سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نگاهی اجمالی به نوروز در گستره تاریخ و علم - خسرو باقرپور

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : peerooz

عنوان : عذرخواهی
سرکار خانم ترابی ،
از اینکه من ایرانی چوپان و گله دار کوه نشین و حتما قبلا وحشی آدم خوارو مظلوم نما که از تهاجم عرب و مغول و ترک به ناروا خشمگین م و سابقه زورگویی ها و جاه طلبی ها در پرونده من ثبت است جسارت کرده و به ساحت مقدس شما به اشتباه و نه به عمد توهین کرده ام عذر میخواهم.
شاید شما درست میفرمائید و در به پاشنه ای دیگر میچرخد و موج ناسیونالیسم و شوونیسم و نژاد پرستی فرو کش کرده و نشانه های آنرا در اروپا در بهبود حال پناهندگان شاهدیم و آخرین نمونه آنهم در لیبی و بحرین ودیگر نقاط خاورمیانه توسط افراد غیرناسیونالیست و غیر شوونیستی مانند خانمهای کلینتون و رایس و مرکل و علیاحضرت الیزابت دوم و دیلما روسف در حال انجام است. شما هم خیلی خوب کردید که چنین نوشتید و مستدعی است که بازهم ادامه دهید. به فرمایش شوونیست ناسیونالیست فارس بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندی. موفق باشید.
٣۷۱۷۶ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : هایده ترابی

عنوان : پوزش
اصلاح یک خطا: سرعت در کامنت نویسی باعث کم دقتی من شد. اینجا اشاره کردم به تاریخ جشن آغاز بهار و نوشتم "چهار پنج هزار سال پیش از میلاد"، "از میلاد" اضافی است. در واقع می خواستم رجوع دهم به تاریخ مکتوب سومریان. سپاس.
٣۶۹۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣۹۰       

    از : هایده ترابی

عنوان : نوروز و کورش
آقای پیروز شوخی می فرمائید یا جدی؟ کشف سبزه یعنی چه؟ آنچه من گفتم این بود که این نمادی بوده که اقوام کشاورز از چهار پنج هزار سال پیش از میلاد در آن نواحی برای جشن آغاز بهار بکار می گرفتند. آیا باید این را هم انکار کرد تا ایرانیانی مانند شما به "غرور ملی" شان برنخورد؟ جشن آغاز بهار که در ایران به نام نوروز شکلهای متفاوتی به خود گرفت، و در میان همه ی اقوامی که آن را پیشتر و پس از آن جشن می گرفتند، بنابر تحولات سیاسی و فرهنگی منطقه دگرگون گشت، خاص ایران نبوده و نیست. قبایل پارسی هم پیش از آنکه موفق به فتح سرزمینهای این اقوام (عیلام و بین النهرین) شوند، کوه نشین بودند و دارای اقتصاد چوپانی و گله داری. چرا باید دانستن و گفتن این فاکت تاریخی برای شما گران تمام شود؟
می گوئید که همه می زنند و می برند و رسم روزگار همین بوده و خواهد بود؟ خوب پس دیگر چرا مظلوم نمائی می کنید و از تهاجم حاکمان عرب، مغول و ترک خشمگین هستید؟ این تاریخ جاه طلبی ها و زورگوئی های مردانه ی است، دیگر چه جای شکایت است؟ اما من بر خلاف شما بر این باورم که همین تاریخ درسهای خوبی به انسانها داده و ثابت کرده که در نمی تواند بر این پاشنه بچرخد، اگر یک بار دیگر موج شوونیسم و نژادپرستی همه گیر شود و جهان به کام یک جنگ دیگر فرو رود، فاتحه ی من و شما هم خوانده شده و لابد کامنت نویسی هم تعطیل می شود.
در مورد ناسیونالیسم پارسی - ایرانی، جعلیات و تحریفات تاریخی، تاریخ پدرشاهی، تاریخ پدر-مردسالار، تاریخ کشتار و چپاولگری امپراتوری پارس، تاریخ کورش جنگجو و جنگخو (این ماکیاول باستانی) هم خیلی خوب کردم که نوشتم، باز هم ادامه خواهم داد زیرا ضرورت سیاسی - فرهنگی دارد.
٣۶٨۹۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : ابوموسی اشعری
پس از نوشتن کامنت اول به نوشته سرکار خانم ترابی در باره منشور " گلی " کورش بر خوردم و بی اختیار به یاد حکمیت علی و معاویه افتادم.
طبق روایت آموزگار کلاس ابتدایی من ، عمروعاص نماینده معاویه همه جا ابوموسی نماینده علی را به احترام جلو میانداخت و تعارف میکرد تا زمان به منبر رفتن شد . در آنجا عمروعاص ، ابوموسی را جلو انداخت که بر منبر با بیرون کردن انگشتر از انگشت خود علی را از خلافت خلع کند و سپس عمروعاص بر منبر با کردن انگشتر به انگشت خود معاویه را به خلافت منسوب نمود.
این حکایت راست یا دروغ قصه سرکار خانم ترابی ست. ایشان توجه نمیفرمایند که فرهنگ دنیا فرهنگ کشمکش و زد و خورد و بده و بگیر است . فرهنگ قدیمی ما میگوید حق گرفتنیست نه دادنی. اگر همه مردم دنیا منصف و شریف بودند احتیاجی به این همه دادگاه و دادگستری! و جنگ و موشک و بمب اتمی نبود. خانم عزیز ، همه مردم دنیا تا آنجا که بتوانند سعی در خوردن حق دیگران دارند و اگر ما جلو جلو حق خود را به آنها بدهیم چیزی برای ما باقی نمیماند که مذاکره بکنیم . انسان ظاهرا منصف و شریفی چون شما قبلا هم وجود داشته و نام او , محض آگاهی , ابوموسی اشعری بود .
٣۶۶۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : Give me a break
سرکار خانم ترابی،
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
من چیز زیادی در باره تاریخ شرق باستان نمیدانم جز آنچه اینجا و آنجا جسته و گریخته خوانده ام و آنچه را شما فرمودید قبول میکنم که کشاورزان بین النهرین اولین کسانی در خاور میانه بودند که سبزه را سمبل جشنهای خود کردند . فرض را هم بر آن میگذاریم که در دیگر نقاط دنیا مثلا درآمریکا بویژه آمریکای لاتین و چین و سایر نقاط دنیا در آن زمان نه تنها تمدن بلکه انسانی هم وجود نداشت که افتخار کشف سبزه را داشته باشد. فرض کنیم که پدران ماهم فاضل نبودند که از فضل آنها ما را حاصلی باشد. سبزه و کشاورزی را هر کس دیگری کشف کرده باشد و در این باغ وحشی که هر کس قدرتی مییابد به دیگران حمله میکند و بشر حقوقی نداشته و ندارد- و این امر به کرات در خاورمیانه هم اتفاق افتاده و میافتد - آیا این شادی و افتخار را هم از ما مضایقه میفرمائید که اقلا ما ملتی بودیم که این رسم فرخنده را بر گزیده و قرنهاست که آن را سمبل بزرگترین جشنها و فرهنگ ایرانی کرده ایم ؟ به قول آمریکائیها Give me a break .
٣۶۵۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۰       

    از : هایده ترابی

عنوان : نوروزی
آقای باقرپور عزیز
خیلی لطف دارید. اما از تعارف گذشته، از شما برای توجه تان به این کامنت سپاسگزارم و خوشحالم که در این نکته های تکمیلی (و تا حدی انتقادی) با هم تفاهم داریم. نوروزتان به کام باد، شاد باشید!
٣۶۱٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱٣٨۹       

    از : خسرو باقرپور

عنوان : به هایده خانم ترابی
هایده خانم ترابی درود بر شما.
شما را سالیان درازی است به خوشنامی و راست کرداری در رزم و اندیشه و خرد می شناسم. هر آن چه را نوشته اید همه درست می دانم و گمان می کنم روان نوشتار من هم در همان دایره چرخیده است. خاکم به دهان باد و قلمم شکسته باد اگر ذره ای چه در این نوشتار و چه در زندگانیم رو به برتری جویی زبانی و نژادی و تاریخی کرده باشم. اما شگفت زده می شوم اگر گرامیداشتن نوروز را و امید نهفته در آن را شما غیر از آن چه در نوشتار من رفته است تعبیر کرده باشید. پرچم نوروز پیروز از کاشغر تا حلب و فرا تر از این وسعت برافراشته است. برافراشته تر بادا. من نیز هم باور شمایم.
دستتان را می بوسم و نوروز را به شما و هر آن کسان که شما دوست می دارید مبارکباد می گویم.

با مهر و ماه
خسرو باقرپور
٣۶۱۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱٣٨۹       

    از : هایده ترابی

عنوان : به احترام ریشه ها
آقای خسرو باقرپور
بگذارید به احترام آئین و فرهنگی که متعلق به فرهیخته ترین اقوام کشاورز جهان باستان بود و ریشه در تاریخ مادرسالار آنان داشت، یک کامنت بنویسم:
منشأ و ریشۂ جشنهای نوروز و مهرگان به سنتهای مردمان کشاورز بین النهرین می‌رسد. این نکته را خیلی ساده می‌توانید در منابع تاریخی معتبر در زمینه ی تاریخ شرق باستان چک کنید که در واقع منابعی بین المللی هستند. این جشنها که در نزد آنها آکیتو (جو) نام داشت، به فصول کشت و برداشت محصول برمی گشت. مهرداد بهار هم به صراحت این مسئله را شرح داده است. نخستین روز بهار بر اساس اعتدال بهاری (همانطور که اشاره کردید) بوده که آشوریان و بابلیان هر کدام ، با ویژگیهای آئینی و سیاسی خودشان، بر اساس تقویم خود و با علمی که بر نجوم داشتند، بسیار دقیق آن را محاسبه می کردند و جشن می گرفتند. در بابل باستانی این جشن درست در روز دوازدهم پایان می گرفت. پیش از آن هم سومریان آن را با ویژگیهای تاریخی و سیاسی خودشان جشن می‌‌‌ گرفتند و به شکل دیگری مصریان باستانی هم. حتا اعراب پیش از اسلام هم از این جشن و آئین تأثیر گرفته بودند.
پارسیان بویژه پس از فتح بابل، بجز جذب ساختارهای سیاسی – اداری، بسیاری از سنتها و آئینهای این ناحیه را هم گرفتند و با گذشت زمان باورهای خود را نیز به آنها آمیختند. اگر چه دولت - شهرهای مستقل بین النهرین با فتح بابل برای همیشه استقلال خود را از دست دادند و مردمان و معابدشان سراسر باجگزار پارسیان شدند، اما دانش، فرهنگ، هنر، آئینها و اسطوره های آنها که پیشتر هم در جهان باستان گسترده گشته بود، در میان پارسیان عمیقا ریشه دواند و تا امروز در میان ما که میراث دار آن تاریخ هستیم، به گونه‌هائی زنده است. از تمدن بین النهرین در واقع تمدنهای شمال آفریقا، خاورمیانه، سواحل مدیترانه ای (یونان هم رویش)حسابی تغدیه کردند، طوریکه بدون بین النهرین، آن تمدنهای دیگر هرگز نمی توانستند در مسیر تاریخ بشکفند. چه شما دوست داشته باشید و چه دوست نداشته باشید، نخستین تمدنهای درخشان بین النهرین و خاورمیانه را اقوام آفرو-آسیائی و سامی بنیان گذاشتند. و قابل توجه شما اینکه همین امروز هم آشوریان در عراق و سوریه و ایران و در سراسر نقاطی که پراکنده شده اند، جشن نخستین روز بهاری شان را با همان نماد رویش (سبزه) که مهمترین نماد این آئین است و خاص اقوام کشاورز بین النهرین بوده، جشن می گیرند و از قضا آنها هم این جشن را نماد هویت ملی – سیاسی شان می دانند و با کردها هم جدل مکتوب دارند که نخیر این جشن را آنها از کردها تقلید نکرده اند، بلکه کردها و دیگر اقوام ایرانی از آنها گرفته اند.
اشاره کردید: "در دورانی که بنی امیه این غاصبان غارتگر سرزمین های دیگران، با بربریتی تام و تمام سعی در نابودی و تنزل فرهنگ دیگر اقوام، و رسوم و آداب دیرین آنان داشتند، این ایرانیان بودند که ممنوعیت برگزاری‌ نوروز را از جانب آنان به هیچ گرفتند. ایرانیان نوروز را با پول خریدند و آزادش کردند" کاش در کنار این، اشاره ای هم می‌کردید به باج و خراج و نیروی کار بردگی که معابد بین النهرین می‌بایست به حاکمان پارسی می‌دادند تا بتوانند سر پا بمانند. و کاش اشاره‌ای هم می‌کردید به فشار و چپاولی که بویژه بر معابد زن – خدایان بین‌النهرین رفت (در همان زمان کورش و کمبوجیه)، همان معابدی که زیر رهبری راهبگان اداره می‌شد و زمانی دولت – شهرهای مستقل بین النهرین را سامان می‌داد. و کاش اشاره‌ای هم می‌کردید که سرزمینهای اعراب نیز توسط پارسیان تصرف شد و آنها نیز می‌بایست به حاکمان پارسی در دورۂ هخامنشی و اشکانی و ساسانی باج و خراج می‌پرداختند؛ پس اعراب هم کم ظلم ندیدند از پارسیان. متأسفانه شرح شما دربارۂ نوروز از ایران و ایرانیان (در برابر اعراب) تصویری یکسویه و تطهیر شده بدست می‌دهد؛ چیزی که واقعیت تاریخی ندارد.
٣۶۱۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست