سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

الله است مسئول - فیروز نجومی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : شافعه وتری

عنوان : مالیات و انفال نشانه‍ی مترقّی بودن نگاه اسلام به منابع هر دولتی است ولی روحانیت آن را به نفع خود مسخ کرده است.
واقعیّت اینست که با تکیه به مقولاتی چون مالیات و اموال عمومی ( انفال) است که پشتوانه های اقتصادی سیاستهای سوسیالیستی برای توده های مردم قابل اجرا خواهد بود تا مستضعفین بتوانند از سیکل های باطل فقر گریخته به امکانات رهائی و شکوفائی دست یابند. امّا در فرهنگ خمینی مستضعفین تنها کسانی بودند که او را پرستش میکردند واین امر یعنی شریک قائل شدن برای خدای یکتا، خدائی که انسانها را به تعقّل و شعور فراخوانده است نه مقدّس سازی و پیروی بی قید و شرط: " و آنکس که به خدا شرک آورد پس به حقیقت افترائی بزرگ زده و گناهی کبیره مرتکب شده است. ( سوره ی ۴ آیه ی ۴۸)" بنابراین حکومت مذهبی خود پایه گذار " شرک " است.تنها با تأکید بر جدائی دین از سیاست است که میتوان با تقدس زدائی از قدرت، جرأت نقد کردنش را داشت.
مطرح شدن مقولاتی چون مالیات و انفال در۱۴۰۰ سال پیش در بیابانهای عربستان توسّط یک پیامبر امّی نه تنها نقطه ی ضعف نیست بلکه نشانه ی مترقّّی بودن و عمل گرا بودن اسلام است. امّا روشن است که از این موضوعات نیز در تاریخ اسلام بهره برداری سوء شده است. چه ابزاری بهتر از سوء استفاده از اعتقادات مذهبی و اعتماد مردم جهت سرکیسه کردن آنها میتواند وجود داشته باشد؟ قرآن مبین در این مورد میفرماید:
" به درستیکه کثیری از روحانیون اموال مردم را به باطل میخورند و خلق رااز راه خدا زده میکنند ...( سوره ی ۹ آیه ی ۳۴)
در کتاب نور و ظلمت در تاریخ ادبیات ایران نوشته ی میخائیل زند آمده است دربدو حاکمیّت اسلام درایران، جنبش ایدئولوژیکی شعوبیه با استناد به آیه ی: ۱۳ از سوره ی ۴۹ که میفرماید:
" ای ایّها النّاس به درستیکه کریمترین شما نزد خدا با تقوایترین شما ست"
خواستار حاکمیت اکرم و اصلح از میان ایرانیان به جای اعراب جاهل بودند. امّا خلفا، پیروان شعوبیه را به زندقه و الحاد متهم میکرده میکشتند. در مقابل این وحشی گریها، شعرای پارس از استغنا و انعطاف پذیر بودن زبان عربی استفاده کرده عجم مغلوب زبون گشته رابا عربی آراسته ای میستودند ولکن خود اعراب را به جهل و بدویت محکوم میکردند. لذا شعرای شعوبیه به این انهام توسط خلفای اموی محکوم به زنده زنده سوزانده شدن میشدند مانند مهیار شاعر عربی گوی ایرانی سال ۴۰۰ هجری که سرود:
سنگ بنای کاخ شاهان باستان
با ارزشتر از مسلمانی است بی بنیاد
من اصل و نسب دارم
من ایمانی محمّدی دارم
غرور من در آنجاست که سیراب میشود
به مهیار گفتند تو با پذیرش اسلام از یک گوشه ی جهنم به گوشه دیگر آن افتادی!
۲۵۷۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : برگرفته از سایت سیامک مهر

عنوان : توضیحی دربارهء یک حد شرعی
Thursday, November ۲۶, ۲۰۰۹



توضیحی دربارهء یک حد شرعی

پس از آنکه پاسدار اصغرجعفری رئیس پلیس آگاهی نیروی انتظامی با اظهار نارضایتی از اینکه قانون مجازات اسلامی که مهمترین آن قطع ید است اجرا نمی شود از آمادگی پلیس برای اجرای حدود الهی خبر داد، اینک محی‌الدین حائری شیرازی امام جمعه سابق شیراز و دومین معلم اخلاق دولت آحمدی نژاد در همایش « پلیس، امنیت و چشم ‌انداز ۱۴۰۴» می گوید:"در حالی که در اسلام دست دزد قطع می شود نام خشونت بر آن می ‌گذارند در حالی که اسلام به ما می ‌گوید چگونه می ‌توان از وقوع سرقت جلوگیری و آن را متوقف ساخت."
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=۸۸۰۹۰۳۰۵۰۷

گویا آخوندها و سگ های هار اسلام که در جمهوری اسلامی به طرزی فریبکارانه« پلیس و نیرویی انتظامی» نامیده می شوند، زنجیر بریده و خیز برداشته اند تا دور دیگری از توحش اسلامی را به نمایش بگذارند. این کفتارها با نشان دادن دندان های خود، در مصاحبه ها و خبرها از لزوم اجرای احکام اسلام داد سخن می دهند. گذشته از این حقیقت که چنین عوعو و پارس کردن هایی در وضعیت ضعف رژیم اسلامی به جهت ایجاد ترس و رعب در کل جامعه منظور بوده، اما اصل موضوع یعنی حد شرعی ِ قطع دست دزد در اسلام، از روز نخست، بردگان و فقیران و بیچارگان و آفتابه دزد ها را نشانه گرفته بوده است. تاکنون و در طول سی سال عمر نظام نکبت الهی نیز این حد شرعی و این حد از توحش فقط و فقط در مورد افراد فقیر و گمنام و گرسنه و نگون بختی که صدایشان هرگز شنیده نشد به اجرا درآمده است. حد شرعی ِ قطع ید در اسلام به رغم عوام فریبی های مفسران قرآن، تهذیب و امنیت جامعه را در نظر نداشته، بلکه تعرض به مال و سرمایه های صاحبان ثروت و مکنت را سرکوب می کرده است. وگرنه دزدهای کله گنده ای که چند نمونه از آن ها را مهره های خود رژیم مانند عباس پالیزدار معرفی کردند، هرگز حتا از گل نازکتر هم کسی خطابشان نکرد. آیت الله های دزد از جمله هاشمی رفسنجانی و شیخ محمد یزدی و امامی کاشانی و مکارم شیرازی و ده ها مرجع و مجتهد دزد دیگر، کماکان به غارت و حیف و میل سرمایه های ملت ایران مشغولند و دستشان همیشه و همواره در جیب دیگران بوده است.

می دانیم که در نظام حقوقی(!) اسلام، فقط دزدی از فرد حقیقی قابل پیگیری و مجازات می باشد و چون هیچ شخصیت حقوقی و نهاد و موسسه ای در اجتماع بیابانگردان مسلمان نه هرگز وجود داشته و به تبع نه شناسایی و نه هم تعریف شده است، بنابراین اختلاس و سرقت اموال نهادها و اشخاص حقوقی مشمول حد شرعی نمی شود. از طرفی به دلیل اینکه آیت الله ها و حجج اسلام و حاکمان اسلامی و پاسداران اسلام، خود را صاحب مال و جان و ناموس شکست خوردگان و اسیران اسلام می دانند، پس اتهام دزدی نسبت به خود را بی معنی می شمرند و به ریش افشاگران چنین غارت هایی می خندند.
اصطلاح بیت المال نیز به معنی خزانهء دولت نیست، بلکه بیت المال همانا ثروت ها و منابع و سرمایه های یک جامعهء غارت شده است که در اختیار امیرالمومنین و خلیفهء اسلام و ولی فقیه و حاکم اسلامی است و احدی حق نظارت و چون و چرا در کم و کیف و مقدار و مصرف آن ندارد، چه رسد به اینکه کسی بخواهد والیان اسلام را به حیف و میل آن متهم کند.

همگان به خوبی می دانیم که پیامبر اسلام دزد بود. وی علاوه بر آیاتی چند از سورهء انفال یعنی سورهء غنایم، در سوره های دیگر قرآن نیز به شرح دزدی های خود و دار و دستهء راهزنان و اصحاب و شرکای خود پرداخته و سهم خویش و هر یک از آنان را از اموال مسروقه و غارت شده از قبایل و طوایف برشمرده است. در این یادداشت کوتا به چند نمونه از سورهء انفال بسنده می کنیم:
ای پیامبر از تو در باره غنایم جنگی می‏پرسند بگو غنایم جنگی اختصاص به خدا و فرستاده او دارد... (آیه ۱)
بدانید که هر چیزی را به غنیمت گرفتید یک پنجم آن برای خدا و پیامبر و برای خویشاوندان اوست... (آیه ۴۱)
پس، از آنچه به غنیمت برده‏اید حلال و پاکیزه بخورید ... ( آیه ۶۹)

رسول الله پس از غارت اموال و ثروت های قبیله ها و طایفه هایی که در هجوم وحشیانهء مجاهدان اسلام و قطاع الطریق ها قلع و قمع شده بودند، به بازماندگانشان چنین دلداری می دهد:
ای پیامبر به کسانی که در دست ‏شما اسیرند بگو اگر خدا در دلهای شما خیری سراغ داشته باشد بهتر از آنچه از شما گرفته شده به شما عطا می‏کند ... (انفال ۷۰)

در تاریخ اسلام خوانده ایم که پیامبر پس از اینکه قبایل یهودی ِ بی قینقاع و بنی نضیر را به بهانه های واهی مورد یورش قرار داد و اموال و دارایی های ایشان را غارت کرد به سراغ قوم بنی قریظه رفت:
« در جنگ خیبر وقتی کنانه ابن ربیع رئیس یهودیان خیبر و قبیله بنی قریظه بدست مسلمانان افتاد، محمد از وی خواست تا جواهرات و دارایی اش را تحویل او دهد. و چون کنانه مدعی شد که آنها را برای تعمین هزینه های دفاع در برابر مسلمین فروخته، محمد دستور داد تا او را شکنجه کنند و سرانجام کنانه در زیر شکنجه مخفیگاه جواهرات و دارایی هایش را فاش کرد. به دستور محمد روی سینه او هیزم گداخته ریختند و او زیر شکنجه جان داد. محمد همان شب با همسر کنانه به نام صفیه جماع کرد.»
این مطلب در تمام تواریخ اسلامی از جمله طبری، ابن هشام، ابن خلدون، بلاذری، ابن اسحاق و... آمده است. این مطلب را در(حیات القلوب یا زندگی محمد) تالیف محمد باقر مجلسی از معتبر ترین علمای شیعه می توانید پیدا کنید. صفحات ۶۰۲ تا ۶۰۵
پیامبر اسلام گاه حتا از نیات و نقشه های خود برای غارت و چپاول در آینده های دور پرده بر می دارد. به عنوان مثال عبدالغنی الرصافی در کتاب « شخصیت محمدی» به نقل از سیره حلبی و سیره ابن هشام و با اشاره به گفت و گوی محمد با سراقه بن مالک می نویسد:
هنگامی که سراقه بن مالک از نزد محمد قصد بازگشت نمود، محمد به او گفت: ای سراقه نظرت چیست اگر دستبندهای کسرا را بدست خود کردی؟ سراقه گفت: منظورت کسرا فرزند هرمز است؟ محمد گفت: آری!

تاریخ اسلام سراسر شرح دزدی ها و غارت و چپاول محمد و علی و عمر و سایر مجاهدان اسلام است. سارقان حریصی مانند علی ابن ابی طالب که پس از سقوط مداین، فرش نفیس بهارستان را تکه تکه می کند و سهمش را فوراً به بیست هزار درهم می فروشد و تبدیل به احسن می کند!

براستی پلیس جمهوری اسلامی برای مجازات دزد ها و اجرای احکام اسلامی و حد شرعی، ابتدا از کجا و از چه کسی باید شروع کند؟
siamakmehr@yahoo.com
۲۵۶٨۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : شافعه وتری

عنوان : حضرت محمّد پیش از نبوبت در بین مردم خود به محمّد امین معروف بودند.
در قرآن مبین آمده است که عذاب جهنم جز بر" شقی ترین" روا نیست:
لا یصلیها الّا اشقی (سوره ی ۹۲ آیه ی ۱۵) یعنی نمیسوزاند جز شقی ترین را.
" اشقی" یعنی شقی ترین و شقی یعنی فرد سخت دلی که هیچگونه رحمی بر مردمان ندارد.
آیا شقی تر از "ولی فقیه" اولی و ثانوی را میتوان در تاریخ بلا خیز مملکتمان پیدا کنیم؟ کسانی که تحت عنوان جانشنینی پیغمبر تیشه به ریشه ی اسلام زده اند.
حال آنکه رئوف بودن پیغمبر درحدی بود که در قرآن مبین آمده است:

"به رحمت خدا تو با خلق بسیار نرمخو و خوشخو هستی که اگر سخت دل بودی، از گرد تو پراکنده میشدند. پس عفو پیشه کن و برای مردمان آرزوی آمرزش کن و در کارها با مردم مشورت و برخدا توکّل کن ( سوره ی ۳ آیه ی ۱۵۹)
در قرآن کریم وعده ی خوشبختی برای توده ی مردم است.
ای مردم:
چنانکه از گناهان کبیره اجتناب کنید گناهان دیگر شما بخشیده و به مقامی کریم داخل شوید. ( سوره ی ۴ آیه ی ۳۱)
قرآن ، بساط دغل بازانی که امروز ( مانند قرون وسطی) به معامله ی زمینهای بهشت افتاده اند را به هم میزند و به مردمان صالح همچنین پیروان همه ی ادیان اعم از یهود ی و مسیحی و ذرتشتی مژده میدهد که هیچ اند وه و ترسی بر آنها نخواهد بود . (سوره ی ۲ آیه ی ۶۲)

خداوند درمورد قساوت و شقاوت ولی فقیه اسلامی و دیگر خلفائی که خود را ولی و مجری قرآن جا میزنند میفرماید: " سپس قلبهایتان چنان پر قساوت شد که دلهایتان چون سنگ یا سخت تر از آن شد حال آنکه از سنگها نهرها میجوشد و آب، سنگ را میشکافد و ...( سوره ی ۲: آیه ی ۷۴)
۲۵۶۶۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : برگرفته از سایت سیامک مهر

عنوان : دربارهء شکنجه و لواط اسلامی
Thursday, August ۲۰, ۲۰۰۹



دربارهء شکنجه و لواط اسلامی

واقعیت و وجود شکنجه های اهریمنی در زندان ها و بازداشتگاه های جمهوری اسلامی که تداوم و قدمتی سی ساله داشته و این روزها مانند دملی چرکین سرباز کرده و در سطح جامعه به گفتگوی همگان تبدیل شده است، ریشه هایی اسلامی و قرآنی دارد و توسط الله به دقت مورد توجه بوده، توجیه و تئوریزه شده، و جهت اعمال بر مخالفان الله و رسولش به دفعات توصیه گردیده است.
در نزد مومنان، شکنجه و آزار و قتل کافران و مشرکان و مخالفان و دگراندیشان، امری پذیرفته شده و ایمانی و اعتقادی و الهی است. قتل و خونریزی نیز در نظر مومنان به صورت « به حق و به ناحق» تقسیم گردیده. خونی به ناحق نباید ریخته شود. اما مانند علی که در پی حق شمشیر می زد، می توان به حق آدم کشت و خون هزاران تن را در راه الله و حق بر زمین ریخت. در اسلام قتل یک نفر به مثابه قتل نوع بشر مذموم شمرده شده، اما قتل هزاران نفر در راه الله به اندازه قتل یک نفر هم اهمیت ندارد که هیچ، پاداش دنیوی و اخروی نیز دربر دارد.

وجود زمینه های ذهنی شکنجه و شلاق و تعزیر و تازیانه در روان مسلمانان و تخمیر و رسوب خشونت و توحش الهی در لایه های ناخودآگاهی آنان، باعث گردیده که در برابر حتا شکنجه و قتل به ناحق(!) واکنشی طبیعی و عکس العملی بدان گونه که شایستهء انسان و وجدان سالم اوست از خود نشان ندهند و به مدت سی سال رنج و شکنج و عذاب همنوعان خویش را با خونسردی تحمل کنند. مسخ آدم هایی که همنوع خود را در چاله می کنند و با سنگ بر سر و سینه وی می کوبند تا بمیرد و یا تخدیر افرادی که به هنگام تماشای مراسم بردارکشیدن همسایه و همشهری و هموطن خود به هلهله می پردازند، آبشخوری اسلامی و قرآنی و دینی و مذهبی دارد.
می دانیم که پیامبر اسلام خود مبتکر و ابداع کنندهء خشونت بارترین و وحشیانه ترین انواع روش های شکنجه بوده است. شکنجه بوسیلهء تازیانه و بنام تعزیر از متداول ترین شیوه های شکنجه در اسلام است. قتل و اعدام و اذیت و آزار و عذاب و تجاوز و خشونتی که به مدت سی سال است در سیاه چاله های کهریزک و اوین و قزل حصار و گوهردشت بر جوانان ایرانزمین اعمال می شود، در حقیقت گرته برداری از انواع شکنجه هایی است که الله در قرآن برای ناباوران و دگراندیشان در نظر گرفته است:

سزای کسانی که با خدا و پیامبر او می‏جنگند جز این نیست که کشته شوند یا بر دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلاف جهت‏ یکدیگر بریده شود.
بر گردنهایشان بزنید و انگشتانشان را قطع کنید.
دست راستش را سخت می‏گرفتیم، سپس رگ قلبش را پاره می‏کردیم.
و مرد و زن دزد را به سزای آنچه کرده‏اند دستشان را به عنوان کیفری از جانب خدا ببرید.
کسانی که دین حق را نمی پذیرند بکشید.
در هرجا که آنها را بیابید بگیرید و بکشید.
مشرکان را هر جا یافتید به قتل برسانید.
با پیشوایان کفر قتال کنید.
ای کسانیکه ایمان آورده اید، کافرانی که نزد شمایند را بکشید تا در شما درشتی و شدت را بیابند.
چون با کافران روبرو شدید، گردنشان را بزنید و چون آنها را سخت فرو فکندید، اسیرشان کنید و سخت ببندید.
اینان لعنت شدگانند. هرجا یافته شوند باید دستگیر گردند و به سختی کشته شوند.
کسانی از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمی آورند و چیزهایی را که خدا و پیامبرش حرام کرده است بر خود حرام نمی کنند و دین حق را نمی پذیرند بکشید.
چون با کافران روبرو شدید، گردنشان را بزنید.

جالب اینجاست که وقتی الله به توسط رسولش از انتقام گرفتن و قتل و شکنجه کردن ناتوان می ماند، آرزو می کند که دست های یکی از مخالفینش بریده شود: تبت یدا ابی لهب
همچنین توصیف شکنجه هایی که برای اهل جهنم در نظر گرفته شده و در قرآن آمده، بدون شک سرمشق های خوبی برای بازجویان در زندان های اسلامی است:

بگیرید او را و در غل کشید.
آنگاه میان آتشش اندازید.
پس در زنجیری که درازی آن هفتاد گز است وی را در بند کشید.
و خوراکی جز چرکابه ندارد.
کسانی را که به آیات ما کفر ورزیده‏اند در آتشی سوزان درآوریم که هر چه پوستشان بریان گردد، پوستهای دیگری بر جایش نهیم تا عذاب الله را بچشند.
آنان در آتشی سوزان درآیند.
از چشمه‏ای داغ نوشانیده شوند.
خوراکی جز خار خشک ندارند.
نه خنکی چشند و نه آب، جز آب جوشان و خون و چرک.
پس بچشید که جز عذاب هرگز چیزی بر شما نمی‏افزاییم.
چون به استغاثه آب خواهند از آبی چون مس گداخته که از حرارتش چهره ها کباب می شود بخورانندشان.
غلها را به گردنشان اندازند و با زنجیرها بکشندشان، در آب جوشان، سپس در آتش افروخته شوند.
قطعاً از درختی که از زقوم است‏ خواهید خورد.
پس با آبی جوشان پذیرایی خواهید شد.
بر سر شما شراره‏ هایی از تفتهء آهن و مس فرو فرستاده خواهد شد.
میان آتش و میان آب جوشان سرگردان باشند.

علاوه بر شیوه های شکنجه و عذاب که در قرآن به تفصیل بیان شده، در میان توده ای از مهملاتی که به نام روایت و حدیث از محمد و علی و ائمه آورده شده نیز شکنجه هایی ابداع گردیده است. مثلاً در وصف شکنجهء اهل جهنم گفته شده:
دو کفش آتشین به پا دارد که مغز وی از حرارت کفشهایش بجوش می آید.
در اثر شدت حرارت گوشت بدن از استخوان جدا می شود.
خانه هائی از آتش و مار و عقرب و عذاب.

و اما لواط در اسلام عملی بسیار شنیع بوده و مجازات مرگ در پی دارد. بر طبق حدود و احکام شرع اسلام، مرتکب به این عمل را باید با خشونتبارترین روش به قتل رساند. یا از بلندی و کوه پرت کرد تا کشته شود و یا در آتش انداخت و یا دیواری را بر وی خراب کرد تا له شود و از این جمله جنایات.
تجاوز جنسی ِ بازجویان و شکنجه گران و پاسداران و بسیجیان مسلمان به مردان در زندان های جمهوری اسلامی، صرف نظر از شکستن و خرد کردن یک فرد تا سرحد مرگ که مقصود شکنجه گران می باشد، بیشتر گویای این حقیقت است که در اسلام، کافران و ملحدان و اسیران و برده ها هیچ گونه حقوقی ندارند و جان و مال آنها در اختیار مومنین است و هر رفتار ددمنشانه و پلیدی مباح بوده و شناعتی نداشته و بازخواستی هم ندارد. زمانی که مجاهدین اسلام به ایران پورش آوردند، پسربچه هایی را که به اسارت می گرفتند، اخته می کردند و تحت نام غلام مورد سوءاستفادهء جنسی قرار می دادند. بنابراین به شکنجه گران و بازجویان مسلمانی که فرد اسیر را مورد همه گونه آزار جسمی و روانی قرار می دهند، نمی توان خرده گرفت که چرا به عمل لواط روی آورده و به زندانی تجاوز جنسی کرده اند. چنین انتقادهایی متوجه انسان های متمدن و باخرد و دارای وجدانی انسانی و پاک و صاحب سلامت روانی است( که در این صورت نیز اصل موضوع منتفی است)، نه جانوری ماقبل تاریخ و وحشی با اعتقاداتی پسمانده که ایمان و تعصب مذهبی وی را کور کرده و بر رفتار خود هیچگونه کنترلی ندارد.
شرّ مسلم نه از ره کین است
اقتضای دیانتش این است!
siamakmehr@yahoo.com
۲۵۶۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : مرتضی پاکدل

عنوان : ترس از این تحلیل ها.....
ترسم از این است که اگر امروز الله مسئول جنایات خامنه ای است ، فردا هم هزاران تن از الله پرستان مخالف خامنه ای را که در صفوف جنبش سبز جانشان را کف دست گذاشته و با خامنه ای مبارزه کردند از زندانهای او بیرون کشیده و بخاطر جنایات خامنه ای و اذنابش محاکمه کنند!!!
۲۵۵۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : هوشنگ محبی

عنوان : بهترین مطلب
این مطلب شچاعانه ترین وبهترین مطلبی است که تا حالا چاپ کرده اید. به این دوستان اکثریت هم بگوئید چند سال از این ملی مذهبی ها وخاتمی چی ها حمایت کردید دیگر بس است
تکلیفتان را با موسوی /کروبی هم که میخواهند ما را به دوران طلایی جلاد بزرگشان برگردانند روشن کنید . تا کی؟
۲۵۵۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : محمد علوی

عنوان : چه الله بیعرضه و دست و پا چلفتی که احتیاج به دفاع و حمایت این زالو ها دارد
برادر خوب نوشتی ولی در طول این سی سال هیچکس از خودش نپرسید که اگر به خدای قادر متعال اعتقاد دارند، چرا خدا را اینقدر کوچک و زبون تصور کرده اند که احتیاج به دفاع این انگل ها دارد.
زمانی که فریبکار بزرک و خدعه زن اینها، خمینی ، شروع به کشتار کرد و جرم متهمین را "محاربه با خدا" عنوان نمود، حتی خود این آخوند ها اعتراض نکردند که چرا خدا را این قدر کوجک و زبون کرده ای که احتیاج به خلخالی دیوانه دارد که از او محافظت کند !!! چرا پای خدا را وسط کشیده ای . چرا رک وراست نمیگویی که "من میخواهم بکشم" . امروز هم پنج تن آل عبا در لندن نشسته اند و همین مزخرفات را نشخوار میکنند و هیچکس به انها نمیگوید که اگر این چرندیات آخوندی حقیقت داشت و این حکومت اسلامی مورد حمایت خدا بود، احتیاجی به سید علی چلاق نبود و خدا خودش شر مخالفین را میکند. پس این جفنگیات آخوندی فقط بهانه ای است برای سرکوب مردم و خود این بی پدر مادر ها هم آن را میدانند و ملت عوام هم دنباله روی آنها هستند بدون آنکه لحظه ای بایستند و تفکر کنند.
موفق باشی
۲۵۵۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : شافعه وتری

عنوان : حکومت دینی یعنی عوامفریبی به نام الله
قرآن مبین حکومت کردن به نام دین را نفی میکند زیرا جز "ریا و غفلت" به بار نمی آورد.
" پروردگار خود را پنهانی و غیر آشکار یاد کن و از غافلین نباش ( سوره‍ی ۷ آیه ۲۰۵)
امّا حاکمین دینی کلمه‍ی " الله" را برای توجیه ظلمها و عوام فریبی، فقط آشکارا فریاد میزنند و هیچگاه در دل خود با خدای "شاهد" خلوت نمیکنند که وجدانشان بیدار شود.
آنها مکر میکنند غافل از آنکه مکرشان گریبانگیر خودشان خواهد شد کما اینکه مکارانه خواستند حضور انبوه مردم در انتخابات ۸۸ را به نفع خود بهره برداری کنند غافل از آن آیه که میفرماید:" مکر کردند و متقابلاً خدا هم با آنها مکر کرد که خدا بهترین مکر کنندگان است. سوره ۳ آیه ۵۴"
۲۵۵۱۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست