سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نکاتی درباره‌ی زمینه‌های تاریخی انقلاب ۵۷ (۲) - محمود راسخ افشار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : masoud memar

عنوان : دیالوگ آقای بهبودی
آقای بهبودی نوشتید : « تعیین کننده برادر، نه تعداد (کمیت) «این عناصر»، بلکه کیفیت آنها بوده است. » با این حساب این « عناصر » مورد ذکر آقای راسخ و شما ٫ هم از نظر کمی در اقلیت بودند هم از نظر کیفیت عقب مانده تر از کیفیت نیروهای خواهان جمهوری اسلامی بودند که نتوانستند قدرت را قبضه کنند و کیفیت بهتر توانست به حکومت برسد. بستر تاریخی و اجتماعی و فرهنگی را هم لازم نیست بررسی کرد چون مارکس و انگلس و لنین حکمها را صادر کرده اند و برای بررسی اول باید طبق سوره مناسب آیه مناسب را پیدا کرد و بعد از تائید بهبودی ها این احکام را اجرا کرد و در صورت شکست به احادیث دیگری پناه برد . شما نوشتید : « ولی همین اقلیت (به قول نویسنده محترم همین عناصر انگشت شمار) هارت و مایند (قلب و ذهن) (به قول تئوریسین های امپریالیستی) توده های مولد و زحمتکش نه فقط روسیه، بلکه دور افتاده ترین نقاط جهان را تسخیر کرده بودند.» لطفأ بفرمائید این چه کیفیت مرغوبی بود که بعد از تسخیر جهان ٫ تسلیم جهان شد؟ دروس و متون کلیشه ای و ارتجاعی همان بدرد مدرسه خودتان میخورد که معلوم نیست این مدرسه میخواهد شاگردی تربیت کند یا نقشش سرفأ چوب لای چرخ جنبش چپ است ؟
۶۱۴۹۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : اسب تازی یکه و تنها و طویله ای مملو از خر
پرسش این است چرا آن عناصر (می‌گویم عناصر چون در آن زمان کمیت این بخش از جامعه به اندازه‌ای نبود که بتوان آن را نیروئی اجتماعی انگاشت) چنین نکردند و بر عکس وارد ائتلاف تاریخی با نیروهای سنتیِ ایران سنتی شدند؟! چون ضرورتی تاریخی این ائتلاف را ناگزیر می‌کرد!
(محمود راسخ افشار)

من همین حکم برجسته گشته از سوی سر دبیر اخبار روز را مورد تأمل قرار می دهم.
چون فقط همین را خوانده ام و به دلیل خواندن همین تکجمله از خواندن مابقی مطلب صرفنظر کرده ام.

می‌گویم عناصر چون در آن زمان کمیت این بخش از جامعه به اندازه‌ای نبود که بتوان آن را نیروئی اجتماعی انگاشت (محمود راسخ افشار)

طرز تفکر متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) نویسنده محترم از همین جمله نعره می کشد:
ایشان یا از دیالک تیک کمیت و کیفیت بکلی بی خبرند.
یعنی فرسنگ ها عقب مانده تر از شیخ دیالک تیسین شیراز اند و یا در بهترین حالت از آن باخبرند، ولی وارونه اش می سازند و فکر می کنند که در دیالک تیک کمیت و کیفیت نقش تعیین کننده از آن کمیت است.
روح سعدی احتمالا با مشاهده این وارونه سازی عذاب می کشد.
شیخ حتما با خود می گوید:
«به چه کار آمدت» اینهمه کار، برای ملتی ناتوان از خواندن و فهمیدن افکار؟

اسب تازی اگر ضعیف بود،
باز هم از طویله ای خر، به!

منظور شیخ شیراز این است که در دیالک تیک کمیت و کیفیت، نقش تعیین کننده از آن کیفیت است.
اسب تازی واحدی ـ حتی اگر ضعیف باشد ـ باز هم چابکتر و تیز رو تر از دهها خر قوی و زورمند است.
صدها سال بعد مارکس و انگلس و لنین نیز جز این نخواهند گفت.

تعیین کننده برادر، نه تعداد (کمیت) «این عناصر»، بلکه کیفیت آنها بوده است.
و گرنه بلشویک ها در جامعه روسیه اقلیتی بیش نبودند.
فقط در حزب سوسیال ـ دموکرات روسیه اکثریت با آنها بود.

ولی همین اقلیت (به قول نویسنده محترم همین عناصر انگشت شمار) هارت و مایند (قلب و ذهن) (به قول تئوریسین های امپریالیستی) توده های مولد و زحمتکش نه فقط روسیه، بلکه دور افتاده ترین نقاط جهان را تسخیر کرده بودند.
یاد خروشان شان به یاد باد در عصر عسرت که «جهان تهی است ز رندان!» (کدکنی)
۶۱۴۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : حضور آقای محمود راسخ
شما بدرستی به عملکرد دربار و نقش بازار و تأثیر و نفوذشان در رویدادهای تاریخی اشاره کردید. اما دید و نگرش شما در قطب بندی سیاه و سفیدی مانند قشر مرتجع و مذهبی و قشر تجددخواهان و تفکیک آنان با واقعیت روند تاریخی منطبق و سازگار نیست ٫ نقش حاج حسن رشدیه ٫ امیرکبیر یا شیخ محمد خیابانی در روند تجددخواهی بمراتب بیشتر و چشمگیرتر از باصطلاح متجددین و تحصیلکردگان در اروپا و کت و شلوار کراوات پوشان زمان خود بودند چه درباری چه غیردرباری ٫ اما میتوان روند تجددخواهی در تاریخ را دید و نقش مدون نیروها را با عملکردشان سنجید و تحول و تکامل در قشر مذهبی را هم نمیتوان نادیده گرفت٫ تحولات و تکامل اجتماعی فقط شامل یک قشر نیست بلکه باید در مجموع نگریست.
اکثر روشنفکران تحصیلکرده در اروپا ٫ بدون دانش سیاسی اجتماعی ٫ خواهان بکرسی نشاندن امیال و آرمانهای ( با درست و نادرستی آرمان هم کاری ندارم ) خود داشتند چه روشنفکرانی که جذب دربار شدند با سیاستگذاری آمرانه چه روشنفکرانی که مخالف دربار بودند بدون پایگاه اجتماعی با سیاستگذاری ذهنی گرایانه .
یک مسئله ویژه ای که در تحولات و رویدادهای تاریخی ایران تأثیر گذار بوده موقعیت جغرافیائی اقتصادی و سیاسی آن است که تأثیر روابط بین الملل و دول قدرتمند را امکان بخشیده ٫ چه بعنوان قرار داشتن در مسیر جاده ابریشم چه دوران جنگ سرد چه در ارتباط با دریای آزاد در جنوب چه در تنگه هرمز چه ثروتهای طبیعی و معادن ٫ از حمله اسکندر مقدونی تا اعراب از حمله مغول تا اشکال ایران در جنگ اول و ...
۶۱۴۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣۹۲       

    از : برادر علی

عنوان : حشو زائد
جناب این «شمه‌ای کوتاه» که شما نوشته ای حشو قبیح است! «شمه» خودش به معنای «کوتاه» و«کم و اندک» است. مولانا می گوید: «گر بگویم شمه ای زان زخمه ها/ جانها سر برزند از دخمه ها.
فقط محض اطلاع!
۶۱۴۲٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست