سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

برزخ استالینیسم یا دوزخ نئولیبرالیسم - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : فرهاد زانیچ خواه

عنوان : بازهم رویزیونیسم ؟
سلام به دوستان نادیده کیوان و ریحانه.

نه خیر، من اصلا با اساس اتحاد جماهیر شوروی و نظرات ولادیمیر ایلیچ لنین کار دارم از جمله « امپریالیسم آخرین مرحله ی سرمایه داری » و نمی خواهم موضوع را با «استثناء» وقایع دوران استالین خلاصه کنم.

اخیرا کتاب رمانتیسم انقلابی ـ مصطفی شعاعیان را خواندم که محققی بنام انوش صالحی نوشته و نشر باران منتشر کرده ست. مصطفی شعاعیان لنین را مورد شدید ترین انتقادات قرار میدهد که چرا به میرزا کوچک خان کمک نکرد و کتابی هم در دهه ۴۰ در این باره نوشت و با استاد فخرائی نویسنده ی سدار جنگل هم در این زمینه بحث و فحص کرد.

مصطفی شعاعیان بعدا با رهبران سازمان چریکهای فدائی خلق نیز در باره ی لنین و انقلاب و صدور انقلاب و کوتاه آمدن او در برابر امپریالیسم اختلاف نطر داشت.

این بحث ها در سطح علنی هنوز کار نشده و در داخل ایران بیم آن میرود که نشود در باره ی این «آموزشها» و «بدآموزیها» کار کرد

شعاعیان هم شوروی را رویزیونیسم می دانست و می گفت لنین «راست » بوده
تکلیف استالین و بعدی ها برای او روشن بود و علاقه داشت که در ایران بیشتر علیه
شوروی مبارزه شود و از مجاهدین و فدائی ها شاکی بود (نوشته های شعاعیان امروز در دست ست) بهمین دلیل میخواست تاسیسات ذوب آهن را نابود کند!

ولی رویزیونیسم قراگوزلو با شعاعیان یکی نیست و مائوئیست ها و سه جهانی ها هم تعریف دیگری از رویزیونیسم داشتند.


امیدوارم سئوال من مشخص تر شده باشد
٣۱۰۹٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣٨۹       

    از : کیوان سرمدی

عنوان : سقوط برلین
من فکر می کنم پیروزی نهائی سرمایه داری بازار آزاد بر سرمایه داری دولتی یا همان کمونیسم اردوگاهی با سقوط دیوار برلین تکمیل شده است اما رویزیونیسسم که شکل چپ نمای سوسیالیسم مارکسی ست با طهور بروکراسی و .. در شوروی استالین زده شکل گرفته و آغاز شده است . به یک صورت واقعی من با نظر خانم ریحانه موافقم و در کل تناقضی در اصل و متن مقاله نمی بینم. مگر آن که دوست عزیز فرهاد دوران شکوفائی صنعتی استالین را مساوی سوسیالیسم بداند که البته این بحث دیگری ست. علاوه بر این ها اگرشما گفته های پوپر و نوزیک و پولانی و فکویاما را دقیق بخوانید ایشان نیز معتقدند با سقوط دولت در شوروی افسانه بازار آزاد شکل واقعی گرفته است و تاریخ به نفع لیبرال دموکراسی تمام شده است اما بحران جاری در آمریکا و اروپا نشان داد که نظریه حضرات تا چقدر هپروتی بوده است . من فکر میکنم نویسنده ( آقای قراگوزلو ) همین بحث را فرموله کرده است. با تشکر. کیوان سرمدی. کلن.
٣۱۰٨۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣٨۹       

    از : فرهاد زانیچ خواه

عنوان : مجددا مبنای رویونیزم کجاست
ریحانه ارجمند«رویونیزم» در ادبیات «چپ» به انحای مختلف در درون جنبش سوسیالیستی به کار میرفت و قبل از انقلاب تمام مطالبی که علیه شوروی و احزاب برادر نوشته میشد مملو از این واژه بود.

در اینجا نیز این آقای قراگوزلوست که میگوید: سرمایه داری در چالشی ..... با « رویونیزم » پیروز میشود.

من میخواهم بدانم که آقای قراگوزلو مبنای رویونیزم را در کجای تاریخ «سوسیالیزم» واقعا موجود قرار میدهد چون در جمله بعد ایشان نوشته ست :

***شاخص ترین نماینده ی چنین تفکری کارل پوپر است، که سخت می کوشد با تطبیق همه جانبه ی وقایع اتفاقیه ی دوران استالین همه ی قامت بلند دموکراسی سوسیالیستی را به ارتجاع راست فاشیستی و به تعبیر خود "استبداد اکثریت" بخیه بزند.******

ببینید کسی از رهبران ،ایدیولوگ ها ، فلاسفه و هنرمندان سرمایه داری ،نه در قبل از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ و نه بعداز آن انتظار برخورد دموکراتیک نداشت و هنوز هم می بینیم با چه کینه ای با ته مانده های جنبش سوسیالیستی برخود مینمایند.

با این وجود دلیلی ندارد که راهیان سوسیالیسم با تاریخ جنبش سوسیالیستی دقیق برخورد ننمایند.ما باید شجاعانه بر ضعف های تجربه ی اولین انقلاب سوسیالیستی انگشت بگذاریم و علل ضعف ها بشناسیم.


وقتی در این نوشته آقای قراگوزلو برای افشای کارل لوپر میگوید: لوپر میکوشد با تظبیق همه جانبه ی «وقایع اتقاقیه» دوران استالین همه ی قامت بلند دموکراسی سوسیالیستی را به ارتجاع راست فاشیستی بخیه بزند ....


بهمین دلیل لازم ست که بدانیم منظور آقای قراگوزلو از «رویونیزم » چیست تو گویی فقط دوران استالین سوسیالیزم دچار «آفت زدگی» شد.
٣۱۰۷۵ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣٨۹       

    از : ریحانه قدمی

عنوان : کمونیسم بورژوائی
به نظر من رویزیونیسم همان برداشت بورژواوی از کمونیسم است و این برداشت با طرح مپ در روسیه بلشویکی آغاز شده و به جای سوسیالیسم در همان ابتدا سرمایه داری دولتی را رائیده است . در واقع جنگ سرد میان آمریکا یعنی سرمایه داری بازار آزاد و شوروی سابق یعنی سرمایه داری دولتی . رویزیونیسم یعنی اردوگاهی که بنام سوسیالیسم در خدمت بازار متکی به برنامه بود
دوست عزیز
فرهاد گرامی ! آن چه در بالا نوشتم گوشه ای از یک مثاله دکتر قراگوزلو ست که به تلخیص و نقل به مضمون آمده است . اگر توانسته باشم امانت را رعایت کنم . امیدوارم چنین باشد. من فکر می کنم در تمام سال های بعد از جنگ جهانی دوم که رقابت میان ناتو و ورشو قوت و وسعت گرفت در واقع ناتو با رویزیونیسم در حال نبرد بود نه با کمونیسم . مگر آن که شما راه رشد غیر سرمایه داری خروشچف را همان کمونیسم بدانی که در این صورت ما با هم اختلاف نظر داریم . شاید بهتر باشد خود جناب دکتر در این مورد وارد شود و نظرش را صریح بگوید. بالاخره پاسخ به سوالات و انتقادات هم بخشی از مسوولین نوشتن مقاله است . متاسفانه ایشان هیچگاه به کامنتها جواب نمی دهند . امیدوارم که ترک عادت کنند .
٣۱۰۶۶ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣٨۹       

    از : فرهاد زانیچ خواه

عنوان : روزیونیسم چیست؟
خواهشمندم یک کمی موشکاف باشیم و همینطور از کنار موضوعات رد نشویم. آقای قراگوزلو از همان اول نوشتار آجر را کج یا لق گذاشته نوشته اند:
ژانرهای مختلف لیبرالیسم سیاسی در کنار اقتصاد سرمایه داری، طی چند دهه ی گذشته بحران های عمیقی را فراپشت نهاده اند و در اوج قدرت و قوت خود و در جریان چالشی طولانی با رویزیونیسم روسی از کانال پرمخاطره ی موسوم به جنگ سرد پیروز بیرون آمده اند.»

سرمایه داری اصلا دغدغه ا ی یا چالشی بنام « رویزونیسم » نداشت و همه ی هم و غم آن مبارزه با «کمونیسم» بود و هست و از ویرانه های «سوسیالیزم واقعا موجود» هنوز برای جلوگیری از نضج جنبش سوسیالیستی ،کمونیستی و کارگری با تمام قوا استفاده می کند. کسی نیست که نداند چه بلایی بر سر «سوسیال دموکراسی » آورده ست.

سوال اینجاست که بدانیم منظور آقای قراگوزلو از «روزیونیسم» چیست؟ تجدید نطر طلبی رهبران کرملین از اساس مارکسیسم یا سیاست های لنینیستی می باشد

تا بحال ندید ه ام که که آقای قراگوزلو مسایل را از اساس مارکسیستی آن نقد کند و بهمین دلیل ابهامات جدی در برداشت های ایشان وجود دارد باید به ریشه برویم و دقیقا از قبل از انقلاب اکتبر مبارزات سوسیال دموکرات های اروپا و سوسیالیت ها و کمونیست ها را باز خوانی کنیم . این کار در داخل ایران بکندی پیش میرود و بسیار خطرناک ست.
٣۱۰۵۱ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣٨۹       

    از : سعید صالحی

عنوان : افراط در ایجاز
به نظر من در این مقاله چند موضوع مهم در هم تنیده و درک هر کدام را برای خواننده دشوار ساخته است به این موارد اشاره می کنم
اول. نقد نئولیبرالیسم یا ریگانیسم
دوم.انقلاب و خشونت و نقد لیبرال ها که انقلاب را خشن میخوانند
سوم . تفاوت انقلاب با اصلاحات
چهارم. رویکرد کلی به حل بحران
من فکر می کنم اگر نویسنده محترم این بحث ها را دسته بندی می کرد و به هرکدام در یک مقاله می پرداخت آنگاه فهمش برای خواننده راحت تر می شد. به یک مفهوم نویسنده خواننده خود را در سطحی آکادمیک مانند یک استاد اقتصاد سیاسی نگریسته و مقولات پیچیده را به سرعت گفته و رد شده است . من البته نمی خواهم منکر زحمات جناب قراگوزاو شوم اما باید توجه داشت که مخاطبان سایت ها از یک کارگر تا دانشجو می تواند متغییر باشد و نویسنده باید حد متوسط را در نطر بگیرد. قربان شما . با پوزش از تصدیع. لندن.
٣۱۰۴۲ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣٨۹       

    از : ثریا فتوت

عنوان : اروپا در بحران
با درود و تشکر از دکتر قراگوزلو به چند دلیل
۱. نقد شجاعانه استالینیسم که به نا حق سرمایه داری دولتی را به جای سوسیالیسم نشان داد.البته چنین نقدی باید به صورت مستقل و توام با نقد لیبرالیسم پوپری و فکویامائی صورت بگیرد که در این مقاله صورت گرفته و با وجود ایجاز موفق است
۲.نقد بحران سرمیه داری نئولیبرال آمریکائی . این نقد پس از نقدی که جناب دکتر تحت عنوان ( جان سختی نئولیبرالیسم ) منتشر کردند و در آن به بحران اقتصادی اتحادیه اروپا اشاره کردند خیلی به موقع بود
۳. همه ویدانیم و در اخبار نیز می خوانیم و میشنویم که اروپا در آتش بحران میسوزد . به این نکته مهم جناب دکتر در مقاله (یونان در بن بست طرح تحول اقتصادی ) پرداخته و ماجرای ریاضت اقتصادی را در مقاله ( جان سختی ) باز کرده اند حال سوال من این است:
الف : ایشان (منظورم نویسنده محترم است ) گزینه های جانشین را چه گونه می بینند؟
ب. آیا سوسیالیست ها شانس پیروزی دارند . اگر بله چرا در انتخابات انگلیس و سوئد راست ها پیروز شدند؟
ت. با توجه به عمق بحران در آمریکا چرا کارگران این کشور خاموشند؟
نکته آخر خطاب به اخبار روز و جناب تابان:
اگر ممکن است و نویسنده اجازه می دهد دو مقاله ( یونان ) و ( جان سختی ) را شما نیز منتشر کنید تا خوانندگان با تحلیل دقیق حوادث جاری در اروپا و تفسیر وافعی از اعتراض کارگران بیشتر آشنا شوند. متشکر.
٣۱۰٣۵ - تاریخ انتشار : ٨ مهر ۱٣٨۹       

    از : کاوه لنگرودی

عنوان : امپریالیسم یا ارتجاع
با درود خدمت جناب استاد قراگوزلو. من از شما یک سوال دارم . جنابعالی اگر مجبور شوید در افغانستان تحت سلطه طالبان و کرزای یا آمریکای بوش و اوباما زندگی کنید کدام گزینه را انتخاب می کنید؟ منظورم بین امپریالیسم و ارتجاع ؟ از اینجا می خواهم بپرسم شما که در ایران زندگی میکنید و با ارتجاع احمدی نژاد سر و کار دارید چرا به جای نقد او مرتب در نکوهش لیبرالها و اصلاح طلبان و سکولارها می نویسید؟ کلا می خواهم پاسخ شما را در خصوص نقد این دو هفته پی دری جناب محیط بر تفکرتان بدانم. البته من با محیط که شما را بخاطر انتقاد تند از سبزها " چپ نما " خواند به هیچوجه موافق نیستم و بنظرم ایشان گاهی اوقات از فرط عصبانیت بی ملاحظه گی می کند و کنترل خود را از دست می دهد کما اینکه در سخنان دو هفته پیش خود علیه شما به افراط رفت و چنان عصبی بود که محل اقامت شما را آلمان معرفی کرد . به هر حال بد نیست اگر در یک نقد مستدل نشان دهید که چرا انفلاب دموکراتیک و به عبارتی دو مرحله ای شدن انقلاب را رد می کنید و بورژوازی را مرتجع و ضدانقلاب می دانید . آیا شما مصدق را هم ضد انقلاب می دانید؟ با سپاس از این که مینویسید و با احترام بسیار به قلم سرراست و شیوای شما. هامبورگ. کاوه.
٣۱۰۱٨ - تاریخ انتشار : ٨ مهر ۱٣٨۹       

    از : تقی فراهانی

عنوان : نرخ سود
سلام
می خواستم از جناب دکتر بپرسم که آیا ایشان دلیل بحران اخیر را در گرایش نزولی نرخ سود می دانند؟ چون در مقاله یونان به این امر اشاره کرده اند؟ آیا فراگیر شدن بحران از آمریکا به معنای عبور سرمایه داری از آمپریالیسم به جهانی شدن است ؟ در این صورت و با توجه به این که ایشان چین و روسیه را نیز دولت های امپریالیستی میدانند چرا بحران به این کشورها سرایت نکرده است؟ با تشکر
٣۱۰۱۱ - تاریخ انتشار : ۷ مهر ۱٣٨۹       

    از : فریبا صحرائی

عنوان : چند سوال و تشکر
با درود خدمت نویسنده
به قدری خلاصه و سخت نوشته اید که من با چند بار خواندن هنوز درست نفهمیدم ماجرا از جه قرار است و بالاخره نگفتید در این میان اقتصادهای بحران زده اروپائی چه خاکی بر سرشان خواهند ریخت ؟ این همه سهام مسموم و پراکنده در تمام جهان یعنی بدهی آمریکا ، چه خواهد شد؟ و از همه مهمتر قرار است تو این اوضاع شیر تو شیر بحران اقتصادی و ریاضت چه بلاوی سر کارگران بیاید؟
ممنون خواهم شد اگر جناب قراگوزلو در یک مقاله دیگر به ابهامات و سولات من پاسخ گوید چون می فهمم که جواب به این سوالات در این بخش انکان ندارد. قربان شما از کلن. فریبا صحرائی
٣۱۰۱۰ - تاریخ انتشار : ۷ مهر ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست