سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

تازه واردی به ادبیات زندان - منیره برادران

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : Hadi Shahab

عنوان : سوال پایین شاید از سوی شما و خانم ماهباز کمک مفیدی به فهم من و امثال من در این رابطه بکند.
با سلام به خانم برادران،

اینکه زندانیانی مثل شما و خانم ماهباز از سوی کارگذاران رژیم جمهوری اسلامی شکنجه شده اند قلب هر انسانی را زخمی و جریحه دار میکند. اینکه شکنجه و اعدام پلیدترین روش سرکوب مخالفین برای
حفظ و ادامه حکومت جبارین قدر پرست است کشف بنده نیست. اما جواب به این سوال پایین شاید از سوی شما و خانم ماهباز کمک مفیدی به فهم من و امثال من در رابطه با مقاله شما و درک خانم ماهباز بکند.
لطفا" از خانم ماهباز بپرسید آنموقع پاسداران رژیم در بهار ۵۸ به کردستان و ترکمن صحرا حمله بردند... زمانی که در تابستان ۶۰ بهترین جوانان این کشور دسته دسته به جوخه اعدام سپرده شدند...این اعمال چرا از سوی اکثریت (از سال ۵۹ ) مورد اعتراض واقع نشد. ببخشید یک چیز را بنده نمی فهمم آخر بعد از اینکه خانم ماهباز در زندان از سوی کارگذاران رژیم ضد امپریالیست "اکثریت" تحت شکنجه قرار میگیرد چگونه میتواند مهمترین موضوع برای ایشان قبول داشتن سازمان اکثریت باشد.

لطفا" بگویید این چیست، اگر اسمش را دناله روی بی چون و چرا نگذاریم...فرقش با دناله روی امت از امام در چیست

باور کنید از یکسو اشگ در چشم من حلقه میزند که ایشان فرصت گفتن
دوستت دارم را به محبوبشان پیدا نمیکنند.. از سوی دیگر اشگ را (برای آنهمه تظلم روا شده به آن بیچارگان کرد و ترکمن ... که قصه شان را از گمنامی کسی نشنید) کافی نیست.

بی اعتنایی اکثریت و حزب توده به مقوله حقوق بشر زایده اش حس تنفر من و امثالهم به آنها بود. جدال سیاسی از جدال حقوق بشر جدا نیست. اگر چه تنفر فقط در حد احساس کلام بود و هست...

با احترام فراوان

هادی شهاب
٣٣۴٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ شهريور ۱٣٨۷       

    از : نادر نادریانفر

عنوان : دید مجازی یا واقعی؟ حکایت زندان و بیرون از زندان
رندان ، رندانی ، تواب ، سرموضعی ، حامی حکومت و مخالف حکومت در زندان ، همگی بازگوی داستان غریبی است. در زیر چکمه دیکتاتور و جانیان که هستی، دنیا را و وقایع آن را وافعی میبنی. میبینی که دوست کدام است و دشمن کدامین. میبنی آنکه تنها آنکه برای جاه و مقام یا سکونت در بهشت در کنار پریان بهشتی، شلاق میزند و تیر خلاص، تیست که دشمن است. نه دشمن توی تنها، که دشمن بشریت و آزادی زیستی است. بل آنکه برای رهایی از شلاق، عافیت در و یا خلاصی از زندان، ویا برای منافع حکومت آنطرف مرز ها، شلاق میزند و تیر خلاص ویا برای نابودی تو، یارانت و آزاد و انسانگونه زیستی، هورا میکشد و برای بدام انداختند با اهریمن یکی میشود، او هم دشمن است. در زندان، تو را با دنیای مجازی و تخیلی کاری نیست. هر چه هست وافعیت های عریان. دوست هست و دشمن و کسانی که حاموشی بر گزیده اند.
در بیرون از زندان که هستی بخصوص که در غرب با تمامی ادعای دمکراسی خواهی اش (که تا چندی پیش دمکراسی طلبی و حقوق بشری او را در پهنه ی گسترده جهان سومی با پوست و استخوان لمس کرده بودی) واقعیات روزه مره را مجازی میبینی. دیگر از تجربه و داتش ات یاری نمیگیری تنها از فوران شدن احساسات رقیق شده ات زیر هجوم تبلیغات حقوق بشری !!! دستگاه های تبلیغی غرب.
در اینجا است که خانم برادران مرز ها را مخدوش میکند. عملکرد زندانی زیر شکنجه دایمی را که یکی از عواملش در کنارش نشسته را با عملکرد حکومتیان یکی میگیرد. نشانی طنز جانسوز از بازگویی زندان. به عبث میخواهد دشمنی ای را که زندانی بایکوت شده تولید کرده و سخت در راهش کوشا بوده به زندانی قربانی شده راه آنان پیوند دهد. براستی عملکرد و نوشته های خانم ماهباز در غرب، جز از ادامه عملکردش قبل از زندان رفتن اش هست؟ رویداد ها یا خقیقی است یا مجازی، خانم برادران و خانم ماهباز سعی در آن دارند که مجازی دیدن را عین واقعی قلمداد کنند.اما، آیا جمله انسان های آن دیار در خوابند که انیان چنین بی خیال میتازند؟
٣٣۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣٨۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست