سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کنفرانس استکهلم، آغازی کج برای سرانجامی نافرجام - عبدالستار دوشوکی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : عبدالستار دوشوکی

عنوان : در جواب هموطن گرامی جناب آقای اکبر آذر محترم
هموطن گرامی جناب آقای اکبر آذر محترم ؛ با تشکر از انتقاد شما باید عرض کنم که ربط شورش های سوئد و تمجید و تعریف بیش ار حد آهی از سوئد و سیاستمداران آن آن در مقاله نوشته شده. شما اگر سخنان کامل جناب آهی در مورد سوئد و دلسوزی مقامات سوئدی برای ایران و ایرانیان را بخوانید، و آن را در متن (context) حوادث جاری استکهلم و مفهوم عملی چنین دلسوزی هایی قرار بدهید آنوقت پی خواهید برد که بقول ضرب المثل انگلیسی دلسوزی و بخشش از خانه خویش و یا از همسایه بغلی آغاز می شود (charity starts from home). زمانی که سوئد می خواهد وبلاگ نویس پناهجوی ایرانی را اخراج بکند (لینک اول)، چگونه دلشان برای وبلاگنویسان داخل ایران سوخته است؟ طبق گزارشات خبرگزاری بین المللی سوئد، تبعیض و نابرابری در سوئد وجود دارد (لطفا به لینکهای زیر مراجع کنید).
ربط این است که این همه تعریف و تمجید از سیاستمداران سوئدی و از سیستمی که در آن هنوز (در همان زمان و همان مکان) شعله ها مشتعل هستند، شاید تا حدی زیادروی بود. نمی دانم شاید فدردانی بود از یک سیاستمدار دست راستی مثل فردریک مالم؛ ان هم بون توجه به شرایط موجود در سوئد بخصوص از دیدگاه بلور شکسته پناهندگان و قربانیان تبعیض در سوئد.
ربطش این بود که عده ای از بیرون از سوئد آمده بودند در پارلمان سوئد، ولی از مشکلات جاری پناهجویان ایرانی بی غم و آسوده بودند. آنها حتی حاضر نشدند که یک نماینده از پناهندگان و یا سازمانهای مدنی ـ سیاسی و یا اجتماعی ایرانیان در استکهلم را به جلسه خود دعوت کنند. چرا باید حضور و حمایت یک سیاستمدار دست راستی سوئدی باعث شود، در اعلامیه پایانی هر گونه مخالفتی با جنگ و حمله نظامی به ایرانی مسکوت بماند؟ ما نباید منافع ملی و اصول خود را قربانی ملاحضات سیاسی و فرصت طلبی گروهی بکنیم. http://sverigesradio.se/sida/gruppsida.aspx?programid=۲۴۹۳
&grupp=۱۳۵۰۳&artikel=۵۴۹۳۰۴۹ http://sverigesradio.se/sida/artikel.aspx?programid=۲۴۹۳&artikel=۵۵۴۳۷۸۱ http://sverigesradio.se/sida/gruppsida.aspx?programid=۲۴۹۳&grupp=۱۳۵۰۳&artikel=۵۵۳۳۶۸۵ http://sverigesradio.se/sida/gruppsida.aspx?programid=۲۴۹۳&grupp=۱۳۵۰۳&artikel=۵۵۳۱۹۹۸
از من پرسیده اید: شما با چه کسانی همراه بودید و چه کردید؟ من با همه آزادیخواهان مستقل و متکی به خویش و ملت خویش همراه بوده و هستم. بعنوان یک مثال من مسئول برگزاری نشست ۸۵ نفره جنبش رفراندوم در لندن بودم که با جیب خالی ( حتی پول قهوه زمان و مقطع تنفس را نداشتیم). اما خودجوش بود و واقعی. بسیاری از این آقایان و خانمها هم با صدق و صفا ( و با خرج خود) بودند. از سوئد هم حدود ده فعال سیاسی آمده بود. متاسفانه با تزریق دلارهای مشکوک وضع در بین اپوزیسیون فرق کرده. بیش از ۹ سال پیش حتی مرحوم داریوش همایون حاضر بود در کنار طرفداران فدرالیسم در یک سمینار بشیند و تمام روز بحث کند ( به این گزارش بی بی سی مراجعه کنید http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/۲۰۰۴/۰۵/۰۴۰۵۱۶_mf_ethnicities.shtml ). ولی این تزریق دلارها وضع را آشفته کرده و اپوزیسیون را یگ گام به جلو رفته بود، دو گام به عقب رانده و اعتماد مردم را از آنها سلب کرده. "اعتماد" "اعتماد سازی" راه و چاره درمان ماست در کنار صداقت و شفافیت و استقلال فکر و عمل بدون وابستکی دلاری. من توضیحات بیشتر را در این مقاله داده ام:
http://www.bbc.co.uk/blogs/persian/viewpoints/۲۰۱۲/۰۷/post-۱۹۹.html
۵۴۵۶۶ - تاریخ انتشار : ۷ خرداد ۱٣۹۲       

    از : اصغر الهیاری

عنوان : آقای اکبر آزاد لطفا اگر نمی دانید مطالعه کنید....
آقای اکبر آزاد، جنابعالی حتما میدانید که حکومت مرتجع ایران از فردای بقدرت رسیدن نه تنها صلاحیت اداره مملکت را نداشت. بلکه با سیاست های قرون وسطائی خود ، مردم و کشور را به خاک سیاه نشاند. ۸ سال ِتمام ثروتهای مملکت را صرف جنگ ِ بی معنی نمود که فقط صاحبان زرادخانه های اسلحه اجناس کشنده ء خود را قالب کردند و ثروتمند تر شدند . ریگان و بوش و - پدر - و هلموت کهل با شرکاء خود در سراسر جهان توانستند به خصوصی سازی ها و کاهش رفاه اجتماعی ادامه دهند. شما شاید فراموش کرده اید که بسیاری از رهبران سیاسی مانند ایندیرا گاندی و پالمه برای دفاع از صلح جهانی از جان مایه گذاشتند و به ایران رفت آمد نمودند و با «تیر غیب » ترور شدند و اسمی از آنها نیز آورده نمیشود . اما برای مرگ مارگارت تاچر ۱۰۰ ها میلیون پوند صرف تشیع جنازه می کنند. چرا ؟ همین سال گذشته دانشجویان انگلستان به خاطر مضیقت های اجتماعی به خیابانها آمدند . بیش از ۲۰ سال از سقوط « سوسیالیزم واقعا موجود» گذشته است . رسانه های غرب با درماندگی هنوز تبلیغات دوران جنگ سرد را برای فریب مردم بکار میبرند که تهوع آور است . در این ۲۰ سال جهان به عقب بازگشته است دیگر «لولوی کمونیسم» نباید وجود داشته باشد ولی دارد. چرا ؟ مردم در سراسر جهان خیابان ها را علیه دشمنان آزادی و عدالت اجتماعی پر می کنند. حکومت اسلامی ایران هم خرابیهای کشور را بحساب «دشمنان » خود می گذارد. ولی هر روز ماجرای اختلاس و دزدی از زیر عبای این یا آن آیت الله ، آاقازاده ها و پاسدارها بیرون می افتد. ۳۵ سال علیه «ضد انقلاب » تبلیغ می شود. ۳۵ سال ایرانیان خارج از کشور را «ضد انقلاب » می نامد.

آقای اکبر آزاد، جنایت های حکومت آدمخوار جمهوری اسلامی بهیچ عنوان اسلاف تبهکار او را تبرئه نمی کند. تبهکاران شکست خورده که هنوز از سوراخهای خود بیرون نیامده اند و مانند پرویز ثابتی سر شکنجه گر ساواک با در ماندگی و حقارت برای ادامه ء زندگی انگلی خود علیه مردم و کشورش دروغ می گوید و در پناه سازمانهای جاسوسی که عمری نوکری آنها را قبول کرده بود به «خدمت » ادامه میدهد. یک روز باید محاکمه شود به شیلی و آرژانتین نگاه کند !

البته حساب میلیونها ایرانی خارج از کشور که بخصوص بعداز ۲۲ خرداد ۸۸ میدانهای تمام شهرهای بزرگ جهان را برای حمایت از مردم ایران پرنمودند و با همدلی و همبستگی با مردم ایران پرشور ترین صحنه های تاریخی را ثبت نمودند . به قدرتهای بزرگ نشان دادند که مردم ایران قادر خواهند بود سرنوشت خود را مسالمت آمیز رقم بزنند. نیازی به قیم هم ندارند. مردم از اقتدارگرایان شکست خورده و حاکم همیشه فاصله گرفته اند.

مردم داخل قفس ایران می دانند که اکثریت هموطنان آنان در خارج از کشور نیز از راههای شرافتمندانه و اصیل و مسالمت آمیز برای دفاع از مردم سالاری در ایران استفاده می نمایند و هرگز به قدرتهای جهانی و اهرمهای مرئی و نامرئی آنها متوسل نمیشوند.
مردم ایران می دانند که کدام باندهای سیاسی همیشه با کودتا( ۱۲۹۹ - ۱۳۳۲ ) و توطئه به قدرت رسیدند و یا برای رسیدن به قدرت به هر دیکتاتور و فاشیستی آویزان شدند (مجاهدین خلق ) -

با این مضمون حرکت های جاه طلبانه ء برخی از «فعالان سیاسی » در کنفرانس هائی که معلوم نیست بودجه آن از کجا تامین می شود. ولی هزار فامیل شکست خورده تعزیه گردان آن است -آهی - فقط دست مرتجعین اسلامی را برای لجن پراکنی علیه اکثریت شریف خارج از کشور باز می کند.

آقای اکبر آزاد ما همه ایرانی هستیم ولی اقلیتی فاسد و خائن همیشه آب را گل آلود نموده اند و باید تعارف را کنار گذاشت و علیه مردم زجر کشیده ایران توطئه نکرد. ادبیات شما دوپهلو ست . حزب لیبرال مردم سوئد یا چند درصد رای نمی تواند خطری برای ایران نباشد. ماهیت آن همیشه راست ضد عدالت و آزادی در سوئد بوده است. طرفدار دخالت نظامی در عراق ،افغانستان ، لیبی ، سوریه بوده و خواهان تشدید تحریمهای اقفصادی در ایران بوده است. حزب لیبرال مردم در تخریب شرائط پناهندگان سوئد نقش داشته و شما نمی توانید غیر مسئولانه از مسبب نا بسامانی های کشور زیبا و عادلانه سوئد تبری نماید . حزب مردم و شرکاء کشور خود را دو دستی تحویل سرمایه داران چند ملتی کرده و میخواهند سوئد را تحویل ناتو بدهند .
حالا شما این سیاست های خائنانه را بی ارتباط با کنفرانس مورد بحث می دانید؟ لطفا اگر نمی دانید مطالعه کنید. اäر میدانید استدلال فرمائید.
۵۴۵۵۶ - تاریخ انتشار : ۷ خرداد ۱٣۹۲       

    از : اکبر آذر

عنوان : نوشته ای ضعیف و پرملال
آقای دوشکی عزیز، هدف شما که خود به ادعای نوشته تان راه طولانی را با برخی از دست اندرکاران اصلی این نشست پیموده اید از شرکت در این کنفرانس چه بوده. می خواستید به هر نحوی از شرکت کنندگان گزک بگیرید و "افشا" شان کنید. مسائل شورش های سوئد چه ربطی به شما و این کنفرانس می توانند داشته باشند. مگر قرار بود شرکت کنندگان اول اشکی به این مناسبت بریزند و یا احیانا اول دمکراسی های غربی را به دلیل شورش پیش آمده نقد کنند و بعد براساس ترس از حمله نظامی و کمک های آمریکا الحمد و قل هوالهی بخوانند و برگردند سرکار و زنگی شان.
در ضمن اگر نقطه مثبتی درپرونده آقای آهی باشد همان همراهی اش با رضا پهلوی بوده و یا بگفته شما سازمان دادن چنین نشستی. شما با چه کسانی همراه بودید و چه کردید.
۵۴۵۵۴ - تاریخ انتشار : ۷ خرداد ۱٣۹۲       

    از : خواننده

عنوان : مطلبِ بسیار خوب و دقیقی بود - همچنین کامنتِ بسیار جالبی
آقای دوشوکی، دستتان درد نکند. حتی گزارشاتی که از این اجلاس اینور و آنور درج شده بود، به دقتِ توضیح و گزارشِ شما نبود. یعنی این حضرات حتی یک گزارشگرِ ساده که دقیق و صحیح منعکس کند هم ندارند؟

با نظرِ آقای صدری کاملاً موافقم.

درود
۵۴۵۴۱ - تاریخ انتشار : ۶ خرداد ۱٣۹۲       

    از : خسرو صدری

عنوان : تناقضاتی که احتمالا حل خواهد شد:
درکنفرانس های قبلی، تقریبا همه کارکنان رسانه های فارسی زبان آمریکا، مثل رادیو فردا وصدای آمریکا، به نوبت حضور داشتند . این امر به نظر من نشانه آن است که گردانندگان و مبتکران اصلی این جلسات ، احتمالا ابایی ازپیوند مالی شرکت کنندگان با آمریکا ندارند. زیرا علنا حقوق بگیران ریز و درشت رسانه های این کشوررا بدون توضیح و نوجیه علت حضورشان، به این جلسات فرستاده اند. از طرف دیگر شاهد آنیم که برخی ها چون آقای مجید محمدی در مصاحبه های خود اصرار دارند که قبح کمک مالی از آمریکا گرفتن باید هرچه زودترشکسته شود. با این حال می توان درک کردکه بخشی از شرکت کنندگان بنا به ملاحظاتی ، هنوز مایل نیستند که این کمک ها علنی شود .این دوگانگی ولی نمی تواند به همین صورت ادامه یابد.
۵۴۵٣۵ - تاریخ انتشار : ۶ خرداد ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست