سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

خانمها و آقایان تآتری، با شما سخن میگویم ! - ناصر رحمانی نژاد

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : م. ر.

عنوان : آقایان رحمانی نژاد و محوی، هر دو در اظهاراتتان راه افراط پیشه کرده اید !
احتیاجی نمی بینم که توضیح واضحات بدهم. آقای رحمانی نژاد با خشونت تمام و با لحنی عصبی با اهل تأتر بخصوص در ایران سخن می گوید و سپس نصیحت می کند که چنین و چنان نباشند یا باشند. و از آن سوی آقای محوی تحقیقات ناتمام و یا ناقص خودشان را سندی همه جانبه می پندارند و همه ی کارورزانِ تأتر خارج از ایران را جیره بگیر ادرارات فرهنگ و هنرِ و یا کلیساهای شهرها و کشورهای محل اقامتشان قلمداد می کنند.
بهتر شاید این می بود که این آقایان با صراحت و با نام و نشان لیستی از گُمراهان و فریب خوردگان و خیانتکارانِ تأتری مورد نظرشان در داخل و خارج ایران انتشار می دادند و باز هم شایسته تر، به گمان من، آن که اینقدر از خودشان در نوشته ها و نا نوشته ها تعریف و تمجید نمی کردند.
با کمال احترام خدمت آقایان عرض می کنم اینگونه نصایح و پند و اندرز دادن ها و تحقیقاتِ ناروشن و کلّی بافی های هرازگاهی-هرچند نه مفید است و اثری دارد و نه دقیق و علمی و نزدیک به واقعیّت است. مگر انسان بخواهد گهگاهی نفسِ عمیق و نا متعارفی بکشد که حضور با ارزشِ خود را به نمایش بگذارد.
تندرست باشید.
۲۰۴٣۰ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣٨٨       

    از : روزنامه هنر و مبارزه حمید محوی

عنوان : هنر و سیاست و هنر دوستان
ادامه‍ی بحث
روز بعد

و مشاهده می کنید که وقتی گفتمان و یا فعالیت فرهنگی و هنری که از سوی محاقل قدرت و سیاسی پشتیبانی نداشته باشد، به دلیل اضمحلال و ابتذالی که سر تا سر فضای فرهنگی ایران را (در داخل و خارج) به شکل بیمارناکی رقم زده است، تا چه اندازه به بیابان برهوت شباهت پیدا می کند و هیچ خبری از سینه چاکان و طرفداران هنر نیست.
ولی وقتی صدای پت پت پتی یان بطری های شامپاین در فستیوال کن بلند می شود مردم همیشه در صحنه هم جلوی گیشه ها صف می کشند.
۲۰٣٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱٣٨٨       

    از : روزنامه هنر و مبارزه حمید محوی

عنوان : دموکراتیزاسیون فرهنگ و هنر!
ادامه‍ی بحث

آقای ناصر رحمانی نژاد
من در صداقت شما در انتقاداتی که به جامعه‍ی تآتر رسمی ایران دارید شکی ندارم، ولی صداقت برای آن فراخوانی که، به عنوان نمونه، برتولت برشت برای «ضرورت دفاع از فرهنگ و هنر» می نویسد، کافی نیست.
در تمام طول تاریخ تآتر در تمام دنیا با بودجه‍ی دولتی کار کرده و نان خورده و طبیعی ست که تآتر هم باید به انتظارات صاحب کار پاسخ گوید. به همین علت هم هست که برتولت برشت اجرای تآتر آموزشی اش را به دورانی موکول می کند که صاحب کار دولت سوسیالیستی باشد.
نقطه‍ی عطف نقد شما در این نکته نهفته است که فعالیت های خودتان را در خارج از کشور که از نظر حجم بودجه که نسبت به بودجه های تآتری در اروپا و آمریکا البته بسیار ناچیز به نظر می رسد، از این قاعده مستثنا می دانید. مثل تآتر دریچه در آلمان که توسط نیلو فر بیضایی، به شکلی که خود او می گوید «بنیانگذاری شده است». پرسش این جاست که حالا چند نفر دیگر می توانند در این فضای اروپا تآتر دروازه و پنجره و غیره را بنیانگذاری کنند؟ : که آقای عبدالکریم لاهیجی هم بیاید در ردیف اوّل بنشیند و تماشا کند؟
البته می دانم که شما آدم میلیونری نیستید ولی از «اتلو در سرزمین عجایب» تا نمایش مصدق در سرزمین عجایب می بایستی که از جایی بودجه تهیه می کردید، اگر هویت این بودجه و امکانات را معرفی می کردید ( یعنی کاری که کمتر انجام می دهند) احتمالا روشنگری هایی در عرصه‍ی تمایلات صاحب کار انجام می گرفت.

انتقاد من نسبت به نسل شما که با برتولت برشت هم آشنایی داشته این است که فکر می کنید برتولت برشت یعنی نمایشنامه‍ی برتولت برشت و فاصله گذاری و حرف های انقلابی زدن. نه خیر! حرف انقلابی زدن انقلابی نیست. که بیایید روی صحنه فریاد بزنید زنده باد آزادی. نه!

مسئله‍ی اساسی در رابطه با تآتر و به طورکلی فعالیت هنری در تمام عرصه ها، به این شکل نیست که شما تصور می کنید و در بنیادهای فکری اپوزیسیون ایران در خارج از کشور مشاهده می کنیم (حالا به من تهمت هایی خواهند زد ولی اپوزیسیون ایران آنقدر مضمحل است که حتی برخی نقطه نظریات احمدی نژاد در زمینه‍ی فرهنگی در مقایسه با آنها انقلابی به نظر می رسد زیرا آموزش عمومی در گفتمانش هست و مشغله‍ی وارد کردن آن به خانه های مردم را فراموش نمی کند. توجه بفرمایید که موضوع من به عرصه‍ی گفتمان فرهنگ و هنر محدود می شود و کاری ندارم که احمدی نژاد دروغ می گوید و یا راست، مذهبی ست یا مدنی).

مسئله هنر به این شکل نیست که بیایند و به چند نفر نابغه امکان بدهند که برای ما شاهکار بسازند. در رادیو بین المللی فرانسه بخش فارسی مدتها معیار آزادی بیان با اعطای بودجه به آقای بهرام بیضایی سنجیده می شد.

نه! شما که از برتولت برشت حرف می زنید، باید بدانید که مسئله‍ی هنر از دیدگاه پیشگامان جوامعی که به پیشرفت معتقد هستند و به معضلات جامعه‍ی طبقاتی آگاه می باشند، همواره به شکل مسائل و مشکلات دموکراتیزاسیون فرهنگ و هنر مطرح بوده و هست.

به همین علت من در تحلیل هایی که آن ها را دائما به زبان فرانسه و فارسی در محدوده‍ی خاصی منتشر می کنم، به دلایل کاملا مشخصی از سالها پیش اعلام کردم که تا اطلاع ثانوی تآتر و سینما نمی تواند جزء هنرها به حساب آید. از این پس تا اطلاع ثانوی تآتر هنر نیست، سینما هنر نیست.
و هر فعالیت و محصولی در عرصه‍ی هنری که به موضوع دموکراتیزاسیون فرهنگ و هنر نپردازد و برای آن مبارزه نکند، تروریست است. با این حساب با عرض پوزش آقای رحمانی نژاد شما و گروهتان از دیدگاه من و با خصوصیاتی که من در تحلیل آثار مابین فرهنگی ایران باز شناسی کرده ام، در دسته‍ی تروریست های فرهنگی و هنری قرار می گیرید. البته اجباری در این کار ندارید و من برای شما آرزو می کنم که به عنوان فردی که به ضرورت فعالیت هنری در گستره‍ی فعالیت فعالیت های اجتماعی آگاه می باشد، حسابتان را از اپوزیسیون ارتجاعی و خائن ایران ( خائن به حقیقت) در اروپا و آمریکا جدا کنید و تا وقت باقی ست به ایجاد یک آلترناتیو بیاندیشید. حتی به شکل فردی. البته برای این کار به شما بودجه نخواهند داد.

با تشکر از خوانش شما
۲۰٣۲۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ دی ۱٣٨٨       

    از : رزونامه هنر و مبارزه حمید محوی

عنوان : پاسخ به سروناز امیدوار
واقعا اسم مستعار زیبا و شاعرانه ای انتخاب کرده ای به همین علت من با تمام احترامی که برای سرو ناز قائلم مقدما از پیغامی که برای من در اینجا نوشته ای سپاسگذارم.
شما می توانید هر آرزو و امیدی برای من و یا خودتان و هم نوعانتان داشته باشید، ولی من منتظر هیچ پاداشی از عالم بالا نیستم.
ببینید! پسیکوپاتها (بیماران روانی که از روی ضرورتی بیمارگونه دست به جنایت می زنند) به قتل هایی که مرتکب می شوند گفتمانی کاملا اخلاقی نیز ضمیمه می کنند.
علاوه بر این مشکل دو تا می شود، چون که «من» دو تا هستم. واقعیت روانی نوع بشر تا این جا که فرهیختگان عالم کشف کرده و نشان داده اند، چنین می گوید که انسان دو تا ست، چون که واجد ناخودآگاه است. و به همین علت نیز بوده است که فارسی زبانان اصطلاحات و تمثیل های هوشمندانه ای دارند که حاکی از وجود ناخود آگاه است :دیگ به دیگ می گوید رویت سیاه، با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن و بسیاری دیگر.
شما سرتا سر یمین و یسار اپوزیسیون و پوزیسیون را که بگردید همه از قانون و احترام به قانون حرف می زنند، همه از آزادی و عدالت اجتماعی حرف می زنند.
سر تا سر نشریات و عالم فرهنگی و هنری را که نگاه کنید، همه اثارشان را به عنوان هنر معرفی می کنند. در این جا هم ما با دو « تا » هنر سروکار داریم که تنها یکی از آنها اصالت دارد و دیگری تنها شبیه اثر هنری ست.
و فعلا تنها فردی که در تمام یمین و یسار این تروریستکده یعنی فضای فرهنگی و مابین فرهنگی ایران چنین پرسشی را مشخصا مطرح کرده و در پی تعمیق این موضوع برآمده، من هستم. آدم نباید از خودش تعریف کند، ولی وقتی که هیچکس نیست، در این صورت من از خودم تعریف می کنم. بی آن که نارسیسیت باشم.
البته روشن است که مبارزه علیه ارتجاع سیاه و ابتذال و تروریسم فکری و فرهنگی و مابین فرهنگی که حزء لاینفک اپوزیسیون ایران در اروپا وآمریکا می باشد در دستور کار روزانه‍ی من جای دارد.

البته من حرف شما را به تعبیر خودم تأیید می کنم، گفتمان من کاملا با گفتمان مخالفین حکومت مذهبی به شکلی که شما نوشته اید در قطب مخالف به سر می برد. و مخالفت با حکو مت مذهبی برای من هیچ مفهوم خاصی ندارد، و مفهوم خاصی ندارد چون که ضدیت و مبارزه‍ی علیه خوک ها ی کثیف و جامعه‍ی طبقاتی ست.
و آنتن های من هم در عرصه‍ی فرهنگی و هنری بسیار قوی ست، مطمئن باشید، و امواج دشمنان نوع بشر را فورا گرفته و ثبت و سپس با تحلیلی کاملا مشخص آرشیو می کند.

خوشبخانه از این پس رد یابی مانورهای فرهنگ طبقاتی از فاصله‍ی دور و طرح نابوی و بازگشت ناپذیر ساختن آن امکان پذیر گشته است و قابل برنامه ریزی ست. برای اطلاع بیشتر به وبلاگ من برای بررسی مابین فرهنگی ایران و جهان مراجعه کنید.

با تشکر خوانش شما
۲۰٣۰۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣٨٨       

    از : سروناز امیدوار

عنوان : «التماس دعا»
حمید محوی ! از تو هیچوقت جز این انتظار نمی رفت !
امیدوارم یک در «دنیا» و صد در «آخرت » پاداش این همه ضدیت با «مخالفین» حکومت مذهبی را از «ایزد منان» دریافت کنی .
۲۰٣۰۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣٨٨       

    از : روزنامه هنر و مبارزه حمید محوی

عنوان : زنده باد آخوند شپشوها
جناب آقای ناصر رحمانی نژاد

من با شما یک اختلاف نظر اساسی دارم و آ ن هم این است که اگرجمهوری اسلامی به دلایل عقیدتی و اعتقاد زیبایی شناختی که اصل و اساس آن به فرامین الاهی باز می گردد با فرهنگ و هنر و خلاقیت نزد فاعل انسانی خصومت می ورزد، در سوی دیگر معرکه ابتذال آمیز ترین محصولات و متحجرترین نظریات - که روی شپشو ترین آخوندهای آخرین مساجد از یاد رفته‍ی شهر قم را سفید می کند - در خارج از ایران فعال بوده و مثل خود شما به عبث خود را آلترناتیو معرفی می کند.

بی شک ابتذال آمیز بودن فرهنگ و هنر نزد اپوزیسیون قلابی ایران در اروپا و آمریکا به پایگاه طبقاتی آنان باز می گردد. یعنی طبقه‍ی خوک های کثیف.
مطمئن باشید که جهان هنر آن چنان هم که شما خیال کرده اید بی در بی پیکر نیست.
۲۰۲٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست