سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نکاتی درباره‌ی زمینه‌های تاریخی انقلاب ۵۷-۴ - محمود راسخ افشار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : محمد امیری

عنوان : نقدی بر زمینه های تاریخی انقلاب ۵۷
سلام دوستان،
کنکاش در حوزه های مختلف انقلاب ۵۷ لازم و ضروری است، ما با شناخت درست از گذشته می توانیم برای آینده انتخاب های صحیح انجام دهیم. و روشن است در این گذر نظرات مختلف و متفاوتی ارائه می شود، و در تضارب دیدگاه های عنوان شده، انتخاب های امکان پذیر برای آینده پخته و کاملتر می شود.
حقیقت اینستکه واقعیت مستقل از ما جاریست، و ما کوشش می کنیم با پیدا کردن راه حل هائی ، که ناشی از جهان بینی ماست، بر جریان واقعیت اثر گذاشته، و تا حد ممکن آنرا به جهت اهداف خود متمایل کنیم.
سئوال اساسی منشاء جهان بینی آدم هاست. عوامل اثر گذار در شکل گیری جهان بینی افراد شامل:
• نیاز های ناشی از غرایز از جمله خوراک، پوشاک، سرپناه، جنس مخالف و ....
• نیاز های تحت زمینه نسخ های قومی (Archetype) از جمله نقاب(Persona)، آنیما(Anima)، آنیموس(Animus)، سایه(Shadow)، خود(Self)
• نیاز های حاصل از محیط و اجتماع محل اسکان شخص
• نیازهای شکل یافته از ابداعات شخصی ( توضیحن ، انسان ها قادرند با دریافت اطلاعات از اطراف ، و تجزیه و تحلیل آنها در کنار عوامل غریزی و نسخ های قومی خود به نتایج و ابداعاتی برسند، که قبل از آن زمان در طبیعت وجود نداشته است، و ما آنها را اختراع ، در زمینه های مادی و غیر مادی می خوانیم)
با توجه به تفاوت های موجود، بین یکایک آدم ها، با قطیعت می توان گفت، به تعداد آدم ها کره زمین، جهان بینی وجود دارد. حال اگر ما برای ساده کردن مسئله ، جمعی از افراد را که دارای یک یا چند خصیصه مشترک هستند در یک قالب قرار داده و به اسامی مختلف صدا کنیم، می توان از ملت، قشر، طبقه، گروه آدم ها سخن گفت و از وجه مشترک آنها ولی نه بیشتر صحبت کرد.
با نگاه کردن به حرکت های مردمی در اجتماعات مختلف، می توان اشتقاق گروه ها و افراد را که بنام های ریزش نیروها، انشعاب، و فراکسیون خوانده می شوند در جریان گذر زمان دید و این امر استثناء پذیر نیست.
توضیحات بالا از این نظر لازم بود، تا مستقل از گروه بندی های کلاسیک مردم، حرکت عمومی یک جامعه را با در دست داشتن حدودی آمار و اطلاعات از شرایط مالی، فکری، و عقیدتی مردم سنجیده و نتیجه گیری کنیم. روشن است می توان براساس دریافت داده های مختلف، حسب نیاز تحقیق ، مردم را طبقه بندی و بررسی کرد. با توجه به امکان وجود ابهام نزد خوانندگان، این امر را توضیح می دهم. بارها دیده شده در کتاب ها جمله ای از یک منبع دیگر را آورده و براساس آن ، موضوع مربوطه را بررسی و نتیجه گیری می کنند. در حالیکه یک جمله نمی تواند، منظور یک نویسنده را درست بیان کند. بهتر است در هنگام نقل مطالب از دیگران ، جمع بندی نقطه نظر نویسنده آورده شود و در پایان کتاب، فهرست منابع مورد استفاده ذکر شود. حتمن این جمله معروف را همه شنیده ایم، که اگر ابتدای" لا اله الا لله" تنها گفته شود با کل آن معنای متفاوتی دارد.
۶۱۹٨۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣۹٣       

    از : masoud memar

عنوان : واقعیت های روز
شما نوشتید : « - لازم به تذکر است که بخش اصلی شعار انقلاب استقلال و آزادی نبود. بلکه بخش اصلی آن «جمهوری اسلامی» بود. چون آن چه در هر انقلابی کنکرت و مشخص است ماهیت نظام سیاسی- اجتماعی آینده است »
بعد در پاراگراف آخر ادعا میکنید : « بنابراین، کسانی که در صدد اصلاح این نظام‏ اند هنوز پیام، مفهوم و معنای تاریخی آن انقلاب را دریافت نکرده و ماهیت آن را نفهمیده‏ اند. رهائی سیاسی جامعه‏ ی ایران، یعنی مستقل شدن دولت، به معنای مجموعه‏ ی دستگاه حکومتی (سه قوای قانونگزاری، اجرائی و قضائی) از سلطه‏ ی مذهب و استقرار دولتی سکولار یا لائیک، دولتی که در آن حوزه حکومت و حوزه‏ ی مذهب به طور کامل از هم جدا باشند و یکی در امور دیگری دخالت نکند ... »
من فقط به همین بسنده میکنم که نوشته شما نه با واقعیات تاریخی ایران مطابقت دارد و با ادعاهای کاملأ متضاد تحلیل تخیلی بدست میدهد ٫ این نوع تحلیلها نه برمبنای جامعه شناسی بلکه بر مبنای آرمان و خواست و هدف سیاسی نگارنده انجام گرفته تا با ردیف کردن تناقضات به اثبات هدف سیاسی روز تأکید کند : ( تخطئه هر نوع اصلاح طلب )
آقای راسخ این فاکتورهای تعیین کننده در جامعه ایران را در نظر نمیگیرد ۱. جامعه امروز آرمانگرا نیست و بدنبال اهداف دست یافتنی است نه بدنبال حقیقت بلکه بدنبال واقعیت است.
۲. شهید پرور نیز نیست بلکه بدنبال زندگی است . این دو فاکتور نشان از تفاوت بنیادی نسل ۵۷ با نسل امروزی دارد. دو فاکتور مهم دیگری که علت بدرازا کشیدن حکومت جمهوری اسلامی و عدم بسیج ملی برای براندازی نظام بوده و هست ۱. نبود احزاب و تشکیلات منسجم ۲. نبود آینده تضمین شده بعد از گذار . آنچه خرداد ۶۷ و جنبش سبز ۸۸ و انتخابات ۹۲ نشان داد گویای این واقعیت است که جامعه در کل نه بدنبال انتقام جوئی است نه بدنبال حذف دیگری است نه بدنبال براندازی است که نیروهای درگیر در ۵۷ و تصفیه حساب بازها را به مسند قدرت منتقل کند. بلکه تلاش در به انزوا کشاندن اقتدارگراها و گذار به دموکراسی دست یافتنی است هر چند نیم بند.
واقعیات جاری نشان داده و میدهد که مباحث سکولار و لائیسیته و امثالهم نه در بطن جامعه بلکه در مجالس روشنفکری بالاخص در خارج جاری است. آقای موسوی که بدنبال تأسیس حزب رفت آمار وزارت اطلاعات چنان بیت رهبری را لرزاند که وادار به حصر ایشان شد. بعد از سه سال آمار وزارت اطلاعات از گوشه و کنار درز میکند که صحبت از هزاران و یک میلیون نیست بلکه صحبت از ۴۰ میلیون عضو احتمالی حزب ایشان میرفت ندیدن این واقعیت های روز نمیتواند تحلیل واقعی از جامعه ارائه دهد همینطور چه باید کرد واقعی.
۶۱۹۷۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣۹٣       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست