سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

جنبش های اجتماعی در ایران
ضرورت اتحاد نیروهای اپوزسیون
- دریادل توانا

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : حمید محوی

عنوان : نکته ی دیگر : پرسش؟
من بارها دیده ام که افرادی از دموکراسی نوشته اند و خصوصا به «راست که به دموکراسی معتقد هستند» تکیه داشته اند.
من واقعا نمی دانم چنین افرادی کجا تحصیل کرده اند و داده های فرهنگی آنها از چه منابعی الهام گرفته، ولی این نظریات به اندازه ای جعلی و توطئه آمیز است که گاهی اوقات تصور می کنم که می خواهند ما را دست بیاندازند. و یا این که به سادگی افراد هوشیار و آگاهی نیستند.

دموکراسی از دیدگاه بورژوازی جلوی مناسبات تولیدی و مرزهای طبقاتی تا به راه انداختن قطع نسل متوقف می شود.
اصطلاح «راست معتقد به دموکراسی» جزء ادبیات سیاسی بورژوازی ست. دموکراسی سرمایه داری جهانی و حقوق بشری که با آن به ما بشرها حمله می کنند، می تواند به بمباران اخیر مردم بی پناه غزه و حتی کودکانی که در سنین بسیار پائین پر پر شدند خلاصه شود.
۵۵۶۹ - تاریخ انتشار : ۹ دی ۱٣٨۷       

    از : حمید محوی

عنوان : پاسخ به جم تهران میدان خراسان
نوشته اید : «ما نیاز مبرم به اتحاد همه ی نیروهای چپ و راست داریم که به دموکراسی پایبندند.»

نمی دانم چنین اتحادی در کجای دنیا ممکن بوده است؟ ولی به شما اطمینان صد در صد نه بلکه یک میلیون درصد می دهم که در مورد ایران چنین اتحادی نه ممکن است و نه مطلوب. در ثانی نیروهای چپ ایران در مراحل بحرانی هویت اصلی و خط مشی نهایی خودشان را نشان خواهند داد، همانطور که جریان راست در مراحل بحرانی طبیعت حیوانی و رذالت آمیز خودش را نشان می دهد.

جنبش کمونیست ایران حتی یک لحظه از تاریخ هم کنار راست نمی تواند قرار گیرد و نباید بگیرد در غیر این صورت مبارزه‍ی طبقاتی تعطیل خواهد شد. درغیر این صورت اتحاد از نوع انحرافی خواهد بود.
البته مبارزه‍ی طبقاتی در ایران همواره وجهی بین المللی دارد که غیر قابل انکار است. از سوی دیگر مبارزه‍ی طبقاتی، امروز، برای کمونیست ها، یک وجهه‍ی دیگر نیز دارد و آنهم مقابله با ژنوسید است. ما امروز در متن مقابله با ژنوسیدی هستیم جریان راست که او نیز به شکل بین المللی متحد شده، براه انداخته است.
چه دلیلی دارد که جمهوری اسلامی وبلاگ «کاربرد سلاح های اورانیوم رقیق شده در جنگ های معاصر » را که من ایجاد کرده بودم، فیلتر بگذارد؟ و چه دلیلی دارد که اپوزیسیون های ایرانی و حقوق بشر ایرانی در این مورد سکوت اختیار کنند (که این هم خودش به شهم خودش نوعی فیلترینگ است)؟ اتحاد این جاست. اتحاد اپوزیسیون های رسمی ایرانی با خود جمهوری اسلامی یک وصلت ایدئولوژیک است که تنها در تحلیل عوارض الزاما ناخودآگاهانه‍ی آنها قابل مشاهده می باشد.
۵۵۶٨ - تاریخ انتشار : ۹ دی ۱٣٨۷       

    از : مراد قدیسی

عنوان : راه پارلمانی
( جنبش ها و هویت طلبی های متنوع فرهنگی در پیوند با جنبش سیاسی- اجتماعی مردم ایران ضمن مبارزه و دفاع از هویت مستقل و حقوق فردی و اجتماعی بر ضرورت آزادی و حق مشارکت آزاد و داوطلبانه آحاد جامعه در ساماندهی قدرت به روش دموکراتیک اصرار دارند. )

با سپاس از آقای در یا دل ونوشتار ایشان

من در وافع به خوشبینی ایشان حسادت میکنم وخود را سرزنش میکنم که همانند
ایشان جهان را از دریچه رنگی آن نگاه نمیکنم.ولی شاه بیت اصلی مقاله در حقیقت
همان نقل قول بالاست.بنظر من اصرار بر هویت های روشنفگرانه وپیش آوردن
آرزوهای فروخفته در روح تئوری های مختلف ودر کنار هم نشاندن این خاست ها
را فقط کاغذ میتواندتحمل کندونه مدعیان قدرت در ایرا ن وخارج از ایران.
نظام منحوس اسلامی از درون بنیاد این گشور را بباد داده است ودر صورت سرنگونی آن سنگ روی سنگ نخواهد ماند.آنچه در ایران روی داد نتیجه قرنها
حاکمیت اسلام وسخن های اخلاقی ان مکتب بودکه رهبر آن همه آن دست آوردها را تبدیل به جهنم واقعی کرد.بکارگیری دیکر تئوری وبینش های رادیکال سرنوشتی بهتر از نظام اسلامی نخواهد داشت.
مخالفان نظام فقط روی سرنگونی آن توافق دارندو لی آنچه بعداز نظام باید محور ویا برنامه عملی باشد هیچ توافقی صورت نگرفته است.به زبان عامیانه همه در دو ذدیدن منار همراه هستند ولی چاهی وجود ندارد.
مشکل ما در ایران نداشتن نظام قانونی وعدم تبعیت از قانون است قانونی که
از اراده مردم منعبث شده باشد.در مقابل این در خاست مردم انواع اسلام و
نظام های سوسیالیستی ودینی ارائه میشود. سازمانهای کورد هم نظام سوسیالیستی میخواهند وهم اتحاد کوردستان بزرگ.سازمان مجاهدین هم نظام
جدید اجتماعی در جیب دارد وهم دین جدید آورده است .جریان چپ هم که سرخورده از اسلام وهمکاری تاریخی با نظام ا ستقرار حکومت کارکری را رها نکرده است.اینها بخشی از مشگلات ما در ایران است واین مسائل پاسخ های مستدل
وبا مسئولیت میطلبد.مخالفان نظام سابق ونظام کنونی متاسفانه بدون مسئولت
وبدون در تظر گرفتن عواقب تصمیم های خود قدم برمیدارندو نتائج هولناک آن سیاست ها را ما بویژه نسل جوان باید بپردازد.
من بر این باور هستم که استقرار دمکراسی وحکومت قانون باید خاست نخست
همه سازمانها واحزاب باشد.
برای جلوگیری از حوادث ناگوار آینده همه احزاب وسازمانها باید به تمامیت ارضی ایران
وفادار باشند.اجازه بدهیم که نمایندگان مردم ایران آزادانه انتخاب شوندودر یک نظام
پارلمانی وقانونی قانون حاکم بر ماشود.بنظر من هموطنان چپ ما بهتر میتوانند عقاید خود در یک نظام قانونی که آزادی اندیشه را قانونی کرده است
به نشر آرا وعقاید خود بپردازند.با احترام
۵۵۴۶ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣٨۷       

    از : جم تهران میدان خراسان

عنوان : به هوش باشیم انفجاری عظیم ، نه در راه ، که در راه رسیدن است! هم به مزدک دانشور و هم به دریا دل توانا
با سلام من با هر دونطر موافقم هم با نوشته دریادل توانا و هم با مزدک دانشورف و شاید این دومقاله خویشاوند و متکمل یکدیگر باشند! و نیز با گفته ی نظر دهنده ی پیشین و زود بودن و خطرناک بودن طرح این « موج » موافقم . با اینحال یادآور می شوم که ما در عالم خیال نیستیم. وجود چپی های جدید به معنی این نیست که حتا یک در صد جامعه ی ایران تمایل به چپ از نوع مارکسیستی آن دارد. ما با مردمی سروکار داریم که در وهله ی اول از دست رژیمی به تنگ آمده که انسانیت و شرف و جوانمردی و آزادی و آزادگی و تمامی معانی از این دست را به علاویه ی تمامی ثروتهای مادیش تبدیل به زباله کرده است. با همه ی بگیر ببندها ما در کشورمان شاهد یکی از بی بند و باری ترین نوع هنجارها در تمام جهانیم. شما نمی توانید شناسنامه برای فرزندتان بگیرید و یا پدر بزرگتان را بخاک بسپارید بدون اینکه چندین بار رشوه بدهید. نوشتم از تولد تا مرگ! یعنی شما در این فاصله یعنی یک عمر از یک کودکی که بدنیا می آید تا کسی که از پیری می میرد باید به همه ی کارگزاران دولت و حتا غیر دولت رشوه بدهد و این حتا در ترکیه که به رشوه دهی و رشوه گیری شهرت دارد هم به این درجه از فساد نیست. در کشور ما تزویر ریا ، دورویی و چاپلوسی، دروغگویی و فساد، اعتیاد به انواع شناخته شده و ناشناخته مانده ی مواد مخدر بدرجه ای ست که در تاریخ ایران (من به عنوان مورخ ) و حتا جهان سابقه ندارد. حتا در چین پیش از انقلاب با احتساب نسبت جمعیت با فاصله ای نجومی نیز چنین نبود. اضافه بر همه ی اینها فاصله ی طبقاتی وحشتناک، ظهور آقازاده ها و ملا زاده ها و حالا دیگر باید گفت خانم زاده ها ی متبخر، و متکبر و متظاهر با خانه های کاخی و ماشینهای آخرین سیستم ، ظهور بچه هایی بیست ساله و گاهی کمتر و بیشتر که معاملاتی میلیاردی می کنند و هتل میخرند و میفروشند و ویلا می خرند و می فرشند، و کالا وارد می کنند بادیگارد دارند و ...یله همه ی اینها ایران را تبدیل به یک مزرعه ی باروت کرده است. کافی ست یک انفجار کوچک جایی روی دهد تمامی این مزرعه در آتش و خون خواهد سوخت. یک نمونه بسیار کوچک که در کنار گوش خانواده ی ما اتفاق افتاد این بود که یک پاسبانی که در زمان انقلاب جوان بود و بخاطر نماز خوانی و فرصت طلبی به جاهای بالایی رسیده بود بعد از خریدن دوسه خانه ی چپ و راست خانه اش و تبدیل آن به یک ساختمان چند طبقه و بساز و بفروشی دست آخر حالا که پیرمردی شده چند وقت پیش اساس کشی می کرد تا از محله ی ما برود. با پدرم با او سلام علیکی کردیم ما را به پارکینگ ساختمانش دعوت کرد و دستور داد تا عروسش برای ما چای آورد و در پارکینگ خانه ی او چای میخوردیم پدر ورشکسته ی من از او پرسید : « سرکار بفرمایید که پشت پرده وضع چطور است...» او پاسخ داد که «...دیگر وضعی باقی نمانده...همین روزها شورشی می شود که نگو و نپرس» و همین طور ما به طبقات مختلف ساختمان رفتیم و او با افتخار گسترش ساختمان را به ما نشان می داد و می گفت که حالا دارد به شهرک ....می رود. زیرا ماندن در مرکز شهر هیچ به صلاح نیست و ما تا لبه ی پرتگاه فاصله ای نداریم و مراکز شهر در آتش انقلاب آینده خواهد سوخت. پدرم از او پرسید: « وضع به این بدی ست؟ » و او ما را به اتاقی که دفتر خودش بود و برد در حالی که در گاب صندوقش را باز می کرد گفت: «...ببیند این کلت ما زمان اعلاحضرته ...» در یک جعبه سیاهی را باز کرد و در حالی که یک هفت تیر از آن بیرون می آورد و به ما نشان می داد گفت: « شما خونواده برا من از پاکانید بهتون بگم برا اینکه بدونین تو این مملکت چه خبره من این کلتو دارم با بیست هفت تا فشنگ که تو سر بیست و هفت نفر خالی می کنم به شما قول میدم به سال نکشه...شماها نمی دونین اینا چه فاسدایین، شماها نمی دونین اینا با ایران چه کردن، شماها نمی دونین اینا تو زیر زمینهای بسیجیها و پاسدارا و شهربانی ها با زن و دختر و پسر مردم چه کردن، شماها نمی دونین که اینایی که مسئول امر به معروف بودن وقتی زن و دختری رو با دوست پسرش دستگیر میکردن خودشون گاهی دسته جمعی و دوسه نفری گاهی این بعد اون بهش تجاوز میکردن و خب اون دختر و پسر بیچارم به خاطر آبروشون دم بر نمی آوردن، آره من زارع رو خوب میشناختم اما زارع تنها مثل من یه پاسبون بیچاره بود که به جاه جلال رسید ولی ما زارع های زیادی داریم، ما زارع های مداح و آخوند داریم ما زارعهای دلال و بازاری داریم که از شماره به درن، من این فشنگا رو که حتا یکیشم به حدر نمیدم برا اونایی نگه داشتم که مطئنم با مردم چه کردن...من تو این کار تنها نیستم هر شیر پاک خورده ای خودشو برا اون روز آماده کرده »...
آری دوستان وضع چنین است و اگر شورشهای مردمیی که در راهند سازماندهی نشوند وضعی وحشتناک خوادهد شد. شما حدیث مفصل را از این مجمل بخوانید. ولی به بحث اصلی بر گردم که برای حصول به یک جنبش ما نیاز مبرم به اتحاد همه ی نیروهای چپ و راست داریم که به دموکراسی پایبندند. در ایران تاندانسهای زیادی هست که هر کدام از آنها به حساب آورده نشوند کار بجایی نخواهد رسید. فهرستوار. ما در ایران هم چپ داریم هم راست، هم مشروطه خواه و هم سلطنت طلب، هم فدایی هم توده ای ، هم انواع کشش ها در هر کدام، هم گاهی افراطیون در هر گروه...ما نمی توانیم آنان را ندیده بگیریم. واقعیت جامعه ی ایران این است ما نمی توانیم نسخه ای را که برای مریصی دیگر است برای مریض خودمان بپیچیم . این بدور از عقل و خرد است. این مقاله موج چپ مقاله ای خوب است ، اگر چه بسیار زود اما ما نباید غره شویم، این تنها نشان می دهد که چپ را در ایران نتوانسته اند بکشند، همین و نه بیشتر. ما برای هر حرکتی مجبوریم نه دیگران را جزو خود بدانیم بلکه خود با حفط استقلال و به امید شکوفایی جزو دیگران باشیم، زیرا جامعه ی ما جامعه ای ست زخمی و بیمار و همچون زنی که به او بارها تجاوز جنسی شده توان و کشش چند پارگی بیشتر را ندارد و ما را نمی پذیرد. به هوش باشیم انفجاری عظیم ، نه در راه ، که در راه رسیدن است! از آنجا که همه به همه ی مقاله ها سر نمی زنند و گاهی ما در ایران با مشکلات بسیار موفق به دریافت سایت ها می شویم من با پیروی از کس دیگری در همین سایت این نظر را در دوصفحه می گذارم. امیدوارم خواننده مرا به بلندی این نظر ببخشد. و دیگر اینکه این آقای محوی تنها بلد است برای شما و افکارتان رفرنس ها و مراجع تقلید خودش را برختان بکشد آشفته نشوید. شما اگر آب هم بنوشید که طبیعی ترین کار است به شما خواهد گفت که مارکس هم در جوانی آب می نوشید و یا هانگتینتون هم در جایی واژه ی آب را بکار برده بود.
۵۵۴۵ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣٨۷       

    از : حمید محوی

عنوان : گفتید : «نقش و اثر نخبگان»
ببینید آقای دریا دل توانا، در این جا من فقط به یک نکته ی اساس در بیانات شما اشاره دارم و آن هم موضوع «نقش و اثر نخبگان» است : «نقش و اثر نخبگان سیاسی در پیروزی و موفقیت این فرایند (گذار به دموکراسی) انکارناپذیر است»

چنان که با این نظریه شما مقابله نشود، بسیار خطرناک خواهد بود، البته این نظریه، در واقع نظریه ی شما دریا دل توانا نیست، بلکه نظریه ی لئون سیزدهم است.

نظریات لئون سیزدهم را می توانید در کتاب «نقد مارکسیسم درباره‍ی نظریه روانکاوی» در بخش سوّم آن که توسط فیلسوف ماتریالیست فرانسه لوسین سو نوشته شده مختصرا ولی کاملا مطالعه کنید (ترجمه این کتاب در نشر اخگران منتشر خواهد شد، گوش به زنگ باشید)

روی سخن من با افرادی ست که گاهی گداری درباره نظریات من اصطلاح «نعل وارونه» را به کار می برند و یا به چشم تردید نگاه کرده و گویی که من مأموری جیره بگیر هستم که آمده ام در این جا تا در نظم اپوزیسیون اخلال ایجاد کنم و مشکوک به نظر می رسم.

من از شما می پرسم آیا وقتی نظریات لئون سیزدهم از قلب اتحاد اپوزیسیون بیرون می آید، این مشکوک نیست؟ برای آزادی و دموکراسی که بسیاری از شما خواهان آن هستید، نگران کننده نیست؟
۵۵٣۹ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣٨۷       

    از : دریادل توانا

عنوان : عرض تشکر و پاسخ
ضمن عرض ادب و احترام به آقای رضوان
قبل از هر چیز وظیفه خود می دانم از روش و محتوای برخورد جنابعالی که می تواند برای همه ما در طرح نظرات و بیان انتقادات مفید باشد صمیمانه تشکر نمایم با امید که این متد سرمشق نیروهای فهیم در جنبش قرارگیرد
محدودیت ما در ایران پاسخگوئی به موارد مطروحه در نظر جنابعالی را با مشکل مواجه ساخته است اما امید دارم با تلاش مستمر همکاری و همفکری همه سروران و عزیزان بتوانیم در نوشته های بعدی پاسخ شایسته و منطبق بر واقعیات برای غلبه بر موانع همنوائی و اتحاد عمل بیابیم. راهنمائی شما در پالایش دیدگاهها حائز اهمیت است. به امید دیدار
۵۴۹۵ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣٨۷       

    از : رضوان

عنوان : جمع اضداد
با سپاس از نوشته ی منسجم آقای دریا دل توانا.
به باور من این نوشته در کلیت خود ایرادی ندارد ولی علاقمند شدم در دو مورد نظز نویشنده را به تنگناها ی مورد نظر خود جلب کنم.
مورد اول : نیروهای مخالف حکومت در خارج از کشور که خود از دو بخش مشتمل میشوند.
۱. نیروهای کثرت گرا ( چپ - راست - میانه) که تا حدودی در برنامه های عملی همراهی و همکاری می کنند. ولی همیشه اهداف آتی مختلف آنها را از همکاری و اتحاد باز میدارد.
۲. نیروهای اقتدار گرا ( از ماورای چپ تا ماورای راست) که کمتر از رسیدن به تمام قدرت بعداز جمهوری اسلامی رضایت نمی دهند. میلی به همکاری هم ندارند.
بهمین دلیل تتشتت در خارج از کشور یک واقعیت انکار ناپزبر ست هم در دردون این دو دسته و هم در تمام نیروهای خارج از کشور.


مورد دوم : نیروهای مخالف حکومت اعم از منقدان ولی فقیه یا مخالف کل نظام ، امکان ارائه و ابراز نظرات خود را ندارند. و از آمار های انتخاباتی هم هنوز در ایران نمی توان به میزان مقبولیت انتخاب شدگان اطمینان کرد.هنوز معلوم نیست که تعداد واجدین شرائط رای دهنده چه میزان ست
تعداد کل آرا ی خوانده شده بین نیروهای چگونه تقسیم میشود. بهمین دلیل رزیم وانمود میکند فقط همین جریانات حاکم هستند که در رقابت ها شرکت می نمایند. چنان که همه میدانند نیروهای ملی و ملی-مذهبی نتوانسته اند حتی با اصلاح طلبان حکومتی متحد شوند . تکلیف بقیه نیروها ی سکولار معلوم ست.

بنطر من در درون هر کدام از ۲ مورد خارج از کشور ، نیروها باید پیشقدم شوند و با هم «ملاقات» داشته باشند و با رفاقت برای همکاری حول اشتراک ها کار کنند. اگر این تلاش ها و ملاقات ها بین نخبگان صورت نگیرد در همین حالت فعلی در جا خواهیم زد.
۵۴۴۶ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣٨۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست