سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کدام "سیاست نوین"؟ - ۱ - بهزاد کریمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : Davar

عنوان : تا کی
آقای کریمی عزیز

هم میهن گرامی مقاله شما خیلی در گذشته مانده و حال و آینده را فراموش کرده .

شما این همه نوشتید و مچ گیری کردید و..... ولی اصلا از دست آوردهای سیاسی اندیشه خودتان هیچ ننوشتید.

آخر هم زبان من از تبریز شما واندیشه شما همیشه در روزهای تاریخی ومهم ایران درگذشته نزدک غایب است .

چرا راه حل های شما را گوش شنوایی نیست . قارداش کمی از چاشنی چریکی و انقلابی اندیشه ات کم کن.
۵۵۵۱۴ - تاریخ انتشار : ۶ تير ۱٣۹۲       

    از : کمال حسینی

عنوان : آیا براستی خامنه ای همه کاره است ؟
۱-فصل الخطاب دانستن آقای خامنه ای و صرف انرژی بیش از اندازه بر روی تغیر رفتار او  اشتباه است .از طرف دیگر فصل الخطاب دانستن او و همه مشگلات کشور از جمله زندانیان سیاسی و برنامه هسته ای را به او نسبت دادن هم اشتباه است .در آ مریکا اغلب در رسانه ها می شنویم که رییس جمهور امریکا "پر قدرت ترین مرد جهان "است ، در همین رسانه ها می شنویم که "he  is just a  president " یعنی  او فقط یک رییس جمهور است و دیدیم که  در جریان ماجرای رابطه جنسی بیل کلینتو ن چگونه او را در سی ان ان سکه یک پول کردند .در آ مریکا یک سیستم حکومتی وجود دارد که استبداد فردی درآن  جایی ندارد و آزادی نسبی  رسانه های ارتباط جمعی بخش جدایی ناپذیر آن است  ، "شغل " ریاست جمهوری تنها یکی از هزاران شغل موجود در سیستم حکومتی آ مریکا است .در ایران هم یک سیستم حکومتی وجود دارد ولی دموکراتیک نیست  و آقای خامنه ای یکی از اجزای آ ن است .سیستم حکومتی جمهوری اسلامی هنوز بسته است ، این سیستم یک دست نیست ، بخشی از این سیستم و نمایندگان آ ن همچون علی مطهری می گویند مردم حق دارند از رهبر انتقاد کرده و او هم باید به انتقادات پاسخ دهد ، بخش دیگر این سیستم و نمایندگان آنها از جمله جنتی و مصباح یزدی رهبر را نماینده خدا بر روی زمین می دانند  همانطور که در دوران شاه سابق سیستم حاکم تلاش می کرد او را سایه خدا معرفی کند ، در هردو سیستم شاه و جمهوری اسلامی رانت  خوا ران و مفسدین همچون مگسان دور شیرینی به دور تفسیر "سایه خدا " و "نماینده خدا بر روی زمین " جمع می شوند تا بتوانند در زیر چتر حمایت "نماینده خدا بر روی زمین " به غارت بیت المال ادامه دهند .تضاد بین ۲ دیدگاه در سیستم حکومتی موجود واقعی است واپوزوسیون نباید نسبت به آن بی تفاوت باشد . در ایران تصمیمات مهم از جمله میزان باز و بسته بودن  فضای سیاسی و سیاست هسته ای تنها از طرف خامنه ای گرفته نمیشود اگرچه  او آنها را اعلام می کند . در اسارت نگاه داشتن تاجزاده ، موسوی ، کروبی و دیگران تصمیم شخصی آقای خامنه ای نیست همانطو ر که از نظر من  ورود نظامی ها و امنیتی ها به جلسه شورای نگهبان و رد صلاحیت رفسنجانی تصمیم خامنه ای نبود .این تصمیمات از طرف نهاد های امنیتی گرفته می شود .آقای محمد نوری زاد بسیار تند تر از تاجزاده به خامنه ای انتقاد میکند ولی آزاد است زیرا او تهدید امنیتی برای نظام به حساب نمی آ ید .بنابر این بهتر است کلاف سر در گم فصل الخطاب بودن  ولی فقیه را رها کرده و  بیشتر بر شناخت بهتر سیستم موجود تمرکز کنیم .
۲-بهزاد کریمی می گوید تحریم ها در عقب نشینی حکومت نقش داشته ، اگر چه در شرایط بحرانی موجود چنین به نظر میرسد که پذیرش روحانی از طرف حاکمیت با هدف کاستن از فشار تحریمها هم بوده است ولی آیا می توان تحریم ها را به سود پروژه دموکراسی در ایران دانست ؟ آیا اگر تحریمها نبود فضای سیاسی در کشور از این هم بد تر و بسته تر میشد ؟ چه کسی باور می کرد که در نظام جمهوری اسلامی صلاحیت فردی همچون رفسنجانی را برای ریاست جمهوری رد کنند ؟ اگر شرایط به شدت بد اقتصادی که بطور عمده ناشی از تحریم ها ست  و ترس حکومت از شورش گرسنگان بر اثر کوچکترین جرقه ای نبود آیا همچنان  فضا ی سیاسی تا این اندازه بسته می بود که از ترس راه افتادن موج ناراضیان دست به رد صلاحیت فردی همچون رفسنجانی بزنند ؟ تحریم ها در عراق بسیار شدید تر از ایران بود تا جایی که میلیون ها کودک عراقی بر اثر گرسنگی و کمبود دارو جان باختند ،آیا آ ن  تحریم  ها کمکی به پروژه دموکراسی در دوران صدام حسین کرد ؟ بنابر این به تحریم ها و نقش آن باید در دراز مدت نگریست و اینکه آیا بدون تحریمها فضای سیاسی بسته ترمی بود و یا بازتر .
آیا براستی خامنه ای همه کاره است ؟
 
۵۵۵۰۴ - تاریخ انتشار : ۶ تير ۱٣۹۲       

    از : بهرنگ ایرانی

عنوان : بردن زیره به کرمان
آنچه که در نوشته ها و مناظره های تلویزیونی سالهای اخیر فرخ بیش از هرچیز مشاهده می شود،تلاشی بی وقفه است، تا در فرهنگ و ادبیات و رفتار سیاسی جامعهء ایران نگرشی جا بیفتد و نهادینه شود که مضمون اصلی اش تغییر در رفتار شهروندان،چه آنانی که در قدرتند و چه آنانی که در قدرت نیستند،شود. بی تردید بحث تغییر رفتار رهبر هم نمی تواند در چهار چوب چنین تلاشی نگنجد.از آنجایی که تغییرات مثبت در رفتار حاکمان می تواند تحت تاثیر فشارها و هشدارهای فرودستان و در کنارش، توصیه های صادقانهء روشنفکران مدافع منافع فرودستان در چهارچوب منافع ملی ،صورت گیرد و چنین اتفاقی به گواه تجارب تاریخی دور از ذهن هم نیست،ضمن پایین آوردن هزینهء تغییر و تحولات اجتماعی ،منجر به ایجاد دموکراسی ریشه دار خواهد شد.چیزی که جامعهء ما بدلیل رشد نایافتگی بشدت از آن رنج می برد،برسمیت نشناختن و حق قائل نشدن برای "مخالف" است. چنین باوری گاهی تا به آنجا پیش می رود که اساسا وجود مخالف را انکار می شود.به این معنی که اگر من برحقم که حتما برحقم ،دلیلی برای وجود مخالف من نباید وجود داشته باشد.به نظرم تمام چیزی را که در صحبت کسانی مثل فرخ می توان سراغ گرفت، این است که این انکار و نفی طرف مقابل ،از واقعبینی به دور است.و اینکه با تغییر در رفتار حاکمان الزاما تغییر در قدرت هم عملی خواهد شد.بهزاد عزیز هم با ادبیاتی خاص همان چیزی را که دوست دیرینه اش فرخ در سالهای اخیر با صراحت و شفافیت مطرح کرده و هرگز تلاشی در راستای کتمان کردنش انجام نداده و بارها به خاطر همین صراحت از ناحیه دوستان و دشمنانش مورد هجوم و تحقیر قرار گرفته،مطرح نموده اند. با این تفاوت که فرخ از آن با افتخار دفاع می کند ولی بهزاد آن را یک انحراف و بدآموزی می داند .اما مردم و مخاطبان این دو عزیز بویژه کسانی شور جوانی خود را با دنبال کردن اندیشه های عدالتخواهانه و آزادیخواهانه ء این خوبان
پشت سر گذاشتند،حداقل انتظاری که دارند این است که به شعورشان احترام گذاشته شود.دوستداران و مخاطبان شما هم در طول این سالها اگر نه به اندازهء شما ولی چیزهایی آموختند.اگر دغدغهء شما تاثیر گذاری بر ذهن و رفتار جامعه است که حتما اینطور است،نیازی به برچسب زنی و تحقیر طرف مقابل ندارید.این چه برخوردی است که از فرخ سر می زند که:"آقای کریمی هنوز راه درازی در پیش دارد تا معنی مسئولیت سیاسی را بفهمد!"این اگر تحقیر نیست چه چیزی می تواند باشد.یا آنجا که بهزاد در نقد دیدگاه فرخ در مقوله کم کردن شکاف دولت_ملت می گوید:"زیر داعیه ترمیم شکاف بین دولت- ملت که یادآور داستان ملا نصرالدین است و ماست زنی او در دریا!"به نوعی به سخره گرفتن طرف مقابلش است.
و همچنین درجای دیگری آقای کریمی می گوید :
"چگونه است که او به این منطق ساده بی اعتنا می ماند که بهم رسیدن این دو انتخاب سیاسی آگاهانه - و متضاد با یکدیگر- از طریق بحث اقناعی بکلی نا میسر است".که برای من این سوال پیش می آید که چطور آقای کریمی تغییر مشی سیاسی خودش را در طول سالهای قبل و بعد از انقلاب که از طریق بحث های اقناعی صورت گرفته میسر می داند ولی در اینجا رفتن به سوی همگرایی را غیرممکن می داند؟
مگر در میدان جنگ کسی خودکشی می کند ؟
انجا مرگ کم نیست !
حتی دردسر انتخاب نباید به خود راه داد .
مرگ انرا خود بر عهده می گیرد...., انچه کم است زندگی ست ! .....
زیرا همه ی انچه در پیرامون من است , این زنان , این مردان ,
این گردباد سوداها , این ناوردها , این در هم امیختن ها ,
این همه ی زندگی نیست ,
کپک زدگی ان است .
ولی زندگی راستین ,
چه گونه میتوان بر ان دست یافت ؟ کجا می توان پیدایش کرد ؟
و ایا از اصل وجود دارد ؟ ......هیچ نمی دانم .
و با این همه , فشاری مقاومت ناپذیر مرا همچون عقربه ی قطب نما به سوی شمال می کشاند .
شمال چیست ؟ یک تخته یخ ؟
سوراخ غرقابی در یخ های جاوید ؟ .....هیچ نمی دانم .
ولی شمال هست و من باید به شمال بروم .
نیرویی کور به جای من می بیند , به جای من می خواهد .
ازادی من در خواستن ان چیزی ست که او می خواهد.
تا زنده ای , مبادا بمیری ! ..................
"رومن رولان"
۵۵۴٨۵ - تاریخ انتشار : ۵ تير ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : بهینه ترین گزینه ممکن
دو فاکتوراساسی در ایران معاصر همزمان رویدادها را شکل میدهند.
۱. اکثر روشنفکران مذهبی و روحانیت با تجارب سه دهه و ورود مقولاتی از جمله دموکراسی و حقوق شهروندی ...در آستانه تحول بنیادین هستند و تفسیر جدیدی از اسلام منطبق با قرن حاضر ارائه میدهند و علت اصلی سرکوب از جناح رادیکال میباشد
۲. اکثریت جامعه در حال تنشزدائی است حتی با رادیکالترین بخش هیئت حاکمه. درست به همین دلیل آقای خاتمی نیامد و انتخاب مردم کاملأ آگاهانه و استراتژیکی بود .به جناح روشنتر و غیر رادیکال هیئت حاکمه برای گذار استوار به دموکراسی نیازمند بود. این مهم با سمبل اصلاح طلبی یا شخص آقای رفسنجانی در قد و قامت رهبری ایجاد تنش میکرد تا همواری راه.
مقصد زنده دلان خواب پریشانی نیست از همین خاک جهان دگری ساختن است
بعبارتی از کره مریخ قرار نیست آدم بیاد ٫ با همین انسانهای سنتی ٫ رادیکال وبا همین فرهنگ و آداب و سنن و
نگرش باید محیطی دموکراتیک ساخت
بعضأ میگویند ما که نفهمیدیم هم رهبر تبریک گفت هم مردم جشن گرفتند.
اتفاقأ خواست جامعه این بوده که منطبق با مهندسی آراء باشد تا این مسیر محکمتر و کم هزینه تر طی شود ٫ هنوز کار شروع شده است و راه طولانی است
۵۵۴۷۷ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣۹۲       

    از : حسن صفورا

عنوان : این مرافعه بی معنی ست
آقای کریمی عزیز
من مقالات شما را معمولا می خوانم و استفاده می کنم اما این نوع مرافعه که کم سابقه است نوعی پنهان کردن خطای ارزیابی درپشت مباخثه با فرخ نگهدار چیزی از حادثه ای بنام انتخابات و ارزیابی های اشتباه کم نمی کند....به گمان من این نوع مجادلات سودی برای خواننده ندارد.کاش همان روش قبلی استقلال موضوعی مقالات را رعات بکنید و مطالب نطری خودتان را بنویسید اگر هم اشتباهی رخ داده است به نحو مقتضی بپذیرید..این روش سودمند تر است تا مرافعات بی حاصل.موفق باشید
۵۵۴۷۵ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣۹۲       

    از : شهرام داودی

عنوان : بیماری ۵۰ ادم تا بالای ۶۰ سال
در مناظره های انتخاباتی بی بی سی در روز انتخابات فرج سرکوهی خطاب به فرخ نگهدار گفت کسانی در گذشته های دور فعال سیاسی بودند اما پس از خطاهای بسیار از جامعه واقعی حذف شده و اکنون؛ که چند نسل از دوران فعال بودن ان ها گذشته است؛ فقط در دنیای مجازی نفس می کشند ؛دن کیشیوت وار به بیماری توهم تاثیرگذاری مبتلا هستند اما هیچ بخشی از جامعه ان ها نمی شناسند و ان ها بر هیچ بخشی از جامعه تاثیر ندارند.

با خواندن این مقاله فهمیدم که سرکوهی اشتباه می کند چون نگهدار برای دوستان و رفقای سابق خود؛ که تعداد ان ها شاید به ۵۰ نفر ادم بالای ۶۰ سال برسد؛ هنوز مهم است و نمونه اش همین نوشته بهزاد کریمی. این ها همه در گذشته زندگی می کنند و با سایه های هم حرف می زنند

به نظر من نوشته دوستان سابق و کنونی نگهدار در دنیای مجازی توهم او را تقوبت می کند.

نظریات فرح نگهدار بر رهبر جمهوری اسلامی و دیگر روحانیون و سیاسیون قدرتمند ایران چه تاثیری می تواند داشته باشد؟ این ها که بی کار نیستند که وقت خود را با سایت ها و وبلا گ ها و دعواهای محفلی خارج از کشور پر کند.

تازه فرخ فرخ نگهدار چه حرف مهمی می زند که مطبوعات اصلاح طلب داخلی نمی زنند. تغییر رفتار رهبر برای حفظ قدرت یا برای حفظ منافع مملکت . هر روزنامه نویس دست دهمی هم در این باره بهتر می نویسد تا فرح نگهدار .

من از دو نسل بعد از شما هستم اما اگر جای شماها بودم فرخ نگهدار را ول می کردم تا توهم تاثیر گذاری در او تقویت نشود چون تقویت توهم به بیماری منجر می شود.
۵۵۴۷۴ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣۹۲       

    از : ‫البرز

عنوان : بار دیگر ایران به اسارت کامل «خودسرها» در خواهد آمد
‫آقای کریمی، ممنون از نوشتار شفاف و آینده نگرانه شما
‫همانطور که همه مستحضریم، موضع ملایم «آقا» در تحولات جاری، علاوه بر تاثیر سخنان مشفقان، ریشه در افلاس اقتصادی کشور داشته است. بنابراین به قطع یقیین:‫
‫اگر آقای روحانی بتواند منفذی برای تنفس آزاد ج.ا.ا در مجامع بین المللی بگشاید
‫اگر اپوزیسیون همچون گذشته انرژی خود را به ‫جای تدوین برنامه و مقابله با سیاستهای بیمار ج.ا.ا در تمامی عرصه های زندگی ایرانی‫، صرف کوبیدن به سر و کول یکدیگر کند.
‫بار دیگر «آقا» در رأس حواریون خود، به جبهه متفرق مردمسالاران یا دموکراسی خواهان ‫تاخته، و تمام آنچه را که بدون رضا داده و یا معترف شده بار دیگر، باز پس خواهد گرفت. و بار دیگر ایران به اسارت کامل «خودسرها» در خواهد آمد.
‫راه خروج از این دور باطل، از راه تمرین دموکراسی در اپوزیسیون و تعمیم آن به کل کشور میگذرد.
۵۵۴۶٨ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست