سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

درجهء آگاهی نقاد ایرانی - یونس شاملی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : گیلانی

عنوان : توهین یا منشور؟
چرا بجای اینکه مرتب توهین نثار "فارسها" و ایرانی ها کنند، خواستار اجرای کامل منشور جهانی حقوق بشر در ایران نمی شوند تا کل ملت به حقوق خود برسد و دیگر تبعیضی نباشد؟ اصلا چرا اینها هیچ بهایی به این منشور نمی دهند که اجرای آن حلال همه مشکلات ما در ایران است؟

برخلاف ایده آشغال جمهوری اسلامی که در هیچ کشور دیگری بجز در ایران تجربه نشده بود، این منشور در جهان تجربه شده است و جوابها و نتایج درست را برای حل معزلات داده است. راستی چرا انقدر از این منشور برخی ها طفره می روند؟ بنظر من، این منشور برای آن برخی ها بلایی شده است لاعلاج.
٣٨۶۹٨ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣۹۰       

    از : دربندی

عنوان : درجه نا آگاهی نقاد
آقای شاملی جواب بسیار متین و مناسبی نوشته اند. به غیر از مغلطه ای که آقای مذنبی در کشف و اکتشاف نموده اند ، همچنین نشان داده اند که چندین دهه از موضوع و تحولات مربوط به حقوق ملی و خواسته های مرتبط با آن فاصلهء ذهنی نشان می دهند. و آقای شاملی سعی در نشان دادن این نا آگاهی ایشان دارد.

دوستان؛ هموطنان، اگر به حقوق اقوام توجه نشود ، امکان برقراری یک حاکمیت مردمی و دمکراتیک در ایران صفر است. توجه کنیم.
٣٨۶۹۲ - تاریخ انتشار : ۷ تير ۱٣۹۰       

    از : حق

عنوان : مطلبی که در نظر اولم فراموشم شد بنویسم.
مطلبی که در نظر اولم فراموشم شد بنویسم:-

در برزیل، همه بچه های برزیلی ها از هر تیره و تبار و زبان سر یک کلاس درس می نشینند و به زبان پرتغالی آموزش می بینند. بعد از مدرسه، بچه ها به کلاسهای زبان مادری خود می روند. این سیاست ملت برزیل را همبسته نگه داشته و در عین حال هویت های متفاوت را هم حفظ کرده است. درود بر برزیلی ها.
٣٨۶٨۹ - تاریخ انتشار : ۷ تير ۱٣۹۰       

    از : حق

عنوان : به آقای یونس شاملی
آقای یونس شاملی محترم، ضدیت با ایران و ایرانی از نوشته های شما می بارد. سیاست نفاق و نفرت افکنی تحت لوای حقوق انسانی و انسانها در بسیاری از کشورها یا بین کشورها سدها میلیون سر را بباد داده است، تاریخ گواه آنست. برخلاف دیگر کشورهایی که چنین سیاست نفرت و نفاق افکنی هایی مردم را بجان هم انداخته است چنین سیاستی در ایران تیرش به سنگ خورده است. ملت ایران هوشیارتر از آن است که بازیچه دست نوشته های جعل و تحریف شده عده ای که هیچ تعهدی به ایران و ایرانی ندارند شود. عده ای که نوشته هایشان پر است از ایران و ایرانی ستیزی و نفاق افکنی بین ایرانیان که پیش زمینه ی بسیاری از جنگهای داخلی و تجزیه ی کشورها در دیگر جاها بوده است. این مایه ی خوشبختی همه ی ایرانیان هست و باید باشد که سیاست این عده تا حالا آن میوه ای را که می خواسته اند نداده است بویژه در این سالهای سخت که معیارها محکی سنگین می خورند. کسی که خود را متعهد به ایران بداند هرگز و هرگز در پی ایجاد تنفر و نفاق بین ایرانیان بر نمی آید بلکه در پی همبستگی آنها بویژه در این سالهای سخت برمی آید تا سهمی در سرنگونی این رژیم و برقراری یک نظام لیبرال دمکرات مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر داشته باشد. یک ایرانی آگاه و متعهد به ایران و ایرانی می داند که پس از آزادی ایران و اجرای کامل منشور جهانی حقوق بشر هر گونه تبعیضی برطرف می شود و همبستگی ملی بیشتری بین مردم ایجاد می شود تا همگی به همان امنیت و رفاه و آزادی هایی برسند که همه کشورهای لیبرال دمکرات مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر به آن رسیده اند. وطن یک ایرانی متعهد به ایران و ایرانی، ایران است و تا پای جان برای حفظ تمامیت ارضی آن پیش می رود، و نه فقط بخشی از ایران که به زبان او سخن می گویند و از تبار او هستند، این نژادپرستی و شوونیسم و فاشیسم است. یک ایرانی متعهد به ایران و ایرانی می داند که سرزمین ایران ملک مشاعی است که متعلق به همه ایرانیان است صرفنظر از آنکه در کدام استان و شهر و روستا بدنیا آمده و در آن زندگی کرده باشد، و برایش ایران قابل تفکیک و تجزیه نیست و نباید هم باشد. برای یک ایرانی متعهد به ایران، همه ایرانیان دارای حقوق مساوی هستند، حقوقی که در منشور جهانی حقوق بشر آمده است و باید اجرا شود. احدی هم بر حسب نژاد و زبان از حقوق ویژه ای برخوردار نیست که با سوء استفاده از و یا کژفهمی اش درباره این منشور، همه ارتباطات بین مردم را با نابودی زبان مشترک فارسی ما از بین ببرد.

هر چه کشوری به جهان قرن ۲۱ نزدیکتر باشد، لزوم یک زبان رسمی در کشور برای ارتباطات وسیع بیشتر می شود، و لازم به ذکر نیست که فراگیری زبان انگلیسی بعنوان زبان بین المللی هم برای حفظ منافع ملی کشور پر اهمیت تر می شود. کشورهایی که در آنها بیش از یک زبان هست، مثل برزیل، زبان رسمی شان یکی از آن زبانها بوده است. زبان پرتغالی زبان رسمی کشور است که همه به این زبان با هم ارتباط برقرار می کنند و هر کشور دیگری که بخواهد با آنها ارتباط داشته باشد یا باید زبان پرتغالی را خوب بداند و یا زبان انگلیسی را. در مدارس تمام دروس به زبان پرتغالی است و فراگیری زبان انگلیسی هم اجباری است. برزیلی های آلمانی، اسپانیایی، .... ژاپنی و عرب تبار و غیرو فرزندانشان را برای آموزش این زبانها به کلاسهای مربوطه می فرستند. حاصل همین سیاست آموزش و پرورش برزیلی ها، نه تنها کسانی که سه زبان می دانند را در کار و زندگی شخصی خود موفق تر از دیگران در جامعه شان کرده و می کند. در عین حال، آنها را در سطح جهانی حتی نسبت به پیشرفته ترین کشورها ممتاز هم کرده است. آنها از چند زبانی در کشورشان بهترین استفاده ها را بردند و اجازه ندادند که تفاوت های زبانی باعث کینه و نفاق و پراکندگی آنها شود. در هر زمینه ای که ناموفق بوده باشند، در این زمینه پیروز و سربلند بیرون آمده اند. تحصیلکرده های آنها هم انقدر عاقل و دوراندیش بوده اند که از این تفاوتها سرمایه ای برای کشورشان بسازند و نه اینکه منفردانه و سازمان یافته با این تفاوت ها بازی های خطرناکی را پیشه خود کنند که کشور و ملت شان را بباد دهد. برای هر نژاد و زبان یک ملیت جداگانه قائل نشدند و سعی نکردند که همه را مجاب کنند که چنین طرز تفکر مخربی را به رسمیت بشناسند و اگر نشناختند به آنها برچسب هایی مثل شوونیسم این و آن زبان و تبار و و و استعمارگر و استثمارگر و و و بزنند. همین اعمال نابخردانه سدها میلیون زندگی را تا حالا بباد داده است و تاریخ پر است از حاصل کار نفاق افکنان کوتاه فکری که مردم را بجان هم انداختند و تخم کین و نفرت بیشتر را برای مدت بیشتری کاشتند.

ما ایرانیان متعهد به ایران و ایرانی هیچ مشکلی با هیچ تبار و زبانی در کشورمان نداریم و خوشبختانه تا حالا قادر بوده ایم که حساب عده ای که منفردانه و یا بطور سازمان یافته بدنبال تجزیه ما ملت بوده اند را از حساب مردم خود صرفنظر از همه تفاوت هایشان جدا کنیم. برای ما هر کسی که در هر جای ایران متولد شده باشد یک ایرانی و صاحب حقوق مساوی با دیگر هموطنان ایرانی اش است، نه بیشتر و نه کمتر. حساب کسی که خود را نه ایرانی و نه متعهد به ایران می داند کاملا جداست. پاینده ایران و ایرانی متعهد به ایران
٣٨۶٨۴ - تاریخ انتشار : ۷ تير ۱٣۹۰       

    از : سهراب

عنوان : آفرین
پاسخ متین و کاملی دادید.
٣٨۶۵۰ - تاریخ انتشار : ۶ تير ۱٣۹۰       

    از : ن محمودی

عنوان : طنز را جدی نقد نمی کنند
آقای شاملی آسمان را به ریسمان بافته تا نوشته طنز آقای مذنبی را نقد کند! ولی تاکنون دیده نشده طنز را بند به بند مثل نوشته و یا تحلیل سیاسی نقد کنند. چون معمولا طنز جواب ندارد اما آقای نوسینده اینقدر عصبانی شده اند که یادشان رفته با طنز طرف است نه تحلیل سیاسی!
٣٨۶۴۱ - تاریخ انتشار : ۵ تير ۱٣۹۰       

    از : رازی

عنوان : فقط ناسیونالیسم ایرانی بد است!
دوست عزیز در تأیید حرف شما باید بگویم ظاهرا دشمنی دوستان گرداننده سایت اخبار روز با "ناسیونالیسم" تنها و تنها متوجه ناسیونالیسم ایرانی است و بقیه از جمله آقای شاملی و بنی طرف حق دارند از موضع ناسیونالیسم کور به نفرت پراکنی و دمیدن در آتش جنگهای حیدری-نعمتی بدمند.

سیاست میدان دادن به نیروهای نژادپرست به بهانه دفاع از حقوق خلقها متأسفانه به سیاست غالب نیروهای چپ سابق تبدیل شده است. در حالی که شوری آش بجایی رسیده که خود آذذربایجانیها هم دادشان از دست این افکار و سخنان نژادپرستانه به آسمان رفته است. در اینباره توصیه می کنم مقالات آقای سیروس مددی را حتما بخوانید، تا عمق فاجعه را از زبان یک هموطن آذربایجانی بشنوید.
٣٨۶۴۰ - تاریخ انتشار : ۵ تير ۱٣۹۰       

    از : غلامرضا شایسته

عنوان : اعتراض دارم
به عنوان دوستدار و خواننده قدیمی اخبار روز به درج این نوشته سراپا توهین اقای شاملی اعتراض دارم. اقای مذنبی طنزنویس شناخته شده ای هستند. آن چه نوشته اند نگاه یک نویسنده با ادب و نزاکت زبانی به یک واقعه ادبی است. با زبان طنز حرکت اقایان براهنی و عنوان تشکل ادبی تازه شکل گرفته را نقد کرده اند. یعنی کار واقعی طنز در ادبیات. این جا اقای شاملی با بد ترین و توهین آمیز ترین کلمات به جنگ (فارس) ها و نویسنده آمده اند. تحقیر و توهین و کلماتی مثل: ترهات، عدم آگاهی، عدم شعور، بی سوادی و و و و کلماتی است که آقای شاملی علیه مذنبی به کار برده است. ایا این ها توهین نیست؟ حالا دیگر کاری نداریم که اقای شاملی باز هم از سنگر پر خشم و خون ناسیونالیسم هرچه دلش خواسته به "فارس" ها و حکومت آن ها!! و جنایات فارس ها در حق کرد و لر و الاهواز!! و بلوچ ها نوشته. دوستان اخبار روز از دیدگاه یک چپ معتقد به عدالت و آزادی و حقوق بشر از شما می پرسم: درج این نوشته های پر خون و پر کینه و سرشار از ناسیونالیسم کور چه کمکی به روشنگری می کند؟ آیا فراموش کرده این ناسیونالیسم چه در زمان وقوع جنگ های خانمانسوز و چه در تعویق رشد و روند دمکراسی چه سابقه جنایتکارانه ای دارد؟
٣٨۶٣۰ - تاریخ انتشار : ۵ تير ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست