سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بازار مکاره‌ی «انتخابات» ریاست «جمهوری» - محمود راسخ افشار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ‫قطره

عنوان : ‫ائتلاف مقدمه تحزب - ‫باید راه حل داد
‫با بدبینی و تحریم جز هیچ و تداوم وضع موجود، تغییر و تحولی رخ نخواهد داد.

با ورود خاتمی ‫دوران دیکتاتوری مطلق ولایی یکدست حزب فرمایشی جمهوری اسلامی با نصب دو رئیس جمهور بی رقیب خامنه ای و رفسنجانی، ممکن و مرسوم در زمان خمینی، به پایان رسید.

اکنون بعلت ریزش شدید طرفداران، کاندیداهای فرمایشی رژیم چاره ای جز ائتلاف ندارند. در آینده این ائتلافها روند افزایشی خواهد داشت. یعنی چاره ای جز تحزب وجود نخواهد داشت. ‫ولی ‫سرعت این روند بستگی به پاگیری قدرت اصلاح طلبان و چیرگی آنها بر اصول گرایان دارد.

اگر اصول گرایان دست راستی سر از ریاست جمهوری برآورند، این احتمال تحزب، ‫بعلت فرصت ترمیم و سرکوب و بازسازی و کسب قدرت مجدد دیکتاتوری مطلق ولایی در زمان خمینی، کمتر میشود.

برعکس، اگر اصلاح طلبان سرکار بیایند، احتمال تشکل و تحزب و نهادینه کردن ارگانهای انتخاباتی و مردمی بیشتر خواهد شد.

‫باید راه حل داد.‫

۵٣۷٣۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : آشنا ...

عنوان : در کشوری که زندانی سیاسی وجود داشته باشد نمی تواند انتخابات آزاد صورت گیرد.
"..نیروهای اپوزیسیون رفرمیست در داخل و خارج ایران از مردم دعوت می کنند که میان بد و بدتر یکی را برگزینند. این دور باطل انتخاب میان بد و بدتر هیچوقت تمامی نخواهد داشت و تا جمهوری اسلامی سرنگون نشود ، شما همواره با جناحهای گوناگون حاکمیت روبرو هستید که تضادها در میانشان به علت مخالفت مردم با این جناحها و همچنین به علت افزایش انفرادشان در بین مردم روز بروز افزایش بیشتری می یابد. تا موقعیکه اپوزیسیون واقعا مستقل و انقلابی ایران نتواند به عنوان نیرویی مستقل و قابل محاسبه در مقابل این حضرات قرار گیرد و خود را به عنوان آلترناتیو مطرح کند، وضعیت به صورت کنونی باقی می ماند. رژیم جمهوری اسلامی از ضعف اپوزیسیون غیرخود فروخته ایران استفاده می کند.
فراخواندن مردم به شرکت در انتخابات، دادن آموزش غلط به آنها و تائید وضعیت سر درگمی و چرخ زدن میان جناحهای هیات حاکمه است . بنظر ما ، در شرایطی که سیاست راه بردی مرحله ای نیروهای انقلابی،سرنگونی این رژیم فاسد است، تا موانع راه رشد ایران دموکراتیک را، در همه زمینه ها از میان بردارند و مردم را در تعیین سرنوشتشان دخالت دهند، در شرایطی که هر نیروی انقلابی باید این قطب نمای حرکت را در دست داشته باشد ، تا به دامن رفرمیسم و همکاری با رژیم جمهوری اسلامی درنغلتد،باید برای وضعیت کنونی و رهبری مبارزه مردم رهنمودهای روشن، مشخص و راه گشا طرح نمود که در تعمیق خود، راه را برای سرنگونی این رژیم هموار ساخته و فرجامی فراهم آورد . بنظر ما این راه حلهای عملی در شرایط کنونی در میهن ما،فراخواندن مردم به عدم شرکت در انتخابات،فراخوانی به تلاش فعال برای تحریم انتخابات خواهد بود. مردم ایران باید خواست آزادی احزاب و سازمانهای سیاسی، پذیرش تساوی حقوق زن و مرد، رفع سانسور، آزادی فعالیت همه اتحادیه های کارگری و سازمانی صنفی و دموکراتیک را طلب کنند.این خواست های منطقی و مورد تائید مردم ، این خواستهای منطقی و ضد تصمیمات استبدادی فردی ولی فقیه،که زمینه گسترده مادی درجامعه ایران دارد،رژیم جمهوری اسلامی ولائی را در تنگنا قرار می دهد ، این خواست از نظر تئوری باید علی الاصول در چارچوب حاکمیت هر نظام سرمایه داری ، بورژوائی قابل تحقق باشد، ولی تسلیم جمهوری اسلامی به آن با آن پیشینه فاسد و انفراد میان توده مردم، شکست ولی فقیه خواهد بود که این حرکت را به نیروی قدرتمندی بدل می کند ، که تالی مستقلی از دو جناح حاکمیت است و به سردرگمی مردم در انتخاب میان بد و بدتر خاتمه می دهد. خواست برسمیت شناختن حقوق و آزادیهای دمکراتیک به منزله پیش شرط هر انتخابات آزاد، رژیم جمهوری اسلامی را وادار می سازد به مبارزه با مردم برخیزد.توده مردم سخنان ما را درک میکنند و خواهان تحقق آنند، ولی حکام موجود ناچارند در ظاهر نیز دست از مردم بشویند و شمشیرهای پنهان خویش را از رو ببندد و در مقابل صراحت مردم با صراحت بگویند که هرگز تسلیم نتیجه یک انتخابات دموکراتیک که مسلما بر ضد آنها خواهد بود، نمی شوند. پیروزی مردم در یک انتخابات دموکراتیک رژیم را به سوی کودتا خواهد راند تا استبداد سیاه خویش را از ترس مردم سازمان دهد. ولی برای نیروهای انقلابی راه دیگری نمی ماند که در شرایط کنونی کشور ما، مردم را فرا بخوانند انتخابات را تحریم کنند و شرکت خویش در آنرا مشروط به پذیرش آزادیهای دموکراتیک توسط رژیم جمهوری اسلامی نمایند. این تاکتیک بنظر ما رژیم را به تنگنا می برد، زمینه تبلیغاتی را برای نیروهای انقلابی می گشاید، به مردم آموزش غلط نمی دهد و ماهیتا سیاستی است که در خدمت تزلزل رژیم و سرنگونی آتی وی خواهد بود. باین جهت ما اعلام می کنیم که اجرای هر انتخاباتی بدون تحقق این مقدمات ، غیر دموکراتیک و تقلبی است . شرط هر انتخابات آزاد وجود آزادی های دمکراتیک و برسمیت شناختن حقوق مردم است. در
کشوری که زندانی سیاسی وجود داشته باشد نمی تواند انتخابات آزاد صورت گیرد.
رژیمی که به آزادیهای دموکراتیک و حقوق مردم اهمیت ندهد، نمی تواند در مقابل قدرتهای زورگوی بیگانه مقاومت کند و سرانجام ناچار است به نیروهای امپریالیستی برای نجات از دست مردم تکیه کند.."
۵٣۷۲٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : راهکار
آقای راسخ با پاراگراف اول نوشته شما موافقم که گفتید : ( بار دیگر موسم نمایش «انتخاب» ریاست «جمهوری» نظام ولایت وقاحت فرارسیده و همهٔ «منجیان» جامعهٔ فلک زدهٔ ایران آستین‌ها را بالا زده‌اند تا ملت را از وضعیتی که «رهبر» به دست سپاه، واواک و نیروهای امنیتی مردم را با «انتخاب» احمدی‌نژاد از راه دروغ و تقلب در «انتخابات» سال‌های ۸۴ و ۸۸ گریبانگیر کرده است نجات دهند. )
یعنی ۱. این وضعیت فعلی نتیجه عملکرد رهبر بوده نه همه نظام ۲. بخصوص در انتخابات ۸۸ تقلب آشکار صورت گرفته ۳. منجیان آستینها را بالا زده اند تا ملت را از وضعیتی که رهبر تحمیل کرده ٫ نجات دهند.۴. تنها راهکار را اصلاحات میدانند و مخالف فروپاشی هستند.

انتخابات یکی از نادر دستاورد انقلاب ۵۷ است که جناح حاکم اگر امکانش را داشت از روز اول هم برگذار نمیکرد ٫ طبق گفته آقای مصباح یزدی : مردم مقلد هستند و حق انتخاب ندارند.

شما در کل مقاله از دو نامزد احتمالی آقایان هاشمی و خاتمی نام بردید اولی را جنایتکار و دومی را آبدارباشی خطاب کردید و کل جریان اصلاح طلبی را بی ثمر و مطیع رهبر تحلیل کردید.
۱. مقوله مطیع رهبر و تقلب انتخاباتی و حصر و حبس همپوشانی ندارند و تحلیل را بی اعتبار میکنند ۲. بجا بود اگر کل نظام را نشانه رفتید یک جمله هم از جناح دولت و جبهه پایداری میگفتید که آنها هم کاندیدی دارند مگر اینکه از جنایتهائی که برای هاشمی شمردید ٫ برای ایشان صدق نمیکند. ۳. لطفأ سری به کیهان آقای شریعتمداری بزنید و مقاله خودتان را در مورد اصلاح طلبی و آقایان هاشمی و خاتمی مقایسه کنید ٫ این را گفتم چون شما دو جا به توصیه رهبر برای عدم کاندیداتوری و عدم اعتماد رهبر به هاشمی استناد کردید.
پاراگراف آخری شما : ( یک راه بیشتر در برابر اپوزیسیون جمهوریخواه ضد نظام و خواهان استقرار جمهوری دموکراتیک که بر اساس جدائی دین از دولت سامان یافته باشد وجود ندارد. توضیح ناممکن بودن اصلاحات در این نظام ضد مردمی به مردم و مبارزه برای ریشه کن کردن آن. و چنین باد! )
اصلاحات را چاره تشخیص نمیدهید بلکه مضر میدانید و چاره اش را ریشه کن کردن ٫ ولی راهکارش که نمیشود : چنین باد
آقای راسخ نسل امروزی بارها نشان داده که نه آرمانی و نه شهید پرور و از هر امکان قابل اتکاء برای نزدیکی به خواسته و مطالبات خویش نهایت استفاده را برده .
۵٣۶۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : البرز

عنوان : جبهه استبداد مجدد به هوش آمد
هموطن گرامی، جناب افشار، ‫‫در ابتدای نوشتار خود، به سالهای پس از قیام بهمن‫ ۵۷ اشاره دارید. به گمان من، ‫اگر رژیم کنونی، به مانند رژیم شاهنشاهی اصرار در ادامه جنایتها و ستمکاریهایش داشته باشد، ‫در نهایت طوفان طغیان مردم، طاقهای بیت رهبری را‫ بر سر ساکنینش آوار خواهند کرد، چنانکه چنین معامله ای را با خاندان ستمکار پهلوی در سی و اندی سال پیش کردند.
‫اما مطلب اینجاست، آیا مردم ایران در سالهای پس از قیام بهمن ۵۷ توانستند به‫ مطلوب خویش، یعنی عدالت اجتماعی و آزادی برسند. هزاران سند و شاهد گویای آن است، که مردم ایران همانند، دوران استبداد سلطنتی، و در بعضی موارد سختتر از دوران استبداد پهلویها اسیر سیاستها، اجحافات و تبعیضات مستبدانه و جنایتکارانه رژیم ج.ا.ا هستند.
‫چرا چنین شد. آیا خواست ما ‫مردم ایران‫ رهیدن از یک استبداد، و غلطیدن در دامن استبدادی دیگر بود.‫ اگر ما‫، مردم ایران خواهان استبدادی دیگر نبودیم‫، چرا و چگونه شد که خود را اسیر استبدادی دیگر کردیم.
جناب افشار، شما در نوشتار خود مینویسید: « ‫‫بسیج شدن مردم برای شرکت در انتخابات با نامزدی ایشان(آقای محمد خاتمی)‫ برای ریاست جمهوری به دلیل دلبستگی مردم به نظام و ایشان و حرفها و وعده هایش نبود. زیرا همه میدانستند که ایشان هم سالها در مسئولیتهای مختلفی که داشت، در سرکوبهای مردم به دست رژیم اسلامی همدست، سهیم و شریک بود. بلکه رأیی که مردم به او دادند، بنابر اصطلاح معروف، بیشتر از آنکه از روی حُب به علی باشد، از روی بغض به معاویه بود. نامزد خامنه ای ناطق نوری بود. خامنه ای....... به مردم اخطار کرد که انتخاب خاتمی به آن مقام به زیان انقلاب اسلامی و منافع رژیم است......... با انتخاب خاتمی مردم متوهم به خاتمی چشم امید دوختند تا به زیان رژیم عمل کند.»
شما ‫حین نوشتن جملات آغازین‫ خطوط فوق، مردم ایران را مردمی بالغ و دارای قدرت تشخیص ‫دانسته اید،‫‫ که در تلاشند برای بهبود وضعیت زندگی خویش از راههای مسالمت آمیز و بدون توسل به خشونت به اهداف انسانی خود برسند‫. اما به یکباره، همین مردم بالغ دارای قدرت تشخیص، در نظر شما به «مردم متوهم» تنزل درجه پیدا میکنند.
سپس ادامه میدهید:‌ « ‫‫‫در چند ماه اول ریاست جمهوری خاتمی که رهبر، جناح حاکم بر پاسداران، اصولگرایان، خلاصه جمع اراذل و اوباش حاکم دچار سرگیجه شده بودند، اقداماتی در شل کردن تسمه استبداد بر گرده مردم انجام گرفت. ولی حاکمان اصلی بر مملکت پس از به هوش آمدن به زودی نیروهای خود را جمع کردند و برای به دست آوردن مجدد سنگرهای از دست رفته وارد عمل شدند و رفته رفته تمام اقدامات اولیه تیم رئیس جمهوری را خنثی کردند»
‫شما تاکید دارید، که در اثر روی کار آمدن خاتمی «حاکمان اصلی بر مملکت» سنگرهایی را از دست دادند. پس مردم ایران در اثر هوشیاری و دقت خود‫ سنگرهایی را بدست آوردند. اما وقتی جبهه استبداد مجدد به هوش آمد و تجدید قوا کرد‫، تمامی آن سنگرها را از دست جبهه آزادیخواهان به در آورد.
‫چرا جبهه مستبدان ایرانی ‫قویتر از جبهه آزادیخواهان ایرانی است. چرا جبهه مستبدان، همیشه‫ توانایی تجدید قوا را داشته‫ و جبهه آزادیخواهان همواره مجبور به زندگی در تفرقه و عقب نشینی است.
۵٣۶۹۶ - تاریخ انتشار : ۹ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : هادی صوفی زاده

عنوان : حافظه تاریخی ایرانیان
به راستی بدون شناخت فرهنگ ایرانی و بویژه فرهنگ ساختار قدرت در ایران امکان درک دقیقی از فضای انتخاباتی و آنچه امروزه در ایران می گذرد نیست. اگر فرهنگ ایرانیان با جوامع دیگر متفاوت نبود، الزاما افرادی نظیر خاتمی و یا رفسنجانی برای همیشه از سیاست فاصله می گرفتند. اما اینها ملت خودشونو خوب میشناسند و با شناخت از فرهنگ جامعه ایرانیست که اینها همه تحت لوای رهایی ایران از بحران در صدد دستیابی مجدد به قدرت هستند!
کسی نیست از آقای خاتمی بپرسد که ایشان قبل از تصدی مقام رئیس جمهوری، مشاور فرهنگی آقای رئیس جمهور یعنی رفسنجانی و در ضمن وزیر فرهنگ و در مقطعی رئیس کتابخانه ملی ایران بودهاست. اگر خاتمی در دورانیکه مشاور آقای رفنسنجانی بود چرا طرحهای نوین خود ( ایران برای همه ایرانیان ) را به آقای ارفسنجانی ارائه نداد تا کشور به این روز نیفتد؟ مگر خط دهیهای یک رئیس جمهور را مشاورینش انجام نمیدهند؟ ناز و کرشمه آقای خاتمی به نامههایی که از طیفهای مختلف به ایشان ارسال می شود تداعی اصطلاح "ایرانیان حافظه تاریخی ندارند"، میباشد.
۵٣۶٨۴ - تاریخ انتشار : ۹ ارديبهشت ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست