سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

درباره ی توافق ژنو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : علی امیری

عنوان : تشکر
تحلیلی عالی است متشکرم
۵٨۹۵۴ - تاریخ انتشار : ٨ آذر ۱٣۹۲       

    از : ا. م. شیری

عنوان : خوب دقت بفرمائید
جناب پیروز، من که پیشاپیش بدلیل جسارتم عذرخواهی کردم. چرا اصرار دارید مسئله ای را که من مطرح نکردم به زبان بنده ببندید. امروزه در دنیا شاید میلیونها نفر هستند که حتی هیچ ارتباطی با آمریکا ندارند، ولی از سیاستهای آمریکا دفاع می کنند و به اینکه خود را نماینده فکری سیاستهای آن می دانند، افتخار می کنند. وکالت یک فکر و دفاع از آن لزوما بمعنای مزدوری و جیره و مواجب گرفتن نیست و بنده نیز چنین بی ملاحظگی نکرده ام. بنا بر این، از روی این موضوع خط بکشید و فقط در صورت علاقمندی، به پرسشها مربوط به تغییر محل هزینه های جنگ افغانستان، توسعه تروریسم و جنگ تروریستی نیابتی در سوریه پاسخ بدهید ممنون می شوم.
ضمنا برای لنیک، خواهشمندم بنده را با سایت اخبار روز درگیر نکنید، که همینطوری هم با من سر ستیز دارد. ولذا، یا نامه بنویسید و یا مقاله ای با عنوان «اروپا بمنزله مستعمره آمریکا؟» را در اینترنت جستجو کنید. در آنجا به تفصیل و به تفکیک توضیح داده شده است. در اینجا بخشی از آن را عینا می آورم: «بنا بر این، قطعا جای امیدواری نیست که بازار مصرف محصولات کشورهای اروپائی بسرعت افزایش خواهد یافت. بحران و بیکاری تنها در اروپا بیداد نخواهد کرد. بر اساس داده های آماری، اگر چه بیکاری در آمریکا به بیش از میزان اروپا نمیرسد، ولی بیش از ۱۴۶ میلیون نفر از جمعیت ۳۱۶ میلیون نفری آمریکا یا فقیر هستند، یا جزو افراد کم درآمد شمرده میشوند و از این رقم نیز در حدود ۱۰۱ میلیون نفر در فقر مطلق بسر میبرند و نزدیک به ۵۰ میلیون نفر دیگر هم بحساب جیره بندی غذائی به حیات خود ادامه میدهند. این در حالی است، که روند کنونی نیز سیر نزولی طی میکند».
۵٨۹۴۹ - تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : " وکیل امپریالیسم امریکا "
جناب ا. م. شیری،
بنده هرگز با ذکر منابع گفته خود در صورت لزوم، هیچگونه اشکالی در سایت اخبار روز نداشته و نشنیده ام که کسی اشکالی داشته باشد. گفتگوهای ما و منابع, جهت استفاده همگی ست. یکی دو روز پیش در پای کامنت جناب پورمندی در مقاله ای، بنده لینک ساده تری را یافته و ذکر کردم که علاقمندان استفاده کنند.

ضمنا اگر ذکر خط فقر در امریکا با منبع موثق، بنده را " وکیل [بدون جیره مواجب] امپریالیسم امریکا " میکند شاید انشالله فرجی شده و آنها جیره مواجبی برای وکیل خود مقرر فرمایند!! ناگفته نگذارم که بنده معتقد به " امپریالیسم آمریکا " نیستم. امپریالیسم من, امپریالیسم کورپوریشن هاست و برای آنها آمریکایی و غیر آمریکایی فرقی نمیکند.
۵٨۹٣۹ - تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱٣۹۲       

    از : ا. م. شیری

عنوان : چه اتفاق می افتاد
جناب پیروز، بیهوده به خودتان زحمت داده اید! این فرمایشی که مارک تواین فرموده اند، خیلی هم درست است و بسیاریها (تا حدودی بنده نیز)، بسیار بهتر و دقیق تر از مارک تواین درک می کنند و مضاف بر این، معتقدند که کتمان آمار واقعی (بعنوان یک قاعده معمول در آمارهای رسمی) یک تبه کاری بی نظیر است. بنا بر این، نیازی به زحمت شما نبود. بجای یادآوری آن، صلاح در این بود که نشانی ایمیل بنده را از اخبار روز بگیرید و از من «مرجع قابل اعتماد» را بخواهید. بخصوص اینکه فرموده اید «تخصصی در این فن» ندارید.
اگر رنجیده خاطر نشوید، جسارتا پاسخ یک سوال ساده دو بخشی را هم از شما می خواهم: اگر آمریکا آن همه هزینه هایی را که صرف توسعه تروریسم و جنگ تروریستی- نیابتی فقط در سوریه کرده و می کند، صرف فقرزدائی از همان ۴۶ و ۲ دهم میلیون نفری (۱۵ درصد)که از منبع قابل اعتماد نقل کرده اید، می کرد، چه اتفاق می افتاد؟ آیا بنظر شما همین تعداد ۴۶ و ۲ دهم میلیون نفر (به اندازه کل جمعیت دو کشور عراق و سوریه قبل از حمله و کشتارها توسط آمریکا) خیلی کم و بی ارزش است؟ لطفا مرا ببخشید! چون بعنوان وکیل امپریالیسم آمریکا صحبت می کنید، این سوال را مطرح کردم.
۵٨۹٣۲ - تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱٣۹۲       

    از : اصغر الهیاری

عنوان : برای آشنا....
دوست عزیز تمام بدبختی های ما در رژیم گذشته ناشی از وابستگی های مختلف جامعه ایران به قطب های بین المللی بود که جان های عزیزی در این راه از بین رفتند. وگرنه نیروهای مذهبی در این موارد دغدغه ای نداشتند.
نه "تجار " و نه "شریعتمداران" !!
مگر کسی اثبات کند که بعضی از آنها مثل بنی صدر از " اقتصاد اسلامی" میخواست به قطع وابستگی ها برسد.
واقعیت اینست که در حکومت گذشته و بعداز به قدرت رسیدن خمینی ، دغدغه ء این آقایان وابستگی ها نبود. مگر عکسش را ثابت کنیم. مروری کنیم بر تشنج های بخش های مختلف تولید بعداز انقلاب . دولت موقت و شورای موقت فقط در فکر بازسازی بودند و بعدا سازمان صنایع ملی را راه انداختند. تردیدی نیست که در مذاکرات با سولیوان و هایزر قول و قرار های استراتژیک منعقد شده بود که نیروهای ملی وچپ نتوانند تاثیری برای تعمیق انقلاب داشته باشند.

حکومت ضد انقلابی اسلامی حتی در چارچوب سرمایه داری نتوانست در مراودات خود با سرمایه داری جهانی به بازنگری قراردادهای ظالمانه در حکومت گذشته بپردازد و در جهت عادلانه کردن آنها مطابق نرم های سرمایه داری کاری منطقی نماید.
حتی با یک سری برخورد های آنارشیستی دست صاحبان سرمایه و امکانات خارجی را باز کرد تا بخاطر آن خسارات عجیبی با احکام دیوان لاهه بدست بیاورند.

موضوع توافق هسته ای ژنو، اعلام علنی فاصله گرفتن "آقایان " از شعارهای توخالی "ضد امپریالیستی " آنها ست که غرب بهتر از من و شما اصل موضوع خبر داشت و دوگانگی سیستم و دوروئی آنها را از قبل از انقلاب می شناخت که بعداز مذاکره با سولیوان و هایزر ، با بالا رفتن از دیوار سفارت آمریکا راه "معامله " با جمهوریخواهان آمریکا را پیدا کردند و به آنها "مزه " کرد چون قبلا با سولیوان و هویزر "عقد برادری" بسته بودند . منتهی امروز "شرم" و "حیا" را کنار گذاشته و مانند بقیه جهان سرمایه داری میخواهند علنی "معامله " کنند. . آیا این چرخش محسوب میشود؟ یا شکست دوروئی و تزویر و نارو زدن به مردم ؟ نباید اینرا دست کم گرفت. می بینید که دنیای سرمایه داری کلاه خود را برای آقایان برداشته است . شاید مثل روزگاری که با قذافی "آشتی" کردند. ما نمی دانیم چه خواهد شد.
این موضوع حقانیت کسانی که عوامفریبی های حکومت را قبول نداشتند را اثبات می کند که برای مردم مفید واقع خواهد شد. اجازه دهیم مردم از ثمرات این "سازش "ها برای آرمانهای مردمی و انقلابی خود بصورت سازنده استفاده کنند.
۵٨۹٣۱ - تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : There are three kinds of lies: lies, damned lies, and statistics
جناب ا. م. شیری،
از مارک تواین نقل است که دروغ سه نوع دارد ، دروغ ، دروغ لعنتی و آمار. علم آمار و یا Statistics بقدری ظریف و دقیق و نازک نارنجی ست که با جزئی ترین تغییری نتایج مختلف بدست میدهد. بنا بر این نمیتوان این ارقام را گتره ای و بدون ماخذ معتبر بکار برد و بد تر از همه مورد مقایسه قرار داد. بنده تخصصی در این فن ندارم و فقط نقل قولی از یک منبع رسمی نمودم. موفق باشید.
۵٨۹۲۴ - تاریخ انتشار : ۷ آذر ۱٣۹۲       

    از : ا. م. شیری

عنوان : مرجع قابل اعتماد
با سپاس از پیروز محترم، بویژه بخاطر سوال منطقی که مطرح کرده اند. بلی پیروز محترم، مرجع قابل اعتمادی نه تنها وجود دارد، حتی مقامات آمریکائی مرتبا اعتراف کرده و اذعان داشته اند که چنین تعداد از جمعیت آمریکا درزیر خط فقر بسر می برند. و همچنین اذعان داشته اند که پنجاه میلیون نفر فاقد بیمه بهداشت و تندرستی هستند و علاوه بر آن، از میان الباقی ۱۴۶ میلیون نفر فقیر و گرسنه، فقط ۵۰ میلیون نفر بکمک جیره غذائی دولت، به بقای خود ادامه می دهند. وانگهی، آیا مسئول گرسنگی بیش از یک میلیارد و دویست میلیون نفر از جمعیت جهان (طبق گزارش سازمان ملل متحد، هر چند که خیلی کمتر از رقم واقعی است) غیر از دولتهای امپریالیستی آمریکا و اروپا هستند؟ بنا بر این، دنبال دلیل و توجیه نگردید. این چه فرمایشی است که می فرمائید: «این فقیر با مفهوم " فقیر " ما تفاوت بسیار تفاوت دارد». این توجیهات برای بی خبران از اوضاع نابسامان آمریکا، که فقط بحساب چاپ پول بی پشتوانه و غارت ثروتهای مردم جهان به بقای خود ادامه می دهد، می تواند جذابیت داشته نه به ما که عمری گرد و خاک سند و مدرک خورده ایم.
ضمنا، لازم بعرض است که متاسفانه، موازین نظردهی در سایتها اجازه معرفی لینک نمی دهد. اگرعلاقمند هستید، من از «اخبار روز» خواهش می کنم برای تماس با بنده و دریافت نشانی «مرجع قابل اعتماد»، آدرس ایمیلم را در اختیار شما بگذارند.
۵٨۹۲۱ - تاریخ انتشار : ۶ آذر ۱٣۹۲       

    از : آشنا ...

عنوان : درباره ...
"...غنی سازی اورانیوم حق همه ممالکی است که پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای را امضاء کرده اند . تمام ممالک غیر متعهد جهان بارها در نشستهای جهانی بر این حق ایران که حق خود آنها نیز بوده است صحه گذارده اند. از آنجا که ایران یکی از امضاء کنندگان اولیه این پیمان است طبیعتا از این حق بدیهی برخوردار است. اعتبار این حق مسلم ایران به تصویب و تائید امپریالیسم و صهیونیسم و بویژه امپریالیست آمریکا وابسته نیست.

حال اگر کشوری خودش نسبت به حق قانونی و بدیهی که دارد،شک و تردید داشته باشد و یا عمیقا به آن معتقد نباشد و یا بخواهد از اعتبار این حق قانونی بکاهد و یا آنرا نفی کند، آنوقت آنرا به رای امپریالیستها می گذارد و مدعی می شود که "حق مسلم ایران در غنی سازی" زمانی اعتبار دارد که ممالک امپریالیستی هم بر آن صحه بگذارند . با این سیاست هر گونه حق مسلمی که در پیمانهای جهانی به ممالک تعلق دارد، وابسته به تائید زورگویان جهان شده و از درجه اعتبار ساقط است. حقی که بدیهی باشد، نمی تواند اعتبارش به خلق وخوی امپریالیستها و تصمیمات آنها وابسته باشد. آنها نیز چه بخواهند و چه نخواهند باید به این حق احترام بگذارند. ایران اعتبارِ حق مسلم خویش را به رای امپریالیستها وابسته ساخته است و "پذیرش این حق" از جانب آنها را پیروزی خویش تلقی می کند.

دولت جمهوری اسلامی با هو و جنجال می خواهد حقایق را وارونه جلوه دهد. تیم مذاکره کننده ایران از حق مسلم و بدیهی ایران در غنی سازی اورانیوم دست برداشته و آنرا وابسته به تصمیم قدرتهای جهانی کرده است. رژیمی که به جای استناد به مفاد روشن قرارداد منع گسترش سلاحهای هسته ای به تصمیم و تائید اوباما ، جان کری و نتانیاهو استناد می کند، باید منتظر باشد که آنها می توانند به همین اعتبار تصمیمات خویش را عوض کنند. دیگر قانون حاکم نیست، اراده امپریالیسم حاکم است.

حق غنی سازی اورانیوم برای مصارف صلح آمیز حق قانونی ایران بوده است. عدم پذیرش آن از جانب امپریالیسم و صهیونیسم بین الملل زورگوئی و قلدری و نقض تمام پیمانهای امضاء شده جهانی سازمان ملل است. قدرتهای بزرگ جهان و از جمله صاحبان حق وتو نمی توانند از تحقق پیمانهای منعقده در سازمان ملل به بهانه های گوناگون ممانعت کنند. این ایجاد دو نوع حق در سازمان ملل بوده و بی اعتبار کردن همه پیمانهای جهانی است. زیرا تحقق این پیمانها به خلق و خوی قلدرها و زورگوها وابسته می شود. ادعای ایران که ما این حق را به آنها قبولاندیم و یا اینکه آنها حق ما را به رسمیت شناختند معنای دیگری ندارد که نماینده جمهوری اسلامی ایران حق اربابان جهان را در نقض پیمانهای جهانی و تحت فشار گذاردن سایر کشورها را به رسمیت شناخته اند. آنها از تحقق بی برو برگرد و بی قید شرط پیمانهای جهانی و حقوق طبیعی خود گذشته و آنرا وابسته به زورگوئی امپریالیستها کرده اند. کسانی که هم اکنون از حق خود گذشته و حق امپریالیسم و صهیونیسم جهانی را در نقض حقوق ملل و زروگوئی و فشار و قلدری به رسمیت شناخته اند، باید به فشار بعدی و نقض پیمانهای بعدی نیز تمکین کنند. آنها پذیرفته اند که هیچ حقی تا زمان موافقت امپریالیسم و صهیونیسم اعتبار قطعی ندارد..."
۵٨۹۲۰ - تاریخ انتشار : ۶ آذر ۱٣۹۲       

    از : خسرو گ

عنوان : موافق نظرات ا.م. شیری
با نظرات دوست محترم آقای ا.م. شیری که در ۸ بند و خطاب به "فضول باشی" و "اخبار روز" ارائه شده کاملاً موافقم. اما، درباره این که چرا "اخوندها"-- در واقع ایران به معنای ملتش که خواهد ماند و نه دولتش که عاقبت خواهد رفت-- حق دارد بمب هسته ای داشته باشد (بند ۲)، جناب آقای شیری توضیح نداده است. مایلم این را به ساده ترین شکل توضبح دهم: اگر داشتن سلاح هسته ای جرم است، پس چرا دولت های امپریالیستی و برخی از کشورهای اقماری شان دارای چنین امکانی هستند؟ آیا به معنای ان است که آنان دموکراسی دارند و حقوق بشر را رعایت می کنند؟ اگر کسی به این پرسش پاسخ آری بدهد، باید به ژرف اندیشی او کاملاً تردید کرد. دولت ایران هم همانند همان کشورهای امپریالیستی این موازین را نقض می کند. پس اگر قرار است مخالفتی داشته باشیم، باید بگوییم تمام سلاح های هسته ای در جهان بی استثنا باید محو و نابود شوند؛ محو و نیست کردن سایر سلاح های کشتار جمعی اگر چه "اکنون" شاید بلندپروازانه باشد، اما حق طبیعی تمام خلق های جهان است که با آرامش زندگی کنند. و اگر قرار است داشتن این تسلیحات حق ملتها باشد، باید ایران هم داشته باشد! سپاس از خواندن این کامنت.
۵٨۹۱۵ - تاریخ انتشار : ۶ آذر ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : فقرای زیر خط فقر
جناب ا. م. شیری آیا برای گفته "...می توانست چه تعداد از ۱۴۶ میلیون نفر، تقریبا ۴۷ درصد جمعیت آمریکا را که در زیر خط فقر بسر می برند، از فقر و فاقه نجات دهد؟" مرجع قابل اعتمادی وجود دارد؟

در ویکیپدیای انگلیسی در زیر عنوان Poverty in the United States در سال ۲۰۱۱ یعنی در دوران رکود اقتصادی، تعداد فقرا ۴۶ و ۲ دهم میلیون یعنی پانزده در صد جمعیت بود. ( فقیر در این گزارش بکسی گفته میشود که در آمدش از حد معینی مثلا ۱۲،۰۰۰ تا ۱۴،۰۰۰ دلار در سال - بسته به ایالت - کمتر باشد.). این فقیر با مفهوم " فقیر " ما تفاوت بسیار تفاوت دارد.
۵٨۹۰۹ - تاریخ انتشار : ۶ آذر ۱٣۹۲       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست