سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

روشنفکر دینی یا جمع اضداد! - دکتر محمد علی مهرآسا

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ناصر ایرانپور

عنوان : دین سنخیتی با مدنیت، با آزادی و با برابری ندارد.
تلاش "روشنفکر دینی" معطوف به نوآوری در دین است. اما این واقعیت که "روشنفکران دینی" خود جزو تحت تعقیب ترین قشرهای جامعه و در اقلیت مطلق قرار دارند، حکایت از این دارد که دین که حقیقت مطلق را نمایندگی میکند، ظرفیت هیچ نوع نوآوری و حتی تحمل نوآوران دینی را هم ندارد. تفاوت مسیحیت با اسلام از جمله در این است که قرآن کلام خدا که تابع مکان و زمان نیست، معرفی میشود، درحالیکه انجیل افسانههایی در مورد مسیح است و خود مسیح از چیزی به نام انجیل خبر نداشته. لذا تفسیر و حتی تغییر این و آن ناممکن نیست. اما آیا می توان گفت که آنچه خدا گفته بدرد نمی خورد، غیرعقلانی است و باید بدور ریخته شود؟ به همین دلیل هم تلاش "روشنفکر دینی" برای عقلانی و مدنی کردن دین محکوم به شکست است.
۶۵۷۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣۹٣       

    از : masoud memar

عنوان : حضور دکتر مهرآسا
ابوعلی سینا بعد از فراگیری منطق و هندسه و طب به مطالعه الهیات میپردازد و طبق خاطراتش در این مورد مینویسد : « بعد از آن به الهیات رو آوردم و به مطالعه کتاب ما بعد الطبیعه ارسطو اشتغال ورزیدم ولی چیزی از آن نمی‌فهمیدم و غرض مولف را از آن سخنان درنمی‌یافتم از این رو دوباره از سر خواندم و چهل بار تکرار کردم چنان‌که مطالب آن را حفظ کرده بودم اما به حقیقت آن پی نبرده‌بودم. چهره مقصود در حجاب ابهام بود و من از خویشتن ناامید می‌شدم و می‌گفتم مرا در این دانش راهی نیست... یک روز عصر از بازار کتابفروشان می‌گذشتم کتابفروش دوره گردی کتابی را در دست داشت و به دنبال خریدار می‌گشت به من الحاح کرد که آن را بخرم من آن را خریدم، اغراض مابعدالطبیعه نوشته ابو نصر فارابی، هنگامی که به در خانه رسیدم بی‌درنگ به خواندن آن پرداختم و به حقیقت مابعدالطبیعه که همه آن را از بر داشتم پی بردم و دشواری‌های آن بر من آسان گشت. از توفیق بزرگی که نصیبم شده بود بسیار شادمان شدم. فردای آن روز برای سپاس خداوند که در حل این مشکل مرا یاری فرمود. صدقه فراوان به درماندگان دادم » با حکم جنابعالی که « ان اشخاص یعنی معتقدان به مابعد الطبیعه در تاریکخانه ی زندگی عمر تلف می کنند » و عقلانی و منطقی و روشنفکر محسوب نمیشوند ٬ ابن سینا را هم لابد جزو تنگنظران یا کوته بینان یا عوامفریبان بحساب می آورید که زندگیش اتلاف عمر در تاریکخانه بوده است . ثمره اختراعات و اکتشافات این نوع تاریک اندیشان بزرگ دنیا اتلاف عمر بوده است؟ تدریس علوم آنان در دانشگاه ها نیز لابد اتلاف وقت دانشجویان است.
۶۵۷۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣۹٣       

    از : محمد علی مهرآسا

عنوان : با مهر هموطنان
هموطن گرامی آقای پیرمرد «سعدی» با درود، به من ارتباط ندارد که بعضی از فیلسوفان و روشنفکران جهان برای شوحی و مزاح در مقابل بعضی اشخاص فضول جمله هائی گفته اند که انان را به سخره بگیرند. اصلاً ممکن است آن جمله غلط مربوط به آن بزرگوار نباشد و به او نسبت داده اند. به هرحال، معنای اینتلکتوئل در فرهنگهای لغت را نگاه کنید که می گوید یعنی عقلانی و خردمند و روشنفکر. البته اینها با آدمی که به هفت آسمان و جهنم و مار غاشیه و حوریان بهشتی معتقد است، مربوط نمی شود. ان اشخاص یعنی معتقدان به مابعد الطبیعه در تاریکخانه ی زندگی عمر تلف می کنند. روشنفکر زمانی که به دیوار مشت می کوبد، می گوید دیوار هستی! اما خدا را نه می بیند، نه درک می کند و نه لمس می کند؛ و می گوید خدائی نیست. تندرست و شادکام باشید.
۶۵۷۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣۹٣       

    از : بهروز الف

عنوان : آب در لونه مورچه گان
در این فکر بودم که نوشته آقای مهرآسا چرت "ملی گرا" ها را پاره میکند و ولوله ای براه میاندازد که همراه میشود با تلنگر های حداقل برای نسل جوان تر جبهه ملی- صد البته از آنهائیکه هنوز در خمری کودتا و تسلط "حکومت" بجای "سلطنت" کردن شاه هستند امیدی ابدا نیست- شوربختانه شاهد شدیم که نوشته ایشان نه چرت ملی گرا ها بل آب در لونه مورچه گان (راهیان امام راحل) انداخت و سخت لشگریان اسلام اشغالگر سرزمین ایران را اشفته کرده. این جماعت که نظاره گر سقوط آزاد اسلام عزیز در میان انسان های صاحب عقل و هوش و اندیشه شده اند، سخت برآشفته شدند و حتمن پیش خود میگفتند ای کاش ایران اشغال شده همانند عراق و سوریه میبود تا در روز روشن با شمشیر ذوالفقار نشان گردن هر چه کافر بود را در مقابل دوربین را بن میزدند. حال که چنین "سعادتی" نصیب شان نشده و در خماری حوریان بهشتی شده اند، یکی اقای مهر آسا را وقیحانه همانند "مصباح زاده" میشمارد و آن ذوب شده در خلافت اسلام شیعه آدمخواران و چماق و تیغ کشان سالهای ۶۰ (موسوی، تاج زاده، گنجی و .......) را که حال چماق را در پستو گذاشته اند برای روز "مبادا" و بلیل زبانی میکنند و در حسرت "بازگشت به دوران طلایی امام راحل" هستند، "مهم تر" و "موثر تر" برای دوران آینده (یعنی ادامه حکومت اشغالگر لشگریان اسلام عزیز و چپاول و کشتار روزانه) میدانند. زهی خیال عبث. ایکاش اندیشه و فکری بود (نوع روشن آن پیشکش) تا این جماعت مات مانده بر چاه جمکران به عقل میامدند و سرنگونی شان را زودتر تشیخص میداند و میرفتند به سرزمین خودشان و "مجاور" میشدند با "ائمه اطهار"
۶۵۷۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣۹٣       

    از : پیر مرد

عنوان : سعدی
جناب دکتر در اینجا تعریف اینتلکتویل را از سه اینتلکتویل مشهور جهان که انسانهای بسیار شریفی هم بوده اند/ هستند تفدیم حضورتان می شود. در ضمن تعریفی هم هست که اینتلکتویل ها را از نظر دیدگاه ها و جهانبینی هایشان به دسته های کاملن متضاد تقسیم می کند، مترقی، ارتجایی، فاشیستی، کمونیستی وووووو. در ضمن ترجمه ی تعریفات زیر به عهده ی جنابتان می گذارم تا موجب ایجاد تردید در برداشت نشود..
ژان پل ساتر:
The Intellectual is someone who meddles in what does not concer him.

نوآم چامسکی:
Analogously, the application and the conceptual value of the terms “intellectual” and “the intellectuals” are socially negative when the practice of intellectuality is exclusively in service to The Establishment who wield power in a society, as such:

The Intellectuals are specialists in defamation, they are basically political commissars, they are the ideological administrators, the most threatened by dissidence.

و در آخر زنده یاد ادوارد سعید اینتلکتویل را اینگونه تعریف می کند:

. . . someone able to speak the truth, a . . . courageous and angry individual for whom no worldly power is too big and imposing to be criticised and pointedly taken to task. The real or “true” intellectual is therefore always an outsider, living in self-imposed exile, and on the margins of society. He or she speaks to, as well as for, a public, necessarily in public, and is properly on the side of the dispossessed, the un-represented and the forgotten.
همانگونه که می خوانید در تعریف هیچ کدام ار این به فارسی روشنفکران مشهور جهان، به بی خدا وپیعمبر بودن کسی نمره ی منفی یا مثبتی داده نشده تا تا چه رسد به اینکه کسی به این از نظر شما جرم و گناه مردود و تکفیر شود.
با تقدیم احترام و آرزوی آرامش. پیرمردی بی دین و بی ایمان.پیرمردی اما بسیار دغدعه دار
۶۵۷۰۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣۹٣       

    از : امیر ایرانی

عنوان : ایران بعد از حکومت دینی ونقش فعالین در این گذار(۲)
در نوشتار (۱)به فعالین سیاسی و انتظاراتی که از آنان می رود اشاره ای مختصر گردید و در این نوشتار به فعالین دیگر اشاره خواهد شد. سئوال:اگر دین ومتولیان آن از صحنه سیاسی خارج شدند آیا دین وآن متولیان از جامعه محو خواهند شد؟:::: تجربه بشری نشان داده است که خیر!پس ،چگونه باید با دین و منشعباتش در گیر شد؟در اینجا کنشگران حوزه اندیشه برای خود وظایفی را متصور می شوند، که می توان تقسیم بندی برای آنها داشت:۱)گروهی فعالیتِ خود را بر نفی هرنوع تفکری بنام دین با منشاء ماورایی مطرح می کنند وفعالیتِ خود را در این زمینه انجام می دهند و با دلایل علمی که بدست می آورند به جنگ ادیان می روند، تلاش دارند ریشه این نوع تفکرات را برای همیشه بخشکانند، اما می دانند این خشکاندنها به این زودی و شاید هیچ وقت پیش نیاید،اما خستگی ناپذیر عمل خود را دنبال می کنند ودر یک جامعه باز، باید گفت : توسط گروهی از این انسانهای تلاشگر، قدر دانی وسپاسگزاری بعمل می آید!::::۲)گروهی به پدیده هایی بنام دین با منشاء ماورایی اعتقاد ندارند اما می دانند رفتن به جنگ آنان و بسمت خشکاندن ریشه آنان با توجه به شرایط انسان ، فعلا" شدنی نیست و شاید اصلا" شدنی نباشد. اما نوع فعالیت، این فعالین ِحوزه اندیشه بگونه ایست که به باورمندان می گویند آن باور تان محترم است ، فقط در حوزه شخصی خودت،نه تو حق داری به دیگران تعرض کنی !ونه دیگران حق تعرض به تو دارند و براساس قوانین اجتماعی و رعایت حقوق دیگران که بر اساس منافع فردی و جمعی تمام افراد کشور مطرح می شوند ، امورات همه باید گذران شود.:::۳)گروهی به پدیده هایی از قبیل ادیان اعتقاد دارند آنان به این نتیجه رسیده اند این دین می تواند کار کردهای مخربِ فراوانی برایش متصور شد و آنان بر اساس ِ علاقه ای که به دین دارند ،بفکر چاره اندیشی می افتند وتلاش می کنند، بعد آرامش بخشی از دین برای افراد واستفاده در حوزه خصوصی تعریف کنند. اما از نظر گروهی:این معتقدان به دین هر نامی که می خواهیم برایشان انتخاب کنیم ،گروهی ماله کش هستند.اما گروهی دیگر؛ وجود این افراد را برای دوران گذار و بعد از گذار از سیطره دین از حوزه سیاست بسیار مفید می دانند و حتی وجود اینان و کارکردشان را از دو گروه قبلی مفیدتر ارزیابی می کنند ومی گویند: این گروه از معتقدین به دین ، باز کننده مسیر برای دو گروه دیگر از اندیشمندانِ جامعه می باشند.:::با توجه به معرفی سه گروه بالا : در جامعه ایران ،آیا باید این سه گروه ،شمشیر ها را از رو برای هم ببندند ؟ویا خیر!ویا باید با حفظ مرزبندی ها برای کنار زدن هر نوع دینی و متولیان آن از حوزه سیاست به نوعی تعامل برسند! اینجاست ! که نوع عملکرد بزرگانی مانند مهر آسا گرام می تواند مورد ارزیابی دیگران قرار گیرد ودر مورد مثبت ویا منفی بودن ِ اقداماتشان قضاوت کرد.
۶۵۷۰۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣۹٣       

    از : امیر ایرانی

عنوان : ایران بعد از حکومت دینی و نقش فعالین در این گذار (۱)
سئوال:آیا اقدامات جناب مهر آسا گرام مفید به حال جامعه ایرانست واین اقدامات می تواند در خدمتِ ساختن ایران بعد از حکومتگران دینی وقوانین دینی باشد؟برای رسیدن به جواب، مواردی مطرح می گردد:تجربه بشری نشان داده است! هنگامی که دینی و متولیان آن وارد حوزه سیاسی و منابع قدرتِ جامعه شوند، بسیار خطرناک می شوند وعملکردِ مخربی را از خود بجا گذاشته ومی گذارند.این تجربه ی بشری باید افرادِجامعه را به درجه ای از هوشیاری برساند که مانع رسیدنِ هر دینی و بازیگران آن ،تحت هر عنوانی با هویتِ دینیشان ،بازیگرانِ عرصه سیاست و قدرتِ اجرایی کشور گردند.:::::شرایط ودلایلی که یک دین و واسطه های آن به حوزه سیاست ویا منابع قدرت وارد می شوند،کدامند؟بصورت زیر برشمرده می شوند: ۱)بعنوانِ عامل ِوحدت بخش،در دست سیاستمداران وحاکمان بر جامعه قرار می گیرد.مانند:(زرتشتیت در خدمت ساسانیان،مسیحیت در خدمتِ امپراطوری روم،اسلام صدر اسلام در خدمتِ صحرا نشیانِ عربستان ، اسلام سنی در خدمت عثمانی،اسلام شیعه در خدمت صفویه واسلام شیعه در خدمت حاکمیت اخیر ایران)۲)بعنوان مشروعیت بخشی به حاکمانی که بر اساس رای مردم انتخاب و تعویض نمی شوند.(شیخی ظاهر می شود در کنارِ شاهی و پاپی ظاهر می شود در کنار شاهی)۳)خود حاکمیت را بدست می گیرد(در قرن اخیر حکومت ایران)::::::در کشور ایران:در شزایط فعلی، متولیانِ مذهبی خود به حاکمیت رسیده اند و با عملکردشان دارند شرایطِ عبور ِ جامعه را از هر نوع حکومتگری دینی فراهم می کنند، اما باید گفت:این فراهم شدنِ عبور ، از حکومتگری دینی به معنی رخت بر بستن ومحو شدن دین و متولیانِ آن از جامعه نیست.حال با توجه به شرایط ایران که دین خود شرایط عبورش را دارد فراهم می کند،برای: فعالین سیاسی ضد دخالت دین و اندیشمندان ضد دین و یا اندیشمندانی که ضد دین نیستند ،اما مخالف حضور آن در حوزه های قدرت و مسائل سیاسی به هر نحوی می باشند!چه وظایفی تعریف می شود؟:::در مورد جامعه ایران می توان گفت:خوشبختانه! جامعه ایران در دوران اخیر دو نوع حکومتِ استبدادی چه از نوع غیر دینی وچه از نوع دینی آنرا تجربه کرده است.برای پذیرشِ تفکرِ دموکراسی خواهانه وآزادی خواهانه و عبور از هر استبدادی دارای شرایط لازم می باشد پس : دو وظیفه برای فعالینِ سیاسی برای جلوگیری از ورود هر نوع دینی به حوزه ی سیاست پیش بینی می شود:الف)هیچ نوع دینی عاملیتِ وحدت بخشی برایش تعریف نشود واگر مذهبی هم در قسمتی از جامعه حضور پر رنگی دارد باید بسمت تعریف و تبلیغ کارِ کردِ کارناوالی برای آن بود. ب)مکانیسم انتخاب فرد تصمیم گیرنده اصلی ،نباید بگونه ای باشد که آن مشروعیت و حضورش را بجزء رای مردم ،عاملی دیگری تعیین و یا تایید کند، چون در غیر این صورت (بازی شاه وشیخ)بار دیگر شروع می شود ، تکرار ِ مکررات و حضور مستبدی و.......::::در کنار آن دو وظیفه برای جلوگیری از دین ومتولیان آن در ساختار قدرت، وظایفی دیگر هم مطرح می شودوآن هم: با توجه به تنوع؛قومی ،زبانی ،و دینی،و....بایدسیستمی بر حوزه سیاسی و مکانیسم مدیریتی و اجرایی بر کشور حاکم گردد،که این نوع تنوعات هم بطریقی برای همیشه در این سرزمین حل گردد.در این مورد دو نظر مطرح می شود ،یکی اینست:مکانیسمی برای سیاست مدیریتی واجرایی باید تعریف شود که تمام تنوعات قومی وزبانی و دینی و... در نظر گرفته شود، وسهم آنان لحاظ گردد. پیامد های این نظر چه خواهد بود؟ تمام انرژی وتوان باید برسر چانه زنی :کدام منطقه جغرافیایی کدام زبان کدام قوم کدام دین .وکدامهای دیگر چه ارجحیتی نسبت به هم دارند ویا ندارند وتمام توان برسر مسائلی خواهد بود که مربوط به خواسته های دوران تحولات اجتماعی است و هیچ نوع پیش رفت وترقی در اجرایی شدن این نظر متصور نیست و ذهنیتی پیشرو کهباید در خدمتِ رشد وتکاملبشریت ، جدا از آن هویتها نمود پیدا نخواهد کرد. وحتی همان کسانی که سنگ دین و زبان و قوم و... را بسینه می زنند بهره ای آنچنانی نخواهند برد،بجزءپذیرش ورواج کینه نسبت به هم ! وجالب است: بعضی از فعالین با هویت قومی در شرایطی که سیطره ای برمسائل نیافته اند شروع به مرز بندی های مصنوعی کرده اند ،اگر به قدرت برسند چه ها که نخواهند کرد.پس راه کار و تلاش یک فعال سیاسی با توجه به شرایطِ جامعه ایران چگونه می تواند باشد؟که می شود نظر دیگر!گروهی بر این عقیده اند:باید بر حوزه سیاسی ومریریتی و اجرایی کشور مکانیسمی مطرح وتعبیه شود که ایران مال همه یایرانیان شود و آن هم بدین روش :برای بدست آوردنِ مسئولیت و مکانهای مدیریتی چه در حوزه سیاسی وچه در حوزه اجرایی هیچ هویتی از قبیل: زبان ،دین ،قوم ، نژاد !نقش نداشته باشد،یعنی:فرد مسئول و مدیر در مکانهای قرا گرفته بی هویت است .اما برای ورودش به مکانهی مورد نیاز معیارهای مانند : دانش علمی ،شایستگی ، وتوان فردی ،وصداقت وراستگویی خواهد بود!که آنان می شوند هویت فرد و معیار انتخاب هم انتخابات آزاد خواهد شد.یافتن چنین افرادی هم بسیار برای دیگران سهل و آسان خواهد بود آنهم با رشد احزاب و سازمانها ونهادهای مردمی و مدنی و حضور در مجامع علمی و فعالیتهای صادقانه ای که در خدمت جامعه استریال شناخت را برای دیگران فراهم خواهد کرد. دنباله مطالب در نوشتار دگر .با پوزش!
۶۵۶۹۹ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣۹٣       

    از : masoud memar

عنوان : حضورآقای م. ارشک و دکتر مهرآسا
حضورآقای م. ارشک حرفتان را قبول دارم ٬ خود نیز اغلب با انشای خودم مشکل دارم . شما اگر توجه کنید میبینید که همه فیلسوفان چندین هزار صفحه را پر میکنند تا نظریه خود را توضیح دهند . من نوعی نسبت به توان خود برداشت و باور خود را بنوعی مینویسم . شما حق دارید که این جمله من ایراد دارد : « "...روشنفکران یا عوامفریبان دینی » بمثابه تنها تکیه گاه قابل اعتماد جامعه باقی میگذارید" » یک « را » جا مانده است . منظورم این است که آقای مهرآسا با عوامفریب خواندن امثال اشکوری و کدیور و مجتهد شبستری یا خاتمی یا موسوی یا کروبی یا تاج زاده ها که در روند سیاسی روز در چالش با افراطیون حکومتی بسر میبرند و بارها اثبات شده است که جامعه از آنها در مقابل افراطیون حمایت میکنند ٬ به بسترخودی و غیرخودی کردن اپوزسیون دامن میزند و تحقیر کردن دگراندیشان مذهبی با توجه به بستر اجتماعی روز آنها را بعنوان تنها اپوزسیون موجود در جامعه تبدیل میکند. واقعیت را اگر بنگرید امثال تاجزاده ها زیر فشار افراطیون و امثال دکتر مهرآساها بسر میبرند و برآیند سیاسی آن با توجه به پایگاه اجتماعی و زمینی روز ٬ آنها را در سیاستگذاری فردا به نقش کلیدی مبدل خواهد کرد .در روند تاریخی و اجتماعی ۳۵ ساله بوضوح بارها مشاهده شده است. حضور دکتر مهرآسا هم عرض کنم که ادیان آسمانی نیستند و از آسمان نازل نشده اند بلکه زمینی هستند و دستآورد بشری هستند و ظهور و دگردیسی و نابودی و تقویتش دلایل علمی از جمله اجتماعی و تاریخی و دارد . مبارزه با استبداد دینی که آیت الله طالقانی نیز از تریبون گوشزد کرد مقوله دیگری است و عوامفریب و جاهل نامیدن دگراندیشان دینی مقوله دیگری .
۶۵۶۹٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣۹٣       

    از : پیر مرد

عنوان : سعدی
جناب دکتر، تمامی ادعاها و نظرات سرکار اگر هم درست باشند، که به احتمال نزدیک به یقین درست هم می باشند، شما را صاحب انحصار تعریف واژه ی فارسی ی سخت تعریف روشنفکر نمی کند. این واژه نمی تواند ترجمه ی درست واژه ی اینتلکتویل باشد. هیچ دلیلی نیست که ثابت کند فردی اینتلکتویل همیشه روشن فکر می کند. او تنها بجای استفاده از نیروی بدنی برای گذراندن اموراتش بیشتر نیروی فکری خود را بکار می گیرد. من با غایت احترام برای شخص شما و عقایدتان،نمی توانم دوستدار نگارشهایی چون نگارش پر خشم و پرخاشگرانه ی شما درمیدان جدال های علنی فلسفی باشم.
۶۵۶۹۷ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣۹٣       

    از : م. ارشک

عنوان : اظهار نظر مغلوط و مبهم
جناب masoud memar ، این اظهانظر کوتاهتان حاوی چندین غلط املایی و انشایی است که بعضا فهم منظورتان را مشکل می سازد. بعلاوه یک جکم شخصی نزدیک به توهین و چند جکم عمومی هم صادر فرموده اید، از جمله اینکه: "...روشنفکران یا عوامفریبان دینی » بمثابه تنها تکیه گاه قابل اعتماد جامعه باقی میگذارید"(!). فعلا وارد بحث در این جکم نامفهومتان نمی شوم. همین قدر لطف کنید و پیش از ارسال نظزهایتان آنرا اصلاح کنید یا بدهید کسی بخواند و اصلاحش کند و بعد بفرستید.
باسپاس
۶۵۶۹۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣۹٣       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست