سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

چرا سفارت آمریکا اشغال شد؟ (۲) - گودرز اقتداری

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ایران ایرانی

عنوان : بیماری سیاسی
جناب گودرزی،
توصیه میکنم مقاله‌ی معروف گارسیا مارکز زیر عنوان "بیماری سیاسی شاه ایران "را بیابید بخوانیدو کم و کاستی های مقاله تان را بر طرف نمایید.
وی نیاز به معرفی ندارد ، با رهبر پاناما اشنایی نزدیکی داشته است ، و مهمتر در مکزیک میزیسته است ، همانجا که قرار بود طحال شاه را بردارند و نه سنگ کیسه‌ی صفرا و اینکه چگونه کیسینجر و سایروس ونس کارتر را دور زدند و بدون کمیسیون درخواستی کارتر به شاه ویزا دادند باقی داستان را میدانیم که بدون گروگان گیری گاو چران ریگان در رویای کاخ سفید به فراموشی میرفت ( سایروس ونس وزیر کارتر و رییس بنیاد راکفلر دوست نزدیک شاه بود) عمل برداشتن طحال انروزها در غیاث آباد قزوین هم عملی بود) مارکز میگوید شاه را بدون هیچ اقدام پزشکی از امریکا اخراج کردند.
۶۵۱٣۱ - تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱٣۹٣       

    از : غیر تود ه ای

عنوان : به آقای قدیمی
علی آقای قدیمی، راستش را بخواهید در شرایطی که داعش، دست پرورده همین امریکا و شرکایش که شما و نویسنده برایش دلتنگ شده اید، مشغول جنایت علیه بشریت است. و نیز در شرایطی که داعش شیعه اسید بروی بانوان ایرانی می پاشد، حوصله ای برای خواندن مطالبی از این دست نیست. بخصوص آنجا که نویسنده این اجازه را بخود می دهد که رویکرد ضد امپریالیستی انقلاب سال ۵۷ را در حد محصول بدبینی "دوست چپگرای" پدرشان و بالطبع همفکران چپ پدرشان تقلیل دهد! تو گویی کودتای سال ۳۲ علیه دولت ملی مصدق هم از افسانه های همین "چپ گرا ها" بوده و نیز زندان و شکنجه آزادیخواهان طی ۲۵ سال سلطنت پهلوی توسط ساواک که تحت تعلیم و حمایت همین امریکا بوده نیز تخیلاتی بیش نبوده اند. اینکه صدام را با کمک بختیار به حمله به ایران تشویق کردند هم حتما دروغی بیش نیست....
اما من چندین بار در همین سایت اخبار روز در بین کامنت ها مشاهده کرده ام که شما از هر مسئله ای بهانه ای برای نفرین حزب توده و کلا توده ای ها می سازید. از اشغال جاسوسخانه گرفته تا درگیری های دولت فاشیست اوکرایین با جدایی خواهان و ...!
سوال من این است که آیا از دید شما نیروی موثر دیگری غیر از حزب توده در ایران سراغ ندارید که دائما همانند مادربزرگان کم یا بی سواد همه چیز را به گردن این حزب می اندازید و سپس متوسل به نفرین می شوید؟
مشکل شما با این حزب شخصی است یا از مسائلی خبر دارید که ما بی خبریم؟ لطفا بجای نفرین فاکت ها را رو کنید!
امید که اخبار روز اجازه مباحثه ای سالم با شما را به بنده بدهد.
۶۵۱٣۰ - تاریخ انتشار : ٣۰ مهر ۱٣۹٣       

    از : امیر ایرانی

عنوان : اشغال سفارت سود وزیان حاکمیت
جناب گودرز اقتداری گرام، درود بر شما! این نوع مقالات برای یاد آوری وهشدار به حافظه تاریخی که نباید وقایع سیاسی واجتماعی که بر کشور رفته ، فراموش شود، مفید ولازم ارزیابی می شوند. در این میان اگر نویسنده دیدگاه ها و علایق شخصی خود را هم بیاورد ، از اهمیت این نوع مقالات کاسته نخواهد شد.در رابطه با بعضی از موارد مطرح شده، می توان گفت:به توسعه اقتصادی وسیاسی و ضرورت همزمانی آنها در زمان محمدرضا شاه اشاره شده است که نکته مهمی می باشد . که باید کفت:با توجه به شرایط ، وروش روی کار آمدن محمد رضا شاه وشرایط قدرت گرفتن وی بعد از کودتای ۲۸ مرداد، اجرای توسعه سیاسی وخواستن این امر از ایشان بر گروهی از مبارزان غیر باور ومحال دانسته می شد.چون این نوع مبارزان بر اساس این دیدگاه که محمد رضا شاه می دانست هر نوع توسعه سیاسی به منزله کم شدن ویا از بین رفتن قدرت سیاسی خودش است،پس هیچ نوع توسعه سیاسی در دستور کار وی قرار نخواهد گرفت. که همچنین هم بوده است. وقتی روحیه دیکتاتوری در فرد تقویت ، آن فرد دچار یک نوع خود بزرگ بینی شود .توسعه اقتصادی وی نیز در خدمت منافع ملی سر زمین نخواهد بود بلکه در خدمت تفکرات توسعه طلبی خصلتهای دیکتاتوری فردیش خواهد بود.وبدنبال اقدامات فرد دیکتاتور مآب،نیروهای مبارز به سمت عبور از شرایط ایجاد شده ،کشانده می شوند،وآنرا یک ضرورت اجتماعی خواهند دید.اگر این دیدگاه منجر به انقلاب شود ، پیا مدهای خاص این اقدامات هم متوجه جامعه خواهد شد، که این را در ایران دیده ایم وتجربه کرده ایم.البته باید گفت : گروهی به توسعه آمرانه معتقد ند ، این بحثی جدا وطولانی می طلبد که از آن می گذریم.با توجه به اقدامات محمد رضا شاه و شرایط حاکم بر جهان ، که جهانی دو قطبی بوده ، ومحمد رضا شاه هم د رقطب غرب تعریف می شده. بطریکه بعضی از مبارزین محمد رضا شاه را حتی متحد غرب نمی دانستند، بلکه نوکر غرب بحساب می آوردند، روحیه حاکم بر مبارزان برای عبور از شرایط، بسمت تفکر ضد غربی رفته بود و می رفت.در جریان مبارزات، رهبر ویا رهبری حرکات ضد رژیمی، متوجه این شده بود که از این تفکر ضد غربی وپتانسیل آن در جامعه ،چه در شرایط پیروزی چه در تثبیت بعد از پیروزی وبقای تشکیلات جدید باید نهایت استفاده رااز آن ببرد.در رابطه با اشغال سفارت می توان گفت:قبل از اینکه این کار از طرف هواداران حاکمیت انجام گیرد ، توسط گروهی از چریکهای فدایی صورت پذیرفت که با واکنش حاکمیت روبرو شدند ومسئله خیلی زود حل گردید.ما بعدا"این اشغال توسط گروهی از طرفداران حاکمیت یا با برنامه ریزی قبلی یا تحت شرایط احساسی انجام گرفت.اما این اقدام با تعللی از طرف رهبری وقت با محاسبه سود زیان این واقعه پذیرفته شد ومورد حمایت قرار گرفت.وآن شد که همگان دیدند......در رابطه با سود زیان این واقعه می توان گفت :حاکمیت ورهبری براساس تحلیل خود از شرایط جدید، نهایت استفاده وسود را برای تثبیت حاکمیت برد، آن هم بدین صورت:او متوجه شد شرایط پتانسیل ضد غربی در جامعه در این واقعه ، به پشت سر حاکمیت خواهد آمد وبطریقی به تثبیت حاکمیت کمک می کند واز طرف دیگر ، رهبری تفکر ضد غربی را انحصاری می کنند وبخشی عظیمی از نیروی مبارز وضد غربی را از دور خارج می کند ویا به انفعال وادار می کند، این تصمیم وتحلیل حاکمیت نیز درست از آب آمد. حال چقدر خود حاکمیت به تفکر ضد غربی اعتقاد داشته و یا نداشته مهم نیست ، اما هوشمندانه از واقعه اشغال سفارت نهایت بهره را برد.اما در رابطه با منافع سر زمینی ، مردمان ایران وسر زمین ایران در مسیری که قرار گرفته ، چقدر متحمل ضرر وزیان شده است ، سخن بسیار است.
۶۵۱۲۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ مهر ۱٣۹٣       

    از : علی قدیمی

عنوان : تاسف
تاسف از مرگ انسانهای شریفی است که فریب شعار های حزب توده را خوردندو بی دریغ پر پر شدند.

(اعلامیه کمیته مرکزی حزب توده ایران

حزب توده ایران اشغال سفارت امریکا، مرکزتوطئه علیه انقلاب ایران را تایید ومذاکرات هیات نمایندگی دولت موقت با برژینسکی، یکی ازتوطئه گران اصلی برضد انقلاب ایران را محکوم میکند. ۱۳ آبان ۱۳۵۸

(مردم شماره۷۱، یکشنبه ۲۹ مهرماه ۱۳۵۸)
۶۵۱۱۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ مهر ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : تعریفی جامع، منطقی و موردِ پذیرش اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان، از منافع ملی کشور
‫ اوج حضور امریکا در ایران در سالهای پس از جنگ دوم جهانی و حکومت خاندان پهلوی است.
با نگاهی به روابط این دو کشور در آن دوران حدودا پنجاه ساله، علیرغم فعالیت وسیع نیروهای صلح امریکایی در سراسر ایران، آنچه نویسنده نوشتار حاضر با مثالهای متعدد به اثباتش همت گماشته، ‫رویه حکومت و حکومتداری خاندان پهلوی به جای مردمی تر شدن و دخالت دادنِ بیشتر مردم در اداره امور ‫کشور، که اصولا طبق قانون مشروطه می بایست انجام می گرفت، به تدریج به ‫سمت اختناق و استبدادِ رأی بیشتر محمدرضاشاه و اطرافیانش پیش ‫رفت،
به قسمی که در سالهای آخر حکومت محمدرضاشاهی، حکومت حتی توان تحمل چند حزبی را که خود ساخته بود را هم نداشت، و همه در حزب رستاخیز شاهنشاهی ادغام شدند

‫و در ایرانی که جوانانش در شوق و اشتیاق یافتن کاری شرافتمندانه می سوختند، تا بتوانند کاری برای بهبود وضعیت نابسامان روستاها و شهرهای کشور انجام دهند، سوی برنامه ریزیهای کشور در مشاوره با مشاوران خارجی‫‫ به سمت خرید تسلیحات و ادوات جنگی بیشتر پیش میرفت، به قسمی که ایران تبدیل شده بود به محل تجمع سلاحهای بسیار پیشرفته امریکایی و دیگر دول اسلحه ساز جهان، بلایی که امروز هم، هم بر سر ایران و هم بر سر مینی دولتهای حاشیه خلیج فارس و عربستان سعودی می آید

‫و باید به خاطر داشت، که شاه و اطرافیان ایشان بیش از آنکه با نخبگان کشور در رفت و آمد و گفتگو باشند و به آنها اجازه تنفس آزاد و تفکر آزاد را بدهند، در ارتباط با مشاوران خارجی خود بودند، و سیر رویدادها و‫ واقعیات تاریخ پنجاه و اندی ساله حکومت پهلوی نشان می دهد، که هر چه به تدریج بر غلظتِ حضور مشاوران خارجی در ایران افزوده شد، به همان میزان بر قساوت و عدم انعطاف حکومت در برابر مردم نیز اضافه گشت

‫بنابر آنچه فوقا آورده ام، با نویسنده نوشتار حاضر متفقم، وقتی که ایشان به صراحت می نگارد، «...‫‫واقعیتی که باید به خاطر سپرد آنست که بر خلاف سفید و سیاه دیدن ایران وجهان رنگهای بسیاری در این میان نادیده گرفته میشوند که مانع از درک واقعیات موجود می شود...»

‫نهایت اینکه، علیرغم تمامی برنامه ها، ‫توطئه ها و مصائبی که از جانب امریکا یا هر کشور دیگری از جهان نصیب کشورمان گردیده، به نفع منافع ملی کشورمان نیست، که سیاستهای جاری کشور را به گونه ای تنظیم کنیم که به قطع روابط با کشور یا کشورهایی منجر شود، چه هر قطع روابطی منجر به صدماتی جدی به منافع ملی کشور میشود

‫نکته آخر اینکه، برای برقراری تعادل، ثبات و استحکام در سیاستهای خارجی کشور‫، ما مردم ایران، اجبار به این داریم که سر از لاک تنگِ گروهی، عقیدتی و اندیشه ای خاص گروه خود در آورده، و با دیدن، پذیرش و ‫به حساب آوردنِ دیگر گروههای ایرانی، ‫تعریفی جامع، منطقی و موردِ پذیرش اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان، از منافع ملی کشور احداث کنیم
۶۵۱۱۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱٣۹٣       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست