سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آیا ما، "قیم زحمتکشان" هستیم؟ - خسرو صدری

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : جواد مفرد کهلان

عنوان : ول مان کن یاور جان
خسرو خاور و شاکر خدابندگان حرفهایی زدند که از مقوله برخورد احساسی ما نیست.
٣۲۱٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱٣٨۹       

    از : یاور

عنوان : شما قیم هیچکس نیستید
آقای صدری عزیز شما در نوشته کوتاه خود به خوبی نشان داده اید که هرگز به "زحمتکشان" اعتقادی نداشته و ندارید زیرا دیگر اکنون باید می دانستید که مشگل آنها داشتن "قیم" نیست بلکه آنها بدنبال چاره و راه نجات از استثمار و برده گی می باشند و مطمنا زمانی دوستان حزبی شما به شما یادآوری کرده بودند که چاره زحمتکشان " تشکل و اتحاد" می باشد و "قیم" شدن بخشی از فرهنگ سیاسی حتی "حزب توده " نبود!
اما نوشته اید که:
"یادم می آید که مجموعه آثار لنین را مثل قرآن حفظ و"آیات"ش را علیه یکدیگر استفاده می کردیم."

آقای عزیز این گنده گویی ذره ای از صداقت را در خود ندارد. آخر مگر آثار لنین را رفقای حزبی شما "آیات" می دانستند که شما آنها را علیه یکدیگر استفاده می کردید و دیگر اینکه شما به نظر می رسد که هرگز اعتقادی به وجود طبقه "کارگر" و زحمتکشان مزدگیر نداشته اید که اکنون از گذشته اینچنین یاد می کنید!
آقای عزیز حتما دوستان حزبی شما در آن زمان باید به شما یادآوری کرده باشند که وظیفه انقلابیون تشکل و روشنگری و آگاهی بخشیدن به توده های زحمتکش می بود و نه قیم شدن اما شاید گرفتار شدن در "خط ضد امپریالیستی امام خمینی" این توهم را در شما و رفقای حزبی بوجود آورد که حامی و سازمان دهندگان زحمکتشان همان "قیم" نیز می باشند چرا که "امام خمینی" خواهان "ولایت فقیه" بود که او و ملاهای مرتجع را نیز قیم "زحمتکشان" می کرد! بهرحال شما به نظر می رسد که از سالهای فعالیت "حزبی" خود هیچ نیاموخته اید که این گونه سوالات هنوز در ذهن شما وجود دارد!
٣۲۰٨۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱٣٨۹       

    از : خسرو صدری

عنوان : به نامی شاکری
شاکری عزیز! آن پزشک و دیگر روشنفکران طبقه متوسط ، اگر به جای اسباب کشی به خانه کارگر، در همان جا که هستند ، تشکیلات خود را داشته باشند،آن وقت "جنبش سبز" طبقه متوسط به این آسانی از خرمن آتش ج.ا به شاخ گاو آمریکا پناهنده نمی شود. درد مشترک ، به گفته درست شما، گرد آمدن در تشکیلات مشترک را توجیه نمی کند. در گذشته ولی جبهه جهانی مشترک ، گرد آمدن زیر چترواحد را توجیه می کرد. از آن گذشته ، سی سال پس از انقلاب ، کارگران هنوز در مقابل ما، انگشت مبارک از بینی به در نیاورده اند.

تصحیح: جمله داخل پرانتز در متن جا افتاده است :
چنین شیوه "مبارزه"ای (نقل قول آوردن از مارکس و لنین و...)،در سطح رهبران گروه های چپ نیز مرسوم بود وبخش زیادی ازمطالب نشریات آن ها را به خود اختصاص می داد.
٣۲۰۵۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣٨۹       

    از : نامی شاکری

عنوان : "من با این دست ها کسب روزی می کنم"
در آن "سال های پیاده روهای دانشگاه تهران" مرد میانسال و خوش قد و قامت چپگرایی بود که به هنگام بحث با مخاطبین عموما ضدچپ، متناوبا دست هایش را پیش می آورد به نشانه اینکه زحمتکش است با این تکیه کلام که "... من با این دست ها کسب روزی می کنم..." آنها که نزدیکتر به او بودند نمی دانم در آن دست ها چه می دیدند و چه حسی می یافتند که آن حس را به تمام مخاطبان مخالف هم انتقال می دادند. تو گویی باور به کارگر بودنش، حرفهایش را تحمل پذیرتر می کرد... چند سالی بعد در جریان یکی از کارآموزی هایم در بیمارستان امام خمینی تهران آن مرد چپ را در اتاق عمل و در لباس یک جراح دیدم! راست گفته بود که با دست هایش کسب روزی می کرد اما کارگر نبود و آن دست ها از فرط شستشو با دترجنت های پیش از عمل جراحی، آن نمای اعتمادبرانگیز را یافته بود... اما برای ما که از کارگران نبودیم چه؟ ما که سالهاست با این "منطق عامیانه" به سکوت و کناره گیری دعوت می شویم.
"مصائب" نظام سرمایه داری فقط طبقه ی کارگر را درگیر نمی کند. چرا که با توسعه مصداق طبقه کارگر در طول تاریخ، اقشار و گروه های بیشتری، درگیر "تضاد" با سرمایه شده اند. برخورداری از سطح رفاه بیشتر و حتی پولداری نسبی برخی اقشار در این میان، موجب حذف "مصائب" ناشی از مناسبات تولید سرمایه داری نمی شود و حتی با ژرف تر شدن شکاف طبقاتی، این "برخی از اقشار" با طبقه کارگر مشترک المنافع تر می شوند تا با طبقه سرمایه دار. بنابر این حضور آنها برای رهایی از مصائب نظام سرمایه داری از موضع "قیم" طبقه کارگر نیست. از موضع خودشان است. برای رهایی خودشان هم!
بسیاری از روشنفکران از هر طبقه و قشری با کمونیسم به عنوان مبانی نظری رهایی از آن مصائب مواجه می شوند و مقبولش می یابند. حتی اگر سرمایه دار باشند! مفهوم مبارزه طبقاتی به عنوان یک فرایند عینی، مستقل از این "مقبولیت" ادامه می یابد. این روشنفکران چپ، آتش آن مبارزه بر علیه مصائب نظام سرمایه داری را نمی افروزند. حداکثر آنکه بر آن آتش افروخته، فوتی می کنند! طبقه کارگر برای فائق آمدن بر آن مصائب از این فوت ها بی نیاز نیست!
آن "کارگر انگشت در بینی" فقط با رفقای کمونیست ما چنین برخوردی نمی کند. او وقتی با ریه مسلول یا کبد سیروزی در بیمارستان، از دکترش، به ترک سیگار دعوت می شود، چنین برخوردی را دارد. با این متلک و استهزاء که اگر بد است چرا خودت آن پیپ را می کشی؟! بیمناک چنین برخوردهایی نباید بود. با صبر و حوصله، آن "کارگر انگشت در بینی"، راهکار رهایی از نکبتی را که مبتلا به آن است خواهد شناخت و به آن تن خواهد داد. اعم از مبارزه تشکیلاتی بر اساس آموزه های کمونیسم، تزریق آنتی بیوتیک های قوی، رنج و مرارت شیمی درمانی و...
نامی شاکری ۱۰/آبان /۸۹ تهران
٣۲۰۵٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣٨۹       

    از : nashenas garibe

عنوان : عجب!
ما که نفهمیدیم بالاخره آقای صدری چه میخواهد بگوید.اگر شما فهمیدید لطفا به ما کمک کنید.
٣۲۰۴٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست