سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

ناتو و عملیات بشردوستانه در لیبی - دکتر پریسا ساعد

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : پریسا ساعد

عنوان : هموطن عزیز تهمتن-ش
ویژه گیهای جامعه کنونی ایتالیا را بدون کارکرد و منطق تحولات اجتماعی /تاریخی نمیتوان با جامعه دیروز زمان موسولینی مورد ارزیابی قرار داد. تحولات پسا جنگ جهانی دوم ،منجر به تدوین و تصویب معاهدات قانونی وحقوقی ،در برفراری ثبات ،اموزش و نهادی کردن قوانین حقوق بشری در قاره اروپا شد. لذا نظم نوینی از مناسبات حفوفی انسانها در قلمرو حقوق فردی / اجتماعی /سیاسی و مکانیسم های اجرایی ان ، در سراسر اروپا شکل گرفت . مهمترین تحولات این دوره ، مفاد کنواسیون حفاظت ازحقوق بشر و ازادی های اساسی مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر، و التزام به ان در کشورهای عضو بود که ۲ سال پس از تصویب ان اعلامیه، اتفاقا در رم به امضا رسید . جنبش صلح ، دمکراسی خواهی و ترویج مبانی حقوق بشری در اروپا ،با اتکا به ابزار قانونی، در توسعه و نهادی
کردن . فرهنگ دموکراسی، حقوق بشر و حاکمیت قانون در ذهنیت جامعه نقشی تعیین کننده داشته است .
۴۱۱۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱٣۹۰       

    از : تهمتن - ش

عنوان : هم میهنم خانم پریسا ساعد
با درود ; خانم پریسا; با نظر و واکنش شما موافق بوده و دیدگاه و وجود شما را در آینده مدرن وخالی از خشونت جامعه ایران را ضروری میداند. اما در نظر ارسالی شما(که بدرستی هم نوشته اید) یک نکته را که در هر مقوله; سیاسی;اجتماعی;اقتصادی ووو که میتواند رخ بدهد را کمتر به آن توجه کرده اید. و آن نکته "استثنا" ست. ومیدانید که استثنا نمی تواند در این مقوله ها فاکت و فاکتور باشد. برای مثال;جامعه پیشرفته امروزی ایتالیا همان جامعه ایست که موسیولینی و سران او را(مانند قذافی - شاید شدیدتر) در خیابان قلع و قمع کردند و لاشه ها از پا ; بر دار آویزان کردند. آیا جامعه کنونی ایتالیا بر اساس آن استثنا; خشونت گرا گردید؟؟ قطعا جواب منفی ست. البته خشم آنی مردمی که ستم چندین ساله بر آنها رفته است; دیگر فاکتری ست که بر جنایتکاران علیه بشریت هم اتفاق می افتد و خشم مردمی برعلیه جنایتکاران را نمی توان درلحظات سرنگونی کنترل نمود; هم چنانکه(برای اطلاع به سران و مزدوران بیشمار رژیم ولی فقیه) این بلا و جزا بر سر حاکمان و مزدوران رژیم ولی فقیه هم خواهد آمد.. درمورد نظر آقای سیروس ملکوتی واینکه رازهای مگو باعث دستور ! کشته شدن قذافی شده است;باید از ایشان پرسیده شود که مگر صدام معدوم را که وابستگی و نوکری به غرب و در نتیجه رازهای مگوی !! بیشتری از قذافی داشته است را; مگر بصورت زنده از تلوزیونهای جهانی برای شما و مردم جهان دادگاهی نکردند؟؟ صدام معدوم چه راز مگویی !!؟؟ را; به جز قرآن بر دست !!؟؟ فاش نمود؟؟؟ آقای محترم; با وجود گردش سریع و کهکشانی اطلاعات و اندیشه ها;که همین غربی ها!! برای من و شما(که حال متوانیم نظرانمان را ردل کرده و مردمان هم از آن اطلاع یابند)درست کرده اند; دیگر جایی برای عوامفریبی باقی نمیڰذارد و اتفاقا رازهای مگوی دیکتاتورهای جنایت پیشه و مزدوران و حامیان شان و همچنین عوامفریبان را فاش و بر ملا میکنند!! درمورد نظردهنده ایکه مقاله ی بلندو بالای" تری میسان" را سریعا و در مدت کوتاهی ترجمه کرده!! و یا اینکه از یکی از رسانه های ولی فقیه کپی برداری کرده و آنرا ارسال داشته هم باید گفت که استراتژیکی که بگوید که درجشن خانوادگی تیمساری از تیمساران قذافی(مجسم کنیدکه در آن وا ویلای سرنگونی;این تیمسار وقت جشن گرفتن داشته!!)شرکت کرده و دیده است که یک خبرنگار جاسوس!!( درست همان چیزی که رژیم ولی فقیه هم به خبرنگاران میگوید!!) وسیله حی پی اس در اطاق کودکان گذاشته!! و همانجا را هم نیرویهای ناتو بمباران کرده اند!!!؟؟ عجب!! یا اینکه این نویسنده فرانسوی در جایی دیگر گفته که "تلویزیون الجریه دو میدان را در تلویزیون تشبیه سازی کرده و همینکه نیروهای ناتو از آن دومیدان اطلاع پیدا میکنند!!؟؟ هر دو میدان را بم باران میکنند!!! باز هم عجب!! آقای تری میسای و همسانان او و مقاله های شان مصارفی برای بخش عظیم عقب ماندگان جهان سومی وخصوصا از نوع اسلامگرای آن نوشته شده و میشود . و گر نه کیست که نداند که با رفتن به گوگل میتوان هر ساختمان و حتا هر خانه ی مسکونی درجهان را مشاهده نمود.حال تکنولوژی پیشرفته نیروهای ناتو بماند!
۴۱۰٨۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱٣۹۰       

    از : باخته

عنوان : مرسی از این همه پیش داوری های شما!!!
اتمسفر "روانشناسی نفوذی - تبلیغاتی" را خانم محترم خود قذفی سال های سال بر علیه خودش بوجود آورده بود. بخاطر همین اتمسفر بود که کسی اشکی برای قذفی نریخت و آن تظاهرات ضد جنگ زمان صدام هم در خیابان های اروپا دیده نشد.
بحث چگونگی مرگ قذفی اصلن انحرافی است ."کشتن او چه سودایی میتوانست همراه بیاورد انهم بدست چند مرد مسلح جوان که اسیر سیاسی را در یک فرایند نامعلوم در خیابان به قتل رساندند؟" مگه کسی دفاع کرده؟
قذفی هم خیلی ها را بیمارگونه سر به نیست کرد. مگه آنها زنده می شوند؟
کمنت خوب .تهمتن - ش هنوز جواب درستی دریافت نکرده.
من در لابلای کمنت ها دیدم که بعضی ها صد بار از حقوق بشر می نویسند ولی رعایت کلام نمی کنند . مرتب توهین می کنند. بهتر است کمی از مفهوم سادیسم در ضمیر نا آگاه انسانها بیشتر توجه شود.
آقای ملکوتی نوشتند که من
"استدلال کودکانه هموطنم اقا یا خانم باخته از پرسش چرایی ماندگاری نویسنده این مقاله و هم اندیشان او در جهان غرب خود گومان بیگانگی او را با فرهنگ دمکراتیک این جوامع نشان میدهد"
"درک درستی نتوانستند از ان بدست اورند"

ولی جابجا می نویسند که
" بنای دمکراسی هزینه سنگینی دارد که نخستین ان نشانه های حرمت
انسان را در خود دارد."
شما بهتر است اقلن در کمنت هایتان حرمت انسان ها را خدشه دار ننمائید. سایت اخبار روز پلاتفرم خوبی است برای تمرین دموکراسی.

armin arman
هم نوشت
"ابتدا از هر چیز شما دوست گرامی مقاله خانم دکتر پریسا ساعد را مطالعه ننموده اید. شاید هم مطالعه کرده باشید اما آنرا درک ننموده اید
مقالات خانم دکتر ساعد بیشتر جنبه سیاسی -روانشناسی دارد و طبعا هضمش برای برخی از دوستان از جمله جنابعالی ساده نیست"

"در انتها دوست گرامی برای به نقد کشیدن مقاله یک پژوهشگر سیاسی نیازمند الفبای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی می باشید، که متاسفانه آنرا نمی توانید شما نه در مقاله خانم دکتر ساعد و نه در مقالات دیگر پژوهشگران علمی بیابید. َشاد و پیروز باشید. با سپاس آرمین آرمان"
این جمله را یک بار دیگر بخوانید , مفهوم نیست.

حیف که بحث ها شخصی و به انحراف کشانده می شود."تکرار مکررات خون ریزی و کشتن " را می توانید در تاریخچه مجاهدین خلق مطالعه کنید, وقتی که دست گدائی بطرف مردم اروپا (جیب بری) دراز می کردند.

در رابطه با مسائل روانشناسی توده ها ( حتی در جامعه لیبی) بهتر است اقلن کتابهای Willhelmreich مطالعه شود.
۴۱۰۷۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣۹۰       

    از : پریسا ساعد

عنوان : هموطن عزیز تهمتن-ش
خشونتگری انتفامجویانه ،تمایل یه سرکوب و فتل عام انسانها ی بیگناه، ویژه گیهای روانی / رفتاری خاصی را میطلبد که در روانشناسی، افرادی را که دارای
این پاتولوژی روانی/ رفتاری هستند، سو سیو پت یا کاراکتورهای ضد اجتماعی مینامند. مناسبات حقوقی انسانها در دوران جاهلیت نیز اساسا متکی بر ویژه گیهایی چون رفتارهای تلافی جویانه خشونت بار، و حذف حق و حقوق مشروع مخالفان بوده است . این روابط متقابل ناسالم نه تنها خوراک تولید و بازتولید مثلث ارزشی قدرت ، سلطه و کنترل را تامین کرده است، بلکه فرایند همانندی رفتاری بین تجاوز دیده به قدرت رسیده، با تجاوز گر از قدرت ساقط شده عامل دوام و قوام ارزشهای بیمارگونه ضد بشری، حلقه معیو ب خشونت، و ظهور رهبریهای تمامت خواه و خدایگانان انتقامجوی زمینی نیز بوده است .
جنبش های اعتراضی اساسا یرای پاسخگویی به نیازهای انسانی ،نهادی کردن انصاف اجتماعی/ سیاسی و جقوق اساسی افراد است . بدیهی است که دادخواهی های انسان متمدن امروز بر اساس باور به حرمت و حقوق جهانشمول انسانها، و متکی بر اصل عدالت، حقوق مداری و قانونمداری است . رویکرد های عدالتخواهانه با اتکا به اصل همانندی با دیکتاتور و رفتار متقابل و مشابه با او ، با توجیه گریها و منطق تراشی هایی که اهمیت نیازهای حقوقی و اساسی انسانها را نادیده می انگارد، به رسمیت شناختن نفس خشونت قذافی ها و بازگشت یه ارزشهای دوران جاهلیت و پاسداری از ان است .
۴۱۰۶۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣۹۰       

    از : سیروس ملکوتی

عنوان : اینه گونگی در برابر خشونت ازادی نمی افریند
به نظرم مقاله پیش روی نشان از انصاف و شهامت اخلاق سیاسی را با خود بسیار اشکار همراه دارد و متاسفم که هموطنانم همچون اقایان تهمتن و باخته درک درستی نتوانستند از ان بدست اورند تا بدانجایی که اقای تهمتن همسویی های زبان اندیشه نویسنده این مقاله را با فرهنگ نظام جمهوری اسلامی دریافت میدارد، هرچند ما را از چگونگی این دریافت مطلع نمیسازد. تنها کافی بود این اندیشه پیشداورانه نگاهی به مقالات و نوشته های دکتر پریسا ساعد بیفکند تا پی برد چگونه این انسان فرهیخته بنیاد فرهنگ جباریت و ولایی را نشانه مبارزه عدالت خواهانه خود گرفته است. از این موضوع میگذریم زیرا گویی عادت شده عابرین و رهگذران در معبر سیاست به داوری فرهنگ سازان و مبارزان بنشینند و بدون دریافت درست از ماهیت وجودی اندیشه انان دریافت معیوب خود را جایگزین حقایق نمایند. اما باز گردیم به روایت لیبی، نقد بشر دوستانه دکتر پریسا ساعد بر تحمیل حشونت و همچنین هم اوایی برخی رسانه ها و محافل "مدنی" بینالمللی در تمکین بدین حشونت اشکار بود
در اینکه قذافی یک جنایتکار علیه بشریت بود شکی در ان نیست و انرا نویسنده این مقاله نیز نه کتمان میکند و نه در بازتاب اندیشه هایش تا کنون متوهم بدان بود. او با اگاهی بر این حقیقت اما گذار به دمکراسی را با قتل و همسویی با ان نمی انگارد. میداند بنای دمکراسی هزینه سنگینی دارد که نخستین ان نشانه های حرمت انسان را در خود دارد. قذافی جنایتکار هنگامی که اسیر بود دیگر نمی توانست بازگو کننده قدرت باشد، نمی توانست افریدگار جنایت دیگری باشد. او حافظه سبعیت های گسترده ای بود که بازخوانی ان در تصویر مانده از چگونگی قتل او نمیتوانست نفی ان پلشتی باشد. اسیر کشی اما در همه فرهنگها و در همه هنگامه تاریخ بشری عملی بسیار زشت و بدور از سنت مبارزان حقیقی بود و هست.جدال با نظام توتالیته و چهره های پلشت تاریخی همچون قذافی نیازمند شکیبایی مبارزاتی و نفی جوهر سبعیت هاست و نه تکرار تصاویر همسان که بر ذهنیت عمومی بیانگر درد و سرکوب قوای انسانیست. کشتن او چه سودایی میتوانست همراه بیاورد انهم بدست چند مرد مسلح جوان که اسیر سیاسی را در یک فرایند نامعلوم در خیابان به قتل رساندند؟ نه این قتل در تداوم ادعایی سوگ وارانه و نه خشمی بیان شده انجام پذیرفت، خنده بود و شادمانی و تو سری زدنها و سپس شلیک گلوله . ایا جایگاه او در یک دادگاه بینالمللی برای رسیدگی به جنایات او بهتر نمیبود؟ شاید این مرگ انچنان هم تصادفی و بر اثر هیجانات انسانی رخ نداد شاید برای احتراز از اسرار مگو باید در طرحی از پیش تعیین شده کشته میگردید. هر چه بود نمایش کشتن او دو مفهوم را میتوانست در اذهان معنا سازی نماید. نخست شورشیان و مخالفان قذافی ضرورتا پیشتازان عدالت و ازادی نخواهند بود ،و معنای دوم ان باز میگردد از بیان پیروزمندانه رسانه های غربی در تکرار بیدریغ صحنه قتل قذافی. نمایشی که نمیتوانست بیانگر ادعای مدنیت فرهنگ ادعایی این رسانه ها و جهان غرب باشد. همانند شوق رسیدن غرب به مجازات صدام حسین. جالب است که بدانیم چگونه جهان غرب که در اکثر کشورهای خود قانون اعدام را به مثابه قتل سیاسی مردود شناخته اما خواهان اعدام او بود. مقاله دکتر پریسا ساعد اتفاقا با اشاره به دستاوردهای تاریخی اجتناب از خشونت همین غرب ما را از یک اخلاق دوگانه اگاه میسازد و هشداریست برای حامیان حقوق بشر که دستاوردهایشان به نام ازادی و حمایت از حقوق بشر به تاراج نرود. استدلال کودکانه هموطنم اقا یا خانم باخته از پرسش چرایی ماندگاری نویسنده این مقاله و هم اندیشان او در جهان غرب خود گومان بیگانگی او را با فرهنگ دمکراتیک این جوامع نشان میدهد ، گویی نمیداند کهبسیاری از انسانهای ازاده و محافل حقوق بشری در همین کشورها یک لحظه در این شادمانی طراحی شده و بیمارگونه همباز نبوده و انرا به نقد کشیدند. او نمیداند که نمایش سلطه غرب نمایش سلطه ازادگان و ازاد اندیشانش نمیباشد و هزاران نهاد منتقد و سازنده برای حرمت و حفظ حرمت بشریت در همین کشورها بنا گردیدند. ادعای طاعت و تسلیم نابخردیها و سبوعیت های سیاسی نظامهای غربی از شهروندانش انسان متمدن و مدرن نمیسازد. اصولا این جوامع برای طاعت شهروندانش بنا نگردیدند که اقای باخته پرسش چرایی خود را مطرح مینمایند. نقد درست و اصولی دکتر پریسا ساعد ما را اما میتواند متوجه فرایند تحولات اجتماعی خودمان بنماید. تفاوت ما با مرگ افرینان در همین است که ما بنای مبارزه خود را برای گستره عدالت به سرانجام میرسانیم و نه انتقام و بر بنیاد فرهنگ همسان سازیها و قصاص.
۴۱۰۶۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : دمکراسی
جناب ش،
من کاری با این مقاله ندارم - و ازخانم ساعد از این جهت عذر میخواهم - اما شما یکی دو بار از " دشمنی با رسانه ها و دمکراسی و سازمان ملل و وارنه نشان دادن حقایق " نام بردید که گویی این موارد واقعا بطرز صحیح در دنیای " آزاد " اجرا میشود. بد نیست نظری به نوشته اخیر در Time on line بیاندازید که نه چپی ست و نه آیت الهی.

بنا بر این نوشته پول در امریکا نه تنها کاخ سفید و کنگره را خریده بلکه قوه قضاءیه و قاضی ها را هم میخرد. بعنوان مثال دادگاه به ضرر کسی که از یک شرکت زغال سنگ ادعای پنجاه میلیون دلار خسارت کرده بود رای داد.پس از بررسی معلوم شد که این شرکت سه میلیون دلار خرج تبلیغاتی کرده بود که این قاضی را انتخاب کند که این فقط یک نمونه کوچک است.
بعضی گفته اند که بهتر است گزینش قضات انتصابی باشد نه انتخابی. اشکال آنست که حاکم انتصاب کننده خود قبلا خریداری شده است.

http://ideas.time.com/۲۰۱۱/۱۰/۳۱/judges-are-for-sale-and-special-interests-are-buying/#ixzz۱cMT۴IQBm

این از امریکا.

در انگلستان روزنامه گاردین نوشته است که از سال ۲۰۰۵ تا کنون پارلمان انگلیس اقلا دوازده بار نظر والا حضرت ولیعهد را در باره وضع قانون پرسیده است که مبادا به منافع ایشان خسارتی وارد آید. منجمله دولت انگلیس از شاهزاده ، ببخشید ملکه زاده ولیعهد کسب اجازه کرد که پیش نویس قانون مربوط به امور ساختمانی را تصویب کند که مبادا به ملک خصوصی ۷۰۰ میلیون پوندی ایشان ضرری برسد.
حضرت ایشان از این ملک سالانه ۱۸ میلیون پوند در آمد دارند.

http://www.guardian.co.uk/uk/۲۰۱۱/oct/۳۱/prince-charles-veto-planning-legislation?newsfeed=true

این دو خبر را همین امروز که پای کامپیوتر نشستم خواندم. منظور آنست که وقتی ما دهان پرکرده و دموکراسی و سازمان ملل را به رخ بیخبران میکشیم از این وقایع هم آگاه باشیم. مرغ همسایه همیشه هم غاز نیست.
۴۱۰۴۷ - تاریخ انتشار : ۹ آبان ۱٣۹۰       

    از : الف باران

عنوان : این مقاله تقدیم کسانی‌ خواهد شد که تحت تاثیر تبلیغات ضدّ بشری قرار گرفته اند.
جنگ لیبی از زبان شاهد عینی
تری میسان(فرانسه)
مرکز استراتژی فرهنگی
۴ ۲مهر ۱۳۹۰

۶ اکتبر ۲۰۱۱، تلویزیون سوریه برنامه ویژه ای با شرکت تری میسان، مقاله نویس فرانسوی، رئیس مرکز علوم سیاسی «Réseau Voltaire» پخش کرد. در این برنامه، میسان از تجارب کار خود در لیبی سخن گفت. او برای ارائه تصویر واقعی از حوادث این کشور، در کسوت خبرنگار به لیبی سفر کرده بود. بخوانید سخنان او را.

من آن حوادثی را که همه از آن صحبت می کردند، دیدم. هیچکدام واقعیت نداشت. هیچ انقلابی برعلیه قذافی بوقوع نپیوست، حادثه دیگری اتفاق افتاد.
تصمیم جنگ بر علیه لیبی ۱۰ سال قبل اتخاذ شده بود و این امر هیچ ارتباطی با حوادث اخیر موسوم به «بهار عربی» نداشت. بلافاصله پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، دقیقاًَ پس از ۴ روز، دولت بوش در دیدار کمپ دیوید تصمیم گرفت هفت کشور افغانستان، عراق… و در نهایت ایران را یکی پس از دیگری مورد حمله قرار دهد. این موضوع را همان وقت ویلیام کلارک، فرمانده سابق ناتو و مخالف این طرح افشاء کرد.

در طول تمام سالهای اخیر، لیبی بدنبال یافتن راههای اجتناب از جنگ بود و هم از این رو، همواره سعی می کرد در جریان گفتگوها با واشینگتن، به توافق برسد. ولیکن دچار اشتباه شد. برای اینکه اساسا ایالات متحده آمریکا به دنبال تحکیم موقعیت خود در لیبی و ساختن پایگاههای نظامی در این کشور برای اعمال کنترل و نظارت بر تمام آفریقا بود. به همین سبب، تمام مساعی قذافی بی نتیجه ماند. فراموش نمی کنیم که در سال ۲۰۰۳، بلافاصله بعد از سقوط بغداد، فشارها بر لیبی شدت یافت. همان وقت قذافی تصمیم گرفت لیبی را به کشوری آزاد تبدیل کند. با واشینگتن به مذاکره نشست، موازین اقتصادی آن را پذیرفت و روابط متشنج را به حالت عادی برگرداند. اما، آمریکا همچنان برای حمله همزمان به دو کشور لیبی و سوریه آماده می شد. این واقعیت که وضعیت سوریه با لیبی فرق داشت، انکار ناپذیر است. سوریه از توافق بین المللی برای دفاع از خود برخوردار بود. اما چه اتفاق افتاد؟
واشینگتن با توجه به ناتوانی اوباما برای توجیه جنگ جدید در اذهان مردم آمریکا، از فرانسه و انگلیس خواست حمله نظامی به لیبی را در صدر برنامه های خود قرار دهند .
در خود لیبی، قذافی از حمایت مردمی قابل ملاحظه ای برخوردار بود.من با انسانهای زیادی، که بطور سنتی مخالف قذافی بودند، دیدار کردم. آنها از نقطه نظر میهن دوستی، به مبارزه قذافی برعلیه تجاوز ناتو پیوستند. اول ژوئن در طرابلس تظاهرات عظیمی برگزار گردید. در حالی که کل جمعیت طرابلس یک و نیم میلیون نفر است، یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر، یعنی مردمی که از اطراف و اکناف بمنظور اعلام پشتیبانی از دولت در مبارزه بر علیه ناتو به طرابلس آمده بودند، در این تظاهرات شرکت داشتند.
در ادامه، من شاهد ارتکاب جنایت از سوی کسانی بودم که آنها را «شورشیان» می نامیدند. اما در واقعیت امر، آنها شورشی نبودند. آنها عمدتاًَ مزدوران خارجی بودند. شمار لیبیایی های مسلح مخالف قذافی بیش از اندازه کم بود. بخش اصلی جنگجویان را مزدوران مسلح به سلاحهای آمریکایی و اسرائیلی تشکیل می دادند. افزون بر این، حضور القاعده نیز بسیار چشمگیر بود. در لیبی قبلاًَ هم گروه متنفذ القاعده که جنگجو به عراق می فرستاد، حضور داشت. آنها طرفداران حداکثر خشونت هستند.زمانیکه آنها، دقیق تر بگوئیم بدنبال حمله ناتویی ها، جنگجویان القاعده به روستاها هجوم می بردند، تحت تأثیر مواد مخدر، جنایات هولناکی را مرتکب می شدند. آنها، بمنظور ایجاد فضای هر چه گسترده تر رعب و وحشت، سر مردان و پستانهای زنان را در انظار عمومی می بریدند.آنها، برای گسترش حوزه نفوذ کمیته متشکله در بنغازی، مردم را وادار به فرار می کردند. از جمعیت تقریباًَ ۶ میلیون نفری لیبی، در حدود ۲ میلیون نفر، از خانه و کاشانه خود فرار کردند.
در باره فعالیت خبرنگاران خارجی در لیبی من فقط این را می توانم بگویم: همه آنها دروغ گفتند. اینها، خبرنگاران کانالهای عظیم- بی بی سی، سی ان ان، فرانسه ۲۴ و تلویزیون فرانسه بودند (آن وقت هنوز به تلویزیون الجزیره اجازه نداده بودند). معمولاًََ تیمهای تلویزیونی مرکب از دو نفر- خبرنگار و اوپراتور اجازه فعالیت می گیرند. اما در اینجا، تیمهای سه، چهار و در مواردی تا هفت نفر آمده بودند و معلوم بود که آنها خبرنگار نیستند. ماشینهای پر از آدمهای ورزیده با کارت خبرنگاری می آمدند که معلوم بود نظامیان خوب آموزش دیده ای هستند,من شاهد بودم که آنها دروغ می ساختند. در دولت لیبی بحث شدیدی در باره اینکه با این آدمها چه کار کنند، در گرفت. بعضی ها، مثلاًَ یونس شاکر، روزنامه نگار سرشناس لیبیایی، خواستار اخراج آنها بودند. اما، سیف الاسلام قذافی تصور می کرد که اگر همه این رسانه ها را پشت در بگذاریم، در مورد اتفاقات لیبی بطور کلی سکوت خواهند کرد و در چنین سکوتی، همه را نابود خواهند کرد…
تصور می کنم که این، یک اشتباه جدی بود. زمانی که ما مسئله واقعی خبرنگار بودن یا نبودن آنها را مورد بحث قرار دادیم، من در اینترنت بدنبال کیستی آنها گشتم، معلوم شد که خبرنگاران واقعی، فقط کسانی بودند که در جلو دوربین ظاهر می شدند و بقیه آنها نظامی هستند. زمانی هم سازمان مخفی لیبی در صدد کنترل پست الکترونیکی همه خبرنگاران مشغول در مرکز مطبوعاتی برآمد، به اسناد غیرقابل تصوری دست یافت. به این ترتیب که حتی خبرنگاران واقعی هم در ارتباط با ام آی ۶، سازمان جاسوسی فرانسه و موساد کار می کردند. یعنی، همه آنها جاسوس بودند. پلیس مخفی لیبی به اسناد تکاندهنده ای دست یافت- اینها چیزی غیر از کتابهای آموزش نظامی، چاپ کمپانی نظامی خصوصی «Aegis» (مشابه انگلیسی شرکت آمریکایی بلاک واتر) نبودند. معلوم شد که همه این «خبرنگاران» نماینده یک سازمان بودند و با هم کار می کردند. در این کتابها، از جمله گفته می شود: سه ساعت قبل از آن که آمریکاییها حمله برای ویران کردن طرابلس را آغاز کنند، همه خبرنگاران باید از شهر خارج شوند و گر نه، قذافی می تواند آنها را به گروگان بگیرد. برنامه تخلیه نیز دقیق طراحی شده بود و نشان می داد که «Aegis» در طرابلس پایگاهی دارد که از کمکهای سازمان امنیت ترکیه استفاده می کند. لیست همه خبرنگارانی که باید به بندر و از آنجا به کشتی ناتو منتقل می شدند و همچنین، انجام همه این کارها در مدت سه ساعت قبل از آغاز حملات سرتاسری بر طرابلس، دقیقاًَ تنظیم شده بود…
کانال فرانسه ۲۴، تلویزیون رسمی دولت فرانسه، بمنظور کمک به کار وسایل ارتباط جمعی و تأمین ارتباط بین المللی شورشیان، با کمیته بنغازی قرارداد امضاء کرد. بعبارت دیگر، خبرنگاران فرانسوی تأئید کردند که در واقع بجای دادن اطلاعات صحیح، به پشتیبانی از شورشها برخاستند. خبرنگاران «فرانسه ۲۴» اجازه حضور در همه را داشتند، آنها با ماشین به محل بمبارانها می رفتند، از مناطق ویران شده طرابلس بازدید می کردند و بالاخره روشن شد زمانیکه این گروه خبرنگاران در هر نقطه ای از شهر، مثلا در این یا آن ساختمان دولتی ظاهر می شدند، ۱۵ دقیقه بعد از رفتن آنها، همان ساختمان زیر بمبارانها ویران می شود. یعنی، «خبرنگاران» در نقش گرا دهنده (نشاندهنده) کار می کردند.
وقایع بسیار وحشتناکی اتفاق می افتاد. همه می دانند که ناتو دقیقاًَ از همان رویکردهای اسرائیل- قتل رهبران و خانواده های آنها استفاده می کند و هر جا که نمی تواند رهبران را به قتل برساند، با کشتار زنان و کودکان آنها را می ترساند. در منزل یکی از مقامات عالیرتبه نظامی لیبی جشن خانوادگی برگزار بود و عده ای خبرنگار هم به آنجا دعوت شده بودند. معلوم نشد دقیقا چه کسی، اما به هر حال یکی از آنها چمدان «GPS» (دستگاه تعیین موقعیت. م.) خود را به اتاق کودکان گذاشت.زمانیکه شب هنگام ناتو این خانه را بمباران کرد، بمبها دقیقا به همان اتاق کودکان اصابت کردند و همه کودکان کشته شدند.
در یکی از شهرهای کوچک لیبی، کشتار جمعی اتفاق افتاد. این شهرک در تپه واقع بود و ناتویی ها برای تأمین حرکت آزاد «شورشیان» باید آن را حذف می کردند. بالاخره، در اثر چندین بار بمبارانهای شدید، این شهرک را با خاک یکسان نموده و از روی نقشه پاک کردند. دولت لیبی این حادثه را جنایت جنگی اعلام کرد. مقامات ناتو ضمن تأکید بر ادعای خود مبنی در دست داشتن اطلاعات دقیق از موضعگیری نظامیان در آنجا، از در انکار برآمدند. لیبیائیها با مراجعه به همه خبرنگاران در مرکز مطبوعاتی، حضور آنها در محل حادثه و مشاهده اصل واقعیت را خواهش کردند. هنگامی که خبرنگاران به آنجا رسیدند، چیزی جز کشتارگاه واقعی ندیدند. همه جای این شهر با خاک یکسان شده و پر از اجساد تکه- تکه شده انسان بود. آنوقت این خبرنگاران، برای کسب تکلیف، حادثه را بوسیله تلفنهای همراه به اطلاع ستاد ناتو در بروکسل رساندند و افسران ناتو این متن را به آنها دیکته کردند: «باید گفته شود که اینجا محل تجمع نظامیان بوده و در عین حال، عده ای غیرنظامی بطور اتفاقی در آنجا بوده اند که هیچ کس از حضور آنها خبر نداشت»… همه اینها بمعنی اتخاذ تدابیری برای تولید دروغ بود.
…کانال الجزیره، میدان الخضراء و میدان باب العزیزیه طرابلس را در یکی از استودیو های خود در قطر شبیه سازی کرد. پس از آن ناتویی ها بمباران شهر را آغاز کردند. این بمبارانها، سیل آتش بود که همه جا را ویران کرد، دو روز تمام زمین می لرزید و الجزیره در یکسری تصاویر استودیوئی «شورشیان» را در میدان الخضراء نشان می داد… پس از فاش شده این ریاکاری، رئیس «شورای انتقالی» شورشیان، انتشار این تصاویر را یک «ترفند جنگی» اعلام کرد.
وزارت امنیت لیبی توانایی مبارزه با این همه ریاکاری را نداشت. این سازمان نمی دانست چه عکس العملی نشان دهد. چنان وضعیت استثنایی پیش آمده بود که هیچ کس نمی توانست سمتگیری مشخصی بکند. چند خبرنگار اخراج شدند… یک بار، مثلا، قذافی با سران قبایل در هتلی که مرکز مطبوعاتی در آن مستقر بود، دیدار می کرد. آمریکائیها برای شکار قذافی تلاش می کردند ولی او در اینجا، در مرکز مطبوعاتی که بمباران کردن آن بعلت حضور انبوه «خبرنگاران» ممکن نبود، حاضر شد. هیچ کس نفهمید قذافی از کجا به سالن مطبوعاتی وارد شد و از کجا خارج شد. همه تصور کردند که باید یک راه مخفی وجود داشته باشد و شب هنگام یکی از خبرنگاران «واشینگتن پست» را در زیرزمین یافتند که با دستگاه مافوق صوت در جستجوی یافتن راه مخفی بود که قذافی از آن وارد و خارج شد. این خبرنگار را اخراج کردند…
همه کانالهای تلویزیونی کشورهای عضو ناتو در همکاری تنگاتنگی با هم کار می کردند و همینکه آمریکائیها با قطع پخش کانال تلویزیونی لیبی از ماهواره، لیبیایی ها را از پخش برنامه های خود به خارج محروم کردند، همه واقعیتها در اقیانوس دروغ غرق شدند. اروپائیها واقعا تصور می کردند که در لیبی انقلاب روی داده و کشتار مردم بدست نیروهای قذافی باعث تهاجم نظامی خارجی گردیده است. این برداشت طبیعی بود. آنها اما نفهمدند که این یک جنگ استعماری برای بازگشت غرب به مستعمرات سابق خود بود.
و اینک ما شاهد کاربست همان متدها، همان تبلیغات کانالهای تلویزیونی برعلیه سوریه هستیم. هم اکنون کانال الجزیره استودیوی مخصوصی را برای شبیه سازی میدانهای عباسی و میعاد دمشق تأسیس کرده که بواسطه آن برای تکرار آنچه که لیبی انجام دادند، آماده می شود…
در لیبی مردمی که با ناتو همکاری می کردند، عمق فاجعه را درک نکردند. در نتیجه، بیش ۵۰ هزار نفر کشته و بیش از ۲۰۰ هزار نفر زخمی و ۲ میلیون نفر جنگ زده قربانی این جنگ شدند. حالا تصور کنید در سوریه چه فجایعی به بار خواهد آمد؟

تجربه لیبی از این جهت حائز اهمیت فوق العاده است که ابتدا حمله همزمان به دو کشور لیبی و سوریه برنامه ریزی شده بود. ممکن نشد، اما در جهان هیچ کس بدفاع از قذافی برخاست. زیرا، همه دروغهای کانالهای تلویزیونی را باور کردند. در لیبی در بحبوحه حمله، فقط سفیران ونزوئلا، کوبا و سوریه این کشور را ترک نکردند .

فرانسه و انگلیس هنوز در ماه نوامبر سال ۲۰۱۰ معاهده ای برای سازماندهی حملات مشترک امضاء کردند. این معاهده ضمیمه ای هم برای انجام تمرین های نظامی مشترک در همه مناطق را دارد. سناریوی «تمرین» چنین است: نیروهای انگلیسی موظفند برای نجات مردم غیرنظامی از دست رژیمهای جبار، به شمال آفریقا حمله کنند. در این سند تاریخ دقیق «تمرین نظامی» ۲۱ مارس ۲۰۱۱ تعیین شده اما ارتش بریتانیا روز ۱۹ مارس به لیبی حمله کردند. یعنی از ماه نوامبر ۲۰۱۰ آنها می دانستند چه کار باید بکنند و برای آن هم آماده می شدند .
ریشه ها اما بسیار عمیق تر از آن است. این جنگ را همانطور که گفتم، ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۰۱ برنامه ریزی کرده بود. انگلیسی ها و فرانسوی ها فقط پیمانکاران فرعی آن بودند. و همین فاجعه را آمریکا برای سوریه نیز تدارک دیده اما به دو دلیل هنوز به اجرا نگذاشته است. اولاًَ- از همان اول می بایستی مقدار متنابهی تسلیحات در سوریه انبار می نمود. در لیبی انبارهای پر از اسلحه در اختیار داشتند ولی چون در سوریه به این کار موفق نشدند، ناتویی ها مجبور شدند تسلیحات لازم را از طریق اردن، لبنان و ترکیه به این کشور بفرستند. بعبارت دیگر، امکان وارد آوردن یک ضربه قوی، ضربه تعیین کننده را نداشتند. ما می بینیم که گروههای جنگجوی اعزامی به اراضی سوریه، گاهی اینجا و گاهی آنجا را مورد حمله قرار می دهند ولی نمی توانند ضربه تعیین کننده ای وارد آورند.
ثانیاًَ- لیبی منزوی شده بود ولی سوریه متحدان زیادی دارد. سخن فقط بر سر ایران و روسیه نیست. ما می بینیم که چگونه در شورای امنیت سازمان ملل متحد، وتوی روسیه و چین کار خود را کرد. یعنی، سوریه قادر به دفاع از خود بود. ولی همه اینها هنوز بسیار شکننده است. زیرا آمریکایی ها دست بردار نیستند. لیبیایی ها بتصور اینکه قادر بدفاع از خود دفاع هستند، شدیداًَ اشتباه کردند. چرا که نظام جهان طور دیگری تنظیم شده است…
۴۱۰۴۶ - تاریخ انتشار : ۹ آبان ۱٣۹۰       

    از : Armin Arman

عنوان : ناتو و عملیات بشردوستانه در لیبی
با سلام به دوست گرامی آقای باخته،
مثالی در زبان شیرین فارسی ما وجود دارد که می گوید. گر تو بهتر می توانی بفرما.
ابتدا از هر چیز شما دوست گرامی مقاله خانم دکتر پریسا ساعد را مطالعه ننموده اید. شاید هم مطالعه کرده باشید اما آنرا درک ننموده اید. مقالات خانم دکتر ساعد بیشتر جنبه سیاسی -روانشناسی دارد و طبعا هضمش برای برخی از دوستان از جمله جنابعالی ساده نیست.
شما بجای اینکه مقاله ایشان را به نقد بگیرید، با برخورد بسیار عامیانه ای می فرمایید: خواندن مقاله شما تکرار مکررات خون ریزی و کشتن است وچیزی را روشن نمی کند.
دوست عزیز این مقاله تکرار مکررات خونریزی که شما مدعی آن می باشید، نیست. بلکه دقیقا برعکس فرمایشات شما نمایی از اعمال استعمارگری و غارت ناتو را در یک شیوه پست مدرنیسم از استعمارگری ماهرانه به تصویر می کشاند. این بدین معناست که ناتو از همان ابتدای عملیات خود مشخصا اهداف استراتزیکی را برای نابودی اقتصاد کامل لیبی در پیش گرفته بود و عملا پس از برکناری قدافی اقتصاد لیبی را فلج نمود. این یکی از اهداف اساسی ناتو بود که با موفقیت انرا نیز به اتمام رساند . اکنون کشورهای عضو ناتو هر یک به سهم خود برای نوسازی اقتصاد لیبی در اذای نفت آن بسیج شده اند.
در ادامه گفتمانتان می فرمایید:
شما اصلن نمی دانید قذفی خوانخوار کی بوده و این مقاله شما مبارزات مردم لیبی را بهیچ می پندارد. من یک سئوال ساده دارم. چرا مخالفین (شما) بجای لیبی در جامعه آمریکا و یااروپا زندگی می کنید ؟

دوست گرامی قذافی پس از تشکیل شورای ملی لیبی و حمایت و برسمیت شناختن این شورا توسط ناتو، داستانی بیش نبود. در این تردیدی نیست که دیکتاتورها برای استمرار و پایداری حاکمیتشان از هیچ جنایتی فروگذار نیستند. -نمود آنرا شما می توانید در دیکتاتوری ولایت فقیه مشاهده نمایید- و دیکتاتور قذافی نیز از این امر مثتثنی نبوده و نیست.
آیا در عصر کنونی, که پیشرفت روزافزون علم فناوری اطلاعات و ارتباطات، دنیا را هرروز و حتی هرلحظه کوچک و کوچکتر می نماید, نیازی بدین است که حتما برای نوشتن مقاله خانم دیکتر ساعد در لیبی باشد. خیر دوست گرامی.....
در انتها دوست گرامی برای به نقد کشیدن مقاله یک پژوهشگر سیاسی نیازمند الفبای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی می باشید، که متاسفانه آنرا نمی توانید شما نه در مقاله خانم دکتر ساعد و نه در مقالات دیگر پژوهشگران علمی بیابید. َشاد و پیروز باشید. با سپاس آرمین آرمان
۴۱۰۴۴ - تاریخ انتشار : ۹ آبان ۱٣۹۰       

    از : تهمتن - ش

عنوان : سر گاو را با پنبه بریدن !!!
"ایوان دی ویتو" زمانی در طرابلس و درکنار معمر قذافی بوده و گزارش مستند می نوشته!! که ته مانده نیروهای آدمکش قذافی و پسرش سیف السلام; مردم طرابلس و آن شهر را به گروگان گرفته بودند. البته طبق شواهد عینی و مستندهای مردمی"یو تیوب" و کلیپ های آن( و نه خبرگزاری های وابسته ای مانند سی ان ان!!؟؟)نشان داده میشود که نیروهای جنایت پیشه ی قذافی معدوم چگونه مردم بیدفاع و خانه های آنها را به تانک و توپ می بستند.این کلیپ های مستند مردمی هنوز در یو تیوب موجود میباشد واین خانم شایداین کلیپ ها ندیده;شاید هم دیده;که اگر دیده( که مردم جهان دیدند) پس دیگر نمی شود سر گاو را با پنبه برید!! دشمنی با رسانه ها و دمکراسی و سازمان ملل و وارنه نشان دادن حقایق( نادرست گویی!) در سزاسر نوشته این خانم دیده میشود. البته دشنمی با مقوله های دمکراسی و آزادی رسانه هاو سازمان ملل و قطعنامه های آن بوسیله رژیم های سرکوبگری مانند رژیم سوریه و ربانم لال ! رژیم ملایان و*حامیان* آنان و کره شمالی و جین هم شاهدیم!! جل الخالق!! اما جالب اینجاست که برای تکمیل کردن نوشته ی این خانم;نظردهنده ای بنام حافظه تاریخ هم میگوید که ۱۵۰ - ۱۶۰ میلیارد دلار پول - لیبی -( وارنه نگاری را نگاه کنید!!؟؟ نمیگوید پول دزدی شده "مردم لیبی")در بانک های فرانسه و ایتالیا و انگلیس بوده و قذافی می خواسته این پول ها را بیرون بکشد و اروپا را بیشتر ورشکسته ترکند!!!؟؟؟و به همین خاطر به او حمله کرده اند!!لبته ایشان ۳۶ میلیادر دلار دیگر در بانک های امریکا و جمبو جت اختصاصی چند صد هزار میلیونی یکی از پسران(حتما این هواپیما هم تعلق به "لیبی" داشته و نه پسر قذافی !!) قذافی را از قلم انداخته اند!! عجب دنیایی ست!!حال آقای ایوان دی ویتو هم شاید بتواند با مستند سازی!!; اسناد محرمانه دزدی این تروت نجومی ای که نزدیک به ۲۰۰ میلیارد دلار از جمعیت ۵ - ۶ میلیونی مردم لیبی بدست قذافی و خانواده و مزدوران نزدیک به او به سرقت رفته; هم برای مردم جهان !! مستند سازی کند!! نه خیر; خانم ; نه با کران و نه با کوران طرف اید. کمی هم به شعور مردم و خوانندگان احترام قآئل شوید.البته آنانیکه دانسته آب به آسیاب رژیم ولی فقیه می ریزند و آشکارا مردم را به زیر پرچم ولی فقیه فرا می خوانند; در شعوز مردم نمی گنجند.
۴۱۰۴۱ - تاریخ انتشار : ۹ آبان ۱٣۹۰       

    از : باخته

عنوان : تضاد
خواندن مقاله شما تکرار مکررات خون ریزی و کشتن است وچیزی را روشن نمی کند.شما اصلن نمی دانید قذفی خوانخوار کی بوده و این مقاله شما مبارزات مردم لیبی را بهیچ می پندارد. من یک سئوال ساده دارم. چرا مخالفین (شما) بجای لیبی در جامعه آمریکا و یااروپا زندگی می کنید ؟
۴۱۰٣٣ - تاریخ انتشار : ۹ آبان ۱٣۹۰       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست