سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

از کشاکش نیروهای سیاسی در ایران - ب. بی نیاز (داریوش)

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : کامران

عنوان : فارسی - عربی
جناب داریوش بی نیاز

شما که در چند مطلب قبلی فرمودید ما از عربی زیاد استفاده نکنیم و فارسی اصیل بنویسیم شما که خودتان باز معمولی نوشتید. حالا تکلیف چیست؟
٣۰۶٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : ممنون
جناب لیبرال دمکرات چپ میانه،
ممنون از توضیحات. منشور جهانی حقوق بشر سند حقوقی نوشته شده ایست که مورد قبول همه دنیاست و احتیاج به تعریف و تفسیر و مباحثه و مناقشه ندارد و کامل است. سکولاریسم اعم از کهنه و نو ، سیاسی و غیرسیاسی و با هر تفسیری , جزء این منشور است و لازم به گفتن نیست که چون که صد آمد نود هم پیش ماست.
٣۰۶۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣٨۹       

    از : یک دوست

عنوان : سکولاریسم
اینکه ما در افکار عمومی به مفهوم سکولاریسم بپردازیم، یک چیز است و تبلیغ ان به عنوان ایدیولوژی حاکم، چیز دیگر!
حکومت سیاسی اقتصادی برامده از مردم باید منافع کلی همه را در نظر گیرد، یعنی از نظر ایدیولوژیک بی طرف باشد!
و این هرگز به معنی سکولاریسم نیست! نگاه کنید به فرانسه سکولار!! (البته، سکولاریسم، در فلسفه مدرن، یعنی روی پای خودت به ایست! )
٣۰۶۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨۹       

    از : لیبرال دمکرات چپ میانه

عنوان : بنظر من اگر خواسته و شعار اصلی ملی ما منشور جهانی حقوق بشر باشد، از هر گونه سوء تعبیر، سوء تفاهم و سوء استفاده ای جلوگیری می شود.
من با نظر پیروز موافقم.

پس از آخرین انتخابات کذایی رژیم، توجه بسیاری از ایرانیان بیش از هر زمان دیگری در تاریخ معاصرمان به منشور جهانی حقوق بشر سازمان ملل جلب شده است. شایسته و بایسته است که این منشور را همانند گرانیهاترین سرمایه ملی خود حفظ کرده و در اشاعه آن از هیچ کوششی دریغ نورزیم چرا که ضامن حفظ کل حقوق فردی و اجتماعی هر ایرانی ای است که زیر سقف ایران زندگی می کند.

شایسته و بایسته است که ما از هم اکنون خواستار قانون اساسی نوینی برای ایران شویم که بر اساس و ارکان منشور جهانی حقوق بشر تدوین شود تا دوره ی هر گونه تبعیضی در ایران پسا این رژیم مافیایی به سر رسد. با اجرای این منشور در کشورمان ما هم همانند مردمان کشورهای غربی لیبرال دمکرات در امنیت کامل زندگی ای شرافتمندانه ای خواهیم داشت. با پشتیبانی از این منشور، هم مبارزات کنونی ما بر علیه این رژیم موثرتر از هر زمان دیگری خواهد شد، هم منافع ملی ما حفظ می شود و هم دیگر احدی نه هم اکنون و نه در آینده قادر خواهد بود انگ نژاد پرستی به ما بزند، یا ما را ناسیونالیست افراطی قلمداد کند و یا به خطر آن در آینده هشدار دهد.

سکولاریسم هم یکی از مفاد منشور حقوق بشرست و بنابراین لازم نیست که بعنوان ماده ای جدا از این منشور به مردم القاء شود. این سیاست گمراه کننده، تازه واردین را گیج می کند و کار ما را دشوارتر. چرا سکولاریسم باید مهمتر از هر مقوله ی دیگری برای تغییر در ایران معرفی شود و انقدر وقت و انرژی صرف سکولاریسم نو و کهنه!!! شود، بجای آنکه وقت را صرف معرفی یکایک مفاد منشور جهانی حقوق بشر کرد و آنرا بعنوان یک بسته کامل کرد که باید به خواسته ملی ما تبدیل شود.

چه کسی/گروهی می تواند ادعا کند که اگر مهمترین خواسته و شعار ملی ما منشور جهانی حقوق بشر باشد ما به کجراهه نخواهیم رفت و از پشتیبانی بین المللی برخوردار نخواهیم شد؟ آیا کسی/گروهی می تواند ادعا کند که ایران نوینی که قانون اساسی آن بر اساس و ارکان منشور جهانی حقوق بشر باشد تبعیض فاشیسم و ... را نهادینه می کند و به صلح در منطقه و جهان که شامل مسئله ی اسراییل و فلسطین هم می شود کمک نمی کند؟

آیا این احمقانه و مغرضانه نیست که عده ای در صدد بوده و هستند تا ایران را تافته ای جدا بافته ای از ۲۰۰ کشور دیگر جهان معرفی کنند و بگویند و بنویسند که منشور جهانی حقوق بشر سازمان ملل برای ایران کافی نیست؟!!!

بنظر من اگر خواسته و شعار اصلی ملی ما منشور جهانی حقوق بشر بشود دیگر هیچ سوء تفاهم و سوء استفاده ای رخ نخواهد داد چون برخلاف ادیان و مذاهب که هزار جور می توان آنها را تعبیر کرد این منشور با علوم حقوقی زمینی سر و کار دارد و به این دلیل دارای یک تعبیر خاص است که از هر سوء تعبیر، سوء تفاهم و سوء استهاده ای جلوگیری می کند. من به این منشور اعتقاد دارم و آنرا راهگشای هر کشور استبداد زده ای چه از نوع سکولارش و چه از نوع دینی اش می دانم و سوء ظن شدید نسبت به افراد و گروه هایی دارم که نسبت به این منشور طفره می روند و یا در صدد تضعیف و ناکارآمدی آن در ایران نوین برمی آیند. اینها به طول عمر این رژیم سفاک تاکنون یاری رسانده و می رسانند.


در اوضاع کنونی که ایران به حمله ی نظامی تهدید شده است، به ضرورت جمع شدن ما حول محور منشور جهانی حقوق بشر و اعلام آن به جهان افزایش شده است. اگر ما عوام و بخصوص روشنفکران، نخبگان و فعالین سیاسی ما اهمیت این مهم را به موقع درک نکنیم و از هم اکنون پرچم منشور جهانی حقوق بشر را بلند نکنیم، مسئولیت فاجعه ی انسانی ای که وقوع یک جنگ بس ویرانگر تر از جنگ ۸ ساله را که در راه است را باید بپذیریم. باید از وقوع چنین فاجعه ی انسانی ای که نتایج آنرا در عراق و افغانستان دیده و می بینیم جلوگیری کنیم. دستهای فراوانی در کار است تا به ایران ما حمله ی نظامی شود و مدتهاست که در پی آماده کردن افکار عمومی جهان بسیار پر کار بوده است تا منتظر حمله به ایران باشند. اگر همین افکار عمومی بین المللی آگاه شود که ایرانیان با برافراشتن پرچم منشور جهانی حقوق بشر بر علیه رژیم حاکم برخاسته اند و بدینوسیله حساب خود را بطور کل از رژیم جدا ساخته اند، هیچوقت با حمله نظامی کشورهای متبوعشان به ایران موافقت نخواهند کرد بلکه دولت های خود را در موقعیتی قرار خواهند داد که در کنار ملت ایران قرار گرفته، حکومت اشغالگر مافیایی در ایران را فاقد هر گونه اعتباری اعلام کنند و بر علیه رژیم مبارزه کنند. اینگونه می توانیم هم از جنگ جلوگیری کنیم، هم از پشتیبانی افکار عمومی مردم در جهان برخوردار باشیم، هم در مبارزات خود بر علیه این رژیم پیروز شویم، هم در گسترش فرهنگ دمکراسی حقوق بشری خود از قبل از فروپاشی این رژیم فعالیت های لازمه را کرده و از باز تولید استبداد در آینده جلوگیری کنیم.
٣۰۶۱۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨۹       

    از : ب. بی نیاز داریوش

عنوان : سکولاریسم و ناسیونالیسم
ابتدا با تشکر از شما
این که سکولاریسم در تعریف کلاسیک و درست خود به معنی جدایی دولت و دین است فکر می کنم مورد توافق همگان باشد. تأکید من در این جا اساساً بر شعارهای مشخص بوده است. زیرا سکولاریسم یعنی جدایی دولت از دین لزوماً به معنای دموکراسی نیست. فکر می کنم در باره این موضوع باز یک توافق عمومی باشد.
ناسیونالیسم از نظر من بر خلاف بار بسیار منفی آن در میان چپ ها دو گونه است: ناسیونالیسم سالم و خوش خیم و ناسیونالیسم افراطی یا بدخیم. ناسیونالیسمی که متکی بر حقوق بشر، رعایت حقوق اقلیت ها و تأکید بر منافع ملی در تمامیت ارضی باشد من آن را ناسیونالیسم خوش خیم و سالم نام می دهم. در همین رابطه یعنی پیوند این ناسیونالیسم با حقوق بشر و اقلیت ها پیشتر در همین سایت اخبار روز نظراتم را مبتنی بر پیمانهای بین المللی به تفضیل بیان کردم که می توانید به آن رجوع کنید

شاد و تندرست باشید
٣۰۵۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : سکولاریسم , ناسیونالیسم خوش‌خیم
جناب داریوش،
فرمودید " تأکید بر سکولاریسم، یعنی از یک سو آزادی‌های فردی و اجتماعی و به طور مشخص لغو حجاب اجباری و از سوی دیگر تنوع سیاسی یعنی آزادی احزاب سیاسی می‌تواند آلترناتیوی باشد در مقابل نئوحجتیه."
تا آنجا که من میدانم سکولاریسم یعنی جدایی دین از دولت ، یعنی عدم دخالت مذهب در حکومت و بالعکس. تا آنجا که من میدانم سکولاریسم ربطی به " آزادیهای فردی و اجتماعی و آزادی احزاب سیاسی " ندارد . هیتلر و استالین و حسنی مبارک همه سکولار بودند. کاش ما این لفظ لعنتی را برای همیشه دور بیاندازیم.

از طرف دیگر" ولی ناسیونالیسم خوش‌خیم چیست؟ تأکید بر منافع ملی ایران، حفظ تمامیت ارضی ایران با اتکاء به پیمانهای بین‌المللی که حقوق اقلیت‌ها را تصریح کرده است. یعنی ناسیونالیسم متکی بر پیمانهای بین‌المللی.".
منشور جهانی حقوق بشر که این اصول را خیلی کامل تر و بهتر بیان کرده است . ناسیونالیسم خوش خیم دیگر چه صیغه ایست؟
٣۰۵۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱٣٨۹       

    از : فرهاد زانیچ خواه

عنوان : دو آلترناتیو وجود دارد :
در تمام کشورهای سرمایه داری بزرگ، هنوز تا امروز که شاهد دومین بحران عمیق اقتصادی در سطح جهانی هستیم و تئوریسین های و تحلیل گران می گویند درست ست که اقتصاد در حال رونق گرفتن ولی بحران آنقدر عمیق و بی سابقه ست امکان رکود مجدد Doubble Deep اقتصادی وجود دارد. این اصطلاح Doubble Deep کاملا جدید ست و در رسانه ها شنیده میشود - رسانه های انحصاری بین المللی - برای اولین بار در تاریخ سرمایه داری ممکن ست بحران بعداز بحران صورت بگیرد ، شاید هم برای بهره برداری بیشتر از بحران کنونی و جلوگیری از استخدام نیروی کار که در این ۲ سال بیکار شدند تا تغییرات اساسی قوانین استخدامی و قراردادهای دستمزد با این «بلوف» دفع وقت می نمایند.

بهر صورت تمام رهبران اقتصادی و سیاسی سرمایه داری بزرگ از فاشیستی ترین جناهها تا محافظه کارترین احزاب سعی می کنند از طریق قواعد معمول در چارچوب پارلمانی سیاست های خود را پیش ببرند . محافظه کاران و فاشیستها اگر دست بالا را در سیاست کشورها نداشته باشند حتما بعنوان اپوزیسیون مقتدر و سمج امکان ندارد جا بزنند. بهترین نمونه ی آن حزب جمهوریخواه ایالت متحده می باشد که لحظه ای برای کسب هژمونی در برابر اوباما کوتاه نمی آید.

در کشورهای معروف به جهان سوم یا حاشیه ای شبیه ایران خودمون چنان قواعد پارلمانی نهادینه نشده و یکی ظل الله می شود و دیگری نایب امام زمان . در مصر حسنی مبارک ۳۰ سال رئیس جمهور ست و بازهم در سن بالا میخواهد ادامه دهد.

اما در سال ۱۳۸۸ دیدیم که نیروی انتخابات عظیم تر از مافیای مذهبی وسپاه ست .
دو آلترناتیو وجود دارد :
اول- پدیرش انتخابات
دوم - سرکوب خونین تر
٣۰۵۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست