سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

روشنفکران و سیاستمداران ملت فارس دو روی یک سکه - رحمت عزیزی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : کریم ن

عنوان : وای بر احوال مردم ایران با این دموکرات هایش!
وای بر احوال این مردم که آزادیخواهانش از نوع کامنت گذاران فارس پرست پای این مقاله آست.
حضرات صاحب نظران محترم خود را خام میکنید یا مردم را؟ نصف مردم ایران فارس نیستند اما با اینحال زبان فارسی به آنها تحمیل شده و این سیستم روز به روز دارد فرهنگ و اقتصادشان را نابود میکند. جلوی چشم همه وسط نیمه شب هی فریاد بزنید که نه خیر الان روز است و خورشید میدرخشد. چه کسی را فریب میدهید.؟
حالا که در این کشورهای آزاد دنیا کیف میکنید اقلا کمی هم از شیوه زندگی اینها یاد بگیرید. افکار راسیستی را از ذهن خود خارج کنید. ناف آسمان پاره نشده که نژاد آریائی شما بیفتد و زبان فارسی اتان هم چیز متبرک خاصی نیست که من ترک و آن دیگری کرد و عرب بخاطر آن زندگی امان سیاه شود و مجبور باشیم آسیمیله شویم.
۵٨۹۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣٨۷       

    از : کیامرث گورانی

عنوان : رحمت عزیزی، تا به کی هیزم بیارِ آتش نفرت!!!؟؟؟
مقاله ات آکنده از تحریف و توهین است. دوران شماها تمام شده، آمریکا در عراق شکست خورد. موج سواری بر خون توده های کرد و ترک و عرب در عراق و همصدایی و همکاری با آمریکا در منطقه برای و به امید رسیدن به قدرت عاقبتی جز رسوایی نداشت و ندارد. امثال شماها در کردستان بیشماری از بهترین فرزندان فلات ایران را به قربانگاه کشاندید و طعمه ی گلوله های خودی و بیگانه کردید و آنکه بهره بود حاکمیت خون آشام ملایان بود. صدها روشنفکر فارس زبان- به قول خودت- در کردستان با اسم های مخفی رفیق هاجر، رفیق آفاق، کاک عباس، کاک فریدون و ... در سخت ترین شرایط برای دموکراسی و آزادی در مقابل همین حاکمیت جنگیدند و بیشماری کشته شدند و یا در زندان ها به دار آویخته شدند. کرد و فارس و لر و بلوچ و آذری و ترک زبان و گیلانی و خراسانی مازندرانی و ... در زندانهای شاه و شیخ شکنجه شدند و تیرباران شدند. اکثریت آن ها روشنفکر و تحصیل کرده بودند. سرمایه های انسانی . حالا شما آمده ای بر طبلِ پاره و مُندرس نفرت و تفرقه می کوبی. من که خود کُردم از نوشته ات دانستم که در مسیر بیهوده ای قلم و قدم می زنی و مجبوری دروغ سرهم کنی. چرا که اتفاقا اکثریت قریب به اتفاق روشنفکران ایرانی اکنون به دنبال یک اتحاد و هماهنگی و همدردی بین آحاد ساکنان ایران یا بهتر ایرانیان هستند. ایران همه جایِ این جغرافیاست و هیج جا نیست. ایران ایران است. تنها کردستان، رشت، کرماشان،سنندج، بختییاری، مازندران، زابل، تهران، گرگان یا خوزستان و سرخس وُ خراسان وُ تبریز وُ مهاباد وُ آذربایجان نبوده ونیست. تو می توانی مخالف حرف دولت آبادی باشی اما نمی شود آن را بهانه کنی و با استدلالات میان تهی همه را یکجا در ردیف آدمکشان قلمداد کنی. شما خودت و هینطور من برای اینکه اکثریت عظیم ایرانیان فارسی بلدند حرف بزنند و بخوانند مطالبمان به فارسی نوشته ایم و می نویسیم . این تقصیر هوشنگ که در اصفهان به دنیا آمده نیست و بر ضد هوشنگ هایی که اهل نیشابور یا بوشهر و یا گجسر وُ سرپل ذهاب هم هستند نیست. این تاریخ است. این اکنونِ تاریخ است. باید از آن بهره گرفت.
۵٨۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱٣٨۷       

    از : اشگان شاهد

عنوان : ملت حاکم نداریم
جغرافیای رسمی، اداری، علمی و ادبی-هنریِ گسترده ی زبان فارسی در اکنونِ ایران را نباید به حاکمیت فارسی زبانان بر ایران تعبیر کرد. کسانی که این اشتباه را به عمد واقعیت جلوه می دهند مقاصد سیاسی ناسونالیستی خاص خود را دارند. آمار دقیقی از سیطره، یارگیری و احاطه ی مثلا ترکی زبانان در ارتش، دستگاه اداری، پُست های کلیدی مملکت در دست نداریم. آمارگیری این چنینی هم اصولا درست نیست ولی به هر حال بی اساس بودن ادعای حاکمیت ملت فارس بر ملل دیگر ساکن ایران را که آقای عزیزی می گویند روشن می کرد. بگذریم از این که آقای عزیزی به هر حال مایلند در مسابقه ی ما بهتریم از آقای دولت آبادی کم نیاورند و به همین مناسبت از خوانین آدمکش که به توده ی ملت کرد هم رحم نمی کردند شاهد مثال می آورند و دولت آبادی را با پسر شاهی یکی می کند ولاف در غریبی می زند که چنین و چنان کسی مثل خود حضرتش از مادر زاده نشده است!
"رحمت عزیزی" دو کلمه ی عربی + یای نسبت. "محمود دولت آبادی " هم دو کلمه اش عربی است+آبادی که فارسی است . می بینید که شما هم آقای عزیز از مادر عرب یا عربی زاده شده اید.
به هر حال در مسابقه ی من بهترم برنده نداریم. برای بهروزی توده ی مردم طرح و برنامه بدهید. چاره جویی کنید. به کردی بنویسید. برای همه ی مردم زحمتکش ساکن ایران در همه ی زمینه ها کار کنیم، تحصیل کنیم، چاره جویی کنیم. به هر زبانی، به همه ی زبان ها، بگوییم و بنویسیم. مهم این است که حرفی برای گفتن داشته باشیم.
۵٨۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱٣٨۷       

    از : خواننده یک

عنوان : بله و نه
نویسنده گرامی، نظر شما درباره ی محمود دولت آبادی و برخی از نویسندگان دیگر فارسی زبان که در جهل و تعصب مانده اند، درست. اما همه ی نویسندگان فارس زبان ایرانی هم به این شکل موضع گیری نکرده اند. چند سال پیش سعید یوسف که خودش خراسانی هم هست و مسلط بر شعر کلاسیک فارسی هم هست، حرفهای خیلی جالبی در باره مسئله ی زبان فارسی و ملیت زد. من لینکش را پیدا نکردم می خواستم اینجا بگذارم.
۵٨۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱٣٨۷       

    از : آراز فنی

عنوان : زبان به عنوان مفهوم ساختاری و نه ذاتی
همه ی ما میدانیم که تاریخ را قدرت های زمان که دموکراتیک و مردمی هم نبودند نوشته اند. آن تاریخی - اعم از فرهنگی، سیاسی، و یا اقتصادی و به طبع آن ساختارهای اجتماعی چنین تاریخی حفظ شده است که با سیاست های زمان تطابق داشته و یا اینکه باز آفرینی نیز نیازهای این قدرت ها را بازگو می کرده است - من با محتوای مطالب نویسنده موافقم و تصور می کنم که همه ی ما می بایست صحبت های محفلی و یا معمولی را از کار علمی و کارشناسی جدا کنیم.

آگر حتی زمانی یک زبان، فرهنگ، سیاست و اقتصاد غالب بوده علیرغم اینکه این زبان، سیاست، فرهنگ و یا اقتصاد انتخابی بوده و یا جبر تاریخی و سیاسی پشت چنین رویکردهائی خوابیده است، ابدی و ازلی دانستن چنین راهکارهائی غیر دموکراتیک، غیر علمی است. باید تاکید کنم که هر پدیده ای و مفهومی اجتماعی است و ساخته و پرداخته ی انسان و لذا تغیر پذیر.

با سپاس و احترام/ آراز فنی
۵۷۹۶ - تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱٣٨۷       

    از : حمید محوی

عنوان : «رهبران سیاسی ملت فارس» ؟
پیش از این یکی از خوانشگران به موضوع تفاوت ملت ایران با ملت فارس به شکلی که شما به کاربرده اید اشاره کرده بود ...و نیازی به تکرار مطلب نمی بینم.
ولی شما بر چه اساسی رضا پهلوی را به عنوان یکی از رهبران «ملت فارس» یعنی مردم ایران معرفی کرده اید؟
رضا پهلوی، ولیعهد ناکام سلسه ای ست که مردم ایران آن را سرنگون کردند. البته این قومی که در ایران حکومت می کرد، با پایگاه های قبلی در اروپا و آمریکا و با میلیاردها دلار تاراج شده و با پشتیبانی های امپریالیسم جهانی که با حکومت و جهان بینی آنها موافق بود، در آمریکا و اروپا به حیات از خودبیگانه ی (از خود بیگانگی مضاعف)(؟) خود ادامه داده اند.
و رضا پهلوی علی رغم تمام امتیازات طبقاتی و سیاسی و اجتماعی فردی ست در میان افراد دیگر و به هیچ عنوان در مقام رهبری ملت ایران نیست. در نهایت می توانیم او را مهره ای از یک توطئه جمعی یک نوع پسیکوز مصنوعی جمعی محدود به شمار بیاوریم. البته طبقه ی حاکم ایران قبل و بعد از انقلاب، از دیدگاه طبقاتی ماهیتا تحول پیدا نکرد. از روی تسامح و مزاح می توانیم بگوییم که سایه ی خدا تبدیل شد به خود خدا.
البته این جریان سیاسی و طبقاتی قویا نژاد پرست است، ولی باید دانست - حتما باید دانست - و هرگز فراموش نکنید - که این نژاد پرستی که بر اساس تخیلات واهی اختراع تاریخی سرزمین و ملت آریایی رواج یافته و مضخرفات صد من یک غاز که از زبان این ...ها شنیده می شود، ریشه ی طبقاتی دارد، و اصل و اساس تبعیض نژادی و قومی را باید در تبعیض طبقاتی جستجو کنیم.
ضرورتی ندارد و تکرار می کنم که فراخواست های قومی در موزائیک ملت ایران را باید قویا از توطئه ی بازی بزرگ امپریالیستی حفاظت کنیم.
۵۷۷۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱٣٨۷       

    از : مراد تقوی

عنوان : سانسور یعنی ترور
سایت اخبار روز به عنوان یک سایت چپ حق ندارد پاسخ مطالب ضد ایرانی را
سانسور کند.دفاع از نظریات چپ خق شماست ولی باید بدانید تنها به قاضی نروید.


( روشنفکران و سیاستمداران ملت فارس دو روی یک سکه ).

این گلام که در ان جهالت وتنفر موج میزند در حقیقت کوبیدن بر جنگ داخلی است.بدانید وآگاه باشید در این جتگ داخلی باز هم بازنده خواهید بود.
۵۷۶۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱٣٨۷       

    از : منوچهر جمالی

عنوان : انسان ، در فرهنگ ایران ، فرزند خداهست
انسان، درفرهنگ ایران ، فرزند و جفت خدا هست . فرهنگ ایران ، عبودیت انسان را از هر قدرتی و ازهر خدائی ، برضد اصالت و حق و ارج خود میداند . هر خدائی درخواست عبودیت ازانسان بکند ، خدا نیست و مطرود است . عبد ساختن انسان ، با قهرو ارهاب، ولو هزارو پانصد سال نیز امتداد یافته باشد ، ایجاد حق برای چنین دینی نمیکند و همیشه غاصب حق انسانی شمرده میشود
۵۷۵۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱٣٨۷       

    از : kamran ahmadi

عنوان : پاسخ به دوستان
با تمامی این نوشته موافقم . باید عرض کنم که این شعر کردی سورانی نیست بلکه با لهجه گورانی یا همان اورامی نوشته شده است. قدمت ان نیز بی شک بیش از هزار سال است.
۵۷۵۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱٣٨۷       

    از : ساتراپ ساتراپیان

عنوان : بله آن متن دروغ است
همانطور که نویسنده دیگری نیز گفتند آن متن کردی سورانی جعل مال قرن پیش است و کردشناسان نیز این را میدانند. متاسفانه نویسنده با چنین اطلاعاتی سخنهای دولت آبادی را تحریف کردند وگرنه دولت آبادی هم به نیم-زبان و هم به زبان اشاره میکند. نیم-زبان را برای نمونه به زبانهایی میگویند که ادبیات ندارد و تنها گویش هستند. مانند گویش سمنانی یا زردشتیان یزد...
۵۷۵۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱٣٨۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست