سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مرگی که پایان دیکتاتوری نخواهد بود - اردشیر زارعی قنواتی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ر.س آ

عنوان : نظر
آشوب اخیر در لیبی ، عصیان ملتی است بر علیه همه ندانم کاریهای خودش ، عصیان ملتی که از نفهمی و عقب افتادگی خودش جانش به لبش رسیده ، درست مشابه آنچه در مصر و تونس اتفاق افتاد و در یمن احتمالا بوقوع خواهد پیوست آقای قنواتی عقب افتادگی عمیق ناشی از سنن متصلب در جوامع اسلامی علت عمده این آشوبها است و این لگد به طاق طویله زدن نه نامش انقلاب است و نه قرار است که با این رفتار بربرمنشانه بهبودی در کاری یا چیزی حاصل شود که شما امروز ابراز نگرانی برای فردای این مردم میکنید واضح است که تنها یک معجزه ممکن است کشتی بی لنگر این جماعت" عوام کل انعام" را به ساحل نجاتی برساند اگر شما به معجزه باور دارید که هیچ اگر ندارید تو را به هر که میپرستید بگوئید و فریاد بزنید که مشکل در درون خود ما است و دیگر عوامل در حاشیه قرار دارند، واقعا منظور شما از دامن زدن و بزرگ کردن مسائل حاشیه ای چیست منظورم اشارتان به حرفهای و ادعا های سار کوزی است از این نقل قو لها فراوان میشه پیدا کرد ولی چه چیزی را میشه با این نقل قولها ثابت کرد منظورتان از اینکه غرب غولی را از شیشه بیرون آورده چیست یعنی شما میخواهید مدعی شوید که سلفی های لیبی را هم آمریکا و اروپا تربیت کردن آقای قنواتی واقعیت آنقدر عریان در مقابل ما ایستاده که راه بر هر انکاری بسته .
باور بفر مائید که این ملتهای اسلامی چشمهایشان رابر روی واقعیت خودشان کاملا بسته اند و رفتار شان مصداق آن کسی است که با چشمهای بسته در اطاقی تاریک به دنبال گربه سیاهی میگرد که در آنجا وجود ندارد .

آقای قنواتی عزیز این مردم پس فردا که ناکام و نا مراد از این سفر چاله به چاه بر گشتن انگشت اتهام را متوجه همه دنیا میکنند بغیر از خودشان .
موفق و موید باشید.
۴۰۹۶۰ - تاریخ انتشار : ۵ آبان ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : سکوت علامت رضاست
جناب زارعی قنواتی،
نوشته های این سایت بعضا بنظر من از دوجهت کامنت نمیگیرند. یکی آنها که بقدری دراز و گاه نا مربوطند که نه تنها ارزش کامنت بلکه ارزش خواندن هم ندارند. دیگر آنها که چنان تیر را به هدف میزنند که جای گفتنی جز تحسین ندارند.
نوشته های شما از دسته دوم است و شاید کوتاهی از ماست که تعریف نمیکنیم. بعضی از سایت ها با نمره دادن موافق و مخالف خوانندگان خواسته اند که به مساله جواب دهند که آن خود مشکل دیگریست. بهر حال سکوت در مورد شما علامت رضاست و ما اغلب چیزی نداریم که اضافه کنیم.
ناگفته نگذارم که گاهی اشکال در وارد کردن "کد" انسان را از کامنت گذاری خسته میکند مثل اکنون.
۴۰۹۵۷ - تاریخ انتشار : ۵ آبان ۱٣۹۰       

    از : اردشیر زارعی قنواتی

عنوان : سپاس مرا بپذیرید
سلام به مهربانی شما
اگر برای هر نوشته یی تنها یک دوست و مخاطب باشد که بهای این متاع ناچیز را این چنین پربها به مهر بدهد به یقین این معامله پر سودی خواهد بود که آن اسم زیر نوشته را به جرگه ی غنی ترین اغنیا می برد. این بهای به مهر به خصوص آنجا که مهر انسان زحمت و کار باشد شعف چون منی را دو چندان می کند چرا که به تجربه آموخته ام فرزندان رنج و کار بهترین داوران تاریخ و تحولات اجتماعی هستند. نوشته پر مهر و نغز شما که دوست دارم با حذف بخش شخصی آن که مرا مورد لطف خود قرار داده اید به عنوان یک تحلیل کوتاه، مستند و بسیار رسا از داستان فوق بنامم، آنجا اهمیت بیشتری پیدا می کند که شما نثر خشک سیاسی را به مرز نظم رمانتیک کشاندید. از من که چون شما کویر زندگی را می شناسم و گم گشته در آنم انتظار نداشته باشید که برای مهربانی و لطف شما بتوانم واژه های درخوری پیدا کنم. از نوشته شما آموختم و دانستم که همیشه می توان امیدوار بود که یکی که نمی شناسی در جایی که نمیدانی کجاست شما را درک می کند. سپاس بیکران
۴۰۹۵۲ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣۹۰       

    از : آرزو

عنوان : آرزو اینکه درخت سبز نوشتنت هرگز نخشکد
حضورعزیز نویسنده،
از اینکه محبت کردید، زحمت کشیدید و چهار حرف حق من در مورد خودتان را با بارانی از واژهای پر مهر پاسخ دادید بسیار سپاس گذارم. مطمئن باشید اگر هزار بار دیگر به شرف شما درود می گفتم هنر نکرده بودم. به راستی سال هاست که نوشته های پر مغز شما را که بر بستر نثری زیبا وو لطیف ارایه می شوند را با قدردانی ی تمام می خوانم. ایمان داشته باشید که بسیارند کسانی که دلشان در این جهان سرد با نوشته های شما گرم می شود. پیشتر، تصورم این بود که خارج از ایران می نویسید ولی وقتی به عکس آن پی بردم ، قدردانیم دو چندان شد. خوش حالم از این که با وجود درگیری آشکار با درختی پر خار ، انبوه جنگل هولناک را به خوبی می بینید. بسیارند کسانی که در جنگ با درخت از خدای جنگل یاری می جویند.آقای نویسنده، سی سال است که در میان متمدن ترین بخش مردم غرب کارگری کرده ام ، به ذهنیت مردمش آشنایم، در اینجا هر وقت بخواهند در تلوزیون تصویری که در آن با حیوانات بد رفتاری می شود را نمایش دهند، بارها اخطارمی دهند و اغلب تار نمایی می کنند ، ولی تصاویر پر خشونت کشتن قذافی را با هیجان وو شور پیاپی به نمایش گذاشتند. آنها دو مخاطب داشتند ، یکی همگونه های قذافی در خارج و دیگری مخاطب خانه گی ، به مخاطب خانه گی می گفتند شرقیان ددمنشنند حتی آزادی خواهانشان، پس می باید همیشه آن ها را تحت مراقبت داشت، و برداشت من این است که این خطاب به خانه می رود. توده های غرب تصویر نگاشته در نوشته ی شما را ، آنی که خانم کلینتون را در همنشینی با سلفی های درنده، همان هایی که ۳ سال پیش از ذبح امریکایی ها پخش مستقیم داشتند، نمایش می دهد، نمی بیند. در عصر مشهور به اطلاعات ، این کلان رسانه ها هستند که تصمیم می گیرند توده ها چه بینند، آنها درد وو رنج اندیشیدن را از ما می گیرند و به جای ما می اندیشند.. شما به ما این رنج را بده که با منت می پذیریم. دیروز در نامه ای به ادیب ترین دوست زندگیم که به تازه گی از خیابان ما کوچ کرده است جمله ای نوشتم که از حضور هر دویتان اجازه می خواهم که آن را خطاب به شما هم بنویسم :
پیشتر،همیشه وقتی ازاین خیابان می گذشتم ، با نگاه به ساختمان شما، قلبم بی اختیار پر از گرمی می شد ، مثل احساسی که دیدن درختی پر سایه به مسافری درگیر بیابان می دهد. من هیچ وقت به سایه ی هیچ درختی پناه نبرده ام اما وجود درخت در کویر، بی شک زیباترین تصویریست که از طبیعت در ذهنم داشته ام. حالا که شما رفته اید ،این خیابان بیآبان تر شده است.
نویسنده ی عزیز، بنویس! آرزو اینکه درخت سبز نوشتنت هرگز نخشکد.
۴۰۹۴٣ - تاریخ انتشار : ۲ آبان ۱٣۹۰       

    از : اردشیر زارعی قنواتی

عنوان : درود بر صداقت شما
دوست گرامی آرزو
از اینکه مطلب مربوط به لیبی مورد پسند شما واقع شده است صمیمانه سپاسگذارم. همه ما در آرزو و آرمان هایمان موضع مشترک ضددیکتاتوری داریم اما برای عده یی ظاهر قضایا معمولا از اصل رخداد مهمتر می باشد. خوشحالم که شما از تبار آنانی هستید که فراتر از نمای نزدیک و احساسات خام منش انسانی خود را در شناخت و تایید عمق و تاثیر نهایی پدیده های سیاسی - اجتماعی جستجو می کنید.
۴۰۹٣۷ - تاریخ انتشار : ۲ آبان ۱٣۹۰       

    از : hooshng آرزو

عنوان : درود بر شرف شما.
درود بر شرف شما.
۴۰۹٣۴ - تاریخ انتشار : ۲ آبان ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست