سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بزن، وگرنه می زنندت موسوی! - محمدعلی اصفهانی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : محمد علی اصفهانی

عنوان : چند توضیح
تا لحظه یی که من این کامنت کوتاه را می نویسم، فقط شش کامنت در کنار این مقاله وجود دارد: کامنت های «گاندی»، شخصی تحت نام «حق جو»، دوستی بدون نام مشخص که «....» امضا کرده اند، «بیدار» (که کامنت ایشان، فقط یک اطلاع رسانی از نظر خود ایشان است و درست و نادرستش را من نمی دانم)، «رضا سالاری»، و شخصی تحت عنوان «باران».

از نظر من پاسخ دادن به فرد تحت نام «حق جو»، و به فرد تحت عنوان «باران»، وقت هدر کردن است. این گونه کامنت ها (صرف نظر از آبشخور احتمالی یا قطعی شان) جواب خود را هم همراه خود دارند و من این نوع کامنت ها را «جواب ـ سرخود» می دانم.
اما در رابطه با کامنت های خوانندگان گرامی، «گاندی»، «....»، و «رضا سالاری» لازم است توضیحات زیر را بدهم:
۱ ـ همانطور که در خود مقاله آمده است، من «زد» یا «زدن» را نه الزاماً به معنای زد و خورد فیزیکی و درگیری فیزیکی، بلکه به معنای داشتن موضع تهاجمی مناسب، به جای موضع تدافعی و یاحتی تسلیم گونه به کار برده ام.
با خواندن کمی دقیق تر کل مقاله، این موضوع را روشن تر می توان دید، ولی فقط به عنوان نمونه، به این قسمت از مقاله توجه کنید:
«معلوم است که آنارشیسم، راه به جایی نمی برد. و معلوم است که "آشوب کور"، یا برخاسته از آبشخور آنارشیسم است، و یا برخاسته از خشم خشک و خالی، و یا برخاسته از حرکت به درستی سازماندهی نشده و محکوم به شکست.
«در جنبش دانشجویی سال ۱۳۷۸ هم شاهد بودیم که ناگهان اوباش حکومتی، با سوء استفاده از خشم خشک و خالی بعضی از مردمان، و در غیاب یک سازماندهی مسئول، گله وار وارد جمعیت جاری در خیابان ها شدند و به آتش کشیدن و شکستن و ویران کردن پرداختند تا زمینه ی سرکوب را فراهم سازند.».
و نیز به این قسمت:
«"آشوب کور" راه به جایی نمی برد. یعنی راه به جایی می برد. اما جایی که ناکجاست. درست. "خشونت" نیز چیز خوبی نیست. این هم درست. اما "خشونت" که چیز خوبی نیست چیست؟ و آیا می توان با صدور حکم کلی "پرهیز از خشونت"، در زد و خورد (منظورم فقط زد و خورد فیزیکی نیست) فقط خورد و خورد و خورد؟
«خشونت را و مسالمت را، دوباره تعریف کنیم. از نو. نه آنگونه که در کتاب ها نوشته اند. کتاب ها ساکنند. با حروف سربی یا غیر سربی بی حرکتشان. نه آنگونه که با حروف سربی یا غیر سربی، در کتاب های ساکن نوشته اند. آنگونه اما که در برابر دیدگان خود می بینیم. با چرخِش در افق پیش ِ رو...».

کاملاً درست است این حرف دوست گرامی، «....» که بدون توجه به توازن قوا حرکت کردن و دچار چپ روی کودکانه شدن، می تواند عواقب وخیمی به بار آورد.
من خودم هم به این مورد و موارد مربوط به این مورد، در چند مقاله، از جمله مقالات «خشونت و مسالمت را از نو تعریف کنیم» پرداخته ام.
با سپاس
٣۲۷۰٣ - تاریخ انتشار : ٣ آذر ۱٣٨۹       

    از : بهرام دانا

عنوان : دنیای غریبی است
شخصی مطلبی مینویسد و نظرش را میگذارد در سایتی و آن سایت هم اجازه میدهد مردم نظرشان را در این مورد بخصوص بدهند ولی در عمل محل نظر ها یبدیل میشود به تبلیغات حامیان رژیم و یا یبلیغات برای خود و اطرفیان خود و صد البته نه نثد نظر نویسنده. برای نمونه نگاه کنید به نظرات "گاندی" با علامت تعجب (!) یعنی که خود "کاندی" هم به گاندی را برای دکان خود و همفکرش باز کرده
"گاندی" میگوید : "به دلایل مختلف و کاملا علمی (جامعه شناسی)" خشونت (در واقع دفاع از خود) امر بدی هست چرا که مردم باید گوسفندوار باشند و دولت ذبحشان بکند (نظریه استاد علمداری-حامی رژیم). البته این گاندی! نمیگوید که این علم جامعه شناسی طبقه حاکم سرکوبگرهست نه جامعه شناسی طبقه سرکوب شده (میگویید نه از استاد جامعه شناسی طبقه سرکوبگر-علمداری بپرسید تا توجیه تان کند تا بار دیگر خود را مضحکه عام و خاص نکنید)
جناب رصا سالاری هم برای نشان دادن اوج درستی مبارزه "مسالمت آمیز" (مبارزه ای که رژیم برایش بیلیون ها دلار خرج میکند و دلش غش و ضعف میکند) از امامش خمینی نثل قول میاورد.
این "مخالفان!!!!" رژیم از خود رژیمیان هم برای بقا رژیم سینه چاک ترند.
٣۲۷۰۲ - تاریخ انتشار : ٣ آذر ۱٣٨۹       

    از : شباهنگ باران

عنوان : موسوی خواستار حفظ نظام است
موسوی زیر نظر رفسنجانی است و رفسنجانی قدرت بیشتر را می خواهد با حفظ جمهوری اسلامی. تضادها در جناحهای حکومتی همیشه وجود داشته و اپوریسیون خارج از حکومت نباید زیاد به آن امید وار باشد. روزی که بنی صدر با بهشتی مسئله پیدا کرد سازمان مجاهدین خلق ایران با تمام توان به حمایت از او برخاست و او را از خمینی و جمهوری اسلامی جدا کرد. امروز شرایط بسیار متفاوت می باشد و یاران موسوی عبارتند از حجاریان بنیان گذار وزارت اطلاعات و موسوی تبریزی دادستان خونریز خمینی و دهها نفر از شکنجه گران و مقامات سابق حکومتی که همه راه خمینی را می خواهند ادامه بدهند و نمی خواهند با اپوزیسیون خارج از نظام کاری داشته باشند. ممکن است عده ای از روی دلسوزی و یا پیسی عشقی یک طرفه به موسوی و جناح مغلوب داشته باشند ولی آنها راه خود را می روند. راه رسیدن به تغییر مثبت و دمکراتیک از نقد گذشته و عبور از خمینی می گذرد و الا دعوا بر سر قدرت و غارت و شهرت باقی خواهد ماند و نیروهای مترقی و دمکراتیک نباید به آن دلخوش باشند وقتی جناح مغلوب گذشته را نقد نماید و از خمینی و افکارش عبور نماید طبیعتا به رو در روئی و تقابل خواهد رسید برای تغییرات دمکراتیک و نه جنگ قدرت در چارچوبه باندها. الان موسوی و کروبی فرسنگها با آن بلحاظ فکری و اعتقادی فاصله دارند و نمی توانند حتی قتل عام سال شصت و هفت را محکوم نمایند. موسوی اگر رئیس جمهور می شد فرقی نمی کرد و در جهت استحکام رژیم اسلامی آخوندی می کوشید بسان شیخ خاتمی که دو دوره رئیس جمهور حکومت بود و افتخارش این بود که توانسته اپوزیسیون اصلی و محوری حکومت را در لیست سیاه قرار بدهد و با آمریکا و غرب کنار بیاید و چهره نظام را بهتر جلو دهد و آرایش سازد. دیدیم که باندهای مشارکت وقتی نام مجاهدین خلق از لیست سیاه اروپا بیرون آمد عزاداری بپا کردند و بر سر و صورت کوبیدند و کتبا آنرا محکوم نمودند. الان موسوی و اصلاح طلبان حکومتی جرات نمی کنند احکام ۸ اعدامی متهم به محاربه مانند علی صارمی و فرح واضحان را به چالش بکشند یا در باره حقوق انسانی ساکنان کمپ اشرف حرفی بزنند. کسانی می توانند با ولی فقیه و سپاه و وزارت اطلاعات درگیر شوند که آلوده به نظام نباشند و از مرگ نهراسند مانند همین ۸ نفری که به اعدام محکوم شده اند. رفسنجانی منتظر انتخابات بعدی حکومت است تا بتواند با مهره های دیگر وارد بازی دیگری با خامنه ای شود و قدرت بیشتری کسب نماید. موسوی و کروبی زیر مجموعه ای از باند اکبر رفسنجانی هستند که در جنگ جناحها بکار برده می شوند. در عراق هم مالکی و حکیم و صدر همه از وابستگان جمهوری اسلامی هستند که در جنگ قدرت هستند و ۸ ماهی است که می خواهند نخست وزیر معین نمایند. بلاخره اراده برتر ولایت فقیه مالکی را تحمیل نمود با اینکه حکیم و صدر مالکی را نمی خواستند. تضاد با ندهای پیرو خامنه ای آنقدر زیاد نبود که با سنی ها ائتلاف دیگری تشکیل بدهند. تضادهای موسوی و کروبی هم تا حدی نیست که خواستار نفی حکومت گردند و منتظر فرصت مناسبی هستند برای گرفتن سهم بیشتر از خامنه ای. مخالفان جدی فاشیسم دینی باید آلت دست باندهای حکومت نشوند و مستقل عمل نمایند. مسلما باید باند کودتا و ولایت فقیه را افشا و زیر ضرب برد. تضادها در درون حکومت باعث فروپاشی و ریزش بیشتر شده و بسود مردم بپا خاسته ایران می باشد. زمان شاه هم مخالفان بخاطر مخالفت با شاه و امپریالسم رفتند زیر قبای خمینی که نتیجه اش را هم همه دیدند. از موسوی نباید انتظار زیاد داشت و از طرفی تضعیف او بسود خامنه ای و احمدی نژاد می باشد. باید روی اپوزیسیون مستقل و خارج از حکومت تاکید نمود و الا در جناحهای حکومتی حل می شوی. تجربه اکثریت و حزب توده در دفاع از خط امام را باید دوباره مرور نمود و آموزش مجدد گرفت.
٣۲۶۹٣ - تاریخ انتشار : ٣ آذر ۱٣٨۹       

    از : رضا سالاری

عنوان : تاکتیک زدن هیچوقت از طرف اکثریت و یا جمهور مردم بیرون نمیآید
‫جناب اصفهانی محترم: مقصود از زدن چیست؟ بدست آوردن یک پیروزی احساسی زودگذر؟ ‫راستش این نوشته مرا در بهت و تعجب وحشتناکی فرو برد؟

حتی خمینی بنیان گذار استبداد ولایی ناجمهوری، ابتدا برای سرنگونی حکومت پهلوی دوم از حربه زدن استفاده نکرد! راهپیمائیهای مسالمت آمیز انبوه مردم موثرترین انعکاس اعتراض های مردم به شاه شد! البته خمینی بعد که بقدرت رسید زدن را شروع کرد و در نتیجه خود از دین خود و رژیم و ایدئولوژی ارتجاعی اش، که دیگر کاملاً عریان و رسوا شده بود، تقدس زدایی کرد و در نتیجه هیچوقت به هدف اصلی خود، یعنی برپایی یک نظام اسلامی پابرجا و استوار و بادوام و مشروع و مقبول مردم، نرسید و هیچوقت نخواهند رسید!

بعلاوه! در کجای دنیا زدن ها جواب مثبت داده که اینجا و اینبار بدهد. رضا شاه با تاکتیک زور و زدن و تحقیر مردم هم تیشه به ریشه خود و پسرش زد و هم کمک به حرص باز نگری و بازسازی فقه و اسلام کهنه و پوسیده سنتی شد. بلشویکهای تحت رهبری لنین با همان زدن های حزبی به همقطاران و مخالفان چپ و راست خود، همان روز اول دموکراسی را در پای درک کمونیسم یک بعدی خود ذبح و چال کردند! همین اتفاق در واقعه کمون پاریس در زمان مارکس اتفاق افتاد! زدن های آمریکائیها و طالبانها و القاعده را در عراق و افغانستان ببینید چگونه هردو کشور را به ویرانی کشانده! هنوز مردم ما از زدن های چریکهای مسلمان و چپ در رژیم گذشته و مجاهدین در اوایل رژیم فعلی گیج و مبهوت و حیران است و پیامد های کارهای آنها را نمیتوانند یا بپذیرند و یا با کارهای تکروی و غیر منسجم انها بعد از سی سال همدلی و تفاهم کنند!

گاندی با نزدن پیروز شد و هند امروز بعد از نیم قرن ثمره اش را میبیند و به او افتخار میکند. آتاتورک برخلاف رضا شاه با نزدن ترکیه را ساخت و تمام مردمش از چپ و راست به او افتخار میکنند! همان دفاع و مقاومت محض و نزدن سالوادر آلنده در نیم قرن قبل سبب خلاصی شیلی از استبداد پینوشه و نظامی ها شد! پاکستان الگو و قهرمان زدن منطقه ماست. اگر گاندی هم مشی پاکستانیها را دنبال میکرد و بفکر زدن میافتاد، امروز حال و روز هند هم همانند همسایه اش پاکستان میبود، کشوری که فقط چاره هر درد و مشکلی را در زدن میبیند!

چون تاکتیک زدن هیچوقت از طرف اکثریت و یا جمهور مردم بیرون نمیآید − پس غیرقابل کنترل است − پس محکوم به شکست!

برای اسقرار دموکراسی، حکومتی سکولار و مردمی، تحت قوانین جهانی منشور حقوق بشر، باید صبور، صلحجو، سیاسی، تشکلی، آموزش پذیر، اموزش دهنده و سرمشق و مدل اثرگذار بود تا کم کم مردمان آماده و بالقوه دیگر از حالت بی تفاوتی و انفعال بیرون آیند و جبهه مخالفان و معترضان فعال و اثرگذار را قوی تر سازند. شاید زمان لازمش بعمر ما قطع ندهد، زمان این بسیج و انسجام مهم را ما نباید با اظهار روش های ساده اندیشانه زدن و کتک کاری و خشونت و قهر و تحریم و غیره مخدوش و خراب کنیم! پیروز باشید!

٣۲۶۹۰ - تاریخ انتشار : ٣ آذر ۱٣٨۹       

    از : بید ار

عنوان : اهریمن پاستور و نه جماران
محل رسمی زندگی خامنه ای پاستور است و نه جماران. البته چندین هکتار زمین با ویلاهای آنچنانی نیز بطور غیر رسمی در شمال تهران در تصاحب وی می باشد که هیچ کدام در جماران نیستند.
٣۲۶٨۶ - تاریخ انتشار : ٣ آذر ۱٣٨۹       

    از : ....

عنوان : توازن قوا
انتخاب تاکتیکهای مناسب باید بسیار سنجیده و با دقت در توازن قوا انجام شود. مردم باید آمادگی ادامه مبارزه در اشکال رادیکالتر داشته باشند. مبارزه بدون مشارکت وسیع مردمی به شکست سنگین منتهی خواهد شد.
٣۲۶٨۵ - تاریخ انتشار : ٣ آذر ۱٣٨۹       

    از : بهرام حق جو

عنوان : اوهام
آدم باید خیلی در اوهام و بیگانه، هم با ماهیت کسانی مثل میرحسین موسوی خمینیست باشد و هم از جنگ و اهداف بزرگتر «اهریمن جماران» که شناخته شدن به عنوان قدرت منظقه ای و در قلب «خاورمیانه اسلامی» قرار گرفتن است غافل باشد که چنین توصیه های به موسوی بکند و چنین انتظاری-زدن- یغتی رویارویی خصمانه و جنگی با اهریمن جماران را از موسوی داشته باشد که نتیجه اش برای موسوی از پیش روشن است. تا سپاه پاسداران هست، هیچ تغییر دموکراتیکی در ایران امکان پذیر نیست مخصوصا اگر پرچمداران و مدعیان تغییر خمینستها باشند. آنها هرگز با سپاه رویا رو نخواهند شد. در آینده یی دور تر و به شکلی که دقیقا نمی توان گفت چگونه و کی اتفاق خواهد افتاد، این رژیم با خیزش عمومی مردم سازمان یافته در تشکلهایی که خودشان برپا کرده اند، این رژیم با سپاهش جارو خواهند کرد. «جنبش سبز» در ۲۲ بهمن سال قبل مرد.
٣۲۶٨۲ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣٨۹       

    از : گاندی!

عنوان : زدن یا خوردن
دوست عزیز ، به دلایل مختلف و کاملا علمی ( جامعه شناسی ) زدن یا همان استفاده از خشونت توسط مردم مردود است. ... خشونت مردم فقط و فقط به خشونت بیشتر رژیم و بهانه ی کشتار وسیع تر وسرکوب بیشتر مردم می انجامد،... و... همچنان که دیدیم در عاشورای سال گذشته تمایل به خشونت باعث سرکوبی شدیدتر شد و میتوان گفت اگر به اندازه ی کافی مقاومت مدنی میبود نتایج بهتر و هزینه ی کمتری داده میشد ....
لطفا نگاه کنید به نظرات اساتیدی چون دکتر علمداری و...
٣۲۶٨۰ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست