سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

در مرگ زیستن - پیرایه یغمایی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : پیرایه یغمایی

عنوان : پاسخ
دوست گرامی : م. زیباروز
نخست مهر و توجه شما را پاس می دارم. و دیگر در مورد آنچه گفته اید، عرض می دارم بله، هر کس می تواند شعر بگوید و می بینید که می گویند و هیچ بهانه ای هم برای کسی نیست. خوشبختانه «زمان» بهترین ناقد و صرّاف است. جاودانگان را نگاه می دارد و ناجاودانگان را در سیلابه ی پر خروشش می شوید و حل می کند. و در هر دوره ای هم قرار بر همین بوده است .
و دیگرتر اینکه یادمان باشد که گفت و گوی ما در باره ی «شعر خوب» است و آنان که می مانند و می مانند و صاحب نشان می شوند و راه بعدی ها را روشن می کنند. مثل فروغ فرخزاد که خودتان بسیار زیبا و بجا به او اشاره کرده اید. فروغ در تاریخ ادبیات ما، یک شاعر نیست، یک معجزه ی شاعرانه است که هنوز هم زاویه های اندیشه های پربارش آنچنان که باید، روشن نشده است.مثلا ً او وقتی در نهایت معصومیت و سادگی می سراید:
در اضطراب دست های پر
آرامش دستان خالی نیست، بخش عمده ای از عرفان و اندیشه های حِکَمی را که – که بی اعتنایی به جهان مادی باشد- در دو بند خلاصه کرده و در خود پیچیده است. زمینه ای که سال های سال شاعران پیش از او در موردش شعرهای مطول سروده بودند. این همان جوهره ای است که فروغ را از دیگر شاعران زمان خود ممتاز می کند و به او نام جاودانگی می دهد.
و آن شعر خوب و آن جوهره ناب اندیشه و آن داربست ها که شعر می تواند در توفان های سهمگین زمان به آنها تکیه کند و همچنان پابرجا بماند، جز این چیزی دیگر نیست.
با مهر
۲۲۲۱۷ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣٨٨       

    از : بینش م .زیبا روز

عنوان : چرا تعهد؟
با سلام و درود بر خانم یغمایی
من خدمت شما ارادت غایبانه دارم زیرا می دانم که در را ه ادب فارسی از جان مایه می گذارید . باری سخن از تعهد در شعر نوشته اید .فکر نمی کنم شعر و هنر بطور کلی این صفت را در ذات خود بداند .شاعر و هنرمند می تواند متعهد باشد یا نباشد مهم جان هنر است که باید در اثر جریان داشنه باشد .البته سخن شما را در مورد پیشرفت نداشتن نادرپور در ۵۰ سال کار ادبی ، از لحاظ اندیشه ای می پذیرم و آن را با پیشرفت فروغ مقایسه می کنم که چگونه یک شبه ره صد ساله پیمود. اما به جرئت می توانم اظهار کنم که شعر لازم نیست متعهد بماند .همانطور که لزومی ندارد در برج عاج بازی های لفظی و زبانی بنشیند .شعر ، شعر است همانطور که ارسطو می گوید آدم آدم است
۲۲۲۰٣ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣٨٨       

    از : پیرایه یغمایی

عنوان : پاسخ
دوست گرامی جناب لطیف :
از توجه تان سپاسگزارم.
متأسفانه شعر متعهد امروزه بر پایه ی معنای خود قرار ندارد و شاید بیشتر به شعر سیاسی منظور شود. در این نوشتار منظور از شعر متعهد، شعری است که به شاعرانگی خودش متعهد باشد و هسته ی درونی داشته باشد و صد البته که این موضوع شعرهای شخصی و عاشقانه را هم شامل می شود. اما علت اینکه شعرهای نادرپور به دایره ی بسته ای مانند شده، یکنواختی ملال آور کارهای او در طی پنجاه سال شاعرانگی است. چنانچه اگر کسی هشت مجموعه شعر او را به دقت بخوانید (همان کاری را که من کردم و اشتباه هم کردم)، پی می برد که او نه تنها دایره ی اندیشه، بلکه حتا دایره ی واژگانش را وسعت نداده، در حالی که بر دو نسل حکومت شاعرانه داشته است.
پر واضح است که اینگونه شاعران به دلیل نداشتن تعهد به شعر و شاعرانگی، دیر یا زود خوانندگان خود را از دست می دهند چرا که شعرها همه واگویه ی هم اند و فقط از نظر چیدمان واژگان تفاوت دارند و بجز تکرار یک ذهنیت، ارمغانی به خواننده نمی دهند.
اما در مورد رضا براهنی، من به شعر او کاری ندارم و اصلا ً چرا باید از کارهای شاعرانه اش نمونه بیاورم؟ ( شعرش را نه نفی می کنم و نه تأیید، چرا که موضوع گفت و گوی ما نیست.) و تازه مگر هر کس هنرشناس است و نقد هنری را دست مایه ی کار خود قرار می دهد،خودش باید حتما ً در آن هنر قدم و قلم بزند؟ در این صورت مثلا ً هلن گاردنر هم باید یک نقاش درجه ی یک باشد.
من زاویه ی نگاه براهنی را نسبت به «شعر خوب» نه «شعر»،وام گرفته ام و فکر می کنم همچنان که او می گوید، شعر باید چند بُعدی باشد و از هر سو خودش را به خواننده اش عرضه کند. آیا به نظر شما اگر کسی توقعش در مورد شعر بالا باشد و شعر را در کمال بخواهد و شعر «خطی» را نپذیرد، گناهی مرتکب شده است؟
آیا شما فکر نمی کنید که علت جاودانگی حافظ هم همین است که در هر بیت از شعرش به ما « حجمی» از معنا عرضه می کند و شعرش مثل منشوری که از هر طرف بچرخد رنگ و طرح تازه ای نشان می دهد و چشم درون را سیراب می کند؟
رابطه ی شاملو هم با شعر کم از این دست نیست که در هر پاره ای از شعرش چتری از حجم برای خواننده باز می کند.
خوب ... اینگونه شاعران، شاعرانی متعهد هستند، در شعر تحول و تکامل ایجاد می کنند و خواننده را به تماشای شگفتی ها می برند.
سخن کوتاه می کنم که به قول شما حرف زیاد است و توان کم.
با مهر
۲۲۱۹۷ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣٨٨       

    از : لطیف

عنوان : شعر متعهد است؟
خانم پیرایه یغمایی
از زحمتی که کشیدید قدردانی می کنم.
چند نکته: فرمودید «شعر متعهد است. داربست درونی می خواهد...»
پرسش من: حال اگر فردی (ایندیوید، آزاد، خودش) آمد گفت تعهد بماند برای شما متعهدها، ما متعهد نیستیم اما دل مان می خواهد به سان فرد شعر بگوییم و شعرمان مورد توجه بگیرد، آیا باید چنین فردی را به دایره‍ی بسته تشبیه کرد؟

سپس از آقای براهنی فاکت آوردید که شعر باید « ازهرگوشه که بنگری اش( از بالا،پایین،روبرو از پشت سر،بیخ گوش و از پهلوی چپ یا راست) به من کمال خود را عرضه کند. شعر خوب، شعری است که چشم مرا،چشم درون مرا،با عینیت شکل خود پر کند، چاره جویی برای درون من باشد و روح مرا در شکل خود قاب بگیرد و ....» (۱۳)

کاش اقلاً آقای براهنی و به ویژه شما که از او فاکت می آورید، چند بیت از آن «اشعار متعهد» از قول آن «شاعر متعهد که در دایره‍ی خودش سرگردان نیست» می آوردید و می گفتید که چشم درون شما را با کدام عینیت می شود پر کر که چاره جوی درون تان باشد و روح شما را در شکل خود قاب بگیرد....!

لطفاً دوباره و سه باره بخوانید جملات آقای براهنی راٌ به راستی بی محتواتر و پربادتر از این جملات جملاتی شنیده اید.

حرف زیاد است و توان کم
با مهر
۲۲۱۷۲ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣٨٨       

    از : یوسف صمصام

عنوان : بت ها را متلاشی می کنی
پیرایه یغمایی درود بر تو که بت ها را متلاشی می کنی. نادر نادرپور شاعر مصلخت اندیش و برگزیده ء سلطنت طلبانی است که در هیچ دوره ای هیچکس توان برخورد با او را نداشته زیرا از بد و بیراه سلطنت طلبان نمی توانسته است در مصونیت به سر ببرد. و حال تو با سخت کوشی و استدلال ثابت کردی که شعرش نه بدرد دنیا می خورد و نه بدرد آخرت!
ضمنا ً کامنت قبلی (حامد) را هم تایید می کنم.
۲۲۱۷۱ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣٨٨       

    از : حامد

عنوان : درودبرخانم پیرایه یغمائی
باسلام وتشکرازنوشته شما.
اگرشعردرپیش برجنبش مقاومت ومبارزات مردم نفقش مثبتی نداشته باشد به آفت وانگل ادبیات تبدیل میشود.
گذشته ازاینکه شعرنادرپوردرکلیت چیزمثبتی دراین زمینه ها ندارد،بلکه متاسفانه آقای
نادرنادرپورناسیونالیستی خطرناک ودشمن زبان وادبیات ملیتها ودرواقع دشمن انسانیت
بوده است .
بیک ستادازآقای نادرپورتوجه کنید تاعمق فاجعه رادریابید،به حاکمان سفارش میکند:
مقاله ی *کسانی بااندیشه هائی دیگر*مهرگان شماره یک بهار۱۳۷۳
""آموزش رایگان واجباری رابرتمام مردم ایران - دردل شهرهاودربطن روستاهاتعمیم دهد
وازجنجال عوام فریبان ویابیگانه پرستانیکه باتاکیدبرتعلیم زبانهای قومی ویاتقویت گویش
های بومی،تیشه برریشه ی این زبان مشترک وفرهنگ تمام اقوام ایرانی می زنند،نهراسد وبی آنکه مانع فراگرفتن آن زبانها وگویش هادرمحدوده ی جغرافیائی متکلمانشان گردد،حتی یک روزهم ازکوشیدن درراه رواج ورونق زبان فارسی بازنماند""
۲۲۱۶۹ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣٨٨       

    از : کاظم

عنوان : نادر پور
خانم یغمایی
در باره اشعار نادر پور مطالبی بسیار جامع ، عمیق و روشن مطرح فرموده اید که قابل تفکر است
دست شما درد نکند
۲۲۰۹۴ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣٨٨       

    از : اخبار روز

عنوان : توضیحی مبنی بر حذف اظهار نظر آقای سهیلی گرامی
کاربر گرامی آقای سهیلی، درود بر شما.
اظهار نظری درج کرده بودید که در پایانه ی آن آدرس طولانی ی مطلبی آمده بود. به علت طولانی بودن این "لینک" فرم صفحه به هم ریخته بود و ما مجبور به حذف ان اظهار نظر شدیم.

اخبار روز
۲۲۰٨۶ - تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱٣٨٨       

    از : بهمن پارسا

عنوان : جان کلام
سخن آخر اینکه نادر نادر پور شاعری است بدون پیشروی های درخشان و اگر کار اورا دایره ای در نظر بگیریم – به هر قطر که دلمان بخواهد – او ۵۰ سال در این دایره چرخیده و هرگز نه از آن به منظور یک حرکت بالارونده ی مخروطی بالا رفته ،نه از حصار آن پا بیرون گذاشته و نه حتا آن را وسیع تر کرده است.


سرکار خانم یغمایی، پایان سخن شما را مقدم بر حرف خود آورده ام ،چرا که عمیقا معتقدم بهتر از این در خصوص این شاعر نمیشد ویا من نتوانسه ام ،گفت و یافت. صراحت شما در این سخن برای من ستودنی است.مثل همیشه برای تهیه و تدوین این مطلب فراوان زحمت کشیده اید،دست مریزاد.و اما در خصوص دیگر نکات آمده در متن مجال دیگری است باید. پر بارید پر بار تر باشید. بااحترام و ارادت
۲۲۰۵۹ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣٨٨       

    از : پیرایه یغمایی

عنوان : نادرپور
جناب سهیلی: با سپاس از لطف شما.
آنچه مورد نظر این پژوهش است، تنها بهانه ی «فلسفیدن» نیست، بلکه هسته ی اصلی مطلب، مرگ زدگی و یکنواختی شعرهای نادرپور است در طول پنجاه سال شاعرانگی.
۲۲۰۵٨ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست