، خدمت شما و دیگر عزیزان خیر خواه و نظام ستیز ایرانی عرض می کنم ،که بسیاری از مردم ایران، خدا می داند چه شماری، با همه ی، کینه اشان، ناخشنودیشان از حکومت جمهوری اسلامی، در ژرفای وجدانشان به نیت کلان بدخواهان این حکومت، بخوانید عربستان، اسراییل و آمریکا آگاهند. من و شما و هیچ گروهی قادر نیستیم این آگاهی و احساس راستین را از اینگونه مردمان بگیریم. این احساس و نه سرکوب دگر اندیشان، عمده راز بقای این حکومت بوده است. لطفن ببخشید و ناراحت نشوید اگر اینجانب از روحانیت شیعه با عنوان موبدان نام می برم. من گمانم این است که تاسیس دستگاه روحانیت شیعه برای محافظت از پادشاهی در ایران و گردهماوری مردمان این کشور برای استقلال این پادشاهی در برابر قدرت های خارجی بوده است. آخرین پادشاه ایران و پدر سرکشش اصل وفاداری دو جانبه ی همیاری شاه و دستگاه مذهب را یکجانبه زیر پا گذاشته و دربست به خدمت بیگانه در آمدند. در بهمن ۵۷ این دستگاه خشمگین مذهبی در انقلابی بیگانه ستیز برعلیه این پادشاهی خود بزرگ بین و پیمان شکن شوریده،کودتا کرده و موبدی از موبدان را با نام ولی فقیه شاه ایران کردند.شما و من مطمعن باشیم تا هنگامی که این پادشاه از "استقلال" ایران و شکوه آن حماسه ساخته و در راه آن از جیب ملت و جان پاسدارانش بها می پردازد، هیچ نیروی ایرانی با تکیه ی مستقیم یا که غیر مستقیم بر نیات کلان بدخواهان خارجی ی این پادشاهی ی ملی-دینی ی سرکوبگر ، توانایی آسیب رساندن اساسی به آن را نخواهد داشت. این یاداشتی صمیمانه و بسیار دوستانه خطاب به شما البرز عزیز است و دیگر هیچ. باشد که همیشه مثل خود البرز سرافراز باشی.
۶۵۹٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : تنور اشاعه خرافات
خانم اکرم گرامی، اول از هر مطلبی باید بگویم، موضوع این مقاله ارتباطی با کمونیستهای ایرانی ندارد. و در ثانی اندیشه های معوج آقای خمینی را مبنا و مرجع قرار دادن، مانند آن خواهد بود، که شما نیز چون ایشان[آقای خمینی] اعتقادی به مردم و منافع ملی کشور نداری.

‫امیدوارم یکی یا چند نفری، از آن کمونیستهای ایرانی مورد نظر شما که مانده اند، بتوانند مطلب شما را خوانده، و پاسخی برای شما بنویسند

‫گمان می کنم، سخن یادداشت سابقم را باید به گونه ای دیگر بنویسم، شاید مقصودم برای شما آشکارتر گردد.
محمدرضاشاه آریامهر که خود را خدایگان و شاه شاهان خطاب می کرد، بر اساس مندرجات این مقاله، توسط نقشه های نفتی اقتصادی شاه عربستان قافیه را باخت. ضمن تأیید تأثیر این سیاست عربستان در کیش و مات شدن شاه ایران، مینویسم‫، نباید از نظر دور داشت، ‫که اگر شاه دوم پهلوی، به حقی که برای ایشان در قانون اساسی مشروطه در نظر گرفته شده بود، قانع بوده و بدان تمکین می کرد، در کشور زمینه برای رشد افرادی چون زنده یادان، مصدق، فاطمی و... مساعدتر شده، و کشور میتوانست نه تنها در برابر توطئه های شاه عربستان مقاومت کند.
بل امروز شاید خاندان پهلوی، چون سلسله های پادشاهی حاکم بر سوئد، نروژ و دانمارک، در اعیاد و جشنهای ملی کشور فخر می فروختند که باعث و بانی رشد و بنیادی شدن عدالت اجتماعی در کشور شده اند

‫اما متأسفانه، شاه دوم پهلوی بیش از آنکه انسانی تجددخواه باشد، اسیر دست رمالها و جن گیران درگاه ملائک پاسبان(؟) خودش بود، و بجای اداره کشور توسط فرهیختگان کشور، روزگار را در معیت متملقان و جانیان می گذراند. ‫و با نشست و برخاستهای خود در عالم رویا با قدیسین مذهب شیعه، تنور اشاعه خرافات را بیش از پیش گرم نگه می داشت
۶۵۹۲۲ - تاریخ انتشار : ۹ دی ۱٣۹٣       

    از : خانم اکرم

عنوان : همیشه بازی خورده ؟
خمینی روزی گفت : این کمونیست های ایران از استکبار بازی خورده اند لذا ایشان کمونیست آمریکاییند. سی و چندسال گذشته است و از کمونیستهای ایرانی تنی چند بیش نمانده است. اگر خمینی زنده بود اینبار می گفت: این کمونیستهای ایران باز هم بازی خورده اند، از وهابیت بازی خورده اند، لذا ایشان کمونیست سعودیند. راستی اگر اتفاقات ایران در کشور دیگری رخ می داد و ارتجاع و امپریالیست مورد نطر کمونیستها، اینچنین جانانه بر آن کشور می تاختند، واکنش کمونیستهای ایرانی در برابر آن، همینی می بود که امروز در مورد دشواری های کشورشان نشان می دهند؟ اگر آن روز جوان بودند و بی تجربه امروز که پیرند و جهان دیده. جواب چیست؟بازی خورده اند؟ بازی سازند؟ اسم بازی چیست؟
۶۵۹۰۴ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : آقای خمینی هم، مردم و کشور را از درب جدیدی، به تدریج به همان چاله و چاه سابق رهنمون شد
‫البته شکی در این نیست که ایران در اثر بازی نفتی هوشمندانه عربستان سعودی در اواخر دهه هفتاد میلادی آسیبهای اقتصادی بزرگی را متحمل شد، که متعاقب آن شاه مستبد کشور نهایتا مجبور به فرار از کشور شد

‫اما این ساده اندیشی خواهد بود، که سرنگونی شاه را تنها نتیجه بازی ماهرانه نفتی عربستان بدانیم‫.
سلسله مستبد پهلوی از بازی نفتی عربستان آسیب دید، اما تنها‫ به آن دلیل ساقط نشد. سلسله پهلوی بواسطه برقراری حکومتی مستبد و سراپا خودکامه، ‫خود را از درون، بواسطه وجود تبعیضات فراوان و دهشتناک پوسانده بود.
و این پوسیده گی و بوی تعفن ناشی‫ از آن، مشام اکثریت بزرگی از مردم ایران را می آزرد. تنها در لحظه های نزدیک به آخر بود، که سلولهای مغزی شاه مفلوک سال ۵۷ شمسی متوجه اهمیت وجودی نظرات و مشارکت مردم در امور شد، و ‫فریاد برآورد و عذر تقصیر خواست،
اما بواسطه سابقه بدی که از خود در سالهای سی و دو بر جای گذاشته بود، دیگر حرفها و قولهایش نزد کسی خریدار نداشت.

‫آقای خمینی هم، مردم و کشور را از درب جدیدی، به تدریج به همان چاله و چاه سابق رهنمون شد. امروز، کشور به همان اندازه و شاید بیشتر به درآمد نفت متکی، بسیار بیشتر از آن زمان در کام استبداد فرو رفته، و مردم حق دخالت در سرنوشت خود نداشته، و هر اعتراضی پاسخی جز زندان، شلاق و اعدام ندارد.

‫اما آنچه عربستان، شاید پیش بینی نکرده، با در هم ریختن اوضاع در ایران، که اینبار به حتم یقین‫ توام با جنگهای داخلی خونبار و دهشتناکی‫ نیز خواهد بود‫، این همه تأثیری بلافاصله و همزمان‫ روی متزلزل شدن وضعیت داخلی عربستان و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز خواهد داشت
۶۵٨۶۷ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹٣       

  

 
چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست