از : نیما کهن دل
عنوان : انسان زنده
در دنیا سه گونه انسان زندگی می کند. گروهی اقلیت که به کمک قدرت و ثروت از مردم سواری می گیرند و اسم خودشان را می گذارند دولت یا طبقه حاکم. این جماعت همان سرمایه داران زالو صفت هستند. جمعیت اکثریت مردم عادی هستند که وقتی به طغیان در می آیند نیل سرریز می شود. متاسفانه این جمعیت به دلیل نا آگاهی غالبن خاموش است. اقلیت انگشت شماری هم هستند که زندگی خود را وقف آگاهی این اکثریت می کنند و به قول شاملوی بزرگ مانند وارتان در زمستان گل می دهند و مژده می دهند که سرما شکست و رفت. آقای قراگوزلو از این اقلیت روشنگر است که با قلم خود نور آگاهی را به خانه ما می آورد. جز این که در اندوهش شریک باشیم چه می توانیم کرد؟
نیما - مرجان زنده رودی
٣۴۹۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨۹
|
از : منوچهر نظری
عنوان : تسلیت
از خوانندگان و دوستداران مقالات کتاب ها و آثار دکتر قراگوزلو خواستم. می خواستم ازین طریق به ایشان تسلیت عرض کنم و بگویم
به دنیائی که مردانش عصا از کور می دزدند(صائب )
ما قدر و ارزش این عزیز را خوب می دانیم و هر خدمتی که از دستمان ساخته باشد دریغ نخواهیم کرد.
٣۴۹۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۹
|
از : شهلا لام
عنوان : من و تو بر بالین فریدون
محمد عزیزم
نازنینم دوستان انتشاراتی گفتند سوگواری. دلم گرفت. می دانم که دل سپیدت هر گز رنگ تیره و سیاه نخواهد گرفت. غم تو اگر ماتم ما نیست پس چیست؟یادت هست روزی که قرار گذاشتیم و به بالین فریدون مشیری رفتیم. شاملوی تو تازه رفته بود. و تو سخت پریشان خاطر بودی. فریدون خبر مرگ شاملو رو که شنید گفت
یعنی شاملو هم رفت؟ و بعد ادامه داد
یاران عزیز آن طرف بیش ترند
همین چند ماه پیش که آمده بودی تا در سوگ ناصر ایجادی اشک بریزی .... یادت هست؟یادت هست که این شعر بهار را درگوش من زمزمه کردی
از ملک وجود حکم گزاران همه رفتند
رو بار سفر بند که یاران همه رفتند
تا گورستان هنرمندان بهشت زهرا کنارت نشستیم و دل داری مان دادی. یعنی ما باید جای ترا بگیریم و تورا دل داری دهیم. غم نبینی جانم.
٣۴٨٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨۹
|
از : ابراهیم زاده
عنوان : تسلیت برای آقای قراگوزلو
از خوانندگان مقالات آقای قراگوزلو هستم . به ایشان تسلیت میگویم .ایشان انسانی بزرگ در زمانه ای حقیر هستند .از مقالات مکان یابی دفن نئو لیبرالیسم هم استفاده زیادی میکنم . با تشکر و تسلیت مجدد .
٣۴٨۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣٨۹
|
از : بنفشه مهدی زاده
عنوان : جان و جهانت سرخوش باد
دکتر عزیر
واقعا شرمده شدم. کمی حالم مساعد نبود و پدر نیز ناخوشس احوال هستند. با این حال به اصرار پدر می خواستم بیاین به دیدنتان و با اشتیاق خودم. اگر نشد واسه اینه که واقعا نتونستم بابا رو تنها بذارم. بابا مدتیست بروستاتیت مبتلا شده و خب بعد از مرگ مامان من مرا قبشم و واقعا نمی تونه سفرکنه. کوروش امروز آمده بود و خبر نحس رو او آورد. دعا کردم خودش می مرد و تو غمگین نمی شدی.به مریم جوادی خبر دادم. گریست. می گفت چند بار زنگ زده و یه خانم عصبانی گفته شمارت واگذار شده. تو که شماره مارو داری بی معرفت چرا نمی پرسی. تو این مدت شیراز نیومدی؟عید می تونی بیایی. بابا هم خوشحال می شه. بابا داروخونه رو ول کرده. اگه بیای می ریم حافظیه. می برمت پیش همونی که با کنایه بهش می گی دکتر سعدی.لیموهای شیراز هوارو معطر می کنن تا به بوی تن تو حسادت کنن. اگه هوا گرم ششد قول می دم رخت خوابت رو مستانه توی مهتابی خانه بیتدازم. شمعدانی ها غبار گرفتن. نمی خوام بهت تسلیت بگم. به خودم گفتم.چرا میل هارو جواب نمی دی با معرفت؟مریم اگه بدونی چه جوری هق و هق گریه می گرد. اگه این نوشته رو می خونی تورو جون هر کی که دوست داری تماس بگیر. قول می دیم شمارتو به کسی ندیم.
غمت در نهانخانه دل نشیند
به نازی که لیلی به محمل نشیند
غمت بر دل و جان ما بنشیند و تنت بی نیاز طبیبان به منزل
دکتر حمید مهدی زاده- بنفشه مهدی زاده- مریم جوادی
٣۴٨۴۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣٨۹
|
از : گروه پروسه
عنوان : تسلیت به استاد ارجمندمان جناب دکتر محمد قراگوزلو
استاد ارجمند و عزیزمان جناب دکتر قراگوزلو بسیار متاثریم از این خبر ناگوار و امیدواریم ما را همچون دوستان و شاگردان خود در کنار خود و شریک غم خود بدانید.
برای شما آرزوی استواری در این زمانه ی بی رحم و ستم زده را داریم.
استواری و سلامت شما به ما هم نیرو و انرژی خواهد داد و این آرزوی قلبی ماست.
٣۴٨۴۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣٨۹
|
از : بهمن ستوده
عنوان : تو ماندنی هستی
محمد قراگوزلو
استادم
تو آن کوه بلندی که می مانی به مصداق این شعر حمید مصدق
کوه باید شد و ماند
تو آن رود خروشانی که می جوشی و می درخشی و می روی
رود باید شد و رفت
و ما دامنه هایمان را در زمین استوار تو می نشانیم برای : ماندن
و جریانمان را در جاری همیشه تو ساری می کنیم برای: باریدن
اینک غمت مباد
تا انسان و زتدگی هست تو نیز در میان ما هستی و عزیزانت در وجود ما تکثیر می شوند تا تو تنها نباشی.
دکتر بهمن ستوده - دکتر الناز صادق وزیری
٣۴٨۲۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣٨۹
|
از : مهری ش
عنوان : در غیاب تو
محمد عزیز
شادا ما که ترا دوست داریم و دوست تر می داشتیم در ضیافتی که به منظور تکاندن اندوه جانت ترتیب داده بودیم در کنارمان بودی. تو نیستی اما نبودنت حضور قاطع هستی و اعجاز رعایت حریم انسان است. به یادت ؛ به یاد خاطرات شیرینت ، شورعشق را دوره می کنیم و شاملو می خوانیم:
بیتوته ی کوتاهی ست جهان
......
.....
آه ! پیش از آن که در اشک غرقه شوم
چیزی بگو
هر چه باشد
در ضمن برادرم شهاب نیز آمده و می خواست تسلیت بگوید که گوشی ات خاموش بود. فدای تو و مهربانی هایت.
این سپاس نیز از سوی خود و مجله زنان به مدیران سایت اخبار روز.
٣۴٨۲٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣٨۹
|
از : سعیده الف
عنوان : برای تسلای خاطر محمد عزیزم
مرگ پایان کبوتر نیست
محمد من!
می دانم
و آنان که ترا می شناسند
و آنان که ترا می خوانند
می دانند
تو
که بارها
مردانه مرده ای
تابوت خویش را همه عمر بر دوش برده ای
پیرهن سوگوارت را در شب گیسوان آشفته ام گم می کنم
و سرخی قلبم را
به پایت می ریزم
و آرزو می کنم
پیروزی عشق از آن تو شود
عزیزم
بگذار به جای تو
تن و جان شیفته من به سوگ بنشیند
پرپر زند
تهران
گیشا
س.ا
٣۴٨۰۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣٨۹
|