چه نوع حزبی (۲)
-
علی پورنقوی
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : علی پورنقوی
عنوان : شما جداً شتاب می کنید
آقای مسعودی عزیز
سلام
شما جداً شتاب می کنید. حداکثر یک هفتهی دیگر بخش سوم و پایانی نوشتهی من انتشار خواهد یافت. من در صدد بنای حزب چپ رهائی خواه نیستم.
موفق باشید.
پورنقوی
۵٨٣۶۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣۹۲
|
از : محسن مقصودی
عنوان : کم کم روشن تر می شود !
بله کم کم روشن تر می شود که حداقل برخی از "فعالان شکل دهی تشکل بزرگ چپ" بدنبال چه مفهومی از "چپ" هستند.
"Left-Libertarian" به معنی "چپ رهائی خواه" نیست بلکه معنی روشن آن "چپ پیرو آزادی های فردی" و یا خلاصه "چپ فردگرا" است. که همانطور گه نویسنده و مترجم محترم ابراز داشته اند حتی در اروپای " پست مدرن" هم یا شکل نیآفته اند و یا اگر همشکل سیاسی یافته اند، حتی ۴ یا ۵ درصد آرای ثابت را هم ندارند. حالا گفتن از اینکه، می توان چنین" چپی" را برای ایران که هنوز در مراحل نوپای تشکل یابی سیاسی و حزبی است ، الگو قرار داد، بیشتر بدنبال نخود سیاه رفتن است.
تازه ماهیت سوسیالیسم و کمونیسم ، ماهیتی اجتماعی، جمعی، تعاونی و مشارکتی است و بر این اساس است که سیاست هایش را تنظیم می کند.
مثلا سوال روز در آلمان این است که آیا باید مهدکودک ساخت تا کودکان از یک و یا سه سالگی جمعی مورد مراقبت قرار گیرند و یا به هر خانواده ها جداگانه پول مراقبت از کودک داد تا آنها در منزل هر کدام به تنهائی مورد مراقبت قرار گیرند؟ چپ ها بودجه برای مهدکودک می خواهند و راست ها بودجه برای پرداخت سرپرستی کودک در خانه!
حالا موضع "چپ فردگرا" و یا حزب "دزد دریائی" چیست ؟ معلوم نیست و برای همین هم رای نمی آورند!
تمام آمارهای دولتی موید این نظر هستند که فاصله طبقاتی در اروپا افزایش می یابد و میلیونر ها به ثروتشان افزوده می شود ، چطور در این مقاله نوشته شده است :"کاسته شدن از حدت شکافهای طبقاتی در کشورهای اروپائی "
از این مثال ها فراوانند.
من واقعا متاسفم که دوستانی همچون آقای پورنقوی ، بعد از ده ها سال فعالیت سیاسی ،احزاب سوسیالیستی و کمونیستی را " توده گرا" می نامند و هنوز آشنائی با این احزاب ندارند. من به دوستان توصیه می کنم که حتما " بیماری کودکی چپ گرائی در کمونیسم " اثر لنین را که در واقع یک درس نامه است، بخوانند. احزاب سوسیالیست را در کنار احزاب ناسیونالیستی و بنیادگرای مذهبی قرار دادن، کار هر روزه دستگاه های کلان ایدئولوژیک سرمایه داری است که دوستان بی تاثیر از آن ها نیستند.
احزاب کمونیستی ، توده گرا نیستند ، بلکه آگاه ترین پرولتاریا و اقشار کارگران را در بر می گیرند و تمام تلاش خود را برای رهبری توده های مردم زحمت کش بسوی سهم گیری و کسب قدرت سیاسی و رفاه مردم و کاهش فاصله طبقاتی و پیشرفت کشور بکار می گیرند.
اتفاقا " جنبش" را جانشین یک حزب با برنامه و ساختار محکم و با انظباط کردن ، بیشتر به "توده گرائی" نزدیک است اگرچه رهبری نامرعی این "جنبش" به ابزار "مدرن" ارتباطات و مدیریت افکار عمومی هم مجهز باشد!
۵٨٣٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣۹۲
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۲)
نظر شما
اصل مطلب
|