سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

خانواده های زندانیان سیاسی دهه ۶۰
به آیت الله منتظری چه می گفتند؟
- سودابه اردوان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امین بابایی

عنوان : با احترام به مبارزان
با تشکر از سایت
آقای کریم ن به جای دفاع از خانم اردوان بهتر است از همفکر خودتان نسرین پرواز دفاع کنید . نسرین پرواز هم خط سیاسی شماست و با حزب کولی گری کار می کند. و در حقیقت شما از او دفاع می کنید و این هم یک حرکت تاکتیکی است که اسم خانم پرواز را نیاورده اید و از سودابه اردوان دفاع می کنید. کیه که شما و حزب کمونیستتان را نشناسد!

و اما، من نگفته ام که چرا خانم سودابه اردوان و یا خانم نسرین پرواز چادر سیاه سر کردند و به حرف زندانبان گوش دادند و زندانیان حرف شنویی بودند! عکس العمل زندانیان در مقابل خواسته های زندانبان ها طرز تفکر و نوع حرکت زندانیان را مشخص می کند. یکی به رژیم حق می دهد یکی دیگر از حریم انسانی خود دفاع می کند و مدعی است که به عنوان زندانی سیاسی حق و حقوقی دارد. سوال من روشن و واضح است و آن این است آیا "مقاومت زندانیان سرموضعی" در زندان صحیح بوده است یا خیر؟
من نمی گویم چرا خانم اردوان تعهد داده یا نداه است؟ سخن من اینست که چرا پز دیگری را می دهد و اگر این عمل مثبت بوده چرا خودش در جهت عکس عمل کرده است؟ من هرگز نگفته و نمی گویم چرا تعهد داده است و برایشان تعیین تکلیف نمی کنم. اتفاقاً، معتقدم، اگر هوشیاری کافی باشد می شود حوادث را پیش بینی و قبل از واقعه راه فرار را پیدا کرد. ببینید این اقدام عمل، با حرکات هوشمندانه متفاوت است. این شیوه مبارزه کار تماشاگران منفعت طلب است.
ساده و خلاصه بگویم این نوع مبارزه، معامله کردن است و کاسبی است. یکی دیگر شکنجه را تحمل کرده من پز بدهم. اگر راست می گویم و اعتقاد به مبارزه دارم باید از خودم مایه بگذارم نه از دیگران. مانند این است که من بنشینم و بگویم" من آنم که رستم بود پهلوان".
دیگر اینکه، عکسی از خانم اردوان را در سایت ها دیده ام و امروز هم موجود است در یکی از سایتها. به طور یقین قیافه ایشان با آن زمان که دانشجو بوده و یا زندانی سیاسی کاملا متفاوت است. نوع لباس پوشیدن و آرایش ایشان با شکل و شمایل سابقشان فرق می کند. چرا؟ زیرا اقتضای زمانه بوده است که همه چپ ها شلوار سربازی و کفش کتانی و گیوه می پوشیدند. زنان آرایش صورت نداشتند. همه گی به افرادی آرایش صورت داشتند و یا لباس فاخر می پوشیدند لقب طاغوتی و بورژوا می دادیم.
تعجب من از این است سودابه اردوان به رفتار شخصی زهرا رهنورد کار دارد! بدون آنکه موضع گیری ها و رفتارهای خودمان را بیاد بیاورد. مهمتر اینکه ما فکر می کردیم دفاع از طبقه کارگر یعنی مانند کارگران شدن و چون آنها لباس پوشیدن است. در حالیکه هدف ما رشد و ارتقای طبقه کارگر بود نه اینکه ما هم سطح آنها بشویم.
عمل خانم رهنورد هم که، با دمپایی یا جوراب پاره در دانشگاه حاضر بوده است به تبعیت از شعار دولت مستضعفان بوده و هدفش این بوده است که نشان بدهد مدافع مستضعفین است. البته گفته شود که طرح این شعار از سوی دولت چیزی بیش از فریب توده ها نبوده است.
من می دانم تفکرتان چنین است و دوباره خواهید نوشت؛ که این فرزند سرمایه دار است و آن دیگری کفشهایش واکس نداشت و یا لباس تنشان چنین و چنان بود. با نوع لباس مردم چه کار دارید درحالیکه در زندان برای اینکه ملاقات با خانواده داشته باشید رفقایتان را رها کردید و پس از دو هفته چادر سیاه سر گذاشتید. آیا اقدام به این عمل مبارزه ای برای عدالت و برابری بوده است؟
خانم اردوان در زندان جزء تماشاگران بوده اید و حتی عقب تر رفته اید و جا خالی کرده اید. در زمانی که همنوعان تان را قلع و قمع می کردند و منتظری به فریادشان رسید نقش شما چه بود و در زندان به جز گلدوزی کار دیگری هم انجام می داده اید؟ سوال دیگری دارم چرا در کتابتان که مجموعه ایست از شکل سلول ها و پرتره های زندانیان، تصویری از یکی از زندانیان مقاوم و اعدام شده دیده نمی شود؟ در حالیکه تصویر توابان، تصاویر کتابتان را تشکیل می دهند . تا این حد مصلحت اندیشی! تعدادی از هم بندیان سابق شما به این موضوع اعتراف و به شما تذکراتی داده اند تا امروز. آیا پوستری بر علیه جمهوری اسلامی کشیده اید؟ و ...
۱۹٣٣٨ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣٨٨       

    از : حسین کمالی

عنوان : چرا به پرسش های مردم پاسخ نمی دهید !!!؟؟؟؟؟
خانم سودابه اردوان دستتان درد نکند ، خوب نوشته اید . اما یکی از کاربران محترم این سایت پرسش هائی از شما مطرح کرده است ، چرا به سئوال ها پاسخ نمی گوئید و خاموش مانده اید !؟ آیا می توانیم سکوت سر کار را بحساب درستی نوشته ی کامنت نویس بگذاریم !؟ آیا درست است ، در شرایطی که زندانیان مقاوم در برابر زورگوئی های حاج داود جنایتکار تسلیم خواست او مبنی بر پوشیدن اجباری چادر مشگی نمی شدند شما و خانم نسرین پرواز دیگر زندانیان را که ۸۰ نفر بودند تنها گذاشتید و بخواست زندانبان گردن نهادید و به سایر زندانیان پشت کردید و از تنبیه معاف شدید !؟؟ و اما آن دیگران که در مقابل خواست زندانبانان مقاومت کردند به شدید ترین وضع ممکن و تا مرز جنون شکنجه شدند و در انفرادی ها به دیوانگی رسیدند . لطفا اگر نویسنده ی کامنت خلاف واقع میگویند او را افشاء کنید . شما از نظر من یک زندان کشیده ی مقاوم هستید . تا مدام که شک و شبهه ای از سوی همبندانتان مطرح نشود و پاسخ در خور را نگیرد .
به امید آزادی ایران تا در آن جا سیه روی شود هر آن کس که در او غش باشد.
۱۹۲٨۵ - تاریخ انتشار : ۷ دی ۱٣٨٨       

    از : کریم ن

عنوان : در مورد مطالب جالب آقای امین بابائی !
آقای امین بابائی مطالب جالبی نوشته که قابل توجه است.

۱- خانم اردوان چون تعهد داده و خود را خلاص کرده حق بیان مشاهدات خود از شکنجه و دهشت زندان های جمهوری اسلامی را ندارد. اگر ایشان هم خود را سر موضع نشان میداند و کشته میشد حق بیان خاطرات داشت ( لابد در آن دنیا!).
۲- خانم اردوان که در زندان های جمهوری اسلامی بوده و تا سال شصت و هفت شاهد جنایات آن دوران بوده آدمی است که دارد پز زندانی بودن خود را میدهد اما برادر سازگارا و دوستانش که جزو آمران و سران شکنجه گران بودند اما امروز میخواهند بر موج مبارزات جوانان به جان آمده سوار شوند، شخصیت هائی هستند مقدس و نبایستی در حقشان کسی حرفی بزند. آقای منتظری هم همینطور و موسوی و کروبی و مخملباف همینطور.
اصلا فرض میکنیم خانم اردوان -زبانم لال- خودش شکنجه گر بوده، در زندان شکنجه هم نشده و شخصا چادر و جوراب پاره هم میپوشیده، تعجب من اینست که آقای امین بابائی چرا از شنیدن حقایق دوران سیاه خمینی و رفسنجانی و موسوی اینقدر ناراحت است. آیا مردم ایران قیام کرده اند که جنایتکارانی مثل خامنه ای و احمدی نژاد را بردارند تا جنایتکارانی دیگر را دوباره بر سر کار بیاورند.؟
۱۹۲۶۴ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣٨٨       

    از : ناهید ف .

عنوان : دوستان و رفقای سایت اخبار روز !
دوستان عزیز در سایت اخبار روز !
لطفا به کامنتی که از طرف شخصی بنام امین بابائی در همین قسمت درج شده است توجه بفرمائید . من فکر میکنم آمار و ارقام جدیدی در باره ی نوشته ی سودابه اردوان ارائه میدهد که قابل تعمق است .
از آنجا که فکر می کنم آدرس ایمیل نویسنده - سودابه اردوان - در دسترس شما هست . شما لطف بفرمائید و سئوالهای مطرح شده از جانب ایشان را به ایشان ابلاغ فرمائید تا ایشان به سئوالهای طرح شده پاسخ گویند . با آرزوی پیروزی برای مردممان در مبارزه با این متجاوزان آدمخوار و خسته نباشید بشما عزیزان .
۱۹۲۴٣ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣٨٨       

    از : حق

عنوان : خانم اردوان، آیا آنچه بر شما رفت و آنچه در زندان مشاهده کردید را به سازمانهای حقوق بشری گزارش کرده اید؟
خانم اردوان،آیا آنچه بر شما رفت و آنچه در زندان مشاهده کردید را به سازمان های حقوق بشری گزارش کرده اید؟

آیا زمان آن نرسیده که پژوهشگران مستقل و با کفایت ما هم در جمع آوری اسناد و مدارک شکنجه ها و اعدام ها در هر سه دوره قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی بطور جدی کار کنند و یافته های خود را با اعدام ها و شکنجه ها در دیگر کشورها با ارائه دلایل مورد مقایسه و مطالعه قرار دهند که حتی المقدور تصویر روشنی به ما ارائه کنند؟

بنظر می رسد در آمار و ارقام و اسناد و مدارک شک و تردید فراوان وجود دارد که باعث جر و بحث های زیادی شده اند که ما را به هیچ جای معقولی هدایت نکرده اند و تا با این مقوله برخوردی جدی نشود این اختلافات آبی گل آلود خواهد ماند که فقط مغرضان از آن حداکثر سوء استفاده را خواهند کرد. ما این وسط حرف چه کسی را باید باور کنیم؟
۱۹۲۱۷ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣٨٨       

    از : امین بابایی

عنوان : با احترام خالصانه به مبارزان
با سلام به سایت، امیدوارم که نظر اینجانب حذف نشود و یادتان نرود سایت امکان برخورد نظرات را فراهم کرده است. به خاطر طرح چند پرسش نظر خواننده ای را حذف نکنید چرا که نویسنده در قید حیات است و امکانات پاسخ گویی در اختیار دارد.
خانم اردان، خیلی به جاست که زندانیان سیاسی سابق از حقوق و مظلومیت یکدیگر دفاع بکنند و پشت یکدیگر را خالی نکنند به خاطر میکروفن و مصاحبه ای رادیویی. و البته در بخشی از این مقاله از زندانیان جوان دفاع کرده اید و بنظر من آنها گل هایی بودند که در زندان ها پژمرده شدند.
تاکید بر نقش رهبران جنبش سبز در جنایت های صورت گرفته در زندان های ایران صحیح است و غیر قابل انکار.
من از دوستی شنیده ام که خانم زهرا رهنورد در قبل از انقلاب هم معمولاً نامرتب و با روسری پیچیده دور سر خود در جامعه ظاهر می شده است و فراموش نکنید امروز ایشان بعنوان همسررئیس جمهور اصلاحات در مجامع حاضر می شده است و می شود. من قصد ندارم وارد بحث ها و حریم خصوصی کسی بشوم این را هم که نوشتم برای این است که بگویم اقتضای زمانه بوده است که با کفش و جوراب پاره در دانشگاه حاضر شود.
بگذریم و مطلبی با خودتان، با مطالعه تعدادی از کتاب های زندان، من نمی خواهم بگویم که از دید من، شخص شما بعنوان زندانی سیاسی سابق یکی از تماشاگران در زندان بوده اید. و قصد کمرنگ کردن مبارزات را ندارم. حقیقت این است که در گفته ها و نوشته هایتان از وقایعی که برای دیگران رخ داده است می نویسید. از آنچه بر خود شما گذشته است مطلب کمی دیده ام و یا با زیرکی از این موضوع عبور کرده اید.

در کتابتان در صفحه ۱۰۱- ۱۰۲ نوشته اید که حجاب را پذیرفتید و چادر سیاه سر کرده اید. برای من پرسشی ایجاد شده است و آن این است برای چه بود که از میان آنهمه زندانی چند نفر شرایط زندان را پذیرفتید؟ در همین باره نسرین پرواز در زیر بوته لاله عباسی نوشته است و اینکه او هم عمل شما را انجام داده. ایشان البته فراتر رفته است و مقاومت در مقابل زور را چپ روی خوانده است. نظر شما چیست آیا مقاومت زندانیان چپ روی بوده است؟

هر دوی شما در زمانی که زندانیان زن را به اشد مجازات محکوم کردند چادر سیاه سرتان گذاشتید و بقول خودتان حرکتتان را از " زندانیان مقاوم" جدا کردید؛ تا زیر هشت نروید همانطور که به انفرادی نرفتید، سینه خیز نرفتید، و بسیاری از شکنجه ها که برای دیگران پیش آمده است، تجربه نکرده اید.

نوشته اید کابل و مشت و لگد خورده اید. در زندان تقل تقسیم نمی کنند همه را از تخت شلاق رد می کنند. بازجویان شلاق به دست چه کاره بودند در زندان؟ مشخص است که برای شلاق زدن استخدام شده بودند. بعنوان هنرمند نقاش چرا نمی توانید تصویری از اتاق بازجویی را بکشید و نمونه ای از شکنجه و شکنجه گاه را با تصویر نشان بدهید که مدعی هستید شکنجه شده اید؟!
خانم اردوان بی رودربایستی بگویم که اینگونه نگارش، بدون آنکه بنویسید بر خودتان چه گذشت تقلب و کپی برداری از دیگر آثار زندان است. بنویسید، چرا حجاب زندان را پذیرفتید در وقتی که ۸۰ نفر از زنان زندانی مقاوم را به بدترین شکنجه گاهها منتقل کردند که تعدادی شان روانی شدند.

من قصد اثبات حرفم را ندارم ولی در همین مطلب نوشته اید مادر ملیحه تعهد نمی داد که از زندان آزاد بشود و افتخار می کنید از عمل ایشان. من هم به این مادرهای دلاور افتخار می کنم. در همین رابطه لازم است یادآوری کنم در آخر کتابتان (یادنگاره ها) نوشته اید تعهد داده اید تا از زندان آزاد شوید. البته این حق شماست که هر تصمیمی بگیرید و برایتان تعیین تکلیف نمی کنم هر کس خود تشخیص می دهد؛ اما بدانید، که اینگونه روایت نویسی، مانند همان ضرب المثلی است که می گوید: روزی در جنگلی جوانی کارگر و زحمتکش عرق ریزان در حال تبر زدن بر تنه درختان تنومند است تا آنها را تبدیل به قطعات کوچکتر و هیزم بکند و از صاحبکار خود دستمزدی بگیرد. و در کناری جوانی دیگر به استراحت در زیر سایه ی درختی تنومند نشسته است و با هر ضربه تبر آخ می گوید! ضربه را جوان کارگر می زند و جوان راحت طلب آخ را می گوید.
حکایت حکایت شماست، باور کنید، دوستانه می گویم آنها که سینه خیزها و انفرادیها را تحمل کردند کاسب نبودند. در سایه و کنار هم نمی نشستند. برای من تعجب است چون عده ای ضرب و شتم و شکنجه شده اند و شما پز آن را می دهید. من هم افتخار می کنم به این زنان مبارز و همچنین منکر زندانی بودن شما و نسل تان نیستم. به اضافه اینکه دوباره پیشنهاد خود را تکرار می کنم از آنچه بر خودتان گذشته است بنویسید و پرده بردارید. دست از کلی نویسی بردارید تا فعالان حقوق بشر هم صدایتان را بشنوند! چون در این مطلب آنها را مخاطب قرار داده اید. مرگ جمهوری اسلامی حتمی است کاری کنید که عده ای از زندانیان مظلوب واقع نشوند به دلیل اینکه صبور هستند.
۱۹۲۰۷ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣٨٨       

    از : سپیده نوروزی

عنوان : یک نمونه از واقعیت منتظری
سودابه عزیز، همواره سعی کرده ام درد شما عزیزان زندانی در دهه سیاه ۶۰ را درک کنم. کسانی که از همه رنج و وحشت های دهه ۶۰ فقط به فاجعه سال ۶۷ تأکید می کنند و نمی خواهند ببینند که زندانیان سیاسی، خانواده های آنان و خانواده اعدام شدگان در آن سال ها چه مصیبت هائی را متحمل شدند، قصد پوشاندن حقایق را دارند. درود بر تو که در این نوشته بخشی از فجایع جمهوری اسلامی قبل از سال ۶۷ را توضیح داده ای و بدرستی پرسیده ای که چرا منتظری علیرغم آگاهی به همه آن فجایع در شرایطی که مرد شماره دو قدرت حاکم نیز بود سکوت کرد. خاطرات شما عزیزان به شرط این که واقعیت ها را بیان کنید و خود را آلوده مصلحت گرائی برای پیشبرد این یا آن سیاست قرار ندهید برای هموار کردن راه مبارزه مردم اسیر ما بسیار ارزشمند و موثر است. امروز با لاپوشانی حقایق در مورد شخص منتظری سیاست خاصی دنبال می شود. امیدوارم با صراحت بیشتری باز هم در مورد عملکردهای کسانی که امروز به زور تبلیغات مصلح جلوه داده می شوند بنویسی. درود بر تو به خاطر این نوشته
۱۹۲۰۵ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست