سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

سازمان‌یابی کارگری ـ تذکری به چامسکی - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : میم نون

عنوان : پیشکش به الف باران که تیزبینی اش ستودنی است!
معرکه همیشه همین است:
اول ماسک چپ به چهره می کشند و از هر گوشه ماسک، «تئوری» تراوش می کنند، سوالات بی در و پیکر طرح می کنند، از زمین و زمان نقل قول می اورند و با هارت و پورت به هرچه سر راه می یابند، یورش می برند.
وقتی دست شان رو شد، ماسک عوامفریبی از چهره برمی کنند و خرقه مشایخ دربرمی کنند و پند و اندرز تحویل در و دیوار بی گوش بی زبان می دهند.
تا برنده نهائی تلقی شوند، حداقل برای فریب خویشتن خویش
اگر تیر عوامفریبی به هدف نخورد، چه باک!
امکان خودفریبی همیشه هست!
خودفریبی به مثابه منبع نیرو و انرژی برای معرکه ای دیگر، با ماسکی دیگر، به بهانه ای دیگر، به ترفندی دیگر، با پرچمی دیگر
گرمسلمانی همین است که حافظ دارد
وای اگر از پی امروز بود فردائی
۴۷۰٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱٣۹۱       

    از : نورا ک

عنوان : چپ؟
با یاسر موافقم. چپ چهل تکه ما با این روش تکه پراکنی به جای نقد به هیچ خرابه ای نخواهد رسید. باید متاسف بود به حال کسی که مقاله ای را نخوانده بیهوده چند جمله تکراری را رونویسی و پرتاب می کند. تشتت این چپ حقش است.
۴۷۰۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱٣۹۱       

    از : یاسر

عنوان : بیچاره چپ
بیچاره طبقه کارگر که سنگ حزبش را آدمهایی به سینه بزنند که درست مثل آخوندهای جمهوری اسلامی مقاله ای را که نخوانده اند زباله بنامند و تکفیرش کنند. بیچاره حزبی که تبلیغ کننده هایش کسانی باشند که از همان کلمات و زبانی استفاده می کند که ملایان سر منبر ها برای کتاب آیه های شیطانی که اصلا نمی دانستند از چه حرف زده است. بیچاره ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیک کار و سرمایه که یک سری عباراتش را افرادی مثل حمد و سوره حفظ کرده اند تا پای مقاله ای که آن را نگاه هم نکرده اند روضه بخوانند. بیچاره چپ. بیچاره حزب پیشاهنگ کارگری.
۴۷۰۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۱       

    از : ربابه سین

عنوان : از صبا تا رضا
بی چراغِ خردی روشنگر،
رهنوردانِ ظلام ایم همه
۴۷۰۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۱       

    از : صبا صبحگاهی

عنوان : یک ضرب المثل قدیمی
میگویند یک بنده خدائی را به روستا راه نمی دادند میگفت به کدخدا بگوئید جای من را در پشت بام و کنار باد گیر بیندازد. میم نون از همان جنس است. مقاله را نخوانده اما بیشترین حجم صفحه را اشغال کرده. دوست محترم. شما که نه نویسنده را قبول داری نه رعایت حرمت و حریم ها را میکنی بهتر نیست که بند و بساط خود را جای دیگری پهن کنی؟
از رفیق می خواهم در صورت امکان نظر خود را درباره دو موضوع بسیار مهم حزب و قدرت و حزب و طبقه بنویسد.
با تشکر
۴۶۹۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۱       

    از : علی رضا پاشائی

عنوان : میم نون و حکایت "زباله"
جناب تابان عزیز
با درود
سال هاست خواننده سایت کم مانند اخبار هستم و خود را از خانواده اخبار می دانم. رعایت اصول دموکراسی در سایت اخبار به نظر من در چپ ایران یک الگوست. علاوه بر پوشش مقالات مختلف از سوسیالیست های مختلف ؛ شما در کامنت ها هم رعایت اصول دموکراتیک را می نمائید و سایت را از همان ابتدا از دشنام نویسی منزه داشته اید.
پوشش مقالاتی از سوسیال دموکرات ها(دکتر رئیس دانا) تا چپ های رادیکال و کارگری (دکتر قراگوزلو) و کینزین ها (دکتر مالجو) نشان می دهد شما تا چه حد به اصول دموکراتیک متعهد هستید.
در نتیجه میخواستم ضمن احترام به همه رفقا و دوستانی که زحمت دخالت و مشارکت در یک بحث را به خود هموار میکنند یاد آور شوم که آقا یا خانم عزیز میم نون که مقاله ای را " زباله" میخوانند و از اینکه قبلا آن را میل فرموده ابراز ندامت می نمایند بهتر است اظهار فضل خود را در زیر "زباله" تناول نفرمایند که سخت بی مایه است و بی مزه.
با پوزش
علی رضا پاشائی
فرانکفورت
۴۶۹۹٨ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۱       

    از : میم نون

عنوان : انتقاد از خود (توبه)
برزویه طبیت عزیز
در پاسخ به پرخاش شما، اشاره به چند جمله از نوشته اخیر شما ضرر ندارد:
طبیب: «تفکری که از عدم امکان بالاتر رفتن اگاهی کارگران از مبارزه سندیکایی شروع می کند»
لطف کنید همین جمله خود را بدقت بخوانید و با نظرات میم نون مقایسه کنید:
کی و کجا میم نون «از عدم امکان بالاتر رفتن اگاهی کارگران» شروع کرده و یا دم زده؟
صحبت بر سر حزب و طبقه بود.
میم نون حزب هر طبقه را گردان آگاه و پیشاهنگ طبقه نامیده.
این یعنی اینکه اگاهترین و رزمنده ترین نمایندگان طبقه در حزب آن طبقه گرد می آیند.
بعد یکی از وظایف حزب را تربیت طبقه و توده نامیده است.
تربیت تئوریک اعضای حزب را اطبا به معنی «عدم امکان ارتقای فکری» ترجمه می کنند؟

طبیب: «عدم امکان بالاتر رفتن اگاهی کارگران از مبارزه سندیکایی»
اطبا ظاهرا فرقی میان مفاهیم « بالاتر بودن» و «بالاتر رفتن» قائل نمی شوند و نمی دانند که این نظر که به نقد می کشند، از شخص لنین است.
میم نون طرفدار نقل کلمات قصار نیست.
ولی محض خاطر اطبا استثنائا نقل می کند:
« جنبش کارگری خودپو، ترید ـ یونیونیسم است، سندیکابازی صرف است.
ترید ـ یونیونیسم، اما به معنی برده کردن ایدئولوژیکی کارگران بوسیله بورژوازی است.
ما باید جنبش کارگری را از سرسپرده بورژوازی شدن باز داریم و به زیر پرچم سوسیال ـ دموکراسی انقلابی بیاوریم.»
(کلیات لنین، جلد ۵، ص ۳۹۶)

طبیب: «اصل ماتریالیسم تاریخی: رهایی پرولتاریا رسالت تاریخی پرولتاریا و نه پیشاهنگ وپس اهنگ آن» است.
این جور «اصول» را اطبا از کجا در می آورند و به حساب ماتریالیسم تاریخی می گذارند؟
ماتریالیسم تاریخی مگر پرولتاریا را به مثابه پیگیرترین و قاطع ترین طبقه ضد سرمایه داری اثبات و اعلام نمی کند؟
مگر آن را گورکن سرمایه داری نمی نامد؟
مگر ماتریالیسم تاریخی در دیالک تیک کار و سرمایه، نقش تعیین کننده را از آن کار، یعنی پرولتاریا اعلام نمی کند؟
اگر نقش تعیین کننده در تضادی از ان قطبی باشد، پیشاهنگ حل ان تضاد مگر می تواند حاشیه نشینی از بیرون از تضاد اصلی باشد؟
این مگر به معنی پیشاهنگی پرولتاریا به عنوان گورکن سرمایه داری نیست؟

طبیب: «این تفکر به توده ها جز به عنوان سیاهی لشکر باور ندارد.»
کدام نظر؟
میم نون کجا نقش تاریخساز توده ها را زیر علامت سوال قرار داده؟
جمله میم نون به شرح زیر بوده:
« قبضه قدرت بوسیله طبقه ـ و به عبارت دقیقتر بوسیله توده که زیر پرچم طبقه گرد آمده ـ صورت می گیرد.»
اطبا این جور جملات را سیاهی لشکر بودن توده معنی می کنند و یا تاریخساز بودن آن در صورت گردآمدن زیر پرچم قطب تعیین کننده تضاد اصلی، یعنی پرولتاریا و حزبش؟
طبیب: «بنابراین حکومتی که ایجاد می کند ،حکومت توتالیتر و توجیهات سیاسی او نیز در بهانه تراشی برای عدم شرکت دادن توده ها در تصمیم گیری مثل هر حکومت توتالیتر دیگر، از جمله حکومت ملایان خواهد بود.»
اطبا ظاهرا خود می برند و خود می دوزند.
تشکیل حزب طبقه، رهبری طبقه و توده و تربیت طبقه کارگر برای اداره جامعه را اطبا ظاهرا «تشکیل حکومت توتالیتر» معنی می کنند.
در صداقت اطبا ظاهرا نمی توان تردید کرد، ولی در خریت میم نون می توان.
طبیب: « تفاوت عظیم حکومت ملایان بعنوان خالی کنندگان سفره فرودستان و حکومت شوروی بعنوان حکومتی که سطح زندگی مردم را ارتقا داد»
از این حکم اطبا می توان دریافت که مفهوم «رهائی پرولتاریا» را بطرزی اکونومیستی (بورژوائی) معنی می کنند:
ارتقای سطح زندگی مردم.
و این را تفاوت عظیم میان حکومت ملایان و حکومت شوروی می دانند و اگر احیانا حکومت ملایان سفره مردم را پر کنند، حتما آن را به حکومت شوراها ترجیح خواهند داد.
اطبا ظاهرا در سطوح ظاهری قضایا پرسه می زنند و از ماهیت آنها بی خبرند.
گرامشی می گفت:
طبقه کارگر حتی پس از قبضه قدرت و برقراری حاکمیت طبقاتی خویش چه بسا مجبور خواهد شد که مدت های مدیدی در شرایط بمراتب بدتر از طبقات سرنگون شده زندگی کند.
ببین تفاوت اطبا با آنتونیو گرامشی، تفاوت ظاهربین با باطن بین از کجا تا به کجا ست؟

طبیب: « در ضمن از کسی که از پیش تصمیم گرفته است یک مقاله را به هر صورت نخواند اموختم که شیوه بحث من مغالطه و اخوندی و دگم است»
در پاسخ به این کشف میم نون طبیب باید از خود انتقاد کند:
انتقاد از خود در فرهنگ آخوندی توبه نامیده می شود.
و لذا میم نون جزو توابین اصیل است و در معرکه عوامفریبان بیش از یکبار شرکت نمی کند.
حریفی می گفت که زباله را هم می توان به خورد مردم داد.
پرسیدند، چطور؟
گفت با افزودن ادویه جات بدان.
میم نون اگر یک بار از زباله ای تغذیه کند، توبه می کند و دیگر لب بدان نمی زند، حتی اگر همه آشپزها با هلهله و هورا توصیه اش کنند.
خیلی ممنون
۴۶۹٨۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۱       

    از : برزویه طبیب

عنوان : با معذرت از اطاله کلام
به رفیق م-ن ... من این نقل قول را اوردم تانشان دهم تفکری که از عدم امکان بالاتر رفتن اگاهی کارگران از مبارزه سندیکایی شروع میکند،به ناچار به جانشین کردن حزب بعنوان وسیله اعمال اراده وارگان تصمیم گیری برای طبقه کارگر میرسد و از این طریق این اصل ماتریالیسم تاریخی را که رهایی پرولتاریا رسالت تاریخی پرولتاریا ونه پیشاهنگ وپس اهنگ ان میباشد، را نفی میکند.این تفکر به توده ها جز به عنوان سیاهی لشکر باور ندارد ،بنابراین حکومتی که ایجاد میکند ،حکومت توتالیتر وتوجیهات سیاسی او نیز در بهانه تراشی برای عدم شرکت دادن توده ها در تصمیم گیری مثل هر حکومت توتالیتر دیگر،از جمله حکومت ملایان خواهد بود.این شباهت،تفاوت عظیم حکومت ملایان بعنوان خالی کنندگان سفره فرودستان وحکومت شوروی بعنوان حکومتی که سطح زندگی مردم را ارتقا داد،را از میان برنمیدارد. در ضمن از کسی که از پیش تصمیم گرفته است یک مقاله را به هر صورت نخواند اموختم که شیوه بحث من مغالطه واخوندی ودگم است،که حتما نیاز باز بینی خواهم کرد.
به رفیق ارش..شما برایم بخشنامه ای را نقل کرده اید.ولی وظیفه یک تحلیل گر مجهز به ابزار علم
اینست که در ورای بخش نامه ها جریان واقعی امور را بنگرد.لنین ودیگر انقلابیون ارزومند اجرای این بخشنامه بودند ،شکی نیست.ولی حرف هایی که از تروتسکی(به عنوان کسی که جریان امور کشور داری را نقل میکند ) اوردم وبیانات دیگر از دیگر رهبران وتاریخ نگاران نشان میدهدکه جریان واقعی امور به شکل دیگری بوده است . اصولا اگر کسی فکر کند که کارگران عقلشان فقط تا سندیکا قد میدهد،نباید هم مسایل سیاست خارجی ویا برنامه ریزی کلان اقتصادی را به کارگران واگذارد.
به رفیق ا-باران...این دعوای تروتسکی خوب بود یا استالین،لنین مارکسیست بود یا نه،انگلس اندیشه مارکس را تغییر داد یانه،مثل دعوای علی حق بود یا خلفای راشدین،است.همه انها اجزای مجموعه ای بودند که تاریخ را ساخته است.وظیفه ما بررسی تاریخ است ونه روانشناسی فردی.
به طرفداران ومخالفین چامسکی...اینکه اگر کسی ستاره سرخ را در پیشانیش حک نکرده باشد طرفدار اوباما است ویا اگر ضد جنگ ویتنام وغیره بود امام زمان است،هردو اشتباه هستند.با معذرت از اطاله کلام ...برزویه طبیب
۴۶۹۷٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۱       

    از : اصغر معروفی

عنوان : حزب ساختن
گویا عصر قهرمانی در صفوف چپ سر آمده است. رویگردانی “جوان تحصیلکرده طبقه متوسط ایران” از “فعالیت متشکل سیاسی” از سر محاسباتی “بقالانه” است، تلاشی است برای بازیابی مکانی سزاوار و “متناسب با ارج طبقه اش در سلسله مراتب همین جامعه”. تصور وقوع انقلاب کارگری، حتی تصور پیشروی کارگران در چهارچوب همین نظام مسلط، بدون قهرمانی های جمعی و فردی تنها نشانه خوشباوری احمقانه میتواند باشد.


میگویی “آموخته ام” که پشت دروغ غالبا خود فریبی نهفته است. لحن حکیمانه است، اما حقیقت چندانی در این درس نیست. ۹۹ درصد دروغهای جهان امروز از سر منافع روشن سیاسی و اقتصادی، و توسط دستگاه های متخصص و حرفه ای دروغ پراکنی ساخته و پرداخته میشود که خود حقایقی را که به قلب آن کمر بسته اند بخوبی میشناسند. مشکل اینجاست که این حکمت عاریه بیان حال خود هم نیست. اشکال کار اینجا، خودفریبی نیست.
حقیقت این است که این هم قرار است “مانیفست” باشد، اعتبارنامه ای برای ارائه به حزب. و کناره گیری از سر “مصلحت جنبش” و نمیشد و نمیتوانستم ها را یکشبه جبران کند. وگرنه چرا باید راه باز کنند و فرش پهن کنند و بالای مجلس بنشانند؟
از قرار هنوز هم “دوران ناقهرمانی” است.
این پلاتفرم در دوران رکود و وقتی “جوان تحصیل کرده طبقه متوسط” قرار بود با محاسبات “بقالانه” سیاست را به نفع جایگاه طبقاتی اش کنار بگذارد، شاید میتوانست از اقبالی برخوردار شود، اما به سختی بتواند پلاتفرمی برای بازگشت به سیاست و جذب نیرو در محیط سیاسی متلاطم امروز باشد.
بنظر من شما حزب نمیسازید، به این دلیل ساده که حزب سازی ایجاب میکند که شما “بنیانگذار”ها و “سیما”های گرانقدر، به رای دیگران و به اصل انتخابات برای تعیین رهبری یک حزب احترام بگذارید و به عضویت در یک مجمع با رای برابر با جوانترها و چه بسا تواناترها تن بدهید. شما حزب نمیسازید، چون حزب سازی ایجاب میکند تفاوتهایتان را بگوئید، ایجاب میکند شهامت داشته باشید نظرات اثباتی تان را صریح و روشن ابراز کنید، به قضاوت دیگران بسپارید، مسئولیت عواقبش را قبول کنید. اما اگر به این قادر بودید، نیازی به پناه بردن به “طرق دیگر” برای “خدمت به سوسیالیسم” نمی دیدید. شما حزب نمیسازید، چون نه برای تحزب بلکه علیه آن به میدان آمده اید. شما حزب نمیسازید، چون اینکاره نیستید.
۴۶۹۶۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۱       

    از : الف سیاره

عنوان : طبقه یا حزب؟ مسئله این است!
سلام
من فکر می کنم در این مقاله دوست گرامی آقای قراگوزلو تا حدودی به نظریه "حزب و قدرت سیاسی" نزدیک شده است. باید در این مورد کمی محتاط بود. ایشان بارها از عبارت قدرت سیاسی و حزب لنینی صحبت کرده و البته ضمن نفی هوشمندانه نظریه جانشین گرائی تا حدودی همان بحث حزب بجای طبقه را مطرح کرده است. البته من فکر میکنم کمی تا رسیدن به آن نظریه فاصله دارد. اما این فاصله خیلی کم است. خوب است با شناختی که از نویسنده داریم و با شناختی که از نظرات و مقالات ایشان داریم در ادامه این مقالات مرز کشی خود را با حزب و قدرت نشان دهد. البته در صورتی که این مرزبندی هنوز هم موجود باشد.
۴۶۹۶۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۱       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست