سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

لحظه ی حال دولت - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : بابک ساده

عنوان : آرزو دارم که چپ های ایران توضیحی در مورد انفعال خود ارائه نمایند
با درود به جناب دکتر قراگوزلو که مسائل روز را برایمان تحلیل می نماید و تبریک به دوستان اخبار روز که با درج مطالب سنگین و تحمل کامنت گزاری نقش مهمی در پیشرفت هنر بحث و گفتگو داشته ست.
نگارنده ی این کامنت، بعداز خواندن این مقاله ، بیش از گذشته، بر ضرورت شناخت جنبش های کارگری و عدالت خواهانه در دیگر کشورها باور کردم.
در نوشته ی قبلی آقای قراگوزلو «لحظه ی حال دولت» در کامنت دوم خود نوشتم: «....برزیل نمونه ی موفقی از گذار دیکتاتوری به دمکراسی بوده که جنبش کارگری و سوسیالیستی توانسته طی چند دوره مبارزات انتخابی به موفقیت های چشم گیری در تمام زمینه ها باشد. و خانم رئیس جمهور برزیل با سانسور رسانه ای جهان نئولیبرالیستی روبروست . ما هم نیاز به یافتن راه های عملی مبارزاتی برای ایران خود داریم . »

مطالعه ی جنبش های کارگری و عدالت خواهانه در ونزوئلا، شیلی ، نیکاراگوئه و برزیل که در این نوشته آقای قراگوزلو بیشتر به ونزوئلا پرداخته شده، نشان میدهد که چپ ها در این کشورها بیش از ۸۰ سال سابقه ی مبارزاتی دارند و مانند ما در ایران، در سخترین شرائط بارها توسط صاحبان انواع سرمایه و یا نمایندگان آنها تحت تعقیب ، شکنجه ، ترور ، اعدام قرار گرفتند و کشورهایشان جولانگاه نظامیان بوده ست و نیروهای خارجی بخصوص ایالات متحده نیز از حکمت های دست نشانده حمایت میکرده ولی از آنها از پا نشستند. با عقب نشینی تاکتیکی ، تبعید و تعدیل در برنامه دوباره به صحنه ی سیاسی آمدند. با انشعابات روبرو شدند و با ائتلافهای مختلف تلاش کردند برای منافع زحمتکشان تا آنجا که میتوانند ارتجاع را وادار به عقب نشینی کنند. اگر کامنت طولانی شد پوزش میخواهم ولی فکر کردم لازم ست. به گوشه ای از جنبش های عدالت خواهانه ی این کشورهای اشاره میکنم :

* ونزوئلا : حزب کمونیست در سال ۱۹۲۱ در تبعید - مکزیک - تاسیس شد - در سال ۱۹۲۹ مبارزات زیرزمینی در داخل کشور راشروع کرد تا ۱۹۴۱ ادامه داد - در این سال در دولت ائتلافی با نیروهای میانه رو شرکت کرده و فعالیت علنی را پیش برد . درسال ۱۹۴۸ نظامیان بقدرت بازگشتند و حزب کمونیست دوباره زیرزمینی شد. در سال ۱۹۵۸ سه حزب غیر چپ برای عقب نشاندن نظامیان ائتلاف کردند و «آگاهانه» از حزب چپ خواستند که در ائتلاف شرکت نکند تا بتوانند برنامه های انتخاباتی خود را بنفع کشور پیش ببرند. آنها ۳۴،۸۸ درصد از آراء را کسب کردند و شرائط عوض شد ( حزب کمونیست فقط ۳،۲ در صدر از آراء را گرفت) - حزب کمونیست در سال ۱۹۶۰ با الهام از انقلاب کوبا به مبارزات مسلحانه علیه دولت انتخابی رومولو بتانکورت روی آورد که غیر قانونی اعلام شد. بعدا نیز هیچوقت آراء حزب کمونیست از ۱ در صد تجاوز نکرد. بهمین دلیل معلوم نیست وظایف جنش کارگری از یک طرف و نیروهای چپ عدالت خواه چگونه تعمیق پیدا خواهد کرد. حتی تمام این سالها که چاوز در قدرت بوده این جنبش اعتلائی نداشته ست.

* شیلی : حزب کمونیست از سال ۱۹۷۰ تا کودتای پینوشه در کابینه ی سالوادور آلنده حضور داشت و شخصیت های معروف پابلو نرودا برنده ی جایزهء ادبی نوبل ، ویکتور خارا و ویولتا پاررا از اعضای آن بوده اند. این حزب امروز بیش از ۵ در صدر از آراء را بخود اختصاص میدهد. ولی مطابق قانون انتخابات نمی تواند در مجلس حضور یابد. با حزب چپ میانه در مجلس فعالیت می کند. سوسیال دمکراتها بعداز کودتای ۱۹۷۳ توسط پینوشه توانستند در سال ۱۹۹۰ دوباره با انتخابات به قدرت برسند. و پس از ۲۰ سال در انتخابات به لیبرالها باختند. جنبش کارگری و چپ در شیلی نیز اعتلای چندانی نداشته و در چارچوب سوسیال دموکراسی محصور ست . معلوم نیست چگونه پیشرفت خواهد کرد.

* نیکاراگوئه :حزب کمونیست نیکاراگوئه در سال ۱۹۴۴ تشکیل شد و پس چند دوره تغییر و تحول و تعویض نام ، در انقلاب ۱۹۷۹ به جبهه ی آزادیبخش ساندینیست ها پیوست.تغییرات اساسی بخصوص اصلاحات ارضی به واکنش های ضد انقلابی داخلی و خارجی را بدنبال داشت که به جنگ داخلی منجر شد. تا در ۱۹۹۰ ساندنیستها در انتخابات شکست خوردند. در سال ۲۰۰۶ دانیل اورتگا از FLSN با تعدیل مواضع مارکسیستی خود در انتخابات برنده شد. حزب کمونیست در انتخابات ۱۹۸۴ و حکومت ساندنیستها فقط دارای ۲ کرسی در مجلس بود و در سال ۱۹۹۰ نیز بعداز شکست ساندنیستها دارای ۲ کرسی در مجلس بود . در سال ۲۰۰۶ به جنبش جدید ساندنیست ها پیوست. آیا جنبش کارگری و چپ تعطیل یا بنا بر مقتضیات
در جهات پیشرفت اجتماعی با نیروهای سوسیال دموکرات متحد شده اند. تکلیف حزب کمونیست چه میشود؟

* برزیل: پنجمین کشور بزرگ جهان می باشد . پس از ۳۰۰ سال استعمار پرتقال در سال ۱۸۲۱ اعلام استقلال نمود. ولی در حکومت قیصر ها برده داری «ترقی » کرد که در سال ۱۸۸۸ با الغای برده داری - حکومت جمهوری اعلام و قانون اساسی جدید از ۱۸۹۱ اجرا شد. قدرت بین نیروهای سوسیال دموکرات ، چپ و راست و نیروهای نطامی حدود یک قرن رد و بدل میشد.در دهه ۶۰ و ۷۰میلادی احزاب چپ غیر قانونی و مبارزات مسلحانه مطرح شد رئیس جمهور فعلی برزیل خانم Dilma Rousseff در ۱۹۷۰ بهمین دلیل بازداشت بود .
احزاب سوسیال دموکرات و بخصوص حزب کارگر در تمام سالهای بعداز جنگ دوم با محافظه کار ها درگیر بودند. تمام سالهای بعداز جنگ دوم تورم بطور تصاعدی با لا میرفت . لولا از حزب کارگر در ۱۹۹۴ در انتخابات به لیبرال ها باخت. در آنجا اعلام کرد که برنامه ی لیبرالها وضع را بد تر خواهد کرد. لو لا به مبارزات خود ادامه داد و کم کم از مواصع رادیکال خود فاصله گرفت . تا در سال ۲۰۰۳ مردم به اولا دو سیلوا رهبر سندیکاهای کارگری اعتماد نشان دادند .او در انتخابات ریاست جمهوری برنده شد. لولا در سال ۲۰۰۶ بازهم مواصع خود را تعدیل داد. مجدا انتخاب شد . اختلاف طبقاتی در برزیل وحشتناک ست و یک در صدر از ثروتمندان برزیل صاحب ۴۶ در صدر از زمینهای کشاروزی هستند. در حالیکه ۴ میلیون کشاروز فاقد زمین می باشند که تازگی اتحادیه خود را تشکیل داده اند. در سال ۲۰۱۱ خانم Dilma Rousseff که سابقا مارکسیست - لنینیست بوده و در مبارزات چریکی دهه ۷۰ شرکت داشته در انتخابات ریاست جمهوری از حزب کارگر انتخاب مبشود. این حزب دیگر از مواضع سوسیالیستی فاصله گرفته ست و مانند یک حزب سوسیال دمکرات عمل می کند.
حزب کمونیست برزیل- طرفدار شوروی بود که در سال ۱۹۶۲ بخشی از آن با گرایش چینی انشعاب نمود. حزب کمونیست خود را مارکسیست - لنینیست
می نامیدند تا با سیاست های خروشچف مرزبندی نماید. اغلب تحت تعقیب و غیر قانونی بود . بعداز انقلاب کوبا به مبارزات مسلحانه روی آوردند و غیر قانونی شدند. بعد از ۲۰۰۳ و تشکیل دولت لولا وضعیت حزب کمونیست بهتر شد. امروز ۲۴۰۰۰۰ عضو دارد ( برزیل ۲۰۰ میلیون جمعیت دارد). در سال ۲۰۰۸ انترناسیونال کمونیستی برای اولین بار در خارج از اروپا در برزیل برگزار شد که نمایندگان ۷۴ حزب کمونیست جهان در آن شرکت کردند
نتیجه:
این ها را نوشتم که بگویم ما برای ایران و با حکومت بغایت ارتجاعی مذهبی خیلی بیش از تمام کشورهای فوق الذکر باید بکوشیم تا بتوانیم در صحنه ی سیاست تاثیر بگذاریم. حکومتی که به هیچ کس رحم نکرده و نمی کند. هیچ قاعده ای را نمی پذیرد هزارن بار از نظامیان آمریکای لاتین جانی تر ست و حتی پینوشه را روسفید می کند. آرزو دارم که چپ های ایران توضیحی در مورد انفعال خود ارائه نمایند.
۴٨۹۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱٣۹۱       

    از : پرسش

عنوان : تخریب و تحریف کردن؟
من اهل کامنت نویسی نیستم ، یعنی تا مجبور نشوم ، مثل حالا، نمینویسم.
من مطالب و کامنتهای گوناگونی در بارهً این نویسنده در سایتهای مختلف خوانده ام و لذا با کنجکاوی هم نوسته های این نویسنده و هم آن مطالب و کامنتها را دنبال کرده ام تا از این آشفته بازار نوشته و کامنت یک جمع بندی داشته باشم. متأسفانه همیشه در کامنتهای این سایت به کامنت گذارانی برخورد می کنیم که به اسم مارکسیسم به «تقدیس این قلم » و تمجیدهایی از این دست و پرستش آن مرحوم و این زندهً دنباله روی او و از این قبیل می پردازند و همزمان هم به هر نقد و انتقاد به نویسنده و کامنتهای طرفدار، بصورت گروهی حمله کرده و با انگ و تهمت زدن بازهم
انتظار نقد دارند و یا «گر تو بهتر میزنی بستان بزن»!!!!. من با آقا یا خانم صداقت موافقم که اینها هیچ ربطی به مارکسیسم ندارد. و پرسشم این است که آیا این حمله های برنامه ریزی شدهً گروهی و احتمالأ هدایت شده زیر نام مارکسیسم، در حقیقت برای تخریب و بدنام کردن مارکسیسم/لنینیسم صورت نمی گیرد!!؟؟
۴٨۷۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱٣۹۱       

    از : به اصغر کرد

عنوان : کتاب از دیکتاتوری به دموکراسی

انقلاب کمونیستی در ‫کشور مسلمان و بخصوص در منطقه خاورمیانه بسیار غیر محتمل است

‫انقلاب بعدی ایران از نوع دموکراسی خواهد بود تا کمونیستی

‫استراتژی و تاکتیک انقلاب بعدی بسیار شبیه انقلابات مصر و تونس و لیبی و احیانن سوریه، در صورت پیروزی بیاری ترکیه و ناتو، خواهد بود. بهمین دلیل رژیم جمهوری اسلامی دیگر از کمونیستها ی داخل ایران ترس و واهمه انقلاب کردن ندارد.

‫رژیم اسلامی اکنون از دموکرات طلبان و انقلاب مخملی طلبان ایران میترسد، همانانی که در مصر و تونس و لیبی انقلاب کردند و در تونس با بشار میجنگند! بعد از شکست انقلاب مخملی ۱۳۸۸، رژیم تمامی دستگیرشدگان را متهم به همکاری و ارتباط با ژن شارپ نویسنده کتاب از دیکتاتوری به دموکراسی کرد.

بسیار بیشتر از کتب مارکس و انگلس و لنین در بدو جمهوری اسلامی، امروز مزدوران و بازجویان ولی فقیه و سپاه همه از این کتاب واهمه دارند. در این سایت کتب را دانلود کنید و بخوانید!

به فارسی‫
http://www.aeinstein.org/organizationsc۸۴۷.html


به انگلیسی
http://www.aeinstein.org/organizations۹۸ce.html
۴٨۷۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱٣۹۱       

    از : نازنین صادق پور

عنوان : عجب شجاعتی
با سلام.باید بگویم که نویسنده عجب شجاعتی دارد. عجب مقاله ای. عالی بود. کاش حداقل ۱۰ نفر در داخل ایران مثل این نویسنده یافت می شدند. درود و احترام فراون نثار این عزیز باد. تحلیل بسیار قشنگی است از شراطی دولت حال.مثل همیشه با قلم و نثری زیبا. مرسی
۴٨۷۶۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱٣۹۱       

    از : اصغر کرد

عنوان : محفل؟
الف. تردیدی نیست که رژیم جمهوری اسلامی نه فقط اصلاح پذیر نیست بلکه رژیم صفر و یک است. مانند رژیم های قذافی و اسد و همه دیکتاتوری های فاسد منطقه. در نتیجه تنها راه آزادی و برابری یک انقلاب سوسیالیستی است
ب. این انقلاب نیاز به یک حزب پیشتاز دارد. بدون تشکیلات نمی شود انقلاب را سازماندهی کرد
پ.ما با کم و بیش تمام بخش های این مقاله موافقیم و تنها با این مشکل مواجه هستیم که در صورت تشدید دایره اختناق فعالان جنبش کارگری باید به روش علنی روی بیاورند یا مخفی کاری کنند
ت. به نظر ما هر فعال پیشرو و پیشتاز جنبش کمونیستی کارگری باید عضو حزب باشد
و یک تذکر به آقا یا خانم محترمی که به نام ((صداقت)) گاه و بیگاه کامنت های نامفهوم و همیشه خصمانه ای بر ضد نویسنده محترم میگذارند. دوست عزیز۱ شما حزب منصور حکمت را یک محفل می دانی. بسیار خوب در این صورت لطف کن و بنویس که حضرتت برای شکستن این محفل (به تعبیر جمهوری اسلامی "گروهک") چکار کرده ای؟ چند تا حزب کمونیستی ساخته ای؟ کی و کجا؟ و به طور کلی اینهمه ادعا و نفی دیگران برای اثباتی خودی که معلوم نیست هویتش را از کی و کجا می گیرد برای چیست؟ شما می توانی مثل هر آدم منتقد دیگری قلم به دست بگیری و در نقد این رفیق نویسنده یا هر نویسنده دیگری که با او مخالف هستی مقاله ای بنویسی و در یک سایت منتشر کنی. نمی شود که یک نفر اینهمه ادعا داشته باشد و هیچ کس را قبول نداشته باشد نام خودش را با کمال دست و دلبازی "صداقت" بگذارد و بعد فقط کامنتهای دو خطی بنویسد. این کامنت نویسی بحثی حاشیه ای است. اما شما که ماشالله ادعایتان زیاد است.
با تشکر از مدیران اخبار روز که امکان انتشار این نظر را به بنده دادند
و به امید پیروزی سوسیالیسم
۴٨۷۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱٣۹۱       

    از : صداقت

عنوان : بازهم کوچه علی چپ؟
بازهم سلام به خانم هلاله میم و توصیه به ایشان که کامنت قبلی و قبل ترهای
صداقت را بدون عصبانیت و دقت و تامل بیشتری بخوانند تا متوجه اصل
قضیه و بحث او شوند و با برداشتهای دلبخواهی و جهت دار غیرواقعی به
او انگ نچسبانند و آدرس عوضی ندهند. درست و معقول نیست بعد از « عمر سی و چند ساله سیاسی خود» بازهم خود را به کوچه علی چپ زدن
۴٨۷۵۰ - تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱٣۹۱       

    از : بابک ساده بابک ساده

عنوان : قسمت دوم :یک تحلیل ، یک برنامه و یک حزب
همانطور که قبلا عرض کردم ،بهتر ست که در مورد وقایع گذشته بخصوص مربوط به جنبش کارگری و عدالت خواهانه به توافق برسیم .
نگارنده با توجه به سئولات و ابهامات خود در باره ی ۳ مولفه های دکتر قراگوزلو تلاش می کنم، نظر خود در باره ی «بحران کنونی » بصورت زیر تکمیل نمایم:
باز هم بحران ۵۷ :
چپ جدید ایران با وجود مقبولیت نسبی نتوانست در انجام وظایف خود نسبت بهه جنبش کارگری و سوسیالیستی موفق شود، زیرا:
در قبل از انقلاب ، در مبارزات ضد دیکتاتوری محاصره شده بود. با تمام فداکاریها و جانبازیها، نتوانست آنطور که در هر جامعه ی سرمایه داری لازم ست. برای جنبش کارگری و عدالت خواهانه، اولویت های لازم را در نظر بگیرد. نبود امکان انتشارات ، بحث و گفتگو اهمیت موضوع را منتفی نمی کند. در صورت ارائه ی تحلیل درست از شرائط ، اثر ماندنی خواهد شد . زنده یاد مصطفی شعاعیان ، بسیار نوشت . ولی آنها تحلیل درست از شرائط ایران آنروز نبودند . بلکه شورشی بود علیه لنینیزم و از موضعی غیر مارکسیستی.
گفتمان و دغده ی «غالب » در محافل روشنفکری ، راجع به آینده ی ایران ، در این بحث خلاصه میشد : اگر فدائیان یا مجاهدین قدرت بگیرند چه خواهد شد ؟ کسی در چشم انداز ایران، وقوع انقلاب ۵۷ را آنطور تصور نمی کرد که شد .فقط زنده یاد بیژن جزنی در مورد قدرت گرفتن اقشار متوسط و خمینی هشداری داده بود .
در میان وقایع مهم قبل از انقلاب ، دو موضوع واقعا به چپ جدید لطمه ی جبران ناپذیر سیاسی و ایدئولوژیکی زد :
- کودتای «چپ گرایان» درون سازمان مجاهدین - در سطح جنبش و داخل زندان ها . ساواک و رسانه های ایران تا آنجا که توانستند علیه چپ ایران جّو هیستریک ایجاد کردند. معلوم نیست، چرا نوارهای مذاکرات رفیق حمید اشرف با کودتاگران چپ نما ، درون سازمان مجاهدین بعداز ۳۵ سال «رونمائی » میشود . شنیدن نوارها ثابت می کند که فدائیان بدرستی برخورد مخّرب کودتاگران درون سازمان مجاهدین را محکوم کرده بودند. ولی در سطح جنبش نمودی نکرد. از این واقعه هم رژیم شاه و هم رژیم اسلامی برای «تخطئه» ی چپ در میان مردم سوء استفاده کرد.
- موضع گیری در باره ی «سوسیالیزم واقعا موجود» و حزب توده نیز تمام شده تلقی میشد و با چند تا فحش و کلیشه نصور می گردید، دیگر نمی توانند در جنبش، نقش با اهمیتی داشته باشند. کسی پیش بینی نمی کرد که آنها در انقلاب ۵۷ نه تنها حاضر خواهند شد. بلکه با سیاسیت های دنباله روانه و خوش خیالانه ی خود، حکومت ارتجاعی را در مواضع کج و کوله و ضد مردمی جری تر خواهد نمود. بالاخره خودشان با پای خویش به دهان «اژدها» رفتند. حتی در تلاشی ِ چپ جدید هم ایفای نقش نمودند. این به معنی غفلت جنبش فدائیان نمی باشد.
بحران کنونی :
چپ امروز و فردای ایران ، می تواند از میراث و تجربیات مبارزاتی ، سیاسی ، فرهنگی و ایدئو لوژیکی حزب توده ، سازمان فدائیان و بقیه گروههای منتسب به چپ جدید برخوردار باشد و بیاموزد و یا بازهم مانند پیشینیان، تک روانه و متعصبانه، خیال کند که تمام حقیقت را در احتیار خویش دارد.

اعم از اینکه شرائط فعالیت سخت تر بشود یا نشود ، تردید ندارم ، که یخها بالاخره و دوباره ی شکسته میشود ( یا ذوب خواهد شد) سرمایه داری بدون قدرت خرید - مثل امروز - در حال خفگی ست و دست و پا میزند. عده ای هلاک میشوند صدام ، قذافی... ولی «نجات غریق» بداد عده ای میرسد : بیماران مثل شاه ،حسنی مبارک و بن علی به بیمارستان و عده ای هم بعنوان «اخلاگر » بازداشت میشوند موسوی و کروبی . یا با معامله ی انرژی اتمی چند صباحی خیمه شب بازی راه میاندازند که این هم تاریخ مصرفش بزودی تمام خواهد شد.
اسرائیل هم قادر نیست با ایران در بیفتد -آمریکا هم فعلا به اسرائیل کمک نمی کند.

با این اوصاف تکرار بهار آزادی بعداز بهمن ۵۷ بسیار بعید بنظر میرسد که؛
مثل بعداز انقلاب «بابک زهرائی» جدیدی در تلویزیون یا اینترنت در باره ی سوسیالیزم با زبان الکن برای توده ها سخنرانی کند یا مثل بعضی دیگر «بدن نمائی» کنند . «کیانوری » دیگری مثلا آقای عموئی خواهد آمد ، «فرخ نگهدار» دیگری و.و.
اما آیا تمام سازمانهائی چپ که بعداز انقلاب انشعاب کردند با یک دو جین انواع «حزب کمونیست » بدون پشتوانه ی «سوسیالیزم واقعا موجود» و انواع دیگر تیتوئیستی ، مایوئسیتی و انور خوجه ایستی ، تروتسکسیتی وو..و.. می توانند در ایران برای جنبش کارگری و عدالت جوئی فعالیت نمایند؟ مطابق منشور حقوق بشر آری !

بحث های دکتر فراگوزلو را ارج نهیم و تلاش کنیم صادقانه و صمیمانه نماینده راستین راهیان عدالت اجتماعی باشیم وگرنه ببخشیدا ! چپ نیستیم .
روی سخنم بخصوص با رهبران سازمانهای فدائی ست ، جدی میگویم ! راه کارگر و بقیه که هرکدام از دهه ۴۰ در جنبش دانشجوئی و توده ای مبارزه نموده اند ( درباره ی «حزب کمونیست کارگری» حرفی ندارم )
هنوز حزب توده خیال می کند که درست ترین مواصع را داشته و دارد. با احزاب کمونیست جهان هم نشست و برخاست می نماید ( در همین اخبار روز خواندم) اگر با آنها، با سیاست بایکوت رفتار شود. جهان بینی ، مواضع و سیاست های انحرافی آنها همینطور راحت به حیات خود ادامه خواهد داد . بار دیگر درد سر ساز خواهد شد. باید بر خلاف قبل از انقلاب ، آنها را به چالش کشید تا جایگاه واقعی آنها در جنبش روشن شود .
یک تحلیل - یک برنامه
رهبران سازمانهای قدیمی معلوم نیست تا کی میخواهند در خارج از کشور در آن قله ی عاج بنشینند؟ نه سانسور ست و نه تعقیب و شکنجه !
حساب دو دوتا چهارتا ست . ما در کجا ایستاده ایم . چپ ، میانه و یا راست( مذهبی یا سکولار ! جّدی !) ؟ اگر هنوز خود را عضو خانواده چپ بحساب میاوریم ؟
حتی اگر به مبارزات پارلمانتاریستی اعتقاد داریم. باید هم چون حزب چپ به برنامه و سیاست خود توجه کنیم . تا مردم ببینند که فرق ما با مشارکتی ها ،موسویها و کروبیها در کجاست. مانند تمام احزاب چپ دنیا.
آیا رهبران سازمانها در باره ی تحلبل شرائط امروز ایران ما نویسند؟ یا پراگماتیستی بعداز هر واقعه به یک اعلامیه موضع گیری مینمایند؟
بقول دوستی: تاسف بار ست که نامه ی دکتر محمد ملکی از تمام احزاب ملی - مذهبی و لیبرال بیشتر خواننده دارد و دکتر قراگوزلو از تمام احزاب و سازمانهای چپ پرکار تر ست. منظور، تاسف از کم کاری احزاب چپ و دموکرات می باشد.
اگر سازمانهای معروف به چپ ما به اصلاحات و پارلمان اعتقادی ندارند باید با بقیه سازمانهای چپ طرفدار اصلاحات مرزبندی نمایند.
بنظر من حفظ سازمانها ی چپ با همان شکل و محتوی گذشته یکی از آفت های جنبش کارگری و سوسیالیستی می باشد و تقریبا نیاز به «معجزه » داریم که از این وضع نابسامان جنبش کارگری و سوسیالیستی را نجات داد.
مگر جنبش کارگری و سوسیالیستی ایران نیاز به بیش از یک تحلیل ، یک برنامه و یک حزب دارد ؟
امیدوارم شخصیت های چپ داخل ایران بخصوص دکتر قراگوزلو با تمام محدوریت ها در انجام مبارزات خود در بحران کنونی مورد اصابت وحشیانه دشمنان جنبش کارگری و سوسیالیستی قرار نگیرند.

بهمین دلیل دفاع از حق حیات و موجودیت شهروندی که نقض آن تاکنون جان هزاران را گرفته و میلیونها نفر را مورد آزار قرار داده و معلوم نیست به کجا خواهد کشید بعنوان مبرم ترین نیاز جامعه ی ایران ست .چپ تا بحال بیش از همه و پیوسته در این راه قربانی داده ست تا نتواند در بحرانها جنبش توده ای و کارگری را هدایت نماید.

قبلا در اینجا به تحولات اجتماعی در برزیل اشاره کرده ام که نمونه ی موفقی از گذار دیکتاتوری به دمکراسی بوده که جنبش کارگری و سوسیالیستی
توانسته طی چند دوره مبارزات انتخابی به موفقیت های چشم گیری در تمام زمینه ها باشد. و خانم رئیس جمهور برزیل با سانسور رسانه ای جهان نئولیبرالیستی روبروست . ما هم نیاز به یافتن راه های عملی مبارزاتی برای ایران خود داریم . مگر طرفداران سوپر انقلابی نشان دهند که چگونه کارگران و چپهای برزیل در زیر سایه ارتش و پلیس امنیتی برزیل تعقیب و سرکوب میشوند .....

ما باید قادر شویم برخلاف حکومت گذشته و فعلی زمینه های مساعد را برای پیشرفت و عدالت اجتماعی فراهم کنیم . چپ ها می توانند با ظرافت به تحلیل های روشنی از شرائط و سیاست های منسجمی برای اجرای استراتژی و تاکتیک گذار دست یابند.
کارگران و روشنفکران عدالت خواه تشنه چنین تحلیل هائی می باشند تا در بین توده های وسیع مردم پخش نمایند.
۴٨۷۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱٣۹۱       

    از : سیروان قبادی

عنوان : دولت متعارف
به نظر من در این مقاله به موضوع بسیار مهمی اشاره شده است و آن همانا دولت متعارف یا غیر متعارف بورژوازی است. در نظر داشته باشید که تحلیل غلط از دولت همیشه باعث انشعاب در چپ شده است. در نتیجه وارد شدن به این موضوع که دولت را در لحظه حال ارزیابی می کند و تحلیلی تاریخی و کنونی می نویسد بسیار ارزشمند است و من واقعا نمی دانم دوست ما صداقت که قرار بود دیگر نیاید از چه چیز انتقاد می کند. اگر جائی از این مقاله یا هر مقاله دیگری اشکال داشته باشد می توان مانند یک منتقد جدی و سیاسی اقدام به نقد کرد. کسی در جهت بت سازی از نویسنده چیزی نگفت. به نظر ما دوران چپ سنتی و اسطوره سازی پس از نقد اسطوره بورژوازی ملی مترقی و نقد چپ خلقی و پوپولیست ایران تمام شده است.
سخنی هم با دوست گرامی باران
اگرچه خود رفیق نویسنده باید جواب بدهد. دوست عزیز! راستش من در مقالات محمد قراگوزلو بهترین یا یکی از بهترین دفاعیات از لنین و لنینیزم را خواندم. حالا اگر شما فکر می کنید چرا نویسنده بجای فاکت آوردن از تروتسکی از استالین محبوب شما فاکت نیاورده باید بگویم شرمنده ام. استالین شما که جنابعالی مرتب از یک مقاله ملال آور در سایت.... از او در نفی تروتسکی فاکت می آورید از عوامل اصلی شکس سوسیالیزم در شوروی بشمار می رود.
اگر چه نویسنده آنقدر انصاف دارد که در حین صحبت کردن از استالین به خدمات او هم اشاره می کند. ولی تروتسکی هم مانند استالین بی اشتباه نبود. با این تفاوت که گولاک ها را تروتسکی به سیبری نفرستاد و ده میلیون آدم و بخصوص شاخص ترین رهبران انقلاب اکتبر از جمله بوخارین(رفیق دست راستی استالین) بدستور تروتسکی تیرباران نشد. موفق باشید
ممنون از همکار گرامی رفیق فواد تابان
و ممنون از مدیران زحمتکش اخبار روز که با جان و دل کار می کنند و اختلاف نظر سیاسی میان ما و ایشان نمی تواند تلاش این دوستان را نادیده بگیرد
۴٨۷۴٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱٣۹۱       

    از : هلاله میم

عنوان : عصبانیت از چه و برای چه؟
سلام
من همیشه مقالات رفیق مان محمد قراگوزلو را میخوانم و مثل هر فعال سیاسی کمونیسنی که دارای گرایش و مسئولیت حزبی و سیاسی است گاهی کامنت می نویسم و گاهی نه. طبیعی است مواضع تحلیلی این رفیق خوشفکر همیشه با مواضع ما و رفقایمان مشترک و یکسان نیست. اما این قدر می فهمیم که در یک تشکیلات کمونیستی و کارگری باید آنقدر آزادی بیان وجود داشته باشد که هر که بتواند نظر بدهد و فراکسیون درست کند. هرچند نظرش با نظر رهبری حزب موافق نباشد یا حتی مخالف باشد. این امر بی گمان در مورد فعالان مستقل سیاسی چپ (مانند رفیق نویسنده ) بیش از دیگران صدق می کند. و ما به او حق می دهیم که با توجه به این که در ایران زندگی می کند و تعلق حزبی مشخصی هم ندارد مانند خود و از موضع خود تحلیل ارائه کند.طبیعی است که ما بعد از خواندن برخی تحلیل های رفیق مشابهت هائی میان نظرات او و برخی نظرات منصور حکمت عزیزمان می بینیم و این به خودی خود بسیار ارزشمند است. این به مفهوم این نیست که رفیق نویسنده نظری را بازنویسی کرده است. به هر حال در مورد ماهیت دولت در ایران بعد از انقلاب ۵۷ همیشه در چپ مناظره و اختلاف نظر وجود داشته است. هر که می تواند تحلیل خود را مطرح کند و بسیار طبیعی است که زمان نشان خواهد دادکه کدام حزب و گرایش و انسان تحلیلش درست یا غلط بوده است. من در کامنت قبلب همین را گفتم. گفتم که رفیق قراگوزلو به درست نظرات توده ایستی و نئوتوده ایستی متعارف شدن دولت را نقد کرده است. آیا این گفته توهین به فرد یا جریان و محفل خاصی است؟ خوشبختانه کامنت من موجود است و همه رفقا می توانند قضاوت کنند. اما عصبانیت دوست گرامی آقا یا خانم صداقت بابت چیست نمی دانم!
دو حالت دارد
یک. ایشان خود را مصداق توده ایسم گرفته اند و از تشکیل و روند تشکیل حزب کمونیست ایران و دخالت مستقیم منصور حکمت و اتحاد مبارزان کمونیست نارحت هستند که خود باید توضیح دهند.
دو. ایشان با رفیق مشکل شخصی دارند. که بازهم خود باید توضیح دهند. چرا که غالب نظراتی که ایشان پای مقالات رفیق می نویسند به طور مشخص همیشه با نوعی عصبانیت و دشمنی همراه است

با تشکر از سایت اخبار روز که این امکان را ایجاد کرد که من برای اولین بار در عمر سی و چند ساله سیاسی خود در پای یک مقاله دو بار اظهار نظر کنم.
به امید ایجاد یک دنیای بهتر
هلاله
۴٨۷۴۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱٣۹۱       

    از : الف باران

عنوان : مگر حیات سیاسی تروتسکی و یا رزالوکزامبورگ مربوط به صد سال پیش نیست ؟!
آقای کامران...
"موضوع کامنت شما چه ارتباطی با این مقاله دارد ؟ "

تجزیه و تحلیل‌ها از پایگاه فکری بخصوصی نشأت میگیرند و در دنیای امروزی تمام عقاید طبقه‌بندی ، متمایز و تکامل یافته اند.حل مسال اجتمایی سیاسی و اقتصادی هم بر مبنای همین عقاید توزین و تفسیر میشوند.برای شناخت افراد احتیاجی‌ به تعبیر و تفسیرهای آنها نیست فقط کافی‌ است که پایگاه فکری آن‌ها مشخص شود و اگر این دانسته‌ها از قبل مشخص باشد، تمام تعبیرها و تفسیرها بر مبنای همان طرز فکر خواهد بود . در ایران یک توده‌ ای،یک چریک فدایی،یکی مجاهد،یک سلطنت طلب، یک حزب الهی،یک کمونیست،یک ترسکیست و یا یک جمهوری خواه و ...هر کدام معرف مشی سیاسی بخصوصی هستند و مسائل را از همان دیدگاه تجزیه و تحلیل می‌‌نمایند.آقای قراگوزلو هم از این قاعده مبرا نیست...
و اما در مورد یکی دیگر از نظرات شما که "..سوسیالیسم را در حد همان دستاورد های صد سال قبل نمیتوان بایگانی کرد..
مگر حیات سیاسی تروتسکی و یا رزالوکزامبورگ مربوط به صد سال پیش نیست ؟!
وقتی‌ آقای قراگوزلو , لنینیسم را به عنوان "نه‌ درافزود" ولی‌ نظریه پردازیهای اسپارتاکیست‌ های آلمانی‌ و بطور مشخص رزالوکزامبورگ را به عنوان "درافزوده" معرفی‌ میکنند،معنی‌ آن نفی لنینیسم و قبول مشی ترسکیسم است .
شاید برای شما اشاره به این مباحث بی‌ ربط به مقاله باشد ولی‌ اگر شخصی‌ نظراتی مخالف با طبقه زحمتکش،مخالف سوسیالیسم و یا کمونیست داشته باشد نمیتوان آن نظرات را بعنوان نظرات قابل قبول تحت عنوان دفاع از کارگر , ترویج یا تبلیغ نمود . در این باره شما را به باز خوانی "سازمان یابی‌ کارگری" که نوشتارهایی به غایت ضّد کارگری ،ضّد سوسیالیستی و ضّد کمونیستی است معطوف میدارم.
۴٨۷۴۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣۹۱       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست