سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

وظیفه ی ملی – مسئولیت جهانی - ف. تابان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : مینا

عنوان : گنگ و نامفهوم
ضمن عرض درود خدمت آقای بامدادان و تحلیل بسیار درست و منطقی ایشان باید بگویم که مطالب آقای قاسمپور بسیار گنگ و نامفهوم است. بنظر میآید که ایشان صرفاْ برای پاسخگویی یه آقای بامدادان مطلبی را سر هم کرده اند.
۱۶۹۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣٨٨       

    از : محمد رضا قاسمپور

عنوان : این علمی نیست
اقای بامدادان دوست عزیز متاسفانه این شیوه ارائه طریق نیست.لطفا" توجه بفر مائید ۱- شعار هم می تواند نشانه ایده ئولوژی جنبش باشد هم می تواند در زمانبدی ای که شما هم ذکر کردید به شعار جنبش تبدیل شود یا به آن تحمیل شود شعار مرگ بر آمریکا هم بازتاب خشم بیست و پنج ساله ملت بود که مرگ بر اسرائیل هم به آن افزوده شد.۲- این درست نیست که تصور کنیدچند کتاب منتشر شده در باره مشروطیت فقط در گنجینه شما قابل دسترس باشد و دیگری با بیش از سی سال سابقه فعالیت سیاسی به آن دسترسی نداشته باشد.۳-اگر ازیک نقد تحلیل گرانه که بدون حساسیت نسبت به موضع گیری ج۰ا از موضع درستی بیان شده بتوان به سوابق کهنه اندیشی و سایر دشنام های سیاسی ابراز کننده آن دست یافت در مورد ابراز نظر شما هم می توان پیش داوری های بسیاری ردیف کرد کما انکه نمونه هائی از ان در همین یادداشت ها می توان دید.۴ -اگر دموکراسی - حقوق بشر و....را اندیشمندانی که نام بردید به ایران آوردند این نوع بر خورد بویژه دشنام های سیاسی در قالب جملاتی کلی و شعاری برای بستن دهان دیگران نیز اموزش ماندگار همان چپ سنتی ،ارتدوکس ،استالینستی و یا هر لقب دیگری که دوست دارید به آنها اعطا کنید می باشد.۵- تصور نمی کنم هیچ چپ نواندیش ،سنتی ، نیمه مدرن و مدرن ، تحولات صورت گرفته را ندیده باشد و امروز روسیه سرمایه داری را آمال خود بداند .شما که ایشان را متهم به خاک گرائی روسی نکرده اید که ایشان روسیه حال و گذشته را به یکسان بپرستد. ایا با این نقد ها می توان به دموکراسی چپ نوین رسید؟ امیدوارم در یاد داشتی مستقل بتوانم برخی از مشکلات ریشه دار در فرهنگ سیاسی فعالان ایراندوست و آزادیخواه رابیان کنم.هرچند دیگران بسیار گفته اند.پایدار باشید
۱۶٨۴٨ - تاریخ انتشار : ٨ مهر ۱٣٨٨       

    از : حسین حردان

عنوان : مشکلات ما داخلی ست
مشکلات ما درونی ست و نیاز ما طرح شعارهای متناسب با این مشکلات داخلی است. به میان کشیدن شعارهائی شبیه نه غزه و نه لبنان.... انحراف از مسائل داخلی را موجب می شود و در نتیجه به شکاف عمیق در جنبش خواهد رسید. در این میان تنها نیروهای ناسیونالیست و افراطیون عرب ستیز فاقد هرگونه مشروعیت، که در آرزوی بازسازی و تقویت عرب ستیزی در ادبیات سیاسی ایران هستند،می توانند از این وضع بهره برداری کنند.
۱۶٨۲۰ - تاریخ انتشار : ۷ مهر ۱٣٨٨       

    از : بهرام رهبری

عنوان : جنبش نیاز به شعار محوری دارد
*****************************

شعارهای پراکنده و فرعی توان جنبش را به هرز می برد

رهبران و پیشگامان جنبش باید به یک شعار محوری بر اساس خواست اصلی مردم
مردم دست یافته و آن را میان مردم همه گیر کنند
مانند

آزادی,دموکراسی این است شعار ملی
حکومت مذهبی نمی خواهیم نمی خواهیم
دیکتاتوری مرده باد دموکراسی زنده باد
دیکتاتوری مرده باد آزادی پاینده باد
۱۶۷۶۱ - تاریخ انتشار : ۵ مهر ۱٣٨٨       

    از : جیج غانی

عنوان : آزادی برای برخی یعنی دم فروبستن!
سایت محترم اخبار روز این حاشیه نویسی بدون سانسور در سایت شما برای من بسیار آموزنده است.
در این بخش است که بوضوح می بینیم برخی از هم میهنان ما از همین آزادی مطلق در سایت اخبار روز برای مرعوب نمودن دیگران و حتی سانسور دیگران استفاده می فرمایند.
این دسته از هم میهنان ما بر این باورند که به دلائل بیشمار شما و من نوعی حق هیچ گونه اظهار نظری حتی نسبت به "رنگ سبز" نمی باشیم!
سئوال من از خوانندگان این صفحات اینست که این جماعتی که هنوز در قدرت هم نیستند و اینگونه شما و من نوعی را در ابراز نظرات خود "تقبیح" می فرمایند اگر روزی بقدرت برسند با ف. تابان نوعی چه خواهند کرد.
آزادی بی قید وشرط سیاسی تنها راه اصلاح و باز اصلاح یک جامعه است. این هم میهنان سانسور چی از نظر من بهتر است که بجای منع دیگران از اظهار نظر، به ارائهء نظرات مشعشعانهء سبز خویش در حمایت از بخشی از نظام در قبال بخش دیگر نظام بپردازند تا خوانندگان این صفحات بهتر بدانند که با چه بخشی از جامعهء ایران طرف هستند.
آقای تابان، سایت اخبار روز دستتان درد نکند، موفق باشید.
۱۶۷۴۷ - تاریخ انتشار : ۵ مهر ۱٣٨٨       

    از : طالب ک

عنوان : ایا شما میهمان دائی یوسف بوده اید
سلام به شما وتندرستی وسلامنی برای اقای تابان
اقای تابان ای کاش می نوشتید جه کسانی خواهان شعارهای نا سیونالیستی هستند وجه کسی حکم دمکرات بودن وعدالت حویی شما را داده است .
ویا از کجا فهمیدید که دمکرات وعدالت خواه شده اید.
مثاله روشن است که علایق مشترک نگرانیهای مشترک می اورد.و راه حل مشترک
می طلبدو در نهایت سرنوشت مشترک.
واقعیت این است که هرچه دشنام ا ست نثار حکومت است و ان که باد می کارد
طوفان درو میکند.
اقای تابان مردم باورهای ریشه ای رزیم را هدف گرفته اند گلادیاتور نشوید.
۱۶۷۴۵ - تاریخ انتشار : ۵ مهر ۱٣٨٨       

    از : کارگر

عنوان : با درود به جناب مزدک بامدادان
با دورد فراوان خدمت هموطن گرانمایه مزدک بامدادان باید بگویم که از نوشته شما بسیار لذت بردم و بسیار آموختم. شما به بهترین نحو و مستدلترین روش مسئله را ارزیابی کرده اید. این سخن شما که " شعارهای سیاسی نه بازگو کننده کننده راهبردهای دراززماننند، و نه بازتاب جهانبینی یک جنبش، بلکه واکنش و یا درخواست مردم هستند" جان کلام بود برای شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران. برای شما آرزوی موفقیت دارم. امیدوارم که باز هم شاهد نوشته های شما باشم. از آقای تابان نیز نهایت تشکر را مینمایم. ایشان هم در مقاله خود به مطالبی اشاره کرده اند که بسیار قابل اندیشدن است. مطالب آقای تابان به مراتب منطقی تر و مستدل تر از آن گروه مجهول الهویه ای بود که چند روز پیش تحت عنوان "کمیته کارگری دفاع از آرای مردم" مطلبی را در این سایت منتشر کرد.
۱۶۷٣۰ - تاریخ انتشار : ۴ مهر ۱٣٨٨       

    از : مزدک بامدادان

عنوان : نگاه کهنه به جهان نوین
آقای تابان گرامی،

در اینکه ما مردم ایران تافته جدابافته نیستیم و بخشی از جامعه بزرگ جهانی بشمار می رویم، سخنی نیست. در اینکه ستم رفته بر سر مردم فلسطین و لبنان جان هر انسان آزاده ای را بدرد می آورد هم، سخنی نیست. نگاه شما به یک جنبش نوین که هم در ساختار و هم در ابزارهای بکار رفته ریشه در سده بیست و یکم دارد، نگاه یک چپگرای کهنه اندیشه سده بیستمی است. من از آنجایی که خود را به آرمانهای چپ نوین، و سوسیالیسم انسانی پایبند می دانم و رهائی انسان ایرانی را در گرو رهائی انسان جهانی می بینم، نمی توانم در برابر سخنان کسانی مانند شما، که بنام چپ و بنام سوسیالیسم اندیشه های خاک خورده و کهنه را با بسته بندی های نو بخورد جوانان ایرانی می دهند، خاموش بنشینم، چرا که چنین سخنانی در پایان کار به اندیشه سوسیالیسم انسانی و گرایش چپ راستین آسیب خواهند رسانید.

نخست آنکه برای ما رخدادهای فلسطین و غزه باید به همان اندازه دردناک باشد، که رخدادهای چچن و داغستان و سومالی و سودان و روآندا و کنیا. اگر درد ما درد انسانها است، چرا باید فلسطین و لبنان تافته جدابافته باشند، جز این است که گفتمان همبستگی با فلسطین یکی از زیرگفتمانهای گفتمان ضدامپریالیستی چپ کهنه اندیش دهه چهل خورشیدی بوده است، که صهیونیسم را نوکر زنجیری امپریالیسم می دانست؟

دوم اینکه شعارهای سیاسی نه بازگو کننده کننده راهبردهای دراززماننند، و نه بازتاب جهانبینی یک جنبش، آنها "واکنش" و یا "درخواست" هستند. اگر کودتاگران تقلب می کنند، مردم فریاد می زنند "رأی منو پس بده"، اگر دولت راهپیمایان را دستگیر می کند، آنها شعار می دهند "زندانی سیاسی، آزاد باید گردد" و .... .
پس اگر دولت ایران سرمایه های ملی ما را، آنهم در شرایطی که بیش از نیمی از مردم کشورمان در آتش تنگدستی می سوزند و لشگری از کارتن خوابها در خیابانهای تهران و کلانشهرهای ایران روانند و دخترکان ایرانی در دوبی بفروش می روند و ... در لبنان و غزه آتش می زند، در خواست راهپیمایان "باید" این باشد که این سرمایه ها نه در غزه و نه در لبنان، که در ایران به کار روند و گره از درد مردم ایران بگشایند. شما با بهره گیری از کدام دانش زبان شناسی توانسته اید از دو واژه "نه غزه" و "نه لبنان" دشمنی با مردم این دو کشور و "عربستیزی" بیرون بکشید؟

از آن گذشته چرا شیپور را از سر گشاد آن می نوازید؟ این درست که درگیریهای خاورمیانه به ما نیز مربوط می شوند، ولی تنها راه کنشگری سودمند در این درگیریها برخورداری از یک رژیم دموکرات و گیتیگرا در ایران است. تنها یک رژیم ایرانگرا که سود و زیان ایران و مردم آنرا برتر از هر چیز دیگری در جهان بداند، خواهد توانست در این درگیریها نقش سازنده ایفا کند. آری! آشتی میان اعراب و اسرائیل، در دراززمان بسود ما ایرانیان نیز خواهد بود. ولی برای رسیدن به این آشتی و پایان بخشیدن به جنگی که هرگز جنگ ما نبوده است، نباید آتش به خرمن سرمایه های خود بزنیم و انگشت سرزنش بسوی جوانان پاکباخته ای دراز کنیم که تنها و تنها خواهان بهره مند شدن از سرمایه های ایرانی در درون ایران هستند.

شما نیز مانند همه چپگرایان کهنه اندیش (و همچنین قبیله گرایان) از ناسیونالیسم ایرانی می ترسید و دیگران را نیز از آن می ترسانید. شاید شما ندانید که پای واژه هایی چون حقوق بشر و برابری و آزادی و رهائی زنان و سوسیالیسم و ... را برای نخستین بار پیشروان همین ناسیونالیسم بود که از یکسدوپنجاه سال پیش اندک اندک به ادبیات سیاسی ایران باز کردند، ولی این "ندانستن" شما نباید پایه ای برای تاختن به ناسیونالیسم پیشروی آخوندزاده ها و کرمانیها و عشقیها و فرخیها و ارانیها و کسرویها و ... شود، به کسانی که تک تک واژه هایی را که شما امروز می ستائید، بر زبان پیشینان "چپ" شما گذاشتند.
یکبار در نوشته ای آورده بودم «"چپ" کهنه اندیشی که هنوز از کوچه پسکوچه های تنگ و تار انترناسیونالیسم استالینی راهی به شاهراه فراخ "خودیابی ملی" نجُسته است، به بهانه اینکه دربند انسان است و نه خاک، کیستی اش را به همه جهان می گستراند» با چنین نوشته های کار من در آوردن نمونه های گویا و آشکار آسانتر می شود.

آقای تابان!
هر جنبشی نیاز مند خرده گیری و خرده گیران است، تا به بیراهه نیفتد،

خرده بگیرید، ولی از دادگری دور نشوید!

با سپاس فراوان،

شاد زی،
دیر زی،
مهرافزون!
۱۶۷۲۷ - تاریخ انتشار : ۴ مهر ۱٣٨٨       

    از : آزاده سپهری

عنوان : جالب بود
مطلب خوبی بود. خسته نباشید.
۱۶۷۲۴ - تاریخ انتشار : ۴ مهر ۱٣٨٨       

    از : محمد رضا رقابی

عنوان : آقای تابان عزیز ،این ملت در این نیم قرن گذشته بسیاری از راهبران را تجربه کرده و توصیه ها را بکار بسته و وستحضرید که چه فاجعه ای بر ایشان رفته اجازه دهید این بار خودشان تصمیم بگرند و عمل کنند...
آقای . تابان کاشکی این نظر را خیلی پیش ها میفرمودی که شعار مرگ بر امریکا گوشها را کر میکرد"البته که بنده هم بی سهم نبودم...". یعنی این توضیحات شما استثنا ئی را شامل نمیشد...، واقعا نظر و توصیه شما جهان شمولی میگردید و این توضیحات عدیده تان...
بنده فکر میکنم بدون این مقاله جنابعالی و توضحیات به ملل چین و روسیه و...احیانآ ملل دیگر آنان خوب میدانند و بسیار بیش از جنابعالی و بنده و دیگران مستحضرند که این شعارها مشمول آنان نیست و و و...
شاهد مثال بسیار ساده و پیش افتاده آنکه زمانیکه با تآسف فراوان جنگ ایران و عراق در جهت نابودی وجنایت و امحائ انسانها و ثروتشان ووو..."حتی نه شعار مورد اعتراضی جنابعالی..." در منتهای شدت و حدت میان دو دولت...در جریان بود بنده به چشم میدیدم که مهاجرین فراری این دو ملت چگونه در غربت ِمشترک! چگونه در منتهای دوستی و تفاهم با یکدیگر در تفاهم بودند و زیبا تر و انسانی تر اینکه چگونه به یکدیگر در بر خورد به موانع به سهم خویش و در موضع مناسب کمک میکردند...
بدون اینکه سعادت خواندن این مقاله مستدل و منطقی و نصیحت گونه شمارا مثل بنده داشته باشند...البته توضیح واضحات اینکه آن جنگ بود و این فقط شعار است.
بهر حال نگران نباشید و بدانید آن ملتی که تاریخ وطن را بدوش دارد، خوب میداند در آن شرایط اجتماعی و سیاسی امور را چگونه بر گزار کند...
توضیح اینکه در این زمینه و مقاله قبلی بنده نظر دیگری ابراز داشته بودم که متاسفانه و علی رغم سعه صدر بر گزار کنندگان این سایت با تعجب سانسور شده است که امیدوارم تجدید نظر شود .متشکرم
۱۶۷۱۶ - تاریخ انتشار : ۴ مهر ۱٣٨٨       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست