از : محمد امین محمدپور
عنوان : ویرایش مقدمه مقاله:
یاد کاوه در فرهنگ ملی پویا و نمادین است. « نماد مقوله ای است که از راه تشابه، اتحاد و یا قرارداد از حضور چیزی که قابل روءیت نیست حکایت کند و با موضوع خود از راه همبستگی با ایده های کلی وابسته باشد » ( Hudson, ۱۹۹۷: ۱۹۱ – ۱۹۲۰ ) و « هویتی مشترک پدید آورد. » ( fry, ۱۹۵۷: ۶۹۹ ) دنیای راز آمیز اسطوره، خاستگاهی جز باور مردم ندارد. همین باورها، چه خرافی و چه منطقی، با تفکر اسطوره ای و تفکر منطقی و عقلانی پیوند دارند. « اسطوره در زبان پارسی دری، مانند زبان عربی به جای واژه mythe به کار می رود و معادل mythos یونانی است. » ( بهار، ۱۳۸۷: ۳۴۴ ) « در ابتدا به معنای افسانه، قصه، گفت و گو و سخن بوده است؛ اما در نهایت به چیزی اطلاق می شد که واقعا نمی تواند وجود داشته باشد. » ( وارنر، ۱۳۸۶: ۱۵ ) بنابراین، اسطوره را باید کلام و گفتار تلقی کرد؛ از همین رو روژه باستید اسطوره را چنین تعریف می کند: « اسطوره کلام است، تصویر است، حرکتی است که حدود واقعه را در قلب نقش می کند، پیش از آن که در قالب روایت و حکایتی ضبط و ثبت شود. » ( باستید، ۱۳۷۰: ۱۰ ) اسطوره ها از چگونگی پدید آمدن حقیقت پرده بر می دارند؛ حال آن حقیقت ممکن است جهان، انسان یا نوعی گیاه، نوعی خاص از رفتار انسانی یا یک نهاد باشد. ( ر.ک: الیاده، ۱۴ – ۲۷ ) زیگموند فروید و کارل گستاو یونگ از دیگر اسطوره پژوهانی هستند که جان تازه ای به اساطیر بخشیدند و شباهت های حیرت آوری میان محتوای اساطیر و ناخودآگاه جمعی هر قوم یافتند. « اسطوره در عصر جدید، همان رویای افسانه وش انسان معاصر است. » ( بارت، ۱۳۸۲: ۳۶ ) اسطوره ها متناسب با نقش و کاربردشان در جامعه در دوران های مختلف و در میان مردمان گوناگون ممکن است دستخوش دگرگونی هایی شود و نقش های تازه ای بپذیرند و در جریان یک تغییر تدریجی به شکل های تازه ای مانند افسانه، داستان حماسی، تمثیل یا قصه عامیانه در آیند. مجموعه این گونه تغییرات و شکل پذیری های متفاوت را می توان جا به جایی اسطوره نامید. نمونه نیک این گونه اسطوره که آمیزه ای از افسانه و حماسه به شمار می رود، داستان فریدون و ضحاک است. ( ر.ک: سرکاراتی، ۱۳۷۸: ۲۱۳ - ۲۱۷ ) ضحاک، جبار ماردوش و شاه اژدهاپیکر در شاهنامه، مظهر این جهانی اهریمن در اساطیر زردشتی است. اخبار و روایات بعدی مربوط به ضحاک در متن های پهلوی و سنت های دینی زردشتیان - که به گستردگی در منابع اسلامی نیز بازتاب یافته است - از روی روایات مربوط به اهریمن ساخته و پرداخته شده است. افسانهء کاوه قدمت اسطوره ای ندارد. شخصیت کاوه، در بازار بودن او، درفش از پیشبند چرمین درست کردن او و نکاتی مانند آن، همه دقیقا درون مایهء داستان های عیاری است که وارد حماسه شده است.
« داستان ضحاک از لحاظ اجتماعی نیز اهمیت بسزایی دارد، زیرا در بررسی اسطوره ها سیر تاریخی رشد اجتماعات بشری را هم می توان دید. » ( امینی، ۱۳۸۱: ۵۸ ) اسطوره ها به مثابهء پدیده های فرهنگی، حامل بارهای معنایی - تاریخی هستند. از این رو آنها را گاه به نماد هایی از واقعیت های دوردست، یا نوعی حافظه جمعی تعبیر کرده اند که با گذشت زمان به تدریج بر ابهام و پیچیدگی شان افزوده می شود. شکافتن و تحلیل اسطوره ها همواره راه گشای درک بهتر سازکارهای درونی هر فرهنگی است. ( ر.ک: فکوهی، ۱۳۷۹: ۱۳۸ ) آیا فردوسی - آن پیر خرد که هنوز هم صدایش گرمش گاه گاه این جا و آن جا در خانه ای و قهوه خانه ای شنیده می شود و پیوندش را با ما نگسسته - سرایش گر آرزوهای بیکران ما بوده است؟ آیا کاوه ساخته و پرداختهء افسانه پردازان است و به عنوان نماد قیامی پیروز، یادمان آن دسته از مردمی است که در جست و جوی آزادی و عدالت همواره خواسته اند سرنوشت خود را تغییر دهند؟ به منظور پاسخ به این پرسش ها و روشن کردن برخی دیگر از نکات و جزئیات، روایت کاوه در سه بخش: تاریخ و افسانهء قیام کاوه، کاوه و درفش کاویان، و ضحاک بررسی شده است.
۶۲٨۶۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣۹٣
|