سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

همچنان سرگردان میان «نظام» و «جنبش»! - دکتر مهرداد مشایخی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر ابراهیمی

عنوان : دانشجو..؟!
عنوان دانشجو
عزیز دل من قصد چنین کاری نداشتم که اقای سازگارا و گنجی را یکسان بدانم منظورم کلیت صف بندی بود هر چند که خودشان هم به این صراحت صف بندی ندارند
بیشتر افشای مقاصد جمهوری خواهان بود که سر از راست در اورده اند و ولایت خواه شده اند.
۱٨٣۴۹ - تاریخ انتشار : ۵ آذر ۱٣٨٨       

    از : دانشجو

عنوان : وارونه جلوه دادن شخصیتها
آقای امیر ابراهیمی، شما در مورد محسن سازگارا آشکارا دروغ میگویید. هرگز نمیتوان سازگارا را با گنجی همردیف کرد. سازگارا بارها اعلام داشته که ساختار جمهوری اسلامی را قبول ندارد و قانون اساسی این رژیم باید کنار گذاشته شود. این در حالی است که گنجی آشکارا از رژیم اسلامی حمایت میکند و فقط خواستار جابجایی مهره هاست.
۱٨٣۱٨ - تاریخ انتشار : ۴ آذر ۱٣٨٨       

    از : کوروش

عنوان : چه خوش گفت امیر ابراهیمی
آقای ابراهیمی گرامی، سپاسگزارم که شما پیدا شدید و مرا از ابهام بدر آوردید. چقدر مختصر و مفید وشفاف مقاله دراز و خسته کننده آقای مشایخی را برای ما به زبان ساده مردمی توضیح دادید.در ضمن از شما متشکرم که امثال مرا کودن و خنگ فرض نکردید و جواب مان را دادید.

مقاله را همانطور که از من خواسته شده بود،دوباره خواندم و با دیگران در میان گذا شتم. به این نتیجه رسیدیم که طرف صحبت آقای مشایخی دسته اولی ها هستند و نه ما مردم. این آقا و هم فکرانش هنوز مردم را بحساب نمی آورند و مطالبشان را با ما در میان نمی گذارند،از ما نمی پرسند ما چه فکر می کنیم.نه می پرسند ونه پاسخ می دهند،آنوقت دم از دمکراسی هم میزنند!!!بله،این مقاله به زبانی نوشته شده بود که آخوندها وآخوند مسلک ها می نویسند. باز میخواهند بدون مشاوره با ما و یا قانع کردن ما مثل سی سال پیش برای ما تصمیم بگیرند.با چه زبانی به اینها حالی کنیم که ما قیم نمی خواهیم،بزرگ شده ایم،برای خودمان می خواهیم تصمیم بگیریم.مشایخی ها که از طرف ما انتخاب نشده اند که از طرف ما نمایندگی کنند و پُز بدهند که دست دومی ها،که خودشان باشند،بزرگترین دسته هستند، پس خوب است بیعت کنند. این دسته دومی ها که میلیونی به خیابان ها ریختند و ده ها هزار ایرانی که در گوشه وکنار دنیا تظاهرات کردند،آیا اینها اصلأ مشایخی ها را می شناسند که مجوز نمایندگی شان را صادر کرده باشند.

باز هم ممنونم آقای ابراهیمی که روشنمون کردین.واقع چه خوش گفت امیر ابراهیمی پاکزاد.زنده باشی

زنده باد ایران و ایرانی شفاف
۱٨٣۱۷ - تاریخ انتشار : ۴ آذر ۱٣٨٨       

    از : امیر ابراهیمی

عنوان : منتقد یا مخالف؟!
سبزها دو دسته اصلی هستند
دسته اول رسمی وقانونی ها که میر حسین را رهبر میدانند و سازگارا و گنجی را سخنگو .
دسته دوم مخالفان حکومت هستند که اعلام میکنند انتخابات بهانه است کل رژیم نشانه است
یعنی سرنگونی طلب هستند-دمکرات -سکولار-چپ و از تمام نظرات در این طیف میگنجند که صد البته وسعت و اندازه ان بسیار بزرگ است چون شامل همه مردم ستمدیده وزحمتکش ایران میشود -نکته ای که اقای مشایخی وبالطبع دیکر جمهوریخواهان مثل حکمت (بیژن)از درک ان عاجز هستند این است که امثال میر حسین نه میخواهند ونه میتوانند که دمکراسی حق مشارکت دیگران را تعیین ویا تضمین نمایند زیرا انان خواهان رئیس جمهور دیگر در همین چارچوب هستند.....
به نظر خیلی پیچیده نیست اما چرا این دوستان نمیخواهند متوجه شوند یا شاید منظور دیگری دارند(ضرب المثلی هست: کسی که خوابده را میشود بیدار کرد اما کسی که خود را به خواب زده را هرگز!! )شاید هم پیامی دارند برای سبزهای دسته اولی مبنی بر تقسیم کارها!؟؟!؟!؟!؟
۱٨٣۱۴ - تاریخ انتشار : ٣ آذر ۱٣٨٨       

    از : هوشنگ انگوری

عنوان : سخنی با فرهاد برومند
برومند عزیز, در باره‌ی نوشتار "جنبش شکست نخوردگان" اشاره‌هایی داری که درستند. مدتی زیاد فکر کردم پاسخی به از این دست آدم‌ها که در "غرب" زندگی می‌کنند و دم از آزادگی و برابری انسان‌ها می‌زنند اما بویی از آزادگی و دموکراسی نبرده‌اند، بدهم، دیدم آب در هاون کوبیدن است. امروز که دوباره نوشته‌ی او و تو را خواندم، تصمیم گرفتم به چند نکته اشاره کنم.
من این دست آدم ها را می‌شناسم و با این ادبیات آشنایی دارم. این‌ها حزب‌الهی‌های چپند که چند جزوه حزبی از مارکس خوانده‌اند و برای همه‌ی کشورهای دنیا با شرایط و فرهنگ‌های گوناگون، با رشد اقتصادی متفاوت نسخه‌ی انقلاب می‌پیچند. تا چندی پیش همین گفتار را با همین جمله‌بندی، با خط خود می‌نوشتند و به دیوار محل غذاخوری دانشگاه‌ها می چسباندند. امروز همان ها را در اینترنت می‌نویسند.
این‌ها هنگام تظاهرات به پشتیبانی از جنبش مردم ایران در جلوی صف تظاهرکنندگان قرار می‌گرفتند و مانع از حرکت صف می‌شدند. (دومین تظاهرات هامبورگ). این‌ها اگر روزی زمام حکومت را به دست بگیرند دمار از دیگراندیشان در می‌آورند. مانند استالین و پل پت و ینگساری.
هنگامی که برای فردای ایران نسخه می‌پیچد، سخن از لغو حجاب (یعنی دیکتاتوری نوع لباس نه آزادی انتخاب لباس)، لغو مذهب رسمی (نه آزادی اندیشه و باورهای مذهبی)، و... می‌کند. در جای دیگر یادش رفته که جلوتر نوشته بوده "لغو مذهب رسمی" می‌نویسد:" این چب جامعه بوده که لغو مذهب، لغو اعدام، ازادی احزاب و ... را مطرح کرده و ..."
در پی آن نیز سخن از حداقل ۱ میلیون تومان دستمزد برای همه می‌کند. بر چه پایه و آماری؟
برای این دست آدم‌ها تنها شعار و دشنام به دیگران مطرح است نه بررسی از شرایط کشور و رهنمود برای مبارزه‌ی مردم. تنها مهم این است که به توده‌ای و اکثریتی دشنام داده باشند نه بررسی مبارزه‌ی آن‌ها. حتا در دشنام دادن نیز نمی‌دانند چه می‌گویند. می‌نویسد: " این توده ای و اکثریتی و غیره که الان جمهوری خواه هم شده اند ..." ، یعنی این‌ها تا کنون به دنبال نظام سلطنتی بوده اند اکنون ادعای جمهوری خواهی می‌کنند.
در پایان چند تکه‌ی دیگر از نوشتارش را می‌آورم، تنها برای ....
- " ... بروید و برنامه دنیای بهتر را بخوانید تا ببینید چه برنامه مدرنی است. به تاریخجه ان نگاه کنید تا ببینید چگونه به طور یکسان از این ازادیها دفاع کرده است چه انموقغ که رهبران همین جمهوریخواهان برای اعدام رهبران رژیم دست می زدند..."
- " در ایران فقط یک جنبش است که نمایندگی مدرنیسم سکولاریسم ازادیخواهی و انسانیت بوده است وان هم جنبش کمونیست کارگری."
- " فقط با به میان میدان کشیدن مردم به صحنه است که این نارهبران مجبور می شوند به دنبال ان بدوند."
حتمن "حزب کمونیست کارگری" به داشتن چنین هواداری می‌نازد.

هوشنگ
۱٨٣۰۷ - تاریخ انتشار : ٣ آذر ۱٣٨٨       

    از : کوروش

عنوان : آقای مشایخی از خوانندگان مقاله مبهم اش باید پوزش بخواهد
مقاله آقای مشایخی شفاف نیست و ایشان هستند که باید از خوانندگان خود پوزش بخواهند.اگر به نظرات خوانندگان دیگر در این ستون بنگرید و می ببینید که من تنها کسی نیستم که با مقاله ایشان مشکل دارم. این چگونه مقاله ایست که انقدر ابهام آفریده است؟ صداقت و صراحت در گفتار و نوشتار بهترین سیاست است.
۱٨۲۹۶ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣٨٨       

    از : خشایار رخسانی

عنوان : پیشداوری شتابزده
جناب «جانم فدای ایران»، مجاهدین خلق یک گروه تروریستی ای هستند که نه به دمکراسی باور ندارند، و نه میهن پرست هستند. با گرفتار کردن خود در زنجیر بُنپایه های دینی، ایراندوستی واپسین ویژگی ای است که مجاهدین به آن میاندیشند. از اینرو پَژمَرگ (خطر) آنها برای آینده-ی دمکراسی در ایران کمتر از حزب الله، خمینیسم و طالبانیسم ایرانی نیست. اگر شما بار این باورید که چون مجاهدین با حکومت اسلامی در مبارزه هستند پس باید در فردای پیروزی سهمی در قدرت داشته باشند، دارید به یک اشتباه بزرگ و نابخشیدنی میغلتید. هر جریانی که بخواهد در فردای پیروزی در ایران کار سیاسی کند، باید که خود را پایبند به بُنپایه های دمکراسی و مردمسالاری بداند. گروه رجوی نه تنها خود را پایبند به بنپایه های دمکراسی نمیداند، بلکه به کمتر از برپایی یک حکومت خلیفه گری اسلامی از نمونه-ی «توحیدیش» نیز خرسند نمی باشد. اکنون دیگر جای هیچ گونه جُستاری برای پروانه دادن و برتابیدنِ هَستومندی (موجودیت) این چنین گروه خودکامه ای در همبودگاه ایران نمی ماند که هنوز بر سر کار نیامده است، خواب یک ساختار دیکتاتوری دیگر آنهم از نمونه-ی مذهبی آنرا در سر میپروراند. داوری های دیگر شما در باره-ی نوشتار جناب مهرداد مشایخی بدور از راستینگی میباشند، تنها کسی میتواند اینچنین ارزیابی ای را از این نوشتار بیرون بدهد که هرگز آن را نخوانده باشد. از اینرو به شما پیشنهاد میدهم که بجایِ این همه جار و جنجال و گردوخاک کردن ها، این نوشته را بدون پیشداوری و در آرامش بخوانید تا پاسخ همه-ی پُرسش های خودتان را در آن بازیابید.
۱٨۲۹٣ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣٨٨       

    از : جانم فدای ایران

عنوان : آقای مشایخی،شما با اونایی یا باما؟ایرانیانی که شعارهای نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران.استقلال،آزادی،جمهوری ایرانی میدهند وبه این شعارها اعتقاد دارند را شما انقلابیون خشونت طلب و پیروان مجاهدین خلق وسلطنت طلب می شمارید؟
در دسته بندی های شما ملی مذهبی ها کجا هستند؟ آیا نامشان را تغییر داده اید؟چرا؟

ایرانیانی که «روز قدس جمهوری اسلامی» را با شعارهای ٌنه غزه، نه لبنان،جانم فدای ایرانٌ فتح کردندوآنرا برای همیشه به «روز ایران» تبدیل کردند در کدام یک از سه گفتمان یا دسته بندی سه گانه شما دیده میشود؟

ایرانیانی که در روز ۱۳ آبان شعار میدادند « اوباما،اوباما،با اونایی یا با ما» در کدام یک از سه گفتمان و دسته بندی شما دیده میشوند؟

ایرانیانی که در تظاهرات چند ماه اخیر شعار «استقلال،آزادی،جمهوری ایرانی» را داده اند در کدام یک از سه گفتمان ودسته بندی شما دیده می شود؟

شما ویاران تان ادعای دمکراتیک بودن را دارید.این چگونه دمکراتیک بودنی است که شما تحمل مجاهدین خلق ایران و پادشاهی خواهان را تحمل نمیکنید و با انداختن نام ایران از کنار مجاهدین خلق و تحقیر کردن گروه دوم با سلطنت طلب خواندنشان آنانرا انقلابیون خشونت طلب معرفی میکنید.و طوری جا می اندازید که در میانشان تک و توکی خشونت طلب نیستند.اگر کسی همانند شما رفتار کند و اتحادیه جمهوریخواهان ایران را اتحادیه جمهوریخواهان بخواند بخصوص اگر خود را محقق،روشنفکر ،آزادیخواه و سخنگوی فرهیختگان ایران هم بداند و معرفی کند به او شک نمیکنید. آیا در اتحادیه شما احزاب وگروههای انقلابی با پیشینه خشونت طلبی وانقلابی وجود ندارند؟

شما و من چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید مجاهدین خلق ایران با و پادشاهی خواهان و جمهوری اسلامی خواهان هوا داران خود را را دارند ومن و شما اگر ادعای دمکراتیک(به مفهوم غربی آن و نه به مفهوم چینی آن) بودن را داریم حق نداریم آنها را تحقیر کنیم،به حساب شان نیاوریم،و به آنها فرصت دفاع از مواضع شان را ندهیم و از مناظره علنی با آنها گریزان باشیم. یادمان باشد که مهمترین تحول سیاسی در ایران قبل از انتخابات کذایی جمهوری اسلامی مناظره های تلویزیونی احمدی نژاد با موسوی و ...بود که مردم استفاده شایسته وبایسته را از آن کردند.

آقای مشایخی، اتحادیه جمهوریخواهان شما همانند آقای اوباما باید انتخاب کنید که با ما «توده مردم» هستید یا با اونا «جمهوری اسلامی». شما واتحادیه تان جز یک کلوب و لابی ای برای جمهوری اسلامی و بیگانگانی که همواه بدنبال منافع خود بوده اند نیستید این از اعمال شما هویدا است. شما پُلی هستید بین جناح اصلاح طلب این رژیم و جهان سیاسی واقتصادی غرب که هر دو آنها بدنبال منافع خود هستند. در این میان مردم فراموش شده اند و در موارد بخصوص مورد سوء استفاده قرار گرفته اند.هر وقت مشکلات تان را نمیتوانید از راه مذاکره و صندوق رأی حل کنید مردم را به میدان می فرستید و وقتی به اهداف تان رسیدید ویا شکست خوردید مردم را به حال خود رها میکنید واز قربانیان شان بعنوان اهرم های فشار در تبلیغات حقوق بشری کذایی خود استفاده میکنید. مثال برای این فراوان است از آن میان جنبش دانشجویان ۱۸ تیر است که چگونه قلع وقمع شد و خاتمی تماشا کرد.دیگر مثال تبلیغات وسیع بویژه بوسیله اعضاء اتحادیه شما در رسانه های بیگانه بود که مردم را به پای صندوق های رأی بکشید و جناح مورد علاقه تان،اصلاح طلبان را به قدرت برسانید که فرصت باز سازی جانی را داشته باشند که خامنه ای از طریق احمدی نژاد در عرض این چهار ساله از آن گرفته بود. مسئله اتمی ایران که غرب میگوید دغدغه اش است با وجود خامنه ای و احمدی نزاد با مذاکرات حل نمیشود و غرب امیدوار بود با کمک شما و در دست قرار دادن رسانه هایش بدست شما بازار انتخابات کذایی را گرم کند و باعث ضعف جناح خامنه ای واحمدی نژاد شود و امتیازات لازم را بستاند.همه شما به دنبال منافع خود هستبد و منافع همه شما با منافع مردم در تضاد کامل است و همه شما از مردم استفاده ابزاری میکنید وبس.واین دایره وحشت همچنان ادامه خواهد داشت تا زمانی که..........

در مقاله تان شما هم مثل آقای اوباما دست دراز کرده اید بسوی جمهوری اسلامی تا دستانشان را بفشارید. فرق شما این است که با جناحی میخواهید دست بدهید که بدنبال مردم سالاری دینی است ونه دمکراسی به مفهوم غربی آن. شما که در مقاله تان خود را جزء روشنفکران و فرهیختگان ایرانی داخل وخارج از ایران می دانید چرا تناقضی که در دو واژه «جمهوری اسلامی» بین جمهوری و اسلامی است و تناقضی را که در «مردم سالاری دینی» آقای خاتمی موجود است وشبا هت آنها را نادیده مگیرید؟ چرا اگر بند ناف تان به جایی بند نیست صداقت را در گقته ها و نوشته ها و کردار تان دنبال نمیکنید؟ -----------------------

شما چگونه به خود جرئت میدهید خود را سخنگوی اکثریت دانشجویان ودانش آموخته گان در ایران وخارج از ایران معرفی کنید وبدون جواز،بدون تحقیق و وجود آمار و .....در مقاله تان بنویسید که اینان و شما وهم فکران تان در اکثریت هستید و بخش اعظم جنبش سبز را تشکیل میدهیدو طبق دسته بندی هایی که در مقاله تان کرده اید این دسته دوم شما و دسته اول که اصلاح طلبان حکومتی هستند ,مثل خاتمی وموسوی، تنهارقیبان سیاسی موثر و اصلی جناح خامنه ای و احمدی نژاد معرفی میکنید که باید در یک اردوگاه مقابل جناح تندرو قرار بگیرند.

شما به چه حقی به بخش بزرگی از جنبش سبز که در خیابان ها شعارهای نه غزه نه لبنان جایم فدای ایران و استقلال آزادی جمهوری ایرانی و مرگ بر جمهوری اسلامی ومرگ بر دیکتاتوری و....میدهند را که در میانشان دانشجویان و دانش آموخته گان کم نبودند را کنار می گذارید.حتمأ آنها طبق دسته بندی شما انقلابی و خشونت طلب و بقول شما باید یا از مجاهدین خلق باشند و یا سلطنت طلب.آیا این گفتار شما علمی است یا سیاسی؟

شما حق ندارید در دسته بندی اصلی خود ایرانیان را به دو گروه خودی و ناخودی تقسیم کنید مگر اینکه به تبعیض معتقد باشید که این در مقاله تان به وضوح قابل مشاهده است.پایه مردمی اتحادیه جمهوریخواهان شما و هر گروه دیگری از تندروهای رژیم گرفته تا مجاهدین وسلطنت طلبان فقط با اعداد و ارقام ونظرسنجی ها ی سالم در قبل و بعد از تبلیغات آزاد ودر امنیت کامل میسر است. شما که دسته خود را بزرگترین بخش جنبش سبز میدانید چه مدارکی دال بر این دارید که در اختیار ما بگذارید؟اگر هم بر فرض اکثریت باشید آیا اصول دمکراسی طلب نمیکند که به پیروان اقلیت احترام بگذارید واز حقوق آنها دفاع کنید؟شما با توهین به پیروان دیگر گروه ها و کنار گذاشتن شان نه تنها ثابت کردید دمکراتیک نبوده ونیستید بلکه دیگران را به خودی وناخودی تقسیم میکنید.

اگر ترسی از گروه های ناخودی تان ندارید و حقیقتأ معتقدید که پیروان شان بخش کوچکی از جامعه را تشکیل می دهند طوری رفتار نکنید که استنباط شود از آنها بیم دارید وآنقدر بیم دارید که آنها را آنقدر نجس معرفی کنید که مُد شود به آنها فحاشی کرد و از آنان مثل وبا گریخت.کسی را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است.
۱٨۲۹۲ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣٨٨       

    از : خشایار رُخسانی

عنوان : داوری شتاب زده
جناب ِکوروش گرامی، هاگ (حق) با جناب «بیگانه» است. شما اگر این نوشتار ارزنده و سودمندِ جناب مهرداد مشایخی را دوباره و موشکافانه بخوانید، خواهید دریافت که او هتا از جمهوری ایرانی نیز پُشتیبانی میکند، یا دستکم سر ناسازگاری ای با آن ندارد. جا دارد که برای جبران این داوریِ شتاب زده از جناب مشایخی پورزش بخواهید.
زنده و تندرست باشید.
۱٨۲٨۹ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣٨٨       

    از : بیگانه

عنوان : توهین چرا؟
کورش , شلوغ نکن, شما نگرفتی. مقاله را یک بار دیگه بخوان. من برداشت شما را از این مقاله ندارم. با پلمیک و توهین راه لمپن ها را در بحث ها باز می کنی.کجا شعار آزادی،جمهوری ایرانی را ایشان انقلابی وخشونت آمیز و....قلمداد کردند. انصاف هم خوب چیزی است. من از لابلای نوشته ایشان هیچ مخالفتی با شعار جمهوری ایرانی نمی بینم. بر عکس. ایشان در صف مخالف نیستند که اینگونه توهین می کنید. نوک حمله را باید مثل ایشان متوجه نوچه های ملا ها مثل مهاجرانی کرد. ایشان بدرستی نظر انحرافی آقای حکمت را مورد نقد قرار دادند. اگر در تارنمای ایران امروز چیزی بر ضد مقاله آقای حکمت بنویسی سانسور و اصلن منتشر نمی کنند. پس بیائیم از این امکانات اخبار روز خوب استفاده کنیم .و اگر هم نمی توانی , آن دیگه مسئله خود شما است.
۱٨۲٨۵ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣٨٨       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست