سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کوبانی، کرد و آقای بنی صدر - ا. مانا

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ا. مانا

عنوان : خوانندهٔ محترم
من مخالف آقای بنی صدر نیستم و ایشان را انسان شریفی می دانم. انسانهای خوب هم گاهی در قضاوت دیگران مرتکب اشتباه می گردند. متن من برای تخطئه کردن ایشان نبود و فقط در پی روشن نمودن نکتهٔ مهمی بود، که کردهای ایران کمتر از دیگران خود را ایرانی نمی دانند.
۶۵۰۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱٣۹٣       

    از : خواننده

عنوان : من از شما ممنونم.
من از شما ممنونم که به نظرِ بنده پاسخ داده اید.
برای آنکه بحث دو نفره نشود، من در اینجا از پاسخِ طولانی پرهیز می کنم. فقط ۲ نکته را عرض میکنم:
۱- بنده اصلاً و ابداً طرفدار سیاسی آقای بنی صدر نیستم. با این نظرشان هم که »فلان قوم ایرانی خود را بر ضد فارس ها تعریف کرده بوده است» زیاد موافق نیستم. اما ... اما...

۲- حتماً نامه آقای بنی صدر به خمینی را در هنگامِ اعدام خانم «فرخ رو پارسا» دیده اید. اگر تا کنون ندیده اید، لطفاً در اینترنت پیدا کنید و بخوانید. ما همچین نمونه ای در ایران نداشته ایم و نداریم. صداقت و شهامت و انسانیت تا چه حد بیشتر از این؟

تازه عرض کردم که بنده ابداً هوادار ایشان نیستم. بنده فقط و فقط بی طرف هستم و می بینم که همچین نمونه ای ما در ایران نداشته ایم. این نامه نشاندهنده درون آقای بنی صدر است.

با احترام به شما
۶۵۰۷۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱٣۹٣       

    از : ا. مانا

عنوان : پاسخ به خوانندهٔ محترم
خوانندهٔ گرامی

با تشکر فراوان از وقتی که به خواندن مطلب اختصاص داده بودید. مجدداً یادآور می گردم که کسی که روایت را نقل می نماید رئیس جمهور وقت ایران بوده است که از دو گروه کرد می خواهند سلاحهایشان را زمین نگذارند.

ایشان اگر اعتباری برای این پیشنهاد قائل نبودند و حداقلی از حسن نیت و صداقت را چاشنی آن نمی دیدند هرگز آنرا با آقای خمینی در میان نمی گذاشتند و خواهانِ پذیرش آن نمی گردیدند. پس مشکلِ دیگری در کار بوده است. در حاکمیت آنزمان کسانی بوده اند که راه حل نظامی در برخورد با مطالباتِ کردها را ترجیح می دادند. منصفانه نیست که فقط اشتباه کردها در منازعاتِ اول انقلاب یادآوری می گردد بدون انکه ذکری از این عناصر درونِ حاکمیت به میان آید.

این منازعات برای اثبات نظر ایشان در اینکه «کردهای ایرانی خود را در تقابل با فارسها تعریف می نمایند» مورد استناد قرارگرفته است. مجدداً هیچ ذکری از اینکه بلافاصله بعد از پیام آقای خمینی و وعدهٔ ایشان دال بر به رسمیت شناختن حقوق کردها، این منازعات از طرف کردها متوقف می گردد نیست. نشانهٔ دیگری از اینکه مشکل کردهای ایران احقاقِ حقوقشان بود و نه ضدیت با فارسها یا دیگر ملل ساکنِ ایران.

هر انسان منصفی می پذیرد که کسانی که پیشنهاد کنار گذاشتن اسلحه را به آقای بنی صدر ارائه نموده بودند بدنبالِ آن بوده اند که جزئی از روندِ زندگی مسالمت آمیز در کشور خود باشند و نه عکس آن.

جالب اینجاست که حق خود-مدیریتی، خود-گردانی، و یا هر عنوان دیگری که به آن اتلاق شود، امری بوده است که کردها چون بقیهٔ نقاط ایران قرنها از آن برخوردار بوده اند. این روند در زمانِ فتحعلیشاه قاجار تغییر می یابد. هرگز نتوانسته ام دلایل آنرا در نوشته های تاریخی بیابم. در این زمان حاکمان محلی کردستان جایشان را به گماشتگان حکومت مرکزی می دهند. نه اینکه سلطهٔ حاکمان محلی عاری از همهٔ رذالتهایی بود که استبدادهای شرقی تولید می نمودند. مسئله اینجاست که جایگزنی محلی ها با گماشتگان حکومت مرکزی، فضیلیتی را به ابر نمی آورد که جایگزین آن رذالتها گردد. با توجه به درهم تنیدگی های حیاتِ اقتصادی - اجتماعی سرمایه داری، اینکه حکومتهای شرقی از مقطعی به بعد به کنترل همهٔ کشور از یک مرکز واحد متمایل می گردند تا حدی قابلِ درک است، گرچه در زمان فتحعلیشاه ایران قرنها با این ضرورت فاصله داشت.

اگر این تغییر در زمان صفویه و جنگهای ایران و عثمانی اتفاق افتاده بود بیشتر موجه می نمود. حکومت شیعیان می توانست به دلایلی نگران گرایش کردهای ایرانی به خلیفهٔ عثمانی که هم مذهب انان بود باشد. از قضای روزگار، این نگرانی دغدغهٔ اصلی سلاطین صفوی نبود. علت آنکه می دانستند که کردهای ایران در میان دلیرترین و وفادارترین سربازان آنان، آنچه را در توان داشتند در دفاع از ایران بکار بستند. اعتماد صفویه در این مورد از دلایل وفاداری کردها به تمامیت ارضی ایران است.

در جریان تهاجمات بیگانگان و اشغال ایران، که به کرات اتفاق افتاده است و همیشه تضعیف حکومتهای مرکزی و در خیلی موارد سلطهٔ بیگانگان را به همراه داشته است، کردها بارها فرصت آنرا یافته اند که حساب خود را از ایران جدا نموده و راه مستقلِ خود را در پیش گیرند. تاریخ ایران حتی یک نمونه از چنین تلاشی را از کردهای ایران شاهد نبوده است. دلیلِ ساده این امر آنست که کردها خود را همان اندازه ایرانی می دانند که دیگر ساکنین ایران زمین.

با علم به همهٔ اینها که یقیناً آقای بنی صدر از آن آگاهند، مایهٔ تأسف است که از ایشان شنیده شود که «کردها خود را در ضدیت با فارسها تعریف می نمایند». هر ایرادی به کردها وارد آید، این خرده را بر آنان نمی توان گرفت.
۶۵۰۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱٣۹٣       

    از : خواننده

عنوان : یک بررسی ضعیف
من نوشته شما را خواندم.
نظرم اینست که شما یا خیلی کودکانه و نابالغ به بررسی نشسته اید، و یا تمایلی ندارید که سخنان بنی صدر را متوجه بشوید. چیزی که شما تحت عنوان تناقض در اظهارات او از آن یاد می کنید، به نظر من تناقض نیست.

با تشکر از زحمتی که کشیده اید.
۶۵۰۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱٣۹٣       

  

 
چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست