سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

جعبه مارگیری جمهوری اسلامی! - عباس سماکار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : احمد احمدی

عنوان : آنچه که در پس این "انتخابات" روی داد!
سرکار سماکار،
این ادعا که "در آوردن روحانی از جعبه مارگیری «انتخابات» ریاست جمهوری، یکی از طرفندهائی بود که کمتر جریانی حدس می زد ماجرا به این شکل خاتمه یابد" البته حقیقت ندارد، زیرا بودند کسانی که دقیقا همین اوضاع را پیش بینی کرده بودند:

http://www.akhbar-rooz.com/ideas.jsp?essayId=۵۳۱۶۹

و اگرچه بشما حق می دهم که "طراحی گیج کننده ی این «انتخابات» که مدام در طول دو ماه گذشته، تلاشش این بود که همه حساب و کتاب اپوزیسیون درون و بیرون رژیم را به هم بزند و آن ها را از این طریق در ذهنیت مردم ایران بی اعتبار کند قابل توجه است"، اما مشکل این اپوزیسیون (که در یکی از مقالات در همین اخبار روز بعنوان "اپوزیسیون کلنگی" نام برده شده) پیش از هرچیز در این است که خود نمی داند چه می خواهد و بعضا حتی فقط توانائی فرموله کردن نیازهای مردم را از روی کتابهای قرون پیشین دارد.
در جریان این "انتخابات" فقط یک اتقاق افتاده است و نباید بخاطر تظاهراتی که هم اکنون مردم، هرکدام به هردلیلی، صورت می دهند، گرفتار "هیجانات روحی" شد.
این اتقاق چه بود؟
یکی از جناحهای اصول گرا کنار کشید و جای خود را به جناح دیگری داد. همانطوریکه جناح جرج بوش، جای خود را به اوباما داد تا برای دفاع از "منافع ملی" آمریکا، خط مشی دیگری را ادامه بدهد، که همان اهداف تعیین شده توسط پنتاگون، مثل همان "بیت رهبری" و "خانه ی فکر" در نظام حاکم بر ایران، را دنبال کند. نه گوانتانامو تعطیل شده و کشتار مردم در خاورمیانه.

من احساس شرم می کنم، که در دوره ای زندگی می کنم، که نمی دانم "انتخاب" روحانی نیز بالاخره توسط واقعی بوده تا تقلبی!!!!
همه ی جناحهای رژیم خواهان برپائی یک امپراطوری در وهله اول شیعی و سپس بطور عمومی تر اسلامی را در سر و در عمل پیش می برند.

این رژیم، که واقعا "ختم روزگار" است، توانائی بالائی در "مهندسی" کردن اهداف خود را دارد. علت این توائانی چیست؟
این را خود رژیم به ما گفته است: "خداوند دشمنان ما را احمق آفریده است".

"اپوزیسیون کلنگی" احمق است و براحتی فریب رژیم را می خورد. زیرا دغدغه هایش در مسیری هستند که دقیقا رژیم از آن بهره می برد. بیهوده نیست که یکی از رهبران با سابقه و یکی از تحلیلگران "برجسته" مسائل سیاسی ایران و خاورمیانه و جهان، پیش از آنکه اتفاقی افتاده باشد، از مردم ایران خواسته بود که به رفسنجانی رای بدهند و با رد صلاحیت رفسنجانی، اعلام کرد که کودتا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! شده است و حالا باید برای مردم کوکتل مولوتف فرستاد و آنها را در سرنگونی کودتاچیان یاری کرد!

در منطقه ی خاورمیانه، ایران، ترکیه، اسرائیل، مصر، عربستان و قطر، همه و همه در پی ایجاد این امپراطوری هستند و از آن کوتاه نخواهند آمد.
منطقه ی خاورمیانه و ایران آبستن حوادث مرگبارتری است که جنایات کنونی در سوریه در مقابل آن هنوز سوزنی بیش نیست.
خواه روحانی بیاید یا جلیلی، هیچکدام از این سیاست کوتاه نخواهد آمد.
۵۵۲۵۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣۹۲       

    از : بینام طارمی

عنوان : ایدئولوژی خودحق پندار
جناب فرشید فرشیدی
منطقی این است که با گذشت نزدیک به سی سال از دوره پیشگامی سرکار، حالا دیگر بزرگ شده باشید. اما جنابعالی از دگم آگاهی کاذب مد روزگار گذشته به این دگم ایدئولوژیک جاری افتاده اید و توان تحمل شنیدن جز آنچه دوست دارید بشنوید را ندارید. نه شیوه مکالمه خودحق پندار و نه مضمون مبتنی بر داوری پیشینی تان رنگی از دموکراتیک بودن-که بیگمان ادعایش را دارید- ندارد.
نه جناب! باور کن چرخش چند ده باره زمین به دور خورشید هم نمیتواند شیوه گفتار و سلوک و تحمل دگر اندیشان را به کسی که خود را حق مطلق میپندارد پدید اورد.
۵۵۱۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۲       

    از : فرشید فرشیدی

عنوان : مردم همه نمی فهمند
سلام
آقای سماکار!من یادم رفته شما الان چپی راستی .اقلیتی اکثریتی.ولی مرا یاددوران نوجوانیم میندازی.که خود را پیشگام وعقل کل میدانستم با دوتا کتابی که خونده بودم وخود را وابسته به سازمان فدایی.وله یک چیز یادم هست به مردم توهین نمی کردم.برادرمن!باورکن زمین دور خورشید می چرخد.
۵۵۱٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۲       

    از : جلال ص

عنوان : موافق هستم
آقای سماکاربا عرض سلام ،بنده صددرصد با مقاله شما موافقم،دقیقا مثل دوم خرداد که رژیم بعلت ضعیفی که داشت ،سید کذاب را ازصندوق ،بیرون آورد،دراین میان نقش شبکه صدای آمریکا وبی سی فارسی دیدنی است،آنان جوری وا نمود میکنندکه دیگرمشکل استبداد در ایران برطرف شدو این انتخابات واقعا دموکراتیک بوده،تازه بی بی سی فارسی از قول یکی از شنوندگانش میگفت:کسانی که رای ندادند خائن هستند.
۵۵۱۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : واقع بینی و یا عواموارگی توأم با عوامفریبی و خودفریبی؟
طرف نه دل خوشی از جمهوری یأجوج و مأجوج دارد و نه اهل تخیل و فانتزی است.
خوب اما با منطق تئولوژی منفی که نمی توان چیستائی چیزی را به عباس سماکار اثبات کرد:
گفتن اینکه فلان چیز نه ان است و نه این، به معنی دهن فراخ گشودن و هیچ نگفتن است.
ماهیت «واقع بین» های وطنی رفرمیسم نام دارد:
بزک کردم مکرر ظاهر سیستم از درون گندیده ای و فرستادن مردم به دنبال نخود سیاه.
تکرار واژه های مد روزی برای تکثیر روزی خویش از قبیل «خرد جمعی» و تحقیر همیشه همان مردم بدون دانستن معنی خرد و دیالک تیک فرد و جامعه.
خرد نه مادر زادی است و نه مائده ای آسمانی است.
خرد به قول حضرت هگل، یعنی فلسفه.
خرد را باید نخست در تلاشی عرقریز آموخت و بعد به میان مردم برد و اگر مردم به خرد تمکین نکردند، آنگاه به مردم سرکوفت زد که فاقد خرد جمعی اند.
۵۵۱۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۲       

    از : مخلص شما

عنوان : توهم پوسیدگی
آقای سماکار, خوب شد که داستان شما را هم شنیدیم.اما از من به شما, سی و چند سال است که این رژیم گویا پوسیده است,با این حال هنوز اما, دنیایی را تا کنار چشمه برده تشنه بر می گرداند.هنرمند شورشی, سماکار ارجمند, این تنها شما نیستی که از توانیهای نا متعارف این رژیم عاصی شده و بجای تحلیل عالمانه کردن به دشنام نویسی می پردازی, جان من, تمامی قدرتهای کلان منطقه و جهان هم از چرخیدن روی انگشت این رژیم پوسیده سرگیجه گرفته اند. رژیم شیعه حاکم بر ایران ختم روزگار و استاد روان شناسی دوست و دشمن خود است. اگر آمریکا به ترفند اختلاف مذاهب متوصل نشده بود, شاید قاهره پارسال پایتخت دوم این جمهوری می شد. کمی عمیقتر, کمی جدی تر فکر کنیم, شاید بوی پوسیدگی از جایی نزدیکتر از رژیم به مشام ما می آید. در خاتمه عرض کنم, چهار چوبهی داستان شما احتمالن واقعیست, درون آن اما به کلاژی مخدوش می ماند. زنده و سربلند باشید.
۵۵۱۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۲       

    از : فرهاد

عنوان : روحانی عکس برگردان رفسنجانی
آقای سماکار، سلام.
این نظام به گواهی خودتان "پوسیده" نیست، وقتی می نویسید: "خامنه ای از یاری طراحانی در سیاست ِ مهندسی افکار عمومی برخوردار است که نظیرش در جهان سرکوب کنونی کم نظیر است."
به عنوان فردی که زیاد به ایران سفر می کند و با مردم زیادی که در زمینه های تجاری و صنعتی فعال هستند، مرتبا در تماس هستم، عرض می کنم که رژیم جمهوری اسلامی نه تنها در زمینه ی مهندسی افکار عمومی، بلکه در همه ی، واقعا همه ی زمینه ها از خدمات نخبه ترین و تواناترین متخصصان برخوردار است.
فکر نکنید که دل خوشی از جمهوری اسلامی دارم، خیر! درست برعکس. اما در رویا و فانتزی هم زندگی نمی کنم و سعی می کنم واقع بین باشم و با شناخت و برآورد صحیح از این واقعیت ها تحلیل و نتیجه گیری کنم.
به نظر من خرد جمعی مردم ایران که هنوز (و امیدوارم در آینده هم) به تغییر از راه صندوق رای ایمان و اعتقاد دارد، بهترین گزینه را برگزید، چه با شرکت وسیع خود در انتخابات و چه با انتخاب روحانی.
آنچه که امروز ما به عنوان روشنفکران چپ باید دغدغه ی اصلی مان باشد و بدان بیاندیشیم این است که رییس جمهور تازه ی ما، روحانی، نسخه ی برابر اصل رفسنجانی است. لازم است که دوره ی ریاست جمهوری رفسنجانی را به دقت مرور کنیم، دورانی که سرآمد سرکوب و ترور دولتی بود و مرتجع ترین نیروها و فاشیستی ترین گرایش ها به دستگاه قدرت سامانه ی حکومتی جمهوری اسلامی راه پیدا کردند و آرام آرام تمام اهرم های تصمیم گیری و سیاستگزاری در کشور را به چنگ آوردند. دورانی که از یک سو پایه های صنعت پتروشیمی ایران نهاده شد و از سوی دیگر آنچنان تورمی بوجود آورد که باعث قیام های مردمی در اسلامشهر و قزوین شد. دورانی که به از شهرداری تا وزارت اطلاعات اجازه داده شد تا خرج شان را خودشان درآورند و پایه های فساد اداری حیرت آور امروز نهاده شد.
در ترازوی تفکر آقای روحانی نیز وزن محافظه کاری سیاسی و نئولیبرالیسم اقتصادی ۹۰، و وزن اعتقاد به اصلاحات و توسعه ی سیاسی ۱۰ است و در بهترین حالت نمی توان از وی انتظاری بیش از حرکت به سوی باصطلاح "مدل چینی"، که ایده آل رفسنجانی و حزب کارگزاران سازندگی بود، داشت. سیاستی که یک سوی آن انحصار کامل سیاسی به نفع حاکمان و سوی دیگرش در اختیار گذاشتن نیروی کار ارزان و منابع طبیعی کشور به سرمایه داران محلی و جهانی خواهد بود که اقتصاد ما را به زائده ی اقتصاد کشورهای متروپل تبدیل خواهد کرد، درست مانند اقتصاد بسیار آسیب پذیر ترکیه که این روزها در پاسخ به تظاهرات آرام چند هزار جوان، با سیل فرار سرمایه از اقتصاد این کشور روبرو شده است.
وظیفه ی نیروهای مترقی، سنگین کردن کفه ی عدالت اجتماعی-اقتصادی و توسعه ی سیاسی با تلاش در راه سازماندهی نیروهای مترقی اجتماعی اعم از روشنفکران و کارگران در کشور است و همزمان توضیح دقیق و افشای مستمر حرکت های ضدمردمی دولت جدید با استفاده از امکانات فنی پرشمار تبلیغی این عصر.
۵۵۱۰۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست