سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

و باز تابلوی «ورود ممنوع» - سهراب مبشری

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : روزبه

عنوان : "مخالفان فعال" باید هر چه زودتر بطور شفاف موضع خود را اعلام کنند که آیا با حمله نظامی به ایران به بهانه های مختلف موافقند یا مخالف. سکوتشان در اینمورد چراغ سبزی برای حمله اجنبی به ایران تلقی خواهد شد.
امضاء کنندگان این بیانیه هر چه زودتر باید اعلام کنند که با هر گونه دخالت نظامی به ایران مخالفند. اگر براستی خواسته جهان، ایرانی غیر اتمی است باید دست از حمایت خود از این رژیم بردارند و بجای آن از جنبش سبز مردم ایران هر حمایت معنوی ای که می توانند بکنند تا در یک پروسه مسالمت آمیز مردم بدست خودشان کلک این رژیم را بکنند. آقای نوری علاء مدتهاست که در پی الترناتیو سازی در برون مرزست و از جنبش سبز نمدی برای خودش ساخته است. بوی بدی از این بیانیه و آلترناتیو سازی ها در برون مرز به مشام می رسد.

"مخالفان فعال" باید هر چه زودتر بطور شفاف موضع خود را اعلام کنند که آیا با حمله نظامی به ایران به بهانه های مختلف موافقند یا مخالف. ما سکوتشان در اینمورد را نشان دادن چراغ سبزی برای حمله اجنبی با کمک عده ای وطنفروش حرفه ای به ایران تلقی خواهیم کرد.

"مخالفان فعال" در وهله اول باید به ما پاسخگو باشند. عدم پاسخگویی آنها هیچ تعبیری ندارد بجز آنکه اینها برای مبانی دمکراسی و حقوق بشر پشیزی قائل نیستند. "مخالفان فعال" یک به یک شما موظف است که بما پاسخگو باشد. آیا به این وظیفه خود عمل خواهید کرد یا اینکه دیگر نیازی نمی بینید که مثل گذشته حداقل وانمود کنید که دمکراتید و برای دمکراسی و آزادی و حقوق بشر در ایران مبارزه می کنید؟

آقای نوری علاء و خانم میرزادگی که این بیانیه را امضاء کرده اید من از شما دو تا خیلی بیشتر از این انتظار داشتم.
٣۶۴٨۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱٣۹۰       

    از : الف باران

عنوان : از استنباط این بیانیه برای هر خواننده، حمله نظامی و یا مخالفت با آن تداعی میشود !
در هیچ کجای این بیانیه ذکر نشده است که ما هر نوع دخالت خارجی و یا حمله نظامی به تاسیسات اتمی‌ ایران را محکوم می‌کنیم ! کسانیکه چنین بیانیه‌ای را نوشته اند از افراد عادی جامعه نیستند که مطلبی به این پر اهمیتی را فراموش کرده باشند ! از استنباط این بیانیه برای هر خواننده، حمله نظامی و یا مخالفت با آن تداعی میشود ! این مطلب را به آسانی نمی‌توان پنهان کرد مخصوصا در زمانی‌ بسیار بحرانی و خطر ناک که شرایط بین المللی منتظر چراغ سبزی از داخل می‌باشد ! از طرف دیگر حمله نظامی به تاسیسات نظامی ایران باعث سرنگونی جمهوری اسلامی نمیشود بلکه فاجعه‌ای بزرگ و غیر قابل پیش بینی در در جهان را بوجود خواهد آورد ! هر چه پیش آید برای مردم ایران کمتر از فاجعه نخواهد بود ! سرنگونی این حکومت فقط بدست مردم ایران امکان پذیر است و در غیر اینصورت به نجات و استحکام این و رژیم به اشکال مختلف دیگر خواهد انجامید.بثهط
٣۶۴۷٨ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣۹۰       

    از : به " صلح طلب"

عنوان : ایران و المان!
ایران و آلمان قابل مقایسه نیستند. آلمان را نه جنگ و نه تجزیه تهدید می کند و نه آلمان بوسیله مشتی تبهکار که منافع ملی سرشان نمی شود اشغال شده و نه آلمان از نقض فاحش حقوق بشر مردمش آنچنان تحت فشارند که بخاطر یک مچ بند و شال سبز کشته شوند و نه آلمان دارای منابع زیرزمینی ای است که کسی چشم طمع به آن دوخته باشد. و خیلی تفاوتهای دیگر که قیاس شما را بین ایران و المان به یک جوک خیلی بی نمک تبدیل نکند. خیال می کنید هر چه تعداد امضاء کنندگان سرشناس بیشتر باشد آن بیانیه را معتبرتر می کند؟ نه جانم، یادمان است چطور قبل از انقلاب "همه با هم" انقلاب کردند و بعد پشیمان شدند. یادمان است که ملتی که به آخوند و روشنفکر اعتماد کرد و بدنبالشان افتاد تا به ارزوهایشان برسند چطور بعد از انقلاب رو از هر دو برگرداند و از خود متنفر شد که چرا فکر کرد آخوند مرد خدا و روشنفکر فهمیده است. حالا همانها ۳۲ سال بعد "همه با هم" می خواهند یک بلای بزرگتر بر سر کشور و مردم نازل کنند. خودشان درامنیت فرنگ نشسته اند و از بلایی که می خواهند بر سر مردم بیاورند بدورند. یکبار اشتباه "همه با هم" برایشان کافی نبود ولی برای ما کافی بود و هست.
٣۶۴۶۴ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣۹۰       

    از : صلح‌طلب

عنوان : جمهوریخواهان
جناب خانم یا آقای "امضا محفوظ". جمهوریخواهان هم اطلاعیه داده اند و مضمون همین بیانیه را (کمی رقیق تر) تکرار کرده اند. البته خوب بود صریجا به بیانیه مخالفت فعال اشاره می کردند. به هر حال می بینید که عقلانیتی پشت این بیانیه ها خوابیده است و به خاطر عقلانیتی مشابه است که آلمانی ها در دو انتخابات ایالتی مهم، به اتم نه گفتند. نظرتان نسبت به آنها چیست؟
٣۶۴۵۱ - تاریخ انتشار : ٨ فروردين ۱٣۹۰       

    از : امضا محفوظ (از فرانسه)

عنوان : کیفیت و کمیت و بقیه قضایا
اگر هزار نفر هم که شاید در میانشان حتی ده یا بیست یا سی نام شناخته شده و با وضعیت معلوم و مشخص سیاسی (مثبت یا منفی) را نتوانیم پیدا کنیم آن فراخوان را امضا کنند باز نیز در ماهیت آن فراخوان که پوشانیدن مسائل مبرم تر و عینی تر و ضروری تر است، و هیچ مرزبندی مشخصی با خواست های نئوکان ها و اسراییل (در ارتباط با موضوع) در آن نشده است تغییری ایجاد نمی کند.

این که خطر حمله نظامی با وجود این همه قرائن و شواهد و تهدید ها، و نیز حداقل دو مرتبه تکرار صریح ضرورت حمله به تأسیسات اتمی ایران، توسط نخست وزیر اسراییل در همین هفته، و اوضاع در حال خروج از کنترل در خاورمیانه، بیهوده است یا نه را هم خوانندگان آگاه خود می توانند تشخیص دهند.

طبعاً این فراخوان نمی تواند نقشی تعیین کننده بازی کند، و فقط باعث روشن شدن بعضی چیز های پنهان می شود... اما سکوت در برابر آن بنا به دلایل معلوم به نزد اهل خرد، جایز نیست، و راه را گشاده و «بدون مزاحم» نگاه داشتن برای رهروان است.
و من یک آدم «همیشه مزاحم» بودم و هستم و امیدوارم که بعداً هم اینچنین باشم.

راستی اگر فردا تأسیسات اتمی ایران بمباران شوند چه اتفاقی برای مردم ما خواهد افتاد؟ بد نیست همه ما لحظه ای به این فکر کنیم.
٣۶۴۱۰ - تاریخ انتشار : ۶ فروردين ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : به طنــــین مگســــــــی جمـــــله نمـــــایند قیــــــــام
کاش سایر نشریه هایی هم که این بیانیه ها را انتشار میدهند مانند اخبار روز تقریبا بدون سانسور کامنت ها را هم منتشر کنند.
۳۲ سال است که بتدریج صدای شکایت های ما بلندتر میشود که این گل را پدران و روشنفکران ما به سر ما گرفتند و گرنه اگر ما آنجا بودیم میدانستیم چه کنیم.
بیانیه این روشنفکران - که بعضی هم از انقلاب خمینی حمایت کردند - بخوبی نشان میدهد که ما هنوز همان ملتیم که به طنــــین مگســــــــی جمـــــله نمـــــایند قیــــــــام - به هـــــــوای نفســــــــــــی جملـــــــه نمایند قعــــود ( ملک الشعرا ). کاش این روشنفکران! کامنت جناب کاوه در یاد داشت سیاسی ( از لیبی تا بحرین، جهان بر سر دوراهی ) را بخوانند و در آینده نام خود را زیر هر اعلامیه ای نگذارند. مساله انرژی هسته ای قبل از آنکه مساله سیاسی باشد مساله اقتصاد یست و گر چه هیچگاه نباید گفت هیچگاه ولی تا آنجا که چشم کار میکند انرژی حاصله از آب و باد و مه و آفتاب کفاف ضروریات مایحتاجی جمیعت روز افزون دنیا را هم نخواهد داد چه رسد به اتومبیلهای شخصی و کامپیوتر های ۲۴ ساعته برای همه ، و بهمین زودی نباید در آنرا بروی خود تخته کنیم.
آمریکایی که چنین مخالف غنی سازی ایران است سال گذشته هفت راکتور اتمی را بدون قید و شرط جهت تولید انرژی صلح آمیز به هند داد که هند منابع هسته ای خود را صرف تولید سلاح های اتمی کند. و ما روشنفکر! پشت روشنفکر! جلو امامزاده جرجیس ساخته نشده - که هرگز هم ساخته نخواهد شد - سینه میزنیم که - این مباد آن باد -و چند سال دیگر فراموش میکنیم که چه گفتیم.
کامنت کاوه را بخوانید.
٣۶٣۹۴ - تاریخ انتشار : ۶ فروردين ۱٣۹۰       

    از : آزاده ا.

عنوان : به امضا محفوظ (از فرانسه)
من از امضا «آزاده ا. » استفاده می کنم و این گفته:
«در این جا ابراز تاسف کردند از این فراخوان یا به فکر آینده ایران وبشریت نیستند ویا مزدورهایی هستند که مامور هستند با هر حرکت مترقی برخورد کنند».مربوط به کسی است که با امضا «آزاده» نوشته است.و آن را من ننوشتم.
شما را با ۴۲ سال فعالیت «سیاسی» مزدور خطاب نکرده ام . نظر و نگاه شما را که سعی می کند مردم را از موضوع اصلی منحرف کند و به بیراهه نگرانی از حمله نظامی بکشاند سفسطه گرانه می دانم و قبول ندارم.به خصوص که کسی به نام الف باران نویسنده ای را اتهام جاسوسی هم زد( منظور جاسوس اسرائیل و آمریکا و از این خزعبلات).
دوم اینکه چند نفر بحث شفافیت پیرامون پروژه اتمی را تبدیل به موافقت و مخالفت به حمله نظامی کرده اند را باز سفسطه گرانه و موذیانه می بینم.
اینکه می گویید کسی به فراخوان نپیوست هم درست نیست و سفسطه گرانه است. شما از کجا می دانید. ایمیل ها را کنترل می کنید؟قرار نبود لشکر کشی اینترنتی صورت گیرد. مساله جدی تر از اینست که چند نفر بنویسند و چندین نفر هم بپیوندند و بعد تمام. یا حمله نظامی یا هیچ.(اگر اینطور است خوب شما خیالتان از حمله نظامی راحت شد. حالا بروید با خیال راحت ۴۲ سال دیگر هم فعالیت«سیاسی» کنید)
اتفاقا این شروعی است که روشنفکران و متخصصین ، هر چند دیر، به مهمترین پروژه مربوط به زندگی مردمشان بپردازند.در ایران نمی شود چرا که نویسنده را به اوین می کشانند. این جا لطفا این فضا سازی را نکنید.
٣۶٣۹۲ - تاریخ انتشار : ۶ فروردين ۱٣۹۰       

    از : امضا محفوظ (از فرانسه)

عنوان : هر پدیده ای را در متن پدیده های دیگر باید بررسی کرد
قبل از هر چیز باید بگویم که این نوشته آقای سهراب مبشری، چیزی است در حدود نوشته های پی در پی ایشان در محکوم کردن کسانی که به نقض ابتدایی ترین حقوق انسانی فلسطینی ها به وسیله اسراییل اعتراض می کنند.
حد اقل دو نوشته از ایشان در این مورد را در همین سایت اخبار روز می توانید بخوانید:
یکی، در اعتراض به توده های جنبش که سفر فردی را که به اعتبار حدود دو ماه نامزدی با یکی از شهدای جنبش، با نام و عکس های آن شهید به اسراییل رفته بود و با شیمون پرز عکس گرفته بود با هوشیاری بسیار، به شدت محکوم کرده بودند.

و یکی هم در اعتراض به جمع وسیعی از فرهیختگان و استادان و فعالان سرشناس و پر تجربه ایرانی که به حمله اسراییل به کشتی صلح در آب های بین المللی و قتل تعدادی از ساکنان آن به جرم تلاش برای شکستن تحریم مردم محروم غزه بر شوریده بودند.
آقای مبشری در آن نوشته، صریحاً به این موضوع اعتراض کرده بود که چرا وقتی صلح طلبان گفته اند که قصدشان تحمیل شکست (شکست سیاسی طبعاً بنا به ماهیت کارشان) به دولت اسراییل در امر تحریم مردم غزه است، امضا کنندگان آن بیانیه اعتراضی به این نکته توجه نکرده اند که اسراییل حق داشت که نگذارد چنین شکستی بر او تحمیل شود.

و حالا آقای سهراب مبشری در دفاع از فراخوان مورد انتقاد مقاله آقای احمد تقوایی، به میان آمده اند. آیا این کار فقط برای آن است که اسم ایشان در پای آن فراخوانی که خوشبختانه بی پاسخ ماند آمده است؟

خوانندگان گرامی خوب است در نظر داشته باشند که:
لازم نیست که در فراخوان آمده باشد که ما خواهان حمله نظامی به ایران هستیم. لازم هم نیست که امضا کنندگان و نویسنده این فراخوان الزاماً خواهان چنین چیزی باشند. هرچند که می بینیم جریانی به صورت نه چندان پنهان از این فراخوان حمایت می کند و نفر به پای فراخوان و همچنین مقاله هشدار دهنده آقای احمد تقوایی (و لابد حالا به پای نوشته آقای سهراب مبشری) می فرستد که تردیدی در تلاش های بی وقفه اش از سال ۲۰۰۳ تا همین حالا برای آماده سازی زمینه حمله به ایران وجود ندارد، و به شکل بسیار غیر منتظره ای در این روز ها به وسیله طرفداران سرسخت حمله نظامی به ایران، یکباره علَم شده است.

مهم، زمان خاص فراخوان است که مقارن است با همان فعل و انفعالاتی که نوشتم.
مهم، متن فراخوان است که تکرار همان حرف های نئوکان ها و اسراییل بدون کوچک ترین مرزبندی با آن ها و با سوء استفاده آن ها از ماجراجویی ملایان از قضیه انرژی اتمی است.
مهم، مطرح کردن این ماجرا در زمانی است که مسأله مردم ما جنبش است و نه آنچه نئوکان ها و اسراییل می خواهند.
مهم، منحرف کردن خط اصلی به نفع خط فرعی است.
مهم، روی میز آوردن چیزی است که اسراییل و نئوکان ها که برای مقابله با جنبش آزادی خواهانه و استقلال طلبانه مردم ایران بسیج شده اند دقیقاً روی میز آوردن همان را می خواهند. چون تنها بهانه ای که می توانند با آن، حمله به ایران را «توجیه» کنند همان است. ایران که لیبی نیست.
مهم این است که خطر اصلی در رابطه با انرژی اتمی ایران در حال حاضر نه زلزله، بلکه انهدام تأسیسات اتمی ایران به وسیله اسراییل به همراهی نئوکان ها و «باز» های هر دو حزب بزرگ آمریکاست و کشتار ده ها و صدها هزار نفر از مردم در یک ساعت، و آلوده کردن تمام منطقه برای سالیان و سالیان دراز. یعنی چیزی که بعضی از کسانی که نامشان را در پای فراخوان که خوشبختانه هیچ کس دیگر به آن نپیوست می بینیم آن را فراموش کرده اند.

شاید در روز های آینده از چند تن از دوستان خودم که امضایشان در پای آن فراخوان است بپرسم که آیا اصلاً روحشان هم از متن آن فراخوان و یا حتی انتشار آن خبر داشت یا نه.
در این ایام نوروز، تماس با آن ها کمی دشوار است. اسم نمی آورم، ولی دو سه تن از آن ها را می دانم که افکارشان تشابهی با متن این فراخوان ندارد.

یکی در پای مقاله آقای احمد تقوایی نوشته بود که:
«به نظر من مقاله آقای تقوایی و کمنت‌های موافقان آن فقط یک چیز را ثابت می‌کنند: جمهوری اسلامی موفق شده است که بخشی از اپوزیسیون را هم با سیاست اتمی خود همراه کند.».

و جالب تر از آن یکی دیگر است که با نام «آزاده» به طرز عجیبی، هم در پای آن مقاله، و هم در پای آن فراخوان، بسیار فعال است، و مرتباً هم منتقدین را مطابق فرهنگ شناخته شده جریانی شناخته شده، می خواهد به هر قیمتی مزدور رژیم معرفی کند. مستقیم و غیر مستقیم.
و حالا هم دیدم که در پای مقاله آقای تقوایی باز هم همین کار را کرده است و نوشته است کسانی که: «در این جا ابراز تاسف کردند از این فراخوان یا به فکر آینده ایران وبشریت نیستند ویا مزدورهایی هستند که مامور هستند با هر حرکت مترقی برخورد کنند».

بسیارخوب! همه این ها مرا به فکر فرو می برد. چون عادت کرده ام که فکر کنم، و چشم و گوشم را نبندم و نگویم هرچه به من آموخته اند یا می خواهند به من القا کنند درست است.
و چون به خوبی تجربه کرده ام که در سیاست باید بدبین بود، و بدبینی در این عرصه، عین واقع بینی است.
برای من که اینطور بوده است، و بار ها درستی این نظرم را تجربه کرده ام.

جنبش، و نیز چهره هایی همچون آقایان کروبی و موسوی هم، به ضرورت توجه به مسأله ماجراجویی های ملایان در قضیه انرژی اتمی هشدار ها داده اند. اما آن هشدار ها کجا و بعضی هشدار های دیگر کجا؟

باز هم تأکید می کنم که:
شاید در روز های آینده از چند تن از دوستان خودم که امضایشان در پای آن فراخوان است بپرسم که آیا اصلاً روحشان هم از متن آن فراخوان و یا حتی انتشار آن خبر دارد یا نه.
در این ایام نوروز، تماس با آن ها کمی دشوار است. اسم نمی آورم، ولی دو سه تن از آن ها می دانم که افکارشان تشابهی با متن این فراخوان ندارد.
٣۶٣۷٣ - تاریخ انتشار : ۶ فروردين ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست