سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نقش نیروی طبقه ی متوسط در اعتراضات اخیر - محمدرفیع محمودیان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : کاربر

عنوان : ممنون
تحلیل بسیار جالبی است اما فکر می کنم شما زیادی روی طبقه ی متوسط در ایران حساب باز کرده اید: "بدون شک در دوری دراز مدت پیروزی سیاسی از آن طبقه‍ی متوسط خواهد بود. این دور شاید دهه‌ها طول کشد اما در به فرجام رسیدن آن نمی‌توان شک داشت." معلوم نیست چرا به پیروزی آن اطمینان دارید؟

در خلاقیت و نخبگی این طبقه هم غلو می کنید، این طبقه هنرمند و ناسیونالیست دو آتشه در عرصه بین المللی واقعن باد شده و فاقد کیفیت های برتر در مقایسه با چهره های جهانی است. یک چیز را درست می گویید این طبقه هوچی و تبلیغاتچی ورزیده ای هست و دست کمی از روحانیت سنتی ایرانی ندارد.

باز هم ممنون که چیزی جدی و خلاف جریان موج زدگی سبز نوشتید.
۱۵٣۰۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣٨٨       

    از : روزنامه هنر و مبارزه حمید محوی

عنوان : با تشکر از محمد رفیع محمودیان
من یک بار این مقاله را به انضمام نظرات نوشته شده خواندم. و می توانم بگویم که این مقاله یکی از کم نظیر ترین مقاله هایی ست که من تا کنون فرصت خواندن آن را داشته ام. و تصور نمی کنم بیش از یکی دو تا مقاله دیگر با چنین دیدگاهی در این سایت خوانده باشم، که با توجه به حجم و حرارت مطالب و نوشته ها بسیار ناچیز به نظر می رسد.
تحلیل حوادث از دیدگاه طبقاتی البته یکی از بنیادی ترین فعالیت ها ست و جای آن دارد که چنین تحلیل هایی تا جزئیات آن ادامه و گسترش پیدا کند. من خودم شخصا روی یک نکته همیشه تکیه داشته ام و آن هم موضوع قربانیان حوادث است، که به هیچ عنوان نمی توانم بپذیرم.

در پاسخ به آقای اسدی سواد کوهی که نوشته اند : «تعجب میکنم چرا نویسنده هدف دمکراتیک جنبش را "رأی من را پس بده" را نمیخواهد به عنوانه هدف نهائی جنبش، یعنی‌ رأی آزاد من مهم است کافی‌ نمیداند.»

باید بگویم که اساس این رأی گیری اساسا دموکراتیک نبوده است.

با خوانشی مشخص از تحلیل محمد رفیع محمودیان در خصوص محدود بودن دیدگاه جنبش سبز در خیابان ها، می توانیم به عنوان با نگاهی به عکس العمل های سازمان یافته خارج از کشور نگاهی بیاندازیم و به نتایج آن بیاندیشیم.
در خصوص خارج از کشور، هر یک از ما می تواند به این موضوع فکر کند که قطع نظر از قدم رنجه کردن در راه پیمایی ها و گردهم آیی ها و تماشای طومار سبز و احتمالا امضاء آن تا چه اندازه نقش فاعلی در صحنه اعتراضات و تا چه اندازه بر ساخت و سازمان آن تسلط داشته است؟ چه همواره در داخل و در خارج مشاهده می کنیم که یک هسته مرکزی تمام جریان را کنترل می کند و یا به نفع گفتمانی خاص آن را از آن خود می سازد و تنها از ما می خواهد که سیاهی لشکر باشیم. و متأسفانه برخی از این سیاهی لشکر ها هرگز به خانه هایشان باز نخواهند گشت.

تحلیل چنین مناطقی از جنبش سبز تا حدود زیادی تحلیل محمد رفیع محمودیان را در خصوص مقاومت جنبش سبز در مقابل گفتمان های خارج از «موسوی رأی مرا پس بگیر» و «و مرگ بر دیکتاتور» را توجیه می کند.
و علاوه بر این ما کمابیش با این واقعیت آشنایی داریم که شعار «مرگ بر دیکتاتور» از زبان فردی که آن را فریاد می کشد، به هیچ عنوان تضمین مطمئنی بر حقانیت او نیست.
۱۵۱۹۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱٣٨٨       

    از : اسدی سوادکوهی

عنوان : انرژی تولید شده در جنبش سبز صرف نظر از خاستگاه طبقاتی . . .
خوب است که دوستان از زاویه طبقاتی هم سراغ این جنبش بروند و سعی‌ در کنکاش آن نمایند. نویسنده ارزیابی خود را به عبارتی سنگ بنا را بر مبنی صرفا طبقاتی گذاشته است و در هر قدم نتایج دلخواه خود را می‌گیرد. من وارد این بحث نمیشوم چون کار من نیست. در یک نگاه آماری میشود در ۲ دهه اخیر در بیشتر کشورها این پدیده را دید.همه "طبقات" در مسیر یک ایده ، یک تغییر کشانده میشوند و علایق انسان به عبارتی فرا طبقاتی میدان تاثیر خود را گسترش میدهند . در مورد ایران هم نمیتواند جدا باشد . انرژی تولید شده در جنبش سبز صرف نظر از خاستگاه طبقاتی هر فرد یا گروه اجتمأعی خود تضمین کنننده هدف است . تعجب میکنم چرا نویسنده هدف دمکراتیک جنبش را "رأی من را پس بده" را نمیخواهد به عنوانه هدف نهائی جنبش، یعنی‌ رأی آزاد من مهم است کافی‌ نمیداند. اگر ما به آگاهی‌ و خرد مردم ایران باور داریم میتوانیم با نگرانی کمتر به آینده نگاه کنیم. این مردم دنبال آینده با رأی واقعی خود هستند. خصلت جنبشهای ۲ دهه اخیر همین است .. کسی‌ حاضر نیست که به صورت حزب تشکیلاتی یا در چارچوب پذیرش اهداف یک سازمان پیش رود ... این را می‌توان ضعف عمومی دانست و این ارتباطی‌ به طبقه متوسط ندارد .. این "مشکل" دوران است، معنی‌ آن شکست در راه رسیدن به هدف نیست . ارتباطات و شبکه مجازی جامعه این کمبود را در سطح وسیع جبران میکنند .... و این خودیابی، کمک رسانی راه را، هموار مینماید . اینکه احزاب یا سازمانها با برنامه خود چگونه میتوانند سراغ جنبش‌های عمومی بروند موضوع دیگری است.
۱۵۱٨۹ - تاریخ انتشار : ۹ مرداد ۱٣٨٨       

    از : Hamid

عنوان : نقش نیروی طبقه ی متوسط در اعتراضات اخیر
آقای رفیعیان یعنی‌ شعار‌هایی‌ نظیر "استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی‌" و " مرگ بر دیکتاتور" هیچ خواسته‌ای را بیان نمیکنند. شما به نظر میرسد که در سال ۱۹۱۷ گیر کرده‌اید و به هیچ وجه حاضر نیستید چیز جدیدی آنهم از ایران و ایرانی‌ یاد بگیرید چون که لابد دوستان روس شما با عملکرد‌های موفقیت آمیز خود در ۷۰ سال گذشته جواب همه سوال‌های شما را دارند.
۱۵۱۷۰ - تاریخ انتشار : ۹ مرداد ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست