سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

هر آنچه می خواهید درباره ی «میرحسین موسوی» بدانید
اما می ترسید، از مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب بپُرسید
- یاشار دارالشفاء

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : نامجو آرازنیازی

عنوان : درود
خانم اردو خانی من از ترکمن صحرا دست شمارا میبوسم.اینان رزیلانه مارا نیز فروختندواز پشت خنجر ردند.
۱۱۴۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣٨٨       

    از : ماهان شاهد

عنوان : اخبار روز!!! آیا شما هم تمرین "سانسور" میکنید؟؟؟؟؟
تاکنون چند بار نظرم را در موارد مختلف نوشتم. اهل توهین نیستم و به هیچ کس هم توهین نکردم (میتوانید نظراتم را چاپ کنید که ثابت گردد). گاهن "ادبیات کوچه" را بکار میبرم زیرا مخاطبانم فقط "روشنفکران" نیستند. در نظراتم سوال مطرح میکنم که یاد آوری عدم فراموشی حافظه تاریخی ایرانیان گردد. از قرار معلوم "اخبار روز" بیشتر میل به چاپ نظرات موافق دارد تا نظرات انتقادی و مخالف. آیا مطرح کردن "دنباله روی" (که در "ادبیات کوچه" به آن "موس موس کردن ...." هم گفته میشود) در مورد خمینی، بعد از آن در مورد خاتمی، و حالا در مورد موسوی باید سانسور شود؟؟؟؟؟ (کاری که حزب توده و "همپالکی هایشان" -باز هم ادبیات کوچه- از ابتدای به قدرت رسیدن خمینی کردند). شاید "سید اولاد پیغمبر" نامیدن آخوندهای عمامه سیاه باعث سانسور نظراتم است که آن را بدین گونه تفسیر کردم (ثمره حمله اعراب به ایران و تجاوز به زنهای ایرانی) (در غیر این صورت چرا در کشور ایران این همه نسل محمد وجود دارد؟؟؟؟؟). آقایان فواد تابان و خسرو باقر پور آیا شما با اینگونه تفسیرها به خود "حق سانسور" میدهید؟؟؟؟؟ فکر نمیکنید که دوره "احترام گذاشتن به اسلام ناب محمدی" به پایان رسیده؟؟؟؟؟ جهت یاد آوری عرض میکنم که این "اسلام ناب محمدی" ریشه در تار و پود جامعه ایران و مردم "دانا و نادان" دارد که تاکنون سی سال یکی از سیاه ترین قسمت های تاریخ معاصر ایران را رقم میزند که باعث کشته شدن و آواره شدن خیلی از ایرانیان گشته. (به عنوان مثال رضی الدین تابان). آقای فواد تابان، متوجه عرایضم میشوید؟؟؟؟؟
۹۹۲۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣٨٨       

    از : مجید خوش خیال

عنوان : بقیه اش کو؟
باقی ۹ نظر کجاست؟ای داد ای بیداد!
۹۹۰۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ ارديبهشت ۱٣٨٨       

    از : انوشیروان مسعودی

عنوان : چه باید کرد ؟
درباره مقاله باید گفت که تا حدود زیادی از هم گسیخته و بی ارتباط با هم بود مطالبش . تشابه های میرحسین با احمدی نژاد در حد یک پاراگراف بیشتر نبود ، در صورتی که مطلب گویا قرار بود در این باره باشد . ضمن اینکه یکی دانستن یا حتی برتر دانستن احمدی نژاد بر میرحسین بیشتر بحثی احساسی و غیر منطقی است.
به شخصه معتقدم میرحسین موسوی چه در زمان نخست وزیری ، چه بیست سال سکوت و چه سخنان امروزش بسیار مرتکب خطا بوده و هست ، اما نمی شود همه اش را و کل این مدت و کار ها را یکسان دید . میرحسین وزیر با میرحسین عضو فرهنگستان با میرحسین کاندیدا تفاوت دارند . ما درباره یک مبارز سیاسی سخن نمی گوییم درباره یکی از مسوولین حکومتی حرف می زنیم. این مسائل به این سادگی نیست .
آقای داراشفا پراگماتیست سیاسی با روشنفکر آرمانگرا متفاوت است . این که تیتر کتاب ژیژک را کاملا بی ربط بگذاری برای پز روشنفکری و بعد با ساده انگاری بیایی میرحسین را با احمدی نژاد مقایسه کنی و در نهایت هم از مقاله ات این استنباط شود که برویم و به احمدی نژاد رای بدهیم ، اصلا قابل دفاع نیست ، پس تفاوت جنابعالی با نوری زاده در چیست ؟
یک پراگماتیست سیاسی نمی تواند بگوید میرحسین و اجمدی نژاد فرقی ندارند . مگر می شود آقا . یک پراگماتیست باید سبک سنگین کند ، هزینه ها و سودش را بسنجد ، بگوید اگر تحریم کنم این قدر سود می کنم و این قدر هزینه باید بدهم و اگر رای بدهم به موسوی یا کروبی این قدر سود می کنم این قدر هزینه ... بیست سال بیشتر است که هرسال تحریم می کنیم ، چه سودی برده ایم ؟ تا کی باید هزینه رای ندادن و آمدن امثال احمدی نژاد را به جان بخریم ؟حقیقتا ما در بازی قدرت میان مردم و حکومت کوچکترین تاثیری نداریم ... حزب توده که نیستیم ، یک عده آدمیم به تعداد کم که در فضای مجازی قلم می زنیم . با رای ندادن ما هیچ اتفاقی نمی افتد ، چرا که آن آدمی که در یاسوج یا بجنورد نشسته می رود رایش را می دهد . اتفاقا اگر حمایت نکنیم آن تعداد اندکی که تحت تاثیر ما هستند در خانه می نشینند و رای آن آدم ناآگاه یاسوجی حساب می شود .
همکار من .میرحسین موسوی و باقی افراد باید روزی نسبت به جنایاتی که کردند پاسخ بدهند ، من اگر می توانستم و در قدرتم بود که نمی رفتم به میرحسین رای بدهم ، می رفتم دنبال آرمان خودم ، دنبال نظام حکومتی مورد نظرم ، اما در موازنه قدرت ما کوچکترین جایی نداریم ، چون فضایی برای فعالیت نداریم ، در این حالت با یک سبک سنگین کردن می شود دربافت رای دادن به میرحسین موسوی چه نتایجی را می تواند برای ما پدید بیاورد ، من از موسوی متنفرم آقا ، ولی چاره ی دیگری ندارم ... واقع بین باش کمی .
۹٨۵۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ ارديبهشت ۱٣٨٨       

    از : arash

عنوان : هنوز که هنوز است
در ایران ویران ما مساله‌ای مهمتر و فوری تر از قتل عام دهه ۶۰ وجود ندارد.
خلاف نظر و انتظار «ناظران» و عقلای قوم و مشاطه گران رنگارنگ این موضوع شامل مرور زمان نمی‌‌شود.
در بیابانها ی خاوران پشته پشته کشته ریخته. چطور می‌‌شود از چیز دیگری حرف زد جز از این؟

قاتلان بیست سال بعد از قتل عام هنوز که هنوز است دارند بقایا ی اجساد را گم و گور می‌‌کنند.
آنها این کار را به موازات معرکه "انتخابات" انجام میدهند!
۹٨٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱٣٨٨       

    از : Hadi Shahab

عنوان : مشغول کردن و به بیگاری گرفتن فکر و تلف کردن وقت علاقه مندان به سر نوشت مردم
بله به این مقاله دیگر میگویند مشغول کردن و به بیگاری گرفتن فکر و تلف کردن وقت علاقه مندان به سر نوشت مردم. چه خوب بود که اینگونه مقالات در ستون مشخصی به لابی های رژیم گذاشته شوند تا نه سانسوری در کار باشد و نه هدر شدن وقتی.
۹٨۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱٣٨٨       

    از : علی حسینی

عنوان : وضع ماتن درآن موقع بهتر بود!
نظر نویسنده ی مقاله معلوم و واحتیاج به کنکاش ندارد! اما از آنجائیکه علم سیاست " ممکن" ها ونه " آرزوها" را هدف میگیرد، نویسنده بهتر بود که تکلیف میفرمودند که رای به چه کاندید دیگری اصلح است؟؟!!
اگر ایشان قصد تحریم را داشتند که احتیاجی به این افاضات نبود ولابد قصد تحریم هم ندارند پس پیدا کنید پرتقال فروش را!
۹٨۱۹ - تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱٣٨٨       

    از : بهمن گرانمنش

عنوان : موضوع انشا من
قدیم تر ها، زمانی که معلم انشاء وجبی نمره میداد برای طولانی کردن انشاء و نمره بیشتر گرفتن، بعداز نوشتن مطلبی کوتاه که در ارتباط با موضوع انشاء بود، یک سری داستان های بی ربط مینوشتیم و در انتها میاوردیم که این بود موضوع انشاء من. حال حکایت جناب دارالشفا هست. خوب یک سری آمار و ارقام و نقل قول آورده که مربوط به مطلب هست. بعدش چه میخواهد بگوید معلوم نیست. آیا دردشان از بین رفتن بورژوازی ملی!!! هست؟ ایا خامنه ای بر حق بود و موسوی نه؟ نگران هورا کشان بی مزد جمهوری اسلامی نظیر سحابی و توسلی هستند؟ آیا موسوی که نسخه بدل احمدی نژاد هست پس بهتر است به نسخه اصلی رای داد؟ چرا این جناب مانند سران رژیم هم چیز میگوید ولی هیچ نمگوید؟ آیا هنوز هم مثلا "روشنفکران" در حال طبقه بندی کردن رژیم هستند؟ آیا زمان آن نرسیده که صغرا کبرا نچنیم و قبول کنیم کلیه افراد رژیم از بالا تا پایین جملگی دزد، فاسد، بی شرم و جنایت کارند. و بودن هر کدام از آنها در قدرت شرمی است بر پیشانی یک ایرانی؟
۹٨۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱٣٨٨       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست