سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

اخلاق، سیاست و انتخابات (۳) - دکتر محمد ملکی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : بابک مهرانی

عنوان : از اخبار روز حمایت کنیم تا پنجره اش بروی مردم باز باشد
۳۳ سال پیش در ۱۹ بهمن ۵۷ ، چنین روزهائی در حالت بیم و امید، مردم با تمام وجود، عشق، ایمان و همبستگی ، برای حمایت مهندس مهدی بازرگان که از جانب خمینی منصوب شده بود تا دولت موقت را تشکیل دهد، راه پیمائی و حمایت نمودند.
- دولت موقت یعنی اداره ی مملکت توسط گروهی خوشنام و وجیه المله با همان قانون های موجود، در خلاء قدرت ناشی از سقوط رژیم قبلی می باشد ، که امروز در تونس،مصر و لیبی شاهد هستیم. مردم ایران منتظر تشکیل مجلس موسسان برای تدوین قانون اساسی بودند ، که پهلوی ها آنرا از قرار هاو مضمون و جوهر مشروطه تهی کرده بودند.

- شورای انقلاب و دولت موقت با تشکیل «دادگاه انقلاب» توسط روحانیون، فاتحه ی مدتیت و مشروطه وقانون اساسی ودادگستری را با اجرای عملیات« پوپولیستی» خود خواندند. خمینی با کمک دولت موقت آرزوهای شیخ فضل الله نوری را تمام وکمال یعنی مشروعه را احیا کرد. چندی بعد داریوش فروهر وسنجابی تنها اعضای جبهه ملی و سکولار کنار رفتند. از بالا تا پائین دینمداران و شریعتمداران بودند !
- قطب زاده را برای «نجات» رادیو تلویزیون که تازه صدای سرود ای ایران از آن به گوش رسیده بود فرستادند تا آخوند ها آنجا را از بین نبرند. طنز تاریخ !
- از زندان اوین در صبح ۲۲ بهمن پس از تسخیر ، توسط هزاران نفر از مردم بازدید بعمل آمد. از شدت ترافیک تمام اتوبان پارک وی مسدود شده بود . برای تخلیه زندان از مردم کنجکاو ، حزب الهی ها با رگبار مسلسل از فراز هتل هایت، بسیار جنایتکارانه مردم را بخاک و خون کشاندند.باور نکردنی بود . بیشرفها می گفتند: ساواکیها تیر اندازی می کنند.اوین بدست ضد انقلاب افتاد.

- ۱۴ اسفند بر مزار شادروان محمد مصدق مردم حق شناسی خود را برای ترویج و تعلیم مبانی توسعه جامعه مدنی و مبارزه ی اصولی برای کسب منافع ملی را در احمد آباد نشان دادند.که آیت محمود طالقانی ، فدائیان و مجاهدین سخنرانی کردند.
تمام خوب و بذهای روزهای انقلاب با لگام گسیختگی های روحانیون و حزب الهی ها در سراسر کشور وضع بسیار نامطلوبی بوجود آورده بود که آیت الله محمود طالقانی که بش از همه با مردم ارتباط مستقیم داشت بشدت متاثر بود و برخلاف یکی از کامنت گذاران نه تنها ایشان در انتصاب آقای بازرگان نقشی نداشت حتی معتقد بود که بازرگان عرضه ی اداره ی یک برزن( محل) را ندارد چه رسد به صدارت ! تمام شواهد وقرائن حاکی از مخالفت بازرگان یزدی و روحانیون با شادروان طالقانی می باشد زیرا آنها حکومت شورائی مورد نظر آقای طالقانی را قبول نداشتند وخیلی دیر ایشان به شورای انقلاب ملحق شدند( ۲هفته پیش نوشته ی پسر آقای طالقانی در نشریه ای منتشر شد که در قسمت مقالات وارده ی اخبار روز خواندم)

نتیجه :
در آن هنگامه که خمینی و بازرگان برخلاف وظایف تعریف شده راجع به دولت موقت شروع به حکومت «سلطانی» نمودندو تمام قول و قرار های پاریس را ملغی نمودند و رفراندوم و مجلس خبرگان را به مردم تحمیل کردند و انقلاب را بشکست کشاندند. با دوستان معتقد بودیم: ما در انقلاب بهمن ۵۷ شاهد عینی و افراد موثر بودیم این بار بر خلاف ۲۸ مرداد که نبودیم و هر کس روایتی از آن تعریف میکرد. کسی نمی تواند در آینده سرمان کلاه بگذارد !

امروز بعداز ۳۳ سال می بینم که متاسفانه در بر همان پاشنه میچرخد، اطلاعات راست ، دروغ ، تحریف شده در تمام رسانه ها موج میزند.

دوستان عزیز از اخبار روز حمایت کنیم تا پنجره اش بروی مردم باز باشد تا دشمنان مردم نتوانند سیاهکاری کنندحتی بعضی کامنت گزاران که بحث ها را به انحراف می کشانند و حرفه ای هستندو اخبار روز بهتر از همه آنها را می شناسد . باید تحمل کنیم . آنها هم ایرانی هستند با منافع متفاوت . شاید هم حق داشته باشند . حکومت شاه و مذهبی از حکومت های دمکراتیک برای آنها بهتر ست.

A - اجازه دهیم دکتر ملکی ها که زندگی خود را برای مردم ودانشگاه صرف کرده حرف بزند. مگر اثبات کنید که نوشته های ایشان منطبق بر واقعیات تاریخی نیست.

B - اما کسانی که برای ملی مذهبی ها در اینجا تبلیغ کرده اند لطفا این سئولات پاسخ دهند.
- در بار ه ی نقش ابراهیم یزدی در هنگام مرگ علی شریعتی که به نجف رفت تا خمینی را وادار نوشتن اعلامیه کند که رژیم شاه شریعتی را کشته ولی خمینی نپذیرفت و گفت شریعتی سلفی ست چه میگوئید؟ هدف وسیله را توجیه می کند؟ احساسات مردم را باید تحریک کرد ؟
- در باره ی تماس دولت کارتر با سران نهضت آزادی قبل از انقلاب چه میگویند؟ کمر بند سبز؟ جنگ سرد ؟ بقیه نیروها سرکوب ؟ ترکیب شورای انقلاب فقط مذهبی و شیعه؟
- در باره ی کارهای غیرقانونی دولت موقت و روحانیون در دوران گذار چه میگویید؟


C - تلاش های مذبوحانه
هنوز دشمنان شکست خورده ی مردم در ۲۲ بهمن ۵۷ تلاش می کنند در آشفته بازاری که خمینی ، خامنه ای و احمدی نژاد ایجاد کرده اند شانس خود را برای بازگشت امتحان کنند.

پرویز ثابتی نفر دوم ساواک جنایتکار شاه که هنوز مانند همپالکی های خود مخفی زندگی می کند. بعداز ۳۳ سال بمناسبت کتابی که در باره ی« شاهکار» های امنیتی خود در دست انتشار دارد مورد مصاحبه رادیو آمریکا قرار گرفت (فقط صدا بدون تصور) بسیار لات ، طلبکار و وقیح؛ مدعی بود که ۲ سال قبل از انقلاب با روی کار آمدن کارتر وقوع انقلاب را پپش بینی و به «اعلیحضرت » گزارش داده بود: کافی بود ۱۵۰۰ نفر سران مذهبی و زندانیان آزاد شده را دستگیر تا مانند سال ۳۹- ۴۰ بلوا نشود.ولی «اعلیحضرت» قبول نکرد.
منکر شکنجه و نقش سازمانهای سیا و موساد تکذیب ( خود را در سطح بالاتر تعریف کرد ) نقش ساواک در قتل جزنی و یارانش در تپه های اوین نیز منکر گردید...
- کتاب که بسبک مصاحبه وپیاده شدن صدا و نوشتن کتاب توسط عرفان قانعی فرد بعنوان «محقق» صورت گرفته دارای پاورقی هائیست که پرویز ثٍابتی مسئولیت آنها را قبول نمی کند.
این «محقق» در گفتارش با تصویز، بسیار ناشیانه و جانبدارانه از «عزاداری » ۲۸ مرداد و تخطئه شاپور بختیار و سایر رهبران سیاسی مردم و «تروریستها» سخن گفت.

-استادی ایرانی در آمریکا که مقدمه ای بر کتاب نوشته ست: در سخنان خود بر جنبه های علمی و تحقیقی این قبیل کارها تاکید داشت و نیاز به تعدد نوشته ها که بتوان به بخشی از وقایع تاریخی رسید.

گوینده رادیوآمریکا، ابتدا با اشخاص فوق مصاحبه کرد و توصیه می کنم که گوش کنید تا ببینید که از تمام برنامه نتیجه گرفته میشود که: این مظالم حکومت شاه و ساواک نبود که باعث انقلاب شد. مگر یک سازمان اداری مثل ساواک میوتونه باعث انقلاب باشه ؟ بلکه علت انقلاب خود مردم بودند.
حالا این حکومت فاسدتر از حکومت شاه ست و فسادش نجومی ست باید مملکت را نجات داد ( نقل به مضمون از سخنان پرویز ثابتی)
در ضمن پرویز ثابتی علاوه بر براینها مدعی ست که که او علاوه بر فعالیت های امنیتی بر علیه فساد مقامات پپیشین هم «مبارزه» کرده ست و همه از او عصبنی بودند
خلاصه همه برای مردم در حال« جانفشانی» هستند .

بعداز این قسمت و خداحافظی. با مهدی فتاپور جداگانه مصاحبه نمود که نامبرده بسیار متاسف از تحریف کنندگان تاریخ که بعداز ۳۳ سال از انقلاب سعی در انحراف اذهان می کنند ،مشاهدات خود در زندان سال ۵۰ و سال ۵۴ بعداز تشکیل حزب رستاخیز را با انواع شکنجه ها که بعنوان وسیله ی کار بطور دائمی استفاده میشد بسیار ارزشمند اطلاع رسانی نمود.

بابک مهرانی
جمهوری خواه
مقهق
۴٣۴۷٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣۹۰       

    از : علی کبیری

عنوان : وجدانی که ۳۳ سال به خواب رفته بود!
پروین خانم گرامی وآقا مرتضای عزیز،

این وجدان دکتر ملکی که از آن یاد کرده اید،

۱- باید ۳۳ سال قبل و پیش از همکاری ایشان وهم پالکیهایشان با خمینی، بیدار میبود. به عقیده ی من که براساس واقعیت افکار خمینی استوار است، شخص خمینی از همه‍ی اینان با شرفتر بود که در کتابش "نامه ای از امام موسوی کاشف الغطاء یا حکومت اسلامی،" که درسال ۱۳۴۸ منتشر شده بود، به صراحت بر تلاش آخوندها در بدست گرفتن اداره ی امور کشور، تأکید کرده بود. چگونه است که علی کبیری وامثالهم به عنوان مردم عادی این مملکت از نقشه ی این آقا که درآن کتاب ذکر شده بود، قبل از وقوع انقلاب (منجلاب) با خبر بوده ولی این آقایان به اصطلاح ملی-مذهبی که همواره با جماعت آخوند در زمان شاه سابق نشست وبرخاست میکرده اند، آن کتاب را مطالعه نکرده و از نقشه ی وی بی اطلاع بوده اند؟!

۲- من بارها گفته ام واکنون هم بر گفته های قبلیم تأکید میکنم که نقش روشنفکر هدایت جامعه ی خود به سوی ترقی و پیشرفت است. ولی آیا این آقایان که خودشان را به عنوان روشنفکر به مردم جا زده بودند، نمیدانسته اند که خمینی چه نقشه های مرتجعانه ای در سر می پرورانده است؟

۳- این آقا وسایر هم پالکیهایشان، دانسته و با آگاهی کامل از این واقعیت که اسلام برای نسل بشر ارزشی قائل نیست، مردم و مملکتی را در آتش سوزان جهنم حکومت اسلامی انداختند و اکنون که از سوی آخوندها به بازی گرفته نشده اند و یا قواعد بازی آخوندی را رعایت نکرده اند، تصمیم گرفته اند تا با سطل آب، شعله های سوزان جهنم را خاموش کنند!! چگونه قادر به همچه هنرنمائی خواهند بود، در حالیکه آخوندها تا اقصی نقاط کشور در هر کوره دِهی نفوذ کرده ویک یا چند آخوند جیره خوار را درآنجا نشانده و مرتباً به شستشوی مغزی اهالی آنجا مشغولند؟ سالیان دراز طول خواهد کشید تا آن اکثریت مردمی که تا دور افتاده ترین نقاط کشور زیر تسلط فکری آخوندها قرار دارند، آگاه شوند که چگونه این جماعت طرٌار به هستی وجان ومال وناموسشان تجاوز کرده اند؟

۴- این آقا و هم پالکیهایش، بعد از کشاندن مردم ومملکت به این ورطه ی هولناک و بعد از به بازی گرفته نشدن توسط حاکمیت، تصمیم گرفتند تا برگ آس خود را در مقابل آخوندها به زمین زنند. مغز متفکر وخلٌاق این آقا و سایر ملی- مذهبیون به کار افتاد و از کیسه ی شامورتی خودشان، ساز رفراندوم را بیرون آوردند. و این عمل چیزی جز تأکید بر قانونی کردن حکومت آخوندها نبود. چرا؟ چون با توجه به اکثریت مردم ناآگاه وتجربه ی متعدد انتخابات، مسلم بود که اکثریت ناآگاه مردم دوباره رأی بر ادامه ی حکومت اسلامی میدهند.

خیلی بیشتر از انتقادهای این آقایان به حکومت آخوندی را مردم میدانند ودیگر کسی به این نوحه خوانیهای آقایان توجهی ندارد. اینان اکنون در سلک رفوزه های سیاسی به حساب میآیند.
۴٣۴۱٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣۹۰       

    از : Armin

عنوان : مقدم بودن اخلاق بر سیاست از دیدگاه یک ملی مذهبی
آقای علی اصلی، من امیدوارم که این حرفهای شما به عنوان شوخی مطرح شده باشد. در غیر این صورت عمیقاْ از اظهارات خالی از حقیقت شما متاسفم. آقای علی اصلی، شما در اشاره به مسائل مطرح شده توسط یکی دیگر از نظردهندگان صحبت از مقدم بودن اخلاق بر سیاست میکنید، ولی خود هیچگونه تعهدی به این اندرز خودتان ندارید و مغلطه کنان از کنار کلیهء مطالب مطرح شده میگذرید. من به عنوان یک خوانندهء مطلب شما به جنابعالی میگویم که عدم پاسخگویی به مسائل مطرح شده و ارائهء حرفهای بی اساس بر مبنای طعنه و متلک چیزی جز توهین به مخاطب نیست و این مسئله ایست بسیار غیراخلاقی که مطمئنن جنابعالی کوچکترین تمایلی به آن ندارید!!
اجازه بدهید که مطالب را یک به یک با هم مرور کنیم

- مسئلهء مقایسهء کشتار در دوران حکومت شاه با دوران نه ماههء صدارت مهدی بازرگان. آقای علی اصلی، همانطور که مطلع هستید، آقای عمادالدین باقی در سال ۲۰۰۳ میلادی اعلام نمود که آمار کشته شدگان سیاسی در دوران شاه، از بلوای ۱۵ خرداد ۴۲ تا ابتدای شورشهای منتهی به ۲۲ بهمن ۵۷ چیزی در حدود ۳۴۰ نفر است. این تعداد تمام اعدامهای سیاسی و یا کسانیکه در درگیریهای مسلحانه کشته شدند را نیز در بر میگیرد. عمادالدین باقی این آمار را بر اساس آمارهای بدست آمده از بنیاد شهید بیان میدارد. او که خود یکی از دست اندرکاران این بنیاد بود، هرگز کوچکترین تمایلی به شاه و یا سلطنت طلبان نداشته و ندارد. بنابراین نمیتوان این آمارها را مبنای طرفداری او از رژیم گذشته بیان داشت.
این در حالیست که تعداد بیشماری از هموطنان ما در قصاب خانه های اسلامی تحت عنوان ضدانقلاب، طاغوتی، کرد، بهایی و غیره سلاخی شدند و مهدی بازرگان و دولتش بی محابا این جنایات را تایید کردند. بازرگان در مصاحبه اش با نیوزویک در فوریهء ۷۹ میگوید "در اصل من با این اعدام‌ها مخالفتی نداشتم و ما آن‌ها را تائید کردیم، مردم خوشحال شدند. اثر مثبتی روی آن‌ها داشته است. به عنوان یک شهروند معمولی از انجام این کار خوشحالم".
او همچنین در مصاحبه اش با کیهان در اردیبهشت ۵۸ میگوید "بهانه‌ی مطبوعات غربی اعدام دادگاه‌های انقلاب است و آنچه برای ما ایرانیان قابل درک نیست، این احساسات و طرفداری است که مطبوعات غربی به سود “خائنان و خیانتکاران” کشورمان نشان می‌دهند. خائنان و جانیانی که با جابرانه‌ترین و وحشیانه‌ترین صورت ۲۵ سال یا بیشتر بر این کشور حکومت کردند و در عین حال اگر شما اعدام‌های دادگاه‌های انقلاب را که به ۶۰ نفر هم نمی‌رسد، با تعداد بیش از صدهزار نفری که طی حکومت شاه کشته شدند و شکنجه شدند، مقایسه کنید، توجیه رفتار مطبوعات غربی مشکل‌تر میشود. ملتی که کشته داده، زخمی داده و غارت شده، حاضر نیست به محض رفتن شاه و سرنگون شدن رژیمش آرام گیرد. این روحیه‌ی ملی توقع دارد هر چه زودتر به پاکسازی محیط اجتماعی بپردازد، حالا می‌خواهد این کارسریع انجام گیرد". همانطور که میبینید مهدی بازرگان آشکارا از این جنایات که سر به هزارها میزند دفاع میکند. او همچنین با دروغ پردازی آمار کشته شدگان رژیم شاه را صدها هزار عنوان میدارد. آماری که بعدها دروغ بودنش به اثبات رسید.

- دولت بازرگان و بویژه وزرای کشور جنایتکارش همچون صباغیان و حاج سید جوادی نقشی بزرگ در کشتار مردم کردستان توسط نیروهای ژاندارمری تحت ادارهء وزارت کشور داشتند. آقای علی اصلی میتوانند جزئیات این جنایات را مفصلاْ در گزارشات سازمانهای حقوق بشر بخوانند.

- مهدی بازرگان به عنوان مردی بی کفایت و بی صلاحیت در ادارهء امور کشور نقشی عظیم در از هم گسیختگی اقتصاد کشور داشت. او با لغو قراردادهای ایران جریمه های سنگینی را بر اقتصاد کشور تحمیل کرد و سیاست های مصادرهء اموال او کمر اقتصاد کشور را شکست. بازرگان آن کاری را با اقتصاد ایران کرد که چپهای افراطی سالها آرزوی انجام آن را داشتند.

- مهدی بازرگان و مرتجعین ملی مذهبی همواره یکی از بزرگترین دشمنان آزادی زنان بودند. بازرگان تظاهرات زنان را در هشت مارس به تمسخر گرفت و در اقدامی وقیحانه حجاب اجباری را به زنان ایران در ادارات دولتی تحمیل کرد. حجاب اجباری در سال ۱۳۵۸ با بخشنامه نخست وزیری از ادارت دولتی آغاز شد و در پی آن همه عرصه های فعالیت زنان در بیرون از خانه را در برگفت. این بود هدیهء مهدی بازرگان و ملی مذهبی های «سکولار» به جامعهء زنان ایران.
من میدانم که آقای علی اصلی از ارادتمندان بازرگان و ملی مذهبی ها هستند. ولی به ایشان گوشزد میکنم که هدف ما در اینجا ابراز احساسات نیست. ایشان باید این روش زشت نسل گذشته را در پرهیز از آوردن دلیل و مدرک ترک گوید و یک به یک به اتهامات وارده پاسخ گوید. والا همه میدانند که هوادارن گروه های ایدئولوژیک مردمانی احساساتی و غیرمنطقی هستند و نیازی به نشان دادن این مطلب نیست.
۴٣۴۱۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣۹۰       

    از : مرتضی

عنوان : آرزوی «سلامت»
هیچ چیز ساده تر از این نیست که در مقام معلم خود خواندهء اخلاق به پیشداوری در مورد دیگران دست زد و در یک بحث بسیار طولانی، بجای پرداختن به مسائل مطرح شده، شعرگونه به ابراز احساسات پرداخت تا مگر با به انحراف کشاندن بحث بتوان چند صباحی دل نازک و حساس خود را به واقعی بودن دنیای تخیلی خود خوش نمود :))
من در اینجا اعلام میدارم که روی صحبتم بهیچ عنوان متوجه پیراندیشان منجمد در دنیای گذشته نیست. من ضمن آرزوی «سلامت» برای این افراد، ایشان را در صومعه های کوچک خود تنها میگذارم تا این چند صباح زندگی را در آرزوی ظهور امام زمانشان سپری کنند.
واقعیت دنیای امروز این است که افراد بر مبنای عملکردشان قضاوت میشوند و نه بر مبنای شخصیت فردیشان. اینکه فرد مورد نظر چقدر دوست داشتنی و یا صادق بود آنقدر مورد نظر نیست که نتیجهء عملکرد او محک زنندهء شخصیت اوست.
فردی را که صبح به نیروهای ژاندارمری زیر دستش فرمان کشتار مردم کردستان را میدهد و یا وزارت ارشادش فرمان بزرگترین سرکوب مطبوعات را تا آن زمان صادر میکند و یا کارمندان اداره جات را به بهانهء مسخرهء ضد انقلابی بودن از کار بی کار میکند نمیتوان انسان خواند، هر چند که او در شامگاه داستانهای بامزهء ملانصرالدین برای خلق خدا تعریف کند.
مشکل دوستان شتر گاو پلنگ «ملی مذهبی» آن است که فراموش کردند که هیچ خائنی بعد از اتمام تاریخ مصرفش دیگر برای دیکتاتور حاکم ارزشی ندارد و بدور انداخته میشود. ایشان زمانی در زندانهای ولی نعمت سابقشان اظهار «یا مصیبتا» میکردند که تا مدتی قبل از آن خود سرمست از پیروزی انقلاب شکوهمندشان راه و چاه را به امام راحلشان نشان میدادند.
۴٣۴۰۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣۹۰       

    از : علی اصلی

عنوان : "اخلاق" و بعد سیاست!
ایکاش مدعیان دوستداری کسانی چون دکتر ملکی گرامی - اگر هیچ چیز دیگری از او و امثال او نمی دانند و نمی فهمند لااقل به همین مقاله حاضر ایشان کمی دقت می کردند و یا حداقل تیتر مقاله را به جان درک می کردند که با کلمه " اخلاق" و درستکاری و نیکجویی آغاز شده است. بله - "اخلاق" - همان که امروز برای بسیاری به تنها واژه ای بس بیگانه تبدیل شده است. باید خوابی بس گران بر کسی مستولی باشد تا جریانی چون نهضت ازادی را "اقتدار گرا" قلمداد کند. چنین "شاهکاری" حتی از دست کسانی چون احمدی نژاد هم بر نمی آید چرا که حتی او - یا مشاورانش - می دانند که عرصه ادبیات سیاسی ایران هنوز آنقدر "شتر-گاو-پلنگ" نشده که بتوان روی هوا هر نسبتی به هر کسی داد. باری - چنین اتهام بسیار خنده آوری یک قلم نوبر سرشار از "نبوغیست" که ندیده بودیم - با وجود آنکه "چیزها" از چپ و راست در حمله به بازرگان و نهضت ازادی و ملی-مذهبی ها شنیده بودیم!:)

در عالم خواب و خلسه و تنبلی صد البته می توان بسیار طامات بافت و رشته های سست سر هم نمود چرا که در این عرصه با "واقعیات" کاری نیست و توهم و "احساسات بعضا بی ثبات" و مود لحظه ای بیش از هر چیز دیگری حاکمند.

جمعی اندک و خوابزده هنوز هم می پندارند که کسانی چون دکتر ملکی تازه مثلا از پارسال یا مثلا چندین سال پیش بوده است که با "تلاشهای شخصی" به "بیداری وجدان شخصی" رسیده اند و مثلا فهمیده اند که این رژیم چه بوده و چه کرده و بعد تازه شروع به افشاگری کرده و غیره!!:) این جماعت یا واقعا از سر همان خوابزدگی شدید چنین می پندارند - یا واقعیت امر را می دانند اما "به دلایلی" خود را به ندانستن می زنند. اما واقعیت آن است که خون دل خوردنها و احساس خطر کردنها و مقاومتهای امثال ملکی و بازرگان و سحابی ها و طالقانی از همان روز آمدن خمینی و حتی پیش از آن شروع شد و روندی به شدت فزاینده را طی کرد. زنده یاد بازرگان حتی قلبا راضی به پذیرفتن همان نخست وزیری هم نبود چنانکه آقای طالقانی هم ایشان را از چنین کاری بر حذر داشته بود - اما وی با وجود اشراف به ریسک عظیم چنین کاری - از سر وظیفه و اضطرار چنین مسئولیتی را پذیرفت.

از عالم خواب و خیال و خلسه گفتیم که در آن می توان هر "شتر-گاو-پلنگی" را سر هم کرد و خیلی هم از خود راضی بود! مثلا در چنین عالمی می توان ناگهان بسیار "متعجب" شد که چگونه عده ای می توانند هم ملی باشند و هم مذهبی - هم ناسیونالیست باشند و دمکراتیک و هم مثلا مسلمان یا مسیحی یا زرتشتی یا یهودی یا بودایی باشند.در چنین عالمی نه می توان مطالعه کرد و نه واقعا اندیشه نمود و مثلا نمی توان فهمید که گرچه "مذهب باید از حکومت جدا باشد" - اما "مذهب را نمی توان از سیاست جدا کرد" چرا که مذهب - عقیده و مرام اصولی بسیاری از سیاسیون است و در سر و ذهن آنان است و نمی توان آن را بیرون کشید یا بیرون کرد یا پاک کرد یا حذف کرد!:) در چنین عالمی نمی توان به دیگر تجارب و نقاط دنیا سر کشید و دید که بسیاری از مذهبیون جزو دمکراتترین - میهن دوستترین و لیبرالترین افراد و حتی پیشگامان بوده اند. در چنین عالمی می توان خمینی و خلخالی و لاجوردی را با بازرگان و سامی و سحابی و طالقانی مثل آب خوردن یک کاسه کرد و همه را "شریک در جنایات" و کذا نامید همانطور که در چنین عالمی می توان کفتار و کرکس را نیز همسان بلبل و آهوان خرامان پنداشت و از "آواز خوش" کفتاران و کرکسان نیز "بسی لذت برد"!!!! در چنین عالم "شتر-گاو-پلنگی" البته می توان ادعا کرد که زمین هم مسطح است و ماه هم تکه ای پنیر تبریز است - همانگونه که می توان ادعا کرد که "در تمام دوران شاه هم به اندازه حتی یک روز دولت بازرگان جنایت انجام نشد"!!!!!!!

بله در چنین عالم "خوشی" می توان بسیاری خطابه و فرمایشات سر هم کرد و ادعا پشت ادعا ردیف کرد و احکام کیلویی و شکمی و فله ای را چپ و راست صادر کرد. اما واقعیت آن است که حتی یک نوجوان بسیار متوسط دوره راهنمایی هم که قدری اطلاعات و البته جوی انصاف داشته باشد بر چنین فرمایشات خلسه پرورده ای تنها خواهد خندید!:)

هر کس که از هوشی متوسط برخوردار باشد و قدری اشراف به شرایط انقلاب و پس از آن داشته باشد - و البته بدون غرض و مرض و با شرافت و انصاف آن شرایط را مرور کند - در می یابد که کابینه بازرگان در میانه شور و شلوغی و بلبشوی عظیم پس از انقلاب و در چنگال خمینی و جنایتکارانش و "اربابان جهانی" آنها و تمام کارشکنی ها و سنگ اندازیهای آنها - و در میانه جهل و ندانم کاری بعضی گروههای سیاسی و رفتار بعضا کودکانه آنها - نه ماه پر زجر و آه و مرارت و مخاطره را به بهترین نحوی که برایشان مقدور بود طی کردند و ایستادند و بر اخلاق و عقل سلیم و منافع مردم و میهن مردانه پای فشردند... و در آخر هم بالاخره با استعفای بازرگان دولت موقت به پایان رسید. آنها نه قدرت طلب بودند نه "اقتدار گرا" - که اگر چنین بود می توانستند با ماشین خمینی همراه شوند و به مقامات و آب و علوف فراوان رسند اما به وضوح دیدیم که چنین نکردند. درود بیکران بر روان زنده یادان بازرگان و سحابی ها و ....

در عالم پر خلسه مذکور پیشین می توان خیلی هم درگیر "نوستالوژی های" مختلف شد. اما در عالم واقعیات و عبرت گیری از گذشته برای حال و آینده "نوستالوژی" این و آن نقش چندانی ندارد. واقعیت آن است که کلا ملت ایران در ماجرای انقلاب و نقش و فریب و دغل خمینی و "اربابان جهانی" پشت پرده فریب و بازی خورد - بنا بر بسیاری دلایل. هیچ گروه سیاسی قابل توجهی و حتی اقلیتهای مذهبی و غیره مستثنی از این فریب خوردن نبودند. بسیاری اشتباهات گوناگون صورت گرفتند. بدیهتا بازرگان و نهضت آزادی و هیچکس دیگری هم مصون از خطا و اشتباهات نبودند. اما بسیاری از این نیروها و نیز نیروهای مستقل با مشاهده عملکرد خمینی و هواداران جنون زده اش زود متوجه این کلاهبرداری عظیم شدند و مقاومت هم کردند اما متاسفانه سرکوب شدند.باری اما بررسی واقع بینانه تجارب سی و چند سال گذشته - و نه احکام کیلویی و فله ای و شکمی - نشان می دهد که نیرو های ملی-مذهبی چه از لحاظ بینش سیاسی و چه از نظر اخلاق و عمل انسانی در صدر همه نیرو ها بوده اند.

امروز - در این شرایط بس خطیر و خطرناک که باید به فکر چاره عاجل بود - خرد و عقل سلیم حکم می کند که قدر نیرو های ملی - مذهبی را بسیار بیشتر از اینها بدانیم و با آنها همکاریهای فراوان و موثر را داشته باشیم. نمی توان هر آدم شناخته نشده ای را - هر قدر هم خوب و با کفایت - به عنوان رهبران جنبش گذار یا هر جنبش دیگری معرفی کرد. نیرو های ملی - مذهبی - کسانی چون دکتر ملکی و یا زنده یادان عزت سحابی و هدی صابر - برای مردم بسیار بیشتر از دیگران شناخته شده و نیز مورد احترام و اطمینانند. دریغ است که از آنها در این شرایط بسیار حساس - بخصوص- برای حفظ و ارتقاء میهن استفاده نشود.
۴٣٣۹۶ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۰       

    از : پروین

عنوان : نکته سنجی آقای مرتضی ستودنی ست:
با نظر آقای مرتضی موافقم که می نویسد:
نکته ای که در این میان به گمان من شایان توجه است این است که حرکت جسورانهء آقای دکتر ملکی پیش از آنکه بتواند کوچکترین ارتباطی به جریانات موسوم به «مصدقی» و یا «ملی مذهبی» داشته باشد، نتیجهء‌ تلاشهای خود ایشان و بیداری وجدان شخصی ایشان است و ارتباط دکتر ملکی با «ملی مذهبی ها» کوچکترین اعتباری به این جماعت نمیدهد.
۴٣٣٨۹ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۰       

    از : مرتضی

عنوان : دوری جویی از جریانات اقتدراگرا
شکی نیست که اظهارات استاد گرانمایه جناب آقای دکتر ملکی سبب ایجاد گشایشی عظیم در تحلیل واقعهء ۲۲ بهمن شده. دکتر ملکی در نهایت شجاعت نشان داد که جمهوری اسلامی از روز اول دارای هیچ نوع مشروعیت قانونی و اخلاقی نبود و تمام تلاشهای سردمداران این حکومت جنایتکار از ابتدا چیزی جز برقراری یک حکومت فاشیستی مذهبی نبوده است. چیزی که فرمایشات آقای دکتر ملکی را منحصر بفرد میکند دوری جستن ایشان از بحثهای احساسی و عاطفی و ارائهء دلیل و مدرک و آمار و ارقامی است که مشروعیت این جنایتکاران را از روز نخست به زیر سوال میبرد و دیگر کسی نمیتواند بگوید که این نظام تا فلان روز و یا بهمان دوره درست بود و از آن به بعد دچار انحراف شد.
نکته ای که در این میان به گمان من شایان توجه است این است که حرکت جسورانهء آقای دکتر ملکی پیش از آنکه بتواند کوچکترین ارتباطی به جریانات موسوم به «مصدقی» و یا «ملی مذهبی» داشته باشد، نتیجهء‌ تلاشهای خود ایشان و بیداری وجدان شخصی ایشان است و ارتباط دکتر ملکی با «ملی مذهبی ها» کوچکترین اعتباری به این جماعت نمیدهد.
واقعیت این است که «ملی مذهبی ها» همچون رهبر انقلابشان و رژیمی که در روی کارآوردنش نقش بسیار مهم و تعیین کننده ای داشتند، موجوداتی عجیب و غریب و یا بقول امروزی ها شتر گاو پلنگ هستند!
«ملی مذهبی ها» از یک سو خود را ناسیونالیست و دموکرات معرفی میکنند و از اینکه روز و روزگاری با محمد مصدق السلطنه پالوده میخوردند بر خود میبالند و به دروغ خود را یکی از وارثان جنبش لیبرالیستی ایران جا میزنند. از سوی دیگر، با محور قرار دادن اسلام به عنوان رکنی اساسی در باورهای سیاسی خود، عملاْ مبلغ حکومتی ایدئولوژیک و ضد مردمی بوده اند که شهروندان کشور را بر اساس باورهای عقیدتی/دینی از یکدیگر متمایز میکند. این همان چیزی است که پایهء برپایی یک حکومت فاشیستی است.
سردمداران «ملی مذهبی ها» هرگز کتمان نکرده اند که الگوی حکومت ایشان معیارهای صدر اسلام است. احمد صدر حاج سید جوادی، یکی از رهبران و بنیانگذاران نهضت آزادی (که دست بر قضا او نیز در روزهای اخیر از خود شجاعت نشان داد و از عملکرد نادرست خود اظهار پشیمانی کرد)، در ابتدای به روی کارآمدن دیکتاتوری اسلامی به روشنی عنوان کرد که ملاک او و همفکرانش در تدوین حکومت اسلامی قرآن و نهج البلاغه است. حال چنین افرادی با چنین طرز تفکری چگونه میتوانند پیشگامان دموکراسی و آزادی و سکولاریزم باشند چیزی که «عاقلان» دانند!!
مهدی بازرگان و دیگر هفکرانش بیش از نه ماه مسئولیت نیروی اجرایی کشور را در نخستین سال روی کار آمدن دیکتاتوری اسلامی به عهده داشتند. اینان به لحاظ حقوقی (و نه صرفاْ سیاسی و عقیدتی) در کلیهء جنایات رژیم اسلامی مسئول و در نهایت مجرمند. در تمام دوران حکومت اقتدارگرای محمد رضا پهلوی به اندازهء یک روز دولت بازرگان جنایت نشد.
مهدی بازرگان و دولتش مسئول مستقیم بمبارانهای کردستان، بستن فله ای مطبوعات که تا آن روز سابقه نداشت، کشتار مردم خوزستان، بیکار کردن میلیونها ایرانی تحت عنوان پاکسازی ادارات و موسسات، ضبط غیرقانونی میلیونها دلار ثروت مردم تحت عنوان مصادره های انقلابی، کشتار بهاییان، سرکوب زنان و اجرای حجاب اجباری در موسسات دولتی، سرکوب دانشگاهها و ده ها و صدها جنایت دیگر هستند. وزارت دادگستری دولت بازرگان، که بخش بسیار مهمی در سیستم قضایی کشور بود، هرگز و هرگز حرکتی ولو نمادین بر ضد دیوانه بازیهای دادگاههای انقلاب انجام نداد و همواره کلیهء امکانات مملکتی را در اختیار دیوانگانی چون خلخالی قرار داد تا با خیالی راحتتر به جنایات خود ادامه دهند.
مهدی بازرگان خود در مصاحبه ها و سخنرانیهایش بارها و بارها در کمال بیشرمی از جنایات محاکم اسلامی دفاع کرد. این سخنان که او در پس پرده با خمینی و یارانش اختلاف نظر داشت و با آنان درگیری میکرد حتی در صورت حقیقت حرفی بی ارزش است چرا که افراد در درجهء اول براساس عملکردشان مورد قضاوت قرار میگیرند و نه احساسات و عواطفشان. در ضمن فراموش نکنیم که این مهدی بازرگان بود که پای آخوندهای بیسوادی چون رفسنجانی و خامنه ای را به عنوان معاون وزیر به هیئت دولت باز کرد.
من میدانم که بسیاری از فعالین نسل پیشین بخاطر داشتن ناستالژیا کشش زیادی به رهبران سیاسی هم نسل خود دارند. این در حالیست که گذشت زمان نشان داد که مخالفت با دیکتاتوری حاکم بهیچ عنوان نشانهء آزادیخواهی نیست. اگر چنین بود میبایست مجاهدین را از پیشگامان آزادیخواهی ایران دانست.
جنبش لیبرال جوان ایران بهیچ عنوان نباید خود را اسیر جریاناتی کند که در طول حیات طولانی خود جز بدنام کردن نام لیبرالیزم و دموکراسی کاری نکرده اند.
۴٣٣۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۰       

    از : علی اصلی

عنوان : درود..............
دکتر ملکی گرامی....باز هم درود بر شما.... بر فهم و غیرت و شرف شما....

دوستان - نیروهای ملی-مذهبی همیشه از شریفترین و پر خردترین و کار آ ترین نیروها بوده اند و همیشه گفته ام که صد هزار حیف که در اوان انقلاب بازرگان و دولتش و نیروهای دور و بر ایشان - در کل بسیار کم فهمیده شدند و بسیار مورد هجوم نابخردانه و بعضا ابلهانه چپ و راست قرار گرفتند و....و.... و بدین ترتیب مردم و انقلاب بهترین و بالاترین شانس بهروزی و پیروزی در آن دوران را از دست دادند.... آن "کودتای آرام" گذشت تا زمان کودتا ضد بنی صدر که انصافا مقاومت در برابر آن بسیار بیشتر انجام شد اما باز هم هم کم بود و هم دیر.....!

اینها از بزرگترین درسهای آن دورانند و گذشت بیش از سی سال - درستی و دقت و حقانیت مواضع نهضت آزادی و نیروهای مشابه را بیش از پیش به اثبات رسانیده است... اگر گذشته چراغ راه آینده است - که هست - باید چنین درسهایی را به جد آموخت و به کار بست - خصوصا در این شرایط بس بحرانی و خطرناک برای مردم و میهن.... امروز هم نیروهای اصیل ملی-مذهبی و ملی - که ضمنا همگی مصدقی هم بوده و هستند - جزو بهترین نقاط اتکا برای گذار از این رژیم به شمار می روند...نیروهایی شناخته شده و مورد محبت و احترام و اعتماد بخش قابل توجهی از مردم و حتی گروههای سیاسی و صنفی مختلف .... دوستان - مدتهاست که من به عنوان فردی بسیار سکولار و نیز فردی که اصولا از اسلام بیزار است - بر اساس منافع میهن و بر اساس خرد و عقل سلیم - از چنین نیروهایی جانانه حمایت کرده و می کنم... امید است که خصوصا در این شرایط بسیار خطرناک و بحرانی - بسیاری دوستان دیگر نیز چنین واقعیاتی را دریابند و ببینند و چنین موقعیتها و انسانهای شریفی را که می توانند نقش بسیار موثر و مثبتی در رهبری شرایط گذار ایفا کنند را از دست ندهند....
۴٣٣۵۹ - تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست