یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

انقلاب اسلامی ۲۲ بهمن - ماشااله سلیمی - منوچهر مقصودنیا

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : نامی شاکری

عنوان : یک یادآوری به حامد عزیز!
حامد احمدی عزیز می نویسد که نسل جوان ، انقلاب ۵۷ را قبول ندارد! این حرف شبیه این است که فردی بگوید مثلا زلزله سال ۸۲ بم را قبول ندارد! یا اپیدمی آنفولانزای خوکی سال ۸۷ را ! آخر این چه تحلیلی است ؟ انقلاب ، زلزله ، اپیدمی و... وقایع عینی هستند که به علل "مادی" معین درمی گیرند و ربطی به میل و قبول این و آن ندارند. حداکثر آنکه با روش های علمی از وقوعشان پیش گیری کرد یا در صورت وقوع ، تبعات منفی و مصائبشان را مدیریت کرد و به حداقل رساند ! در مورد انقلاب به حامد عزیز مطالعه " انقلاب " هانا آرنت و " دولت و انقلاب " لنین را پیشنهاد می کنم.
٣۵٣۰۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱٣٨۹       

    از : حامد احمدی

عنوان : اظهار نظرازایران
اقایان سلیمی و مقصود نیا وغیره با سلام
ایجاب چندسوال از طرفداران انقلاب دارم؟

۱-کدام انقلاب سراغ دارید که برای مردم ازادی و سعادت بیاورد؟ایا کشور هایی که در انها انقلاب نشده دمکراسی وجود ندارد؟

۲-کدام یک از مواد قانون اساسی مشروطیت گفته است که شاه باید سلطنت کند و نه حکومت؟این جمله مصدق برای کسب قدرت بیشترو رسیدن به هدف خود بود.

۳- به نظر شما اگردر قدرت بودید به حزب توده اجازه فعالیت میدادید؟ایا در شوروی سابق یا کوبای فعلی به دیگران اجازه فعالیت میدهند؟وایا اگر حزب توده قدرت داشت با شاه چگونه برخورد میکرد؟

۴-نسل جوان در ایران به هیچ وجه انقلاب شکوهمند ۵۷ را قبول ندارندو روزی به اقایان ثابت خواهد شد. موفق باشید
٣۵۱۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣٨۹       

    از : ک پ

عنوان : انقلاب شکست خورده...
باسلام به نویسندگان مقاله مخصوصاماشاله.بهتربود دوستان بجای بردن انقلاب در زیرشلاقهای بیرحمانه خود همانند آقای کشتگر شجاعامه به نقدتفکرات واندیشه هاوتاکتیکهای نیروهای چپ بخصوص سازمانی که خودشان منصوب آن بودند میپرداختند زیرا اگر انقلاب بهمن ۵۷ توسط نیروهای مرتجع مذهبی درپروسه زمانی بغرتج به نغع اهداف و منافع آنها تغییرماهیت داده شد بی تجربگی - عدم بلوغ سیاسی نیروهای فعال چپ (بخصوص اکثریت ومجاهدین ) درتشخیص بغرنجی های مبارزات سیاسی در زمان و مکان مشخص که خیل عظیم نیروی انقلابی جوان را یا دنباله رو سیاست های ارتجاعی رهبری انقلاب ویابه چپروی کور تبدیل کرد راه را برای تسخیر کامل انقلاب از طرف ارتجاع دینی هموار نمود. این پروسه نامبارک در درون خود نیروهای مذهبی حاکم نیز ادامه یافت ونتیجه آن همین دیکتاتوری نظامی- مذهبی شد .مردم آرزو وآمال مشخصی از انقلاب داشتند . مردم مسلمانی را در قالب مفهوم ثنتی و رایج مردمی آن در صداقت و امانت داری میدیدند.و با چنین نگرشی به افراد "مسلمان" اعتماد داشتند . افرادی مثل اقای گنجی که بعداز سالها به ارتجاعی بودن اصل ولابت فقیه پی برده است در سال اواسط سال ۵۸ با شعار " قانون اساسیده اولان ماده یوز اون ضید بشردی"( ماده ۱۱۰ موجود درقانون اساسی ضد یشر است) بمیدان امدند آن زمان که دوستان خودشان در حال چسباندن تراکت ( ای کاش من هم یک پاسدار بودم ...) به تیرهای برق بودند. انقلاب ۵۷ توماردیکتاتوری نظام پادشاهی را درهم پیچید ولی چرا به انحراف کشیده شد صداقت وعشق به آرمان آزادی خواهی میطلبد که گذشته رانقد وبه اجماع عملی برای آینده رسید که متاسفانه در دوستان خارج نشین چنین حرکتی مشاهده نیست ....
٣۵۱٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣٨۹       

    از : ‫رضا سالاری

عنوان : دسته گل تجزیه و تحلیل
آقایان شما دو نفری رویهم رفته با آنهمه تجزیه و تحلیلتان، سرآخر چه ترکیبی و جه دسته گلی نتیجه گرفتید؟ نه جانم، تاریخ را بی غرض و واقعی همچون محقق و مورخ بخوانید، خواهید دید که برخلاف گاندی و مندلا و جفرسون و مارکس و حتی لنین ، رهبر انقلاب ایران یک دروغ گوی شارلاتان مکار حیله گر ضد روشنفکر از آب درآمد!:

« انقلاب اسلامی ۲۲ بهمن مردم هم دزدیده شد؛ هم به بیراهه رفت؛ (چون رهبرش به مردمش پس از کسب قدرت برخلاف تعدات قبل از قیام دروغ گفت) پس هم شکست خورد و هم درنیمه راه متوقف گردید؛ دارای اهدافی فقط و تنها دمکراتیک نبود ولی دموکراسی هدف اصلی اش نبود (چون دغدغه اش در درجه اول رهایی از تنگنای نفس گیر دیکتاتوری ، بخصوص دیکتاتوری ضد نیروهای مخالف چپ بود)، و بهرحال بدلیل انحرافات تدریجی سرآخر بکلی ازدموکراسی منحرف شد؛ چون دروغ گفت و انقلاب را از نیروهای چپ و غیر اسلامی دزدید، جامعه را بسوی هیچگونه عدالتی بیشتر سوق نداد......»
٣۵۱٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣٨۹       

    از : ب آلف

عنوان : هر که نقش خویش بیند در آیینه
چون آقایان سلیمی و مقصود نیا در مقطع بپا خیزی مردم سراسر ایران نه هدفی داشتند و نه خواست هایی و همین طور الله بختکی به خیابان ها میامدند، این نقش خویش را که در آیینه میدیدند و میبینند را با اهانتی بی مانند به تمامی مردم ایران بخصوص آزاده انسان های زن و مرد گسترش میدهند. بگذارید چند نمونه از خواست ها و اهداف مردم آزاده کشورمان را برای آگاهی این آقایان یاد آوری کنم
* بعد از شاه نوبت آمریکاست. به زبانی بسیار ساده که مسلمن برای این آقایان هم قابل فهم هست، مردم آزاده ایران خواهان رفتن دیکتاتور دست نشانده، و برچیده شدن غارت و چپاول آمریکا در ایران و استقلال سیاسی-فرهنگی- اقتصادی کشورمان بودند. خواهان پایان حکومت کودتا و رفتن کودتاگر و دست آموزشان بودند
** برای رسیدن به خواست بالا میدانستند که کودتاگران و چپاولگران به ساده گی از این کشور نمیروند و بهمین جهت شعار "ایران را ویتنام میکنیم" و یا "ایران را سراسر سیاهکل میکنیم" روزانه از هر سو برمیخواست (البته این شعار ها مورد موافقت آقایان نویسنده نبوده و نیستو بهمین جهت شاید گوش هایشان را در این موارد میبستند)
*** برای اولین بار زنان آزاده کشورمان دوش به دوش مردان به خیابان ها و صحنه های مبارزه آمدند و با آمدن دیو ارتجاع و جهل و جنون (همان ضد امپریالیست این آقایان) شجاعانه به خیابان ها آمدند و از آزادی زنان دفاع کردند و علیه برقرای سیستم بادیه نشینی و بربریت بحرکت در آمدند (صد البته آقایان این تظاهرات را یا ندیدند و یا کار گروهک های ضد انقلاب و آمریکایی دانستند که علیه امام ضد امپریالیست به خیابان ها آمده اند)
*** شعار کارگر- دانشجو و یا کارگر - زحمتکش در همه جا برای کسانی که گوش شنوا و چشمی بینا داشتند به جشم میخورد. برقراری کمیته های کارگری در کارخانه ها و شوراهای دهقانی در روستا ها بخصوص در ترکمن صحرا و کردستان نشان اهداف و خواست های مردم و صد البته علیه خواست های رهبران جهل و جنون ارتجاع حاکم و هورا کشان آنها بود
**** برقراری شوراهای سربازان و درجه داران و افسران جز از خواست های نظامیان مردمی و نیروهای وظیفه بود که به چشم ارتجاع خوش نیامد و بازرگان دستور دادن پایان خدمت به تمامی نیروهای وظیقه داد تا به قولی که به آمریکا برای دست نخوردن ارتش داده بود جامعه عمل بپوشاند
***** راه صمد-راه ماست، صمد معلم ماست. "گارداش اولوغ کردستان-آذربایجان" و دهها خواست دیگر نشان از بلوغ فکری مردم و نیروهای پیشتازآنها داشت که نوع آموزش و پرورش و روابط بین خلق ها را نشان گرفته بود که مسلمن آقایان نویسنده مقاله آنها را خوش نداشت و ۳۲ سال هست که بر علیه بپاخیزی مردم سخن میگویند و عمل میکنند
اما یک سوال. اگر مردم خواست و اهدافی بخصوص اهداف بالنهد نداشتند پس چرا امام ضد امپریالیست تا زمانی که اربابان امپریالیستش اجازه گرفتن قدرت را به او نداده بودند، از آزادی تمامی نیروها و حتی مارکسیست ها میگفت، از آزادی زنان میگفت، و .... و بقول خود ملعونش "ریا" میکرد؟؟ و وقتی بقدرت رسید روزانه صدها آزاده زنان و مردان را به جوخه های اعدام میسپرد؟ اگر این مردم اهداف و خواست های مترقی نداشتند چه احتیاجی به این همه کشتار بود و میباید ۸ سال جنگ و خونریزی مطلق برقرار کرد تا حکومتش و منافع امپریالیست ها تامین شود؟؟

آقایان نویسنده هم شما میدانید و هم همه کسانی که شماها را خوب میشناسند، که حرف های شما از کجا نشات میگیرد و در پی القای چه منظوری مینویسد. باور کنید که مردم بر خلاف انتظار شما اینبار آگاهانه تر حرکت میکنند و میبیند که تنها ته مانده های این رژیم و نا آگاهان محص بدنبال "رهبران سبز" روان هستندچه رسد به دیگران
٣۵۱۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱٣٨۹       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : چه خواستیم و چه شد؟
بیان این جمله که « بدین ترتیب درحالی که تمام دنیا ازاین انقلاب با نام " انقلاب اسلامی بهمن " یاد می کنند..» مرا بیاد آن ضرب المثل ایرانی انداخت که مورچه ای در قوطی آب افتاد و فکر کرد که دنیا را آب برد. اگر خواستاری اساسی و مرکزی و حرکت ضد سلطنتی مردم از همه طبقات و اقشار جامعه ایران در انقلاب ۱۳۵۷ تبلور خودرا در «آزادی، استقلال، عدالت اجتماعی» پیدا نمود، ودر اثر عدم بینش و درک سیاسی و اجتماعی لازم همه «رهبران» و «داعیان» نمایندگان قشری، طبقاتی و قومی و… رزمی و جزمی، پیروزی مرحله ای از زحمات و مبارزات چند ده ساله (در خفا و علنی) مردم ایران را دو دستی به عقب مانده ترین قشر جامعه یعنی «روحانیون مبارز» و شریک دزدان پیشکش نمودند، امروزه شرکای جرم شرایط فعلی، بجهت «سلب» مسولیت ارتجاعی و نادرست خویش در قبال انقلاب ۵۷، بسیار راحت آنرا «انقلاب اسلامی بهمن» و یا «فتنه» و.. نام مینهند و بانگ « کی کی بود، من نبودم» را بر میآرند. عدم تحلیل درست و واقع بینانه از انقلاب ۵۷ و شعارهای مرکزی آن، تکرار «مورچه در قوطی آب» را تجلی مینماید.
کاشکی نویسندگان «آگاه» بیان میداشتند که مردم ایران چه شعارهای مرکزی را در سالهای ۵۷ ـ ۵۶ «انتخاب» میکردند، که دیکتاتور و دزد «سومی» آنرا با کمک «ندانم کاری» نیروهای باصطلاح روشنفکر عقیم شده ایران، از آن خود نمیکرد.
٣۵۰۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست