سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

افغانی بودن کم دردی نیست! - اسد رخساریان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : مهسا دانش

عنوان : حقیقت تلخ است
خدمت برادر عزیز رامین برنا ! من خود از افغانی های هستم که در ایران درس خواندم و با مدرک تحصیلی که از
از ایران گرفتم، اینجا کار میکنم. دوستان بسیار خوب ایرانی دارم که با هیچ قیمتی حاضر نیستم آنها را از دست بدهم . ولی این دلیلی بر این نیست که روزگار خوشی را در کشور شما گذراندم. ما همیشه یک طوق لعنت بر گردن داشتیم و آن افغانی بودن بود. حتا از وقتی که بچه دبستانی بودم، سر کلاس درس ، در دلم شوری بر پا بود که هر لحظه معلم ، در مثال هایش توهینی به ملت من میکرد. یا بچه ها که دور هم جمع میشدند، همیشه کلام بر سر ملت من میرفت و ما را بد ترین ، کثیف ترین ، ترسناکترین و بی ارزش ترین طبقه اجتماع قلمداد میکردند.
یادم است زمانی که راهنمائی را تمام کردم و میخواستیم وارد دبیرستان شویم ، شاگردان ممتاز کلاس را در مدرسه مخصوصی به نام مدرسه نمونه میبردند، من شاگرد اول کلاس بودم ولی به خاطر طوق لعنتی که بر گردن داشتم ، از رفتن به مدرسه نمونه محروم بودم ، ولی دوستان ایرانی ام که شاگرد دوم و سوم بودند، اجازه داشتند که در مدرسه نمونه ثبت نام کنند. البته فرقی نداشت ، من بلاخره تحصیلم را کردم ، اما برای یک نوجوان ۱۳-۱۵ ساله درک این مسله ثقیل و بسیار درد ناک است " من محرومم ، چرا که من از ملیتی پست تر استم و چون دوستان ایرانی ام از ملیتی برتر نیستم هر چند که از همه آنها در نمرات درسی بالا ترم ."!!!
شما جمله توهین آمیز که از در بیرون شان کنی از پنجره میآیند را به کار بردید براستی که به قول جناب طبیب همان جمله ی است که آلمانی های راسیست در مورد ترک ها به کار میبرند. آفتاب آمد دلیل آفتاب !!!
ما مجبور بودیم که زندگی را با بدبختی و توهین در ایران بگذرانیم . بزهکاران اجتماعی در هر کشوری وجود دارد ، دلیلی ندارد که فکر کنیم همه افغان ها در ایران ، دزد و خرابکار بودند و دلیلی نمیبینم که به خاطر چند بزهکار افغانی در ایران همه افغانی ها باید سر به زیر و شرمنده باشند و هر گونه رفتار راسیست منشانه را تحمل نمایند. اگر شما در سوئد جرمی مرتکب شوید شما مجازات میشوید ، هموطنان شما توهین ، مسخره و مجازات نمیشوند ،

همه کسانی که در ایران تحصیل ، کار و کاسبی کرده اند ، خاطرات بسیاری از دوران تلخ هجرت خود دارند . و اینکه آنجا کار و کاسبی کرده اند و ادامه داده اند ، دلیلی بر صدق گفتار شما نیست بلکه بر اثر اجبار است.

نویسنده کتاب افغانی عقده گشایی نکرده ، بلکه حقیقت ها را گفته ، و البته که حقیقت تلخ است . آدم باید در حد انسانی چون اسد رخساریان رشد کرده باشد و به توانایی فکری و انسانی او رسیده باشد تا بتواند چنین بی غرضانه و خالص کتابی را حتا برخلاف عرف جامعه خود به نقد بنشیند و بگوید :" این داستان ریشه هایی دارد ژرف و فرو رفته در آبهای اقیانوسِ فکر و وجدان و اندشه و باورهای ملی، مذهبی و تاریخی مان." آری ، برادر حقیقت تلخ است اما بهتر آن است که تلخی را در کام خویش حس کنیم تا اینکه حقیقت را انکار نماییم.
۴٣۶۰۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣۹۰       

    از : برزویه طبیب

عنوان : با ارزوی التیام الام.
جناب رامین ،گویا بازهم ،افتاب امد دلیل افتاب ،یکبار دیگر به انچه نوشته اید نگاه کنید.چه می بینید؟اگر بازهم چیز تازه ای نیافتید کلمات ایرانی را با المانی ،افغانی را باکارگر ترک وعرب را با انگلیسی عوض کنید تا منظورم روش شود.برزویه طبیب با ارزوی التیام الام.
۴٣۵۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣۹۰       

    از : ندا شهبازی

عنوان : حتما خواندنیست.
ممنون از معرفی این رمان. فکر می کنم از آن کتابهاییست که نباید از دستش داد.
بدون شک، ما ایرانیها شرمنده مهاجرین افغانیم. حس راسیستی که متاسفانه با تار و پود بسیاری از ما اجین شده، از همه بیشتر در برخورد با مردم افغان بروز میکنه.
ایکاش تلاش کنیم تا از این شرمندگی بیرون بیاییم.
۴٣۵۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣۹۰       

    از : رامین برنا

عنوان : نمکدان شکستن !
اینکه برخی ایرانی ها رفتار خوبی با خارجیانی که از کشور های همسایه می آیند ندارند درست است. به جرات می توانم بگویم که حتی یک کشور درجهان وجود ندارد که درآن خارجی ها رادوست داشته باشند. تحمل کردن با دوست داشتن تفاوت دارد.. خارجی در هر کشوری سرانجام خارجی است. اما ادعاهای نویسنده این کتاب بیشتر عقده گشایی است چرا که من شخصا بسیاری از افغانی ها را می شناسم که در ایران تحصیل کرده اند و یا کار وکاسبی به راه انداخته وبسیار هم راضی هستند و حاضر به برگشت به افغانستان هم نیستند.به قول معروف از در بیرونشان کنید از پنجره وارد می شوند. عقل سلیم هم حکم نمی کند که یک انسان به طور افراطی تحت فشار باشد وباز هم درآنجا بماند. اما باید اشاره کنم که توهین به ایرانی ها چیز جدیدی نیست. اعراب هم به ایرانی ها توهین می کنند.
نویسنده بهتر بود کمی هم به رفتار های خاص این مردمان اشاره می کرد. رفتار هایی که هیج کجای دنیا مورد اقبال واقع نمی شود. به قول ایرانی ها این نمک خوردن ونمکدان شکستن است.
۴٣۵۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست