سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کارگر خباز کیست؟ - محمود صالحی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : محیط زیست و کشاورزی را داغان کرده اند.

عنوان : در شمال ایران زمینهای زیادی را به عناوین مختلف گرفتند و در جنگلهای مازندران ویلا ساختند.
در شمال ایران زمینهای زیادی را به عناوین مختلف گرفتند و در جنگلهای مازندران ویلا ساختند. از وسعت جنگلهای مازندران هر سال کاسته می شود و......چه بگویم که دل انسان بدرد نیاید. کشاورزان چای در شمال می کارند و وقتی می خواهند بفروشند یکی از آقازاده ها چای ارزان از سیلان وارد می کند و چای ما روی دست ما می ماند ......... چه بگویم. بهترین برنج صدری را ما در گیلان می کاشتیم ولی الان محصول این برنج کم شده و مردم قدرت خرید آنرا ندارند و برنج تایلندی مجبورند مصرف کنند.... چه بگویم.
۲٨٨۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱٣٨۹       

    از : سیامک

عنوان : رنج نامه ی اهالی مظلوم روستای اسفنجان؛ حمله ی وحشیانه ی یگان ویژه به زنان و کودکان
از سایت وزین اخبار روز که همواره پشتیبان حقوق زحمت کشان و محرومان بوده تقاضا دارم به این مطلب توجه ویژه نشان داده و حد الامکان آن را به صفحه اول منتقل کند. با تشکر.

چهارشنبه ۹ تیر ۱۳۸۹ – ۳۰ ژوئن ۲۰۱۰


جمعی از اهالی روستای اسفنجان در نامه ای سرگشاده از ظلم وارده بر خود خبر دادند.

زمین های کشاورزی روستای اسفنجان از توابع شهرستان اسکو در استان آدربایجان شرقی برای اولین بار حدود سال ۷۰ ملی اعلام شد.

جریان ملی اعلام شدن این زمین ها به همراه زمین های روستا های کلجاه و باویل و فسقندیس و شهرستان اسکو از آنجا آب می خورد که گروهی افراد با نفوذ و پولدار خواستار ایجاد شهری بودند به نام شهر جدید سهند.

پروژه سهند قرار بود در زمین های کشاورزی روستاهای نام برده شده ایجاد شود ولی بدون پرداخت هیچ وجهی. اهالی روستاهای کلجاه و باویل و فسقندیس و شهرستان اسکو خیلی راحت از زمین هایشان گذشتند ولی اهالی روستای اسفنجان با شجاعت تمام تا امروز ایستادگی کرده اند و نگذاشتند یک وجب ار خاک اسفنجان به دست نااهلان بیافتد.

با اینکه در اسلام گفته شده که نماز خواندن در زمین غصبی حرام است این سوال در ذهن همه تداعی می شود که ایا تصاحب زمین های کشاورزی اسفنجانی ها غصب نیست؟

متجاوزان زمین ها را به زور از مردم می گیرند و آپارتمان ساخته و دوباره با مبلغی هنگفت دوباره به خود مردم می فروشند.

متجاوزان برای مشروعیت دادن به کارشان دانشگاه صنعتی سهند را که در کنار شرکت تراکتور سازی تبریز بود را نیز به شهر سهند انتقال دادند تا به بهانه اینکه زمین های کشاورزی روستای اسفنجان را منابع طبیعی به دانشگاه سهند واگذار کرده است شاید اهالی را منصرف کنند.

آنها همچنین به اهالی می گفتند که فرزندان شما دراین دانشگاه درس خواهند خواند لذا زمین هایتان را رایگان به دانشگاه بدهید تا کمکی کرده باشید. ولی مردم اسفنجان آگاه بودند و با نامه نوشتن به خانم عشرت شایق نماینده تبریز در مجلس شورای اسلامی او را مطلع کردند. خانم شایق وزیر علوم را استیضاح کرد و باعث شد زمین های کشاورزی بعضی از اهالی از ملی بودن خارج شود. این یکی از پیروزیهای اهالی روستای اسفنجان به شمار می آید.

لازم به ذکر است که در تمامی این سالها دادگاه و فرمانداری اسکو و تبریز و استانداری تبریز و تمامی مسولان اداره محیط زیست و مخصوصاً جهاد کشاورزی و منابع طبیعی اسکو و ادارات استان از متجاوزان حمایت همه جانبه کردند. مخصوصاً نیروی انتظامی که همیشه کارش ضرب و شتم اهالی روستای اسفنجان است. مردم اسفنجان از طریق طومارهایی در این سالها آن هم چندین مرتبه این تجاوز را به بیت رهبری و دفتر ریاست جمهوری و دفتر قوه قضاییه رساندند ولی آنها نیز با سکوتشان از متجاوزان حمایت کردند.

یک مورد دیگر از ظلم هایی که در حق روستای اسفنجان انجام شده است پروژه گاز رسانی به روستا بود که آن هم به این زمین ها ارتباط داشت.

مسئولان که به هیچ راهی نتوانسته بودند زمین ها را تصاحب کنند زمانی که می خواستند به روستا گاز رسانی کنند اعلام کردند که اهالی باید ۸۰ هزار تومان خود یاری بدهند این خود یاری را فقط از اهالی اسفنجان گرفتند چون می خواستند اهالی را در مضیقه قرار دهند. پولی که اهالی جمع کردند در سال ۸۰ مبلغ ۴۰ میلیون تومان بود که به حساب اداره گاز واریز شد. وقتی اداره گاز اقدام به گازرسانی کرد و لوله گذاری را از کنار خیابان اسکو-اسفنجان انجام میداد اواسط کار متجاوزان از طریق اداره راه و ترابری از گاز رسانی ممانعت کردند. و به اسفنجانی ها اعلام کردند که قرار شد از مسیر سهند به اسفنجان گازرسابی شود .

وقتی حرف سهند به میان آمد همه اهالی فهمیدند که توطئه ای دیگر در راه است. این بار متجاوزان از طریق دانشگاه سهند از گاز رسانی ممانعت کردند. عوض کردن مسیر گاز رسانی بهانه بود چون از این طریق دانشگاه اعلام می کرد که اجازه نمی دهد از حریم دانشگاه لوله گذاری شود و اعلام کردند دانشگاه تنها به شرطی اجازه خواهد داد که اهالی روستای اسفنجان از زمین های کشاورزی خود بگذرند. ولی اهالی در مقابل مسئولان زورگو ی متجاوز ایستادند و ۴ سال گفتند گاز نمی خواهیم و از زمین هایمان نیز نمی گذریم. اواسط سال ۸۴ گاز رسانی به روستا انجام شد و هم اینکه مبلغ ۸۰ هزار تومان مردم را به خودشان برگرداندند.بدون اینکه بتوانند زمین های اهالی روستا را تصاحب کنند. این پیروزی اهالی روستا به شمار می آمد که باعث شد مسئولان مزدور را پیش از پیش عصبانی کند.

تمامی این ظلم و ستم ها ادامه داشت تا اینکه طرح مسکن دولت آقای احمدی ن‍ژاد مطرح شد این بار متجاوزان اعلام کرد که منابع طبیعی زمین ها را که قبلاً به دانشگاه واگذار کرده بود این بار به مسکن مهر تبریز واگذار کرده است. مخصوصاً این ۲-۳ سال متجاوزان تمام تلاش خود را به بهانه مسکن مهر انجام دادند و این ۲-۳ سال همیشه کارشان زندانی کردن اهالی و احضار پی در پی آنها به کلانتری بوده است شاید با ایجاد رعب و ترس در مردم فقیر و بی سواد روستای اسفنجان آنها را مجبور کنند که مجانی زمین هایشان را تحویل مسئولان متجاوز کنند.

۲۵ خرداد ۸۹ یعنی همین چند روز اخیر متولیان مسکن مهر که دوباره به زمین های کشاورزی روستای اسفنجان یورش بردند با مقاومت شدید اهای روستا مواجه شدند اهالی که همه به همراه زن و بچه های خردسالشان بودند در حلقه محاصره یگان ویژه قرار گرفتند. در این درگیری که اهالی روستا دست خالی بودند اما یگان ویژه از باتوم و گاز اشک آور و کابل برق استفاده می کرد. از منابع معتبر اطلاع یافتیم یگان ویژه از مسئولان مزدور ۸۴۰ میلیون تومان رشوه دریافت کرده است که این چنین مردم بیگناه و مظلوم را مورد ضرب و شتم قرار می دهد. در درگیری ۲۵ خرداد ۸۹ متاسفانه خیلی از اهالی روستا مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.

یگان ویژه حتی به زنان و کودکان هم رحم نکرده آنها را با باتوم مورد ضرب و شتم قرار داده است. حال یکی از زنان روستا که در خانه بستری است وخیم اعلام شده ولی همسرش آقای کاظمی را متجاوزان به زندان برده اند.

متاسفانه ۱۱ نفر هم دستگیر شده و در بدترین وضع راهی زندان شده اند اسامی زندانیان به شرح زیر است:

قربان اصغری

حاج رمضان چاپاری و پسرش

جلال وجدانی

جواد کاظمی

ابراهیم قمری

احد ملازاده

احمد امامزاده

سهراب مصدق

رحیم زارع

حسن طاهرزاده

حال حاج رمضان چاپاری ۷۰ ساله وخیم است ولی متجاوزان او را نیز به همراه سایر زندانی ها که همه از ۲۰ ساله تا ۳۵ سال هستند مورد ضرب و شتم شدید در زندان قرار میدهند. از منابع اگاه شنیده می شود اگر این کار ادامه داشته باشد به طور حتم آقای چاپاری از دنیا میرود.

دادگاه وابسته به متجاوزین حکم این ۱۱ نفر را پرتاب سنگ به پرچم ایران اعلام کرده و گفته این ۱۱ نفر ضد انقلاب هستند. به هر حال هر چه قدر از ظلم و ستمی که در حق اهالی اسفنجان انجام شده بگوییم کم است. روستایی که تا چند سال پیش کل دنیا از فرش تبریز و اسفنجان تعریف میکردند الان چون صادرات فرش صفر شده اهالی اسفنجان محتاج هر ماه ۳۰ هزار تومان کمیته امداد امام خمینی شده اند. روستایی که ۲۴ شهید در راه جنگ ۸ ساله برای دفاع از کشور قربانی کرده است در حالی که شهر اسکو که اسفنجان از توابع آن است فقط ۴-۵ شهید دارد این نشان می دهد کسانی که نا حق بوده اند الان بر مسند نشسته اند و در بین فقط از روستایی ها سوء استفاده می شود.

سوالی که به ذهن ما می آید این است که در کشور ایران آیا ارگان و سازمانی است که از مظلومان حمایت کند؟ آیا اسلام یعنی ظلم به روستائیان و فقیران و بی سواد ها؟ و خیلی سوال های دیگر.

بعد از ۳۱ سال از انقلاب ایران می گذرد ولی جگرمان اتش میگیرد وقتی می بینیم یگان ویژه ای که باید از جان و مال و ناموس مردمش حمایت کند الان به روی مردم اتش می گشاید و جای بسی تاسف است که الان به یگان ویژه حکم تیر داده شده است.

ما تنها راه حل را در این دیدیم که با این نامه از تمامی کسانی که در هر کجای دنیا هستند و برای آزادی تلاش می کنند کمک بخواهیم.

امیدواریم با رسانه ای کردن این موضوع بتوانیم اهالی را از شر متجاوزین نجات دهیم. اهالی اسفنجان جز حق طبیعی خود هیچ چیز دیگری طلب نمی کنند.

به امید یاری

جمعی از مردم آذربایجان شرقی

برگرفته از اویرنجی www.oyrenci.com
۲٨۷٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣٨۹       

    از : آرش نیکپندار

عنوان : واژگان فارسی
آن کار بر محترم که پرسیده خبّاز یعنی چه به گمان من حتما معنی آن را می دانسته خصوصا با عکسی که در مقاله است. البته ایرادایشان درست است. وقتی ما کلمه نانوا را داریم دیگر نباید کلمه خبّاز (مثل کلمه خیّاط) به کار گرفته می شد. به نظر می رسد این کلمه به جای نانوا در کردستان به کار گرفته می شود چون سندیکای کارگران نانوای سقز هم همین عنوان خباز را بکار گرفته اند. زمانی در این کشور به بیمارستان دارالشفا گفته می شد و بعد شد مریضخانه و بعدا شد بیمارستان در حالی که واژه بیمارستان از زمان ساسانیان در زبان پهلوی بوده چون اصل بیمارستان هم مثل دانشگاه در ایران ساخته شده بود و حتی در بعضی کشورهای عربی مثل سوریه بیمارستان هایی که بیمارستان نامیده می شود وجود دارد که باید از همان زمان ساسانیان این واژه به آن سرزمین ها رفته باشد. آخونده از سده ها پیش از عوامل نفوذ واژه های قلبنه عربی در زبان فارسی هستند.
۲٨۷۱٣ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣٨۹       

    از : خبازیان

عنوان : خباز = نان پز
دوست عزیز، نظر دهنده گرامی، خباز نان پز است.
۲٨۶۷۴ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣٨۹       

    از : نا صالح از سقز

عنوان : آقای صالحی لطفا بفرمایید خبازی یعنی چه!!! اگر کسی دیگر می داند برای من بیسواد بگوید!!!
آقای صالحی لطفا بفرمایید خبازی یعنی چه!!! اگر کسی دیگر می داند برای من بیسواد بگوید!!!
۲٨۶۱٨ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست