از : نادر هشت آبادی
عنوان : بهار ناخجسته
این بهار ناخجسته
دلی خوش داشتیم
بهاران خجسته خواندیم
ستاره سرخ را بنام خدا
با داس دهقان توس و
چکش کاوه آهنگر
ستودیم
سرود خواندیم
فرهاددلش را به یاد شیرین ناب ...
خوش کرد و
فریاد وا.... لا ... بر آورد
که زمین با کفر میماند و نه با ..ستم
زمین پر ستم شد و
ستاره سرخ به پنجاه ستاره دیگر جهان پیوست
داس شاهرگ میرزای جنگل را برید
و چکش به یغما رفت
خورشید با شیر و شمشیر
زیر ابر پر غبار
از خجالت گریخت
و شمع بی پروانه
در بهار بزه کاران
برای بازماندگان
فروزان است!
۶۲۰۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹٣
|
