سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مسئله این است: چگونه آمدن؟ - بهزاد کریمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : peerooz

عنوان : " منبر"
جناب کریمی،

مجلس وعظ
دراز است
و
زمان
خواهد شد.
اشکالی نداشت دو منبر " کوتاه " بخوانید. شاید "ما " هم گوش میکردیم.
۵٣۱٨۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣۹۲       

    از : بهزاد کریمی

عنوان : در پاسخ به دوستان
با تشکر از دوستانی که در رابطه با این نوشته نکاتی را مطرح کرده‌اند.
آقای مصطفی گرامی،با اطمینان به شما می گویم که نویسنده آن بخش از پیش نویس سند برنامه همان سازمان مورد اشاره شما، بهمان اندازه با دیکتاتوری نوع شاهی مخالف است که با دیکتاتوری دینی. دیکتاتوری در هر شکل آن محکوم است و با هیچ کدام آنها نباید کنار آمد. اینکه شاه بیشر کشت یا خمینی، آمار و ارقام موجودند و اگر قرار بر مقایسه باشد می توان به آنها مراجعه کرد.اگر چه، سرکوب آزادی را نباید اندازه گرفت؛ آنرا در هر حد و اندازه، باید خنثی کرد تا که جامعه ما آزادی را تجربه کند. به امید چنین وضعی که آرزوی مشترک من و شما است.
سیامک فرید گرامی، من و تو در اینکه باید نگران نایستادن خاتمی بود، تفاوت نگاه نداریم. حرف من اینست که در شرایط فضا سازی های سیاسی کنونی، به ویژه آن فضا سازی که صرفاً بر نفس حضور یابی ایشان تاکید دارد وبا این دغدغه که او اول پیمان با رهبری ببندد، ما باید بر این بیایستیم که کدام خاتمی؟ با کدام برنامه و در واقع بدواً با کدام پیمان با مردم؟ فکر می کنم که من به رابطه چهره و برنامه اشاره لازم و حتی کافی داشته ام. در رابطه با برآمد در شکل سمبلیک، می دانی که من چندی پیش همین ایده را با دوستانی در میان گذاشتم که رویش باید فکر کرد. اما فکر می کنم که استفاده از آن دستکم موخر است بر استفاده از شقوق واقعی ممکن. فکر می کنم که نباید در استفاده از این وجه عجله کرد.
آقای خالد قریشی گرامی، من نه تنها از "مردم" غافل نیستم، بلکه به زعم خودم می کوشم از موضع همین "مردم" - جامعه مدنی، جامعه سکولار، حامعه خواهان آزادی و دمکراسی- و برای همین"مردم"، دخالت ورزانه عمل شود در این هنگامه جنگ مغلوبه جریان های حکومتی.پایه تحلیلی پیشنهاد سیاسی من اینست که اگر چه ایران ما در سمت تقابل قطعی جامعه با سیستم حاکم رهسپار است، اما ما هنوز هم در نقطه مصاف قطعی قرار نداریم و لذا هنوز هم مبارزه برون سیستمی را در تلفیق با مبارزه درون سیستمی باید پیشبرد.
آقای منصور ریاحی عزیز، حرف شما درست است که عصر، عصر ایجاز است،و من یکی هم مسلماً نیازمند تطبیق خود با ایجاز گویی. من خود قصد داشتم که بخش به قول شما"تفسیر" صحنه و از نظر من تفسیری- تحلیلی را از بخش رویکردهای انتخاباتی جریان ها جدا کنم و آنها را در دو نوشته ارایه دهم. اما به این نتیجه رسیدم که تفکیک آنها مانع از ارایه درست موضوع خواهد بود. بنابراین مفصل درآمدن نوشته قسماً ناشی از این انتخاب بود و البته قسماً هم ضعف من در عدم انطباق خودم با نیاز زمانه. و اما اینکه نوشته گویا در امر پیشنهاد دهی سیاسی دچار نوسان است، درست نیست. نوشته قصد نداشته است که بر سر یکی از احتمالات به شرط بندی بنشیند، تنها احتمالات را پیش کشیده و در همانحال پیشنهاد مشخص خود را ارایه داده است: اگر شرایط ورود فراهم باشد، وارد صحنه شوید اما فقط و فقط با "چهره شاخص-برنامه نافذ!"
دست همه شما گرامی ها را می فشارم.
۵٣۱۷۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱٣۹۲       

    از : بهزاد کریمی

عنوان : در پاسخ به دوستان
با تشکر از دوستانی که در رابطه با این نوشته نکاتی را مطرح کرده‌اند.
آقای مصطفی گرامی،با اطمینان به شما می گویم که نویسنده آن بخش از پیش نویس سند برنامه همان سازمان مورد اشاره شما، بهمان اندازه با دیکتاتوری نوع شاهی مخالف است که با دیکتاتوری دینی. دیکتاتوری در هر شکل آن محکوم است و با هیچ کدام آنها نباید کنار آمد. اینکه شاه بیشر کشت یا خمینی، آمار و ارقام موجودند و اگر قرار بر مقایسه باشد می توان به آنها مراجعه کرد.اگر چه، سرکوب آزادی را نباید اندازه گرفت؛ آنرا در هر حد و اندازه، باید خنثی کرد تا که جامعه ما آزادی را تجربه کند. به امید چنین وضعی که آرزوی مشترک من و شما است.
سیامک فرید گرامی، من و تو در اینکه باید نگران نایستادن خاتمی بود، تفاوت نگاه نداریم. حرف من اینست که در شرایط فضا سازی های سیاسی کنونی، به ویژه آن فضا سازی که صرفاً بر نفس حضور یابی ایشان تاکید دارد وبا این دغدغه که او اول پیمان با رهبری ببندد، ما باید بر این بیایستیم که کدام خاتمی؟ با کدام برنامه و در واقع بدواً با کدام پیمان با مردم؟ فکر می کنم که من به رابطه چهره و برنامه اشاره لازم و حتی کافی داشته ام. در رابطه با برآمد در شکل سمبلیک، می دانی که من چندی پیش همین ایده را با دوستانی در میان گذاشتم که رویش باید فکر کرد. اما فکر می کنم که استفاده از آن دستکم موخر است بر استفاده از شقوق واقعی ممکن. فکر می کنم که نباید در استفاده از این وجه عجله کرد.
آقای خالد قریشی گرامی، من نه تنها از "مردم" غافل نیستم، بلکه به زعم خودم می کوشم از موضع همین "مردم" - جامعه مدنی، جامعه سکولار، حامعه خواهان آزادی و دمکراسی- و برای همین"مردم"، دخالت ورزانه عمل شود در این هنگامه جنگ مغلوبه جریان های حکومتی.پایه تحلیلی پیشنهاد سیاسی من اینست که اگر چه ایران ما در سمت تقابل قطعی جامعه با سیستم حاکم رهسپار است، اما ما هنوز هم در نقطه مصاف قطعی قرار نداریم و لذا هنوز هم مبارزه برون سیستمی را در تلفیق با مبارزه درون سیستمی باید پیشبرد.
آقای منصور ریاحی عزیز، حرف شما درست است که عصر، عصر ایجاز است،و من یکی هم مسلماً نیازمند تطبیق خود با ایجاز گویی. من خود قصد داشتم که بخش به قول شما"تفسیر" صحنه و از نظر من تفسیری- تحلیلی را از بخش رویکردهای انتخاباتی جریان ها جدا کنم و آنها را در دو نوشته ارایه دهم. اما به این نتیجه رسیدم که تفکیک آنها مانع از ارایه درست موضوع خواهد بود. بنابراین مفصل درآمدن نوشته قسماً ناشی از این انتخاب بود و البته قسماً هم ضعف من در عدم انطباق خودم با نیاز زمانه. و اما اینکه نوشته گویا در امر پیشنهاد دهی سیاسی دچار نوسان است، درست نیست. نوشته قصد نداشته است که بر سر یکی از احتمالات به شرط بندی بنشیند، تنها احتمالات را پیش کشیده و در همانحال پیشنهاد مشخص خود را ارایه داده است: اگر شرایط ورود فراهم باشد، وارد صحنه شوید اما فقط و فقط با "چهره شاخص-برنامه نافذ!"
دست همه شما گرامی ها را می فشارم.
۵٣۱۷۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱٣۹۲       

    از : منصور ریاحی

عنوان : سکوت مقطعی تا بار دیگر خارکش غول بیابان نشویم
آقای کریمی عصر عصر ایجاز است . حجیم نوشتن در فضای سایبری حوصله خواننده را سر می برد .من چنین نیستم زیرا مطالب عناصر چپ در سطوح مختلف را از سایت اخبار روز تعقیب می کنم .
شما تفسیری ارائه کرده اید و به تشریح سیمای گرایشات چناح های عمده رژیم آنها را در سه قطبپرداخته ای. تفسیر شما به تحلیل فرانمی رود . شاید دوری از متن جامعه و عدم تسلط بر روانشناختی مردم دین باور حامی جناح ها سبب توقف در ایستگاه تفسیری می باشد . البته در حالی که وانمود می کنید نتیجه انتخابات آن خواهد شد که رهبری خواستارش می باشد . در عین حال مطلبت در حوزه ورود سیزهای مولود اصلاح طلبی به خواننده احساس عدم مشارکت را منتقل می کند اما در سطرهایی که ورود و حضور اصلاح طلبان را بررسی کرده اید ، به آنها توصیه می کنید تا مطالبات امکانپذیر ( نظیر رفع حصر از موسوی و کروبی ، آرادی زندانیان سیاسی ، حل بحران هسته ای و لغو تحریم های غرب علیه ایران ) با حاکمیت جمهوری اسلامی در میان نهند و نپذیرفتن شعارهای تند رادیکالی بخصوص لغو ولایت و برگزاری انتخابات آزاد را نادرست ترین عمل سیاسی اصلاح طلبان تلقی می کنید . من اعتقاد به تحریم انتخابات ندارم حتی انتخاباتی با ویژگی انتخابات جمهوری اسلامی . اما مشارکتی که فواید آن در سبد کسانی قرار می گیرد که هرگز با چپ ها سر سازگاری نداشته وندارند را توصیه نمی کنم .
اما در وجهی با شما احساس مشترکی دارم و آن اینکه در عرصه سیاست خارجی از حاکمیت حمهوری اسلامی خواستار تلاش دیپلماتیک بیشتر برای حل بحران هسته ای و لغو تحریم های غرب علیه مردم کشورمان شود . زیرا فشار وارده از ناحیه تحریم ها بیشتر لطمات را بر کارگران و مزدبگیران وارد می سازد که در نهایت سبب تضعیف روند دمکراتیسم و سیاست زدگی در جامعه ایران می گردد.
۵٣۱۵۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ فروردين ۱٣۹۲       

    از : خالد قریشی

عنوان : سلام
شرح جالبی است از وضع و حال امروز جامعه‌ ایران ،آما به‌ نظر من در تقسیم بندی نیروهای درگیر در این میدان آقای کریمی اصل نیروی باز دارند و مخالف مجمو ع هر سه‌ نیروی همکار و همدم ساختار نظام که‌ در ترکیب با هم و هرکدام جدا از هم در گذر عمر آن در گفتار و عمل خواص ضد مردمی خود را به‌ اثبات رسانده‌اند،و مسببان واقعی اوضاع اقتصادی و اجتماعی و سیاسی امروز ایران می باشند، فراموش کرده‌اند. این نیرو همانا مردم و نیروهای اپوزیسیون و جامعه‌ مدنی و کارگری و بطور کل ناراضیان از کل نظام جمهوری اسلامی با ولایت و بدون ولایت است .زیرا نیروهایی که‌ ایشان روی انان دست گذاشته‌اند را عمدتآ مجموعه‌ سرمایه‌داران انگل تجاری در بازارهای شهرها و نیروهای نظامی و اطلاعاتی و ته‌ مانده‌ای از اقشار معمم و مکلای هنوز معتقدو یا به‌ عناوینی گره‌ خورده‌ به‌ اسکلت رژیم که‌ در هر حالت رایهایشان را به‌ صندوقها میریزند ،حال به‌ نفع کدام جناح و چه‌ کسی ،این بستگی به‌ قدرت و نفوذ هریک از آنها در حوزه‌های انتخابی مشخص و معیین داشته‌ و در کل زور هر کس بیشتر شد برنده‌ خواهد شد ، به‌ نظر من امری که‌ نباید فراموش کرد اینست که‌ در صورت عدم پیروزی یک طرف در جریان پروسه‌ انتخابات احتمال درگیریهای فیزیکی بین طرفهای عمده‌ آن موجوداست که‌ ممکن است در نهایت منجر به‌ حذف یکی از آنها شود،
۵٣۱۴٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ فروردين ۱٣۹۲       

    از : سیامک فرید

عنوان : چشم بسته وارد بازی شدن می تواند نتایج فاجعه آمیز داشته باشد
شکوری راد در مصاحبه با سایت کلمه می گوید:
ما حتی نمی توانیم با اطمینان رد کنیم که همه‍ی اختلافات درونی اصولگرایان یک برنامه و تبانی نباشد.
-------------------------------------------------------------------------------------
وقتی با اطمینان نتوان چنین تبانی را رد کرد چگونه می توان انتخابات مهندسی شده را پیشاپیش رد کرد. تاجزاده و شکوری راد شرایط را برای حکومت در مهندسی انتخابات دشوار می بینند. آنها دلیل ناتوانی حکومت از مهندسی انتخابات را تغییر شرایط می دانند . یکی از آن شرایطی که تغییر کرده است به قول تاجزاده اختلافات میان اصولگرایان است، اختلافاتی که از نظر شکوری راد می تواند فقط برنامه ای برای فریب اصلاحطلبان و افکار عمومی باشد. دیگر شرطی که به قول این دو اصلاحطلب تغییر کرده است نیاز حکومت در عرصه داخلی و خارجی به ترمیم چهره خود و بهسازی آن است. سئوال اینجاست که این نیاز جدیدن بوجود آمده و یا از قبل هم وجود داشته است؟ و اگر جدیدن بوجود آمده نشانه های آن کدام است؟
۵٣۱۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱٣۹۲       

    از : siamak farid

عنوان : با برنامه آمدن مهم است و شاید بیش از آن ایستادگی بر سر پیمان
با سلام به بهزاد عزیز. مشکل اساسی با خاتمی این نیست که پشت حرفها و برنامه های خوب نمی رود بلکه مشکل اساسی با وی این است که پشت آنها نمی ایستد. همین نایستادن و کوتاه آمدن اوست که وی را از موسوی و کروبی متفاوت می سازد.
بار کردن این خواسته ها بر خاتمی و انتظار ایستادگی بر آنها آن هم در صورتی که اجازه ورود بیابد، انتخابات مهندسی نشود و در نهایت وی پیروز از صندوقها سر بر آورد، جز احساس نا امیدی عمیق در جنبش و جامعه چیز دیگری را تقویت نمی کند. اگر بپذیریم که حاکمیت حاضر به کوچکترین ریسک در شرایط فعلی نیست و نشانی هم از آن بروز نداده است شاید بتوانیم از فضای انتخابات بیشتر استفاده کنیم. توافق بر سر یک کاندیدای سنبلیک مثل مهندس موسوی و ریختن آرای معترض به نام وی ممکن است مفیدتر از کاندید کردن خاتمی باشد.
۵٣۱۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱٣۹۲       

    از : مصطفی

عنوان : گفتمان به اصطلاح دموکراتیک اپوزیسیون
اقای کریمی
کاملا با تحلیل واقعبینانه و موضعگیری قاطعانه شما که بربستر به تصویرکشیدن واقعی ارایش نیروهای صحنه سیاست ایران مبتنی است ٫ موافقم . اما از همه مهمتر استفاده
شما از گفتمان ویا به عبارتی بهتر از کلماتی است که مرزبندی دقیق شما را با نظام اسلامی نشان میدهد.ا ینروزها بعضی از رهبران اوپوزیسیون و یا سازمانهای سیاسی اگاهانه و یانا اگاهانه خامنه ای را با وازهای احترام برانگیز ؍؍ ایت اله ؍؍ خطاب میکنند؍ و این مشروعیت بخشیدن به این شخص جنایتکار است. خطاب کردن
خامنه ای بدون القاب و عناوین ضمن پرهیز از توهین مرزبندی اپوزیسون را با
مسبب این همه جنایت روشن میکند. اخیرا در پیش نویس بر نامه ای یکی از سازمانهای سیاسی که بزودی کنگره برگزار میکند نوشته شده است :؍؍گروه بزرگی از اعضای سازمان بهمراه هزاران فرزند مردم ایران به دستور آیت الله خمینی قتل عام شدند. ؍؍ ایا نویسنده این جمله بالا حاضر هست در مورد جنایتهای رزیم شاه نیز با این
ادبیات ( گروه بزرگی از اعضای سازمان بهمراه هزاران فرزند مردم ایران به دستور ؍؍شاهنشاه اریامهر؍؍ قتل عام شدند. )جنایتهای شاه را بیان کند؟؟
اگر استفاه از این القاب و عناوین ناشی از ترس نباشد و به بهانه گفتمان دمکراتیک ازان استفاه شود باید گفت که متا سفانه نیروهای چپ در این دگردیسی گفتمانی راه درازی در پیش دارند.
۵٣۱۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست