سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کدام نگاه به تاریخ جنبش فدایی راه گشای آینده چپ ایران است؟ - سهراب مبشری

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : علی علوی

عنوان : جریان چپ فریبی تمام نشدنی
با سلام
بنده نقدهایی را به کل جریان چپ دارم که سعی می کنم با گفته های آقای خلیق و شالگونی در برنامه پرگار آنها را مطرح کنم و امیدوارم روزی پاسخی در خور دریافت کنم:
۱.در جایی از مناظره آقای شالگونی اشاره به زحمتکشان می کنند و تمام اهداف و استراتژی های راه کارگر را به همسویی با منافع آنها نسبت می دهند. اما واقعا زحمتکشان یعنی چه؟اگر منظور کارگران و دهقانان است که فکر کنم در ایران افرادی مانند مرحوم ایروانی و مرحوم هژبر یزدانی(سرمایه دارانی که از دید چپ ها فاسدان روی زمین بودند و تمام اموالشان به واسطه انقلاب مصادره شد) خدمات بسیار بیشتری به آنها کردند تا جوانانی که یا اسلحه و تئوری های ابلهانه چپ می خواستند انقلاب پرولتری ایجاد کنند.
اگر منظور ایشان طیف کم سواد و محروم جامعه است به راستی این آقای هدفی جز بهره برداری از جهل این طبقه برای رسیدن به اهداف پلید خود کردند؟
انصافا محرومان از اصلاحات ارزی بیشتر منفعت بردند یا فعالیت مسلحانه؟
آیا زمانی که حزب توده با استفاده از توده ی مردم فراکسیونی در مجلس داشت طرح مشخصی برای محرومان داشت یا بیشتر در پی اعطای نفت شمال به برادر استالین بود؟
۲.در جایی دیگر آقای شالگونی به فقر تئوریک جریانهای چپ به واسطه اسبداد شاهنشاهی اشاره می کنند. من منکر اسبداد شاهنشاهی نیستم اما آیا طیف انقلابی حزب توده و مائویستهای کنفدراسیون هم که در غرب مشغول به اصطلاح تحصیل بودند در زیر یوغ استبداد بودند؟ یا ایراد اصلی از پلیدی و آدمکشی های تمامی جریانهای چپ غالب در جهان بود که هجویاتی مانند مارکسیسم-لنینیسم و مائویسم را به عنوان تئوری های علمی مطرح می کردند و بزرگترین فجایع بشر معاصر را خلق کردند؟
۳. در نهایت شنیدنی ترین بخش هجویات آقای خلیق بود که سوسیالیسم را عین دموکراسی تلقی کردند.
سوال من از آقای خلیق و همفکران چپش اینست که آیا بعد ار سی سال زندگی در جوامع آزاد می توانند دم از ضعف تئوریک بزنند؟
جواب نیز به ایشان اینست که اصولا دموکراسی از پشتوانه تئوریک مشخصی برخوردار نیست بلکه تنها یک راه حل مسالمت آمیز برای جابجایی نهادهای قدرت است. اگر می بینید آقایان چپ به اصطلاح مدرن نیز اینقدر در کرنای دموکراسی می کوبند، تکرار همان قصه هموار کردن رسیدن به قدرت از طریق طبقه محروم توسط چپ هاست.
آقایان تئوری ندان آنچه کشورهای آزاد امروزی را را شکل داده هسته سخت این حکومتهای دموکراتیک است که این هسته سخت مبتی بر لیبرالسم است یعنی حقوق اساسی افراد(حق مالکیت، حق حیات و...یا همان حقوق بشر).
اگر از این کشورها لیبرالیسم را حذف کنید دیگر آزادی وجود نخواهد داشت زیرا حقوق اساسی وجود نخواهد داشت.
حال آدمهای فرصت طلبی مثل برادر خلیق و همکیشان چپ رو اش می خواهند این هسته سخت را کنار بزنند و به جای آن سوسیالیسم را بنشانند تا بلکه باز هم شاهد مائو واستالین و پل پوتی دیگر باشیم.
مگر نه اینکه در همین جمهوری اسلامی برآمده از انقلاب سالی یک انتخابات برگزار می شود(که مسلما نمی توانید بگویید هیچ کدام آنها خواسته مردم نبوده) ولی دریغ از ذره ای آزادی
در یک کلام آقایان چشم خود را باز کنید اگر صادقید:
کشورهای آزاد امروزی اتفاقا به خاطر آن چیزهایی آزاد تلقی می شوند که هیچ گاه به رأی گذاشته نمی شوند(حقوق اساسی بشر برآمده نظریه لیبرالیسم) نه آن چیزهایی که به رأی گذاشته می شوند.
٣۵۵۴۵ - تاریخ انتشار : ۵ اسفند ۱٣٨۹       

    از : حق

عنوان : آینده را ول نکنیم و بچسبیم به گذشته. ملت ایران هم اکنون بدنبال چه باید کرد است تا این کابوس ۳۲ ساله پایان یابد و آزاد شود نه اینکه در گذشته چه شد و در آن غوطه ور شود. بداد ملت برسید.
آقای سهراب مبشری محترم،

چرا چپها نمی توانند بر سر اصولی توافق کنند و بعنوان یکی دو حزب قدرتمند خود را مطرح کنند؟ این اصول چه باید باشند؟ فروع چه باید باشند؟

دهها حزب و گروه ناتوان، پراکنده و آشفته چه زیانهایی به ایران و ایرانی تاکنون زده اند؟ آیا کسی تاکنون برآوردی از این موضوع بعمل آورده است؟

دستاوردهای چپها در این ۳۲ سال چه بوده اند که به نفع ایران و ملت ایران تمام شده باشند؟

آیا چپها فقط در ایرانی با خفقان سیاسی می توانند منسجم باشند و بر سر اصول توافق داشته باشند، مثل دوران شاه و به محض باز شدن فضای سیاسی از هم می پاشند، مثل ۳۲ سال اخیر در خارج از کشور؟

چپها ۳۲ سالست که بهترین فرصت را در خارج از ایران در کشورهای میزبان لیبرال دمکرات خود داشته اند تا بر سر اصول توافق کنند، منسجم و قدرتمند شوند تا در چنین روزهای حساسی بدرد ایران و ملت ایران بخورند. چرا اینچنین نشده است، عوامل بازدارنده چه بوده اند؟ آیا چپها جرئت می کنند که این کمبودهای درونی خود را هم بحساب شاه و شیخ بگذارند، سفسطه کنند، و از مسئولیت های خود و پاسخگویی بما بگریزند؟

با وضعیت فعلی ای که چپها دارند بنظر می رسد که فرخ نگهدار درست گفته است که تا ۱۰ سال دیگر هیچ تغییر و تحولی در سازمان فدائیان اکثریت رخ نخواهد داد. با وضعیتی که من حالا می بینم فکر می کنم که از اینهم بیشتر طول خواهد کشید. فقدان یکی دو نیروی متشکل و منسجم چپ در عرصه سیاسی ایران هم اکنون و در آینده فاجعه ای برای دمکراسی در ایران است. کی چپها می خواهند احساس مسئولیت کنند و بجنبند؟ اینهمه فاجعه در ایران کافی نیست که اینها را بجنباند؟

با تشکر

آینده را ول نکنیم و بچسبیم به گذشته. ملت ایران هم اکنون بدنبال چه باید کرد است تا این کابوس ۳۲ ساله پایان یابد و آزاد شود نه اینکه در گذشته چه شد و در آن غوطه ور شود. بداد ملت برسید.
٣۴۹۷۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣٨۹       

    از : مرضیه

عنوان : مطلبی صادقانه
مطلب بسیار خوب و صادقانه ای بود، به دور از مصلحت اندیشی های رایج در بین نیروهای سیاسی که می خواهند به قیمت قربانی کردن حقیقت هم که شده، تصویری کاملا مثبت از خود و گذشته شان نشان دهند.
٣۴۹۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۹       

    از : روزبه جهانی

عنوان : زنده باد فدایی
فرد منفور و چندش آور و بی سوادی به نام رزین آبادی در این گفتگو مثل فالانژهای اول انقلاب به حرف این و آن می پرید. در کل هم زمان کمی به شالگونی رسید.
با این همه بودن این گفتگو در بی بی سی بهتر است از نبود آن. ای کاش سازمان های چپ بیشتر مجال ادامه این گونه برنامه ها را فراهم آورند.
٣۴۹۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۹       

    از : بهروز

عنوان : بی بی سی
همین جا باید از رفیق شالگونی تشکر کرد که بحثش را با این نکته آغاز کرد که اکثریت نماینده جنبش فدایی نیست و اگر بی بی سی واقعا صادق بود باید از سایر گرایش های فدایی دعوت می کرد نه از اکثریت که از سنت فدایی فقط نامش را به عاریه گرفته است. البته نقش بی بی سی را نباید فراموش کرد. هم زمان با نزدیک شدن سالگرد حماسه سیاهکل این کانال شروع به پخش برنامه هایی درباره جنبش های چریکی البته به شکل مغلوط و مخلوط از جبنش های انقلابی تا سکت های ارتجاعی مذهبی کرده است تا نهایتا درباره نبرد سیاهکل و جنبش فدایی نیز چنین جمعبندی نماید.
٣۴٨۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۹       

    از : ایرانی

عنوان : مصاحبه خلیق و شالگونی با بی بی سی
مصاحبه آقای خلیق با بی بی سی را که در آن از قرار تاریخ ۴۰ ساله فدایی مورد نظر بود را نمی توان مثبت برای سازمان اکثریت ارزیابی کرد و حتی با وجود آقای شالگونی که مصرانه از مواضع "چپ" ایران دفاع می کرد باز آن را باید یک شبیخون از نوع بی بی سی ارزیابی کرد! در این مصاحبه فرد بیسوادی به نام زرین آبادی ماهیت نفرت انگیز خود را بارها به نمایش گذاشت و با سوالات پرت و پلا معلوم نکرد که اصلا کی هست و چرا در آنجا بود! معلوم نیست چرا آقای خلیق و شالگونی باید به وراجی های این فرد بیسواد پاسخ می دادند؟!
شخص دیگری که یک دانشجو معرفی شد باز متاسفانه معلوم نبود چرا او نیز در این مصاحبه شرکت داده شده بود! او نیز با سوالات پرت و پلا نشان داد که از تاریخ سیاسی ایران هیچ آگاهی ندارد و فقط برای جر و بحث بی مورد توسط بی بی سی اجیر شده بود. آیا واقعا باید بی بی سی هر کسی را که در خیابان پیدا می کند را در این مصاحبه شرکت می داد؟!!
٣۴٨٨۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۹       

    از : احمد صبوری

عنوان : تعریف مشخص چپ
جناب مبشری و کشتگر از اتحاد چپ می نویسند و جابجا از این ترم استفاده می کنند بدون آنکه مشخص کنند منظورشان چیست.آیا منظور افرادی است که یکبار در زندگیشان چپ کرده باشند در آن صورت قابل فهم است. اما اگر منظور طرفداران یک دیدگاه اقتصادی سیاسی است که در آن منافع کارگران و زحمتکشان در اولویت است و در آن دیدگاه همه چیز از اقتصاد تا فرهنگ و سیاست طبقاتی دیده می شود و ماتریالیسم دیالکتیک متدولوژی بررسی است آنگاه همه مخاطبان ایشان راست راست هستند و بنظر من نه اکثریت نه گروه به اصطلاح اتحاد فدائی در مواضع اقتصادی و جهانبینی فعلی چپ هستند شاید بتوان از آنان بنام چپ بورژوازی یاد کرد.
٣۴٨٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست