سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کولاژِ ماه و پلنگ - خسرو باقرپور

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ساناز زارع ثانی

عنوان : سالن تشریح
گاهی با خواندن بعضی نقدها یاد سالن تشریح دانشکده علوم پزشکی می افتم که متخصصان و اساتید مجرب با چاقوی جراحی در دست و ماسکی بر صورت وارد می شدند و رگ و پوست و استخوان و گوشت را چنان بیرون کشیده و باهم ترکیب می کردند که وقتی ناگهان نگاه به سمت موجود مورد تشریح هدایت می شد ، نمی توانستی قبول کنی که زمانی این موضوع مشغول نفس کشیدن بوده ..

نمیدانم برخی بزرگان و حرفه ای های ادبیات ایران زمین چه اصراری دارند که شعر را با نقدشان به حرف بکشند و شاعر ِ شعر را به نقد !

شعر حاصل خیزش های موج گونه و آنی ِ احساس ، تفکر و برداشت و دیدگاه شاعر است زمانی که حس میکند باید بنویسد .(هر چند همان احساس و یا تفکر آنی می تواند دارای پیشینه ای به اندازه یک عمر زندگی شاعر باشد )

به نظر من پرسیدن در مورد هدف شاعر از نوشتن این تشبیه یا آن استعاره ، این صفت یا آن موصوف ...این اسم یا آن فعل و....کار آزار دهنده ایست .
شبیه این است که از یک زن هنگام زایمان و هنگام فریاد بپرسی که : هدفت از فریاد چیست ؟ و یا چرا به لهجه محلی مادرت را داد میزنی ؟!

شعر زمانی که آفریده میشود کارش تمام است. یعنی کار انجام شده .
ارزش ادبی و معنایی کار بایستی توسط حس و گوش خواننده مورد سنجش واقعی قرار بگیرد نه توسط ذره بینی به قطر نمیدانم چقدر که فقط صورت کلمات را زیر اشعه های تیز قوانین و قراردادهای منطقی و خشک درشت کرده و فاصله بین کلمات را به شکل رابطه های قراردادی تعریف میکند .
من با این نوع نگاه به شدت مخالفم .

شعر "کولاژ ماه و پلنگ " یکی از زیباترین کارهاییست که تا به امروز با آن برخورد کرده ام .
رنگ و صدای کلمات به وضوح در آن پیداست . حتی اگر یک کولاژ به معنای واقعی از روی این شعر تهیه شود به نظرم می تواند به همین اندازه زیبا و درخشان باشد .


بامهر و احترام
ساناز
۲۰۲۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨       

    از : آشنا م

عنوان : جناب رخ نیداوود
ممنون جناب نیداوود از برخورد حرفه ای شما. بلاخره آماتور ها هم باید از شما اهل حرفه بیاموزند، که حتما آموختند. یاد زنده یاد علی حاتمی و آن پلان زیبای مکتب شاعری در فیلم حسن کچل به خیر.
۱٣۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣٨۷       

    از : رخ نیداوود

عنوان : به آقای آشنا
جناب
با تشکر از پاسخ شما باید بگویم شما بیشتر به من درس داده اید تا این که جواب مرا بدهید. شما باید کمی دقیقتر مطلب مرا بخوانید اگر مایل به یک بحث جدی هستید
در سطر اول علامت خطاب یا تعجب برای چیست؟ آیا دره برای پلنگ دلتنگ میشود و همه ی تقصیر به گردن ماه است؟ صفت دلتنگ برای دره آن هم در ماجرای ماه و پلنگ درست است؟ آن چه شما راجع به این شعر نوشتید تمجید یک آماتور است و نه برخورد یک اهل حرفه.
۱٣۶۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣٨۷       

    از : آشنا م

عنوان : قابل توجه جناب رخ نیداوود
این شعر همانطور که در عنوان آن آمده، کولاژ است و باید آن را از زاویه برخورد به اثری کولاژ نگریست. در کولاژ، چیدمان اثر و شیوه گزینش تکه‌ها، خیلی مهم و اساسی‌ست. در کولاژ، چیدمان، خلاف روال معمول صورت می‌گیرد از این رو شما را شاکی کرده است. نکته مهم این جا است که این شعر روال سنتی و روایی ی نیمایی یا کلاسیک ندارد. منظور وزن و مختصات معمول شعری البته نیست، یعنی ترتیب ِ معمول ِ : مقدمه/ بدنه/ موخره در آن رعایت نشده است. به نظر من چیدمان در این شعر تغییر کرده است و شروع بدنه و پایان در جای خود نیست. و به گمانم این تکنیک به قوت کار کمک کرده است. بعنی یک روایت را در این جا از آخر آغازیده و در پایان به شروع شعر رسیده ایم. به همین خاطر دریا چون می داند ماه چه می خواهد بکند رنگش می پرد و مبهوت هم می شود. یعنی میتوان مات و مبهوت و رنگ پریده شد از رویدادی، یا حس شروع یک رویداد تلخ می تواند مارا مبهوت و رنگ پریده و نگران بکند. این نگرانی آن جا شدید تر است که دریا تجربه ی فاجعه ی حضور ماه بر فراز کوهستان را دارا بوده است، و می داند که با آمدن ماه قرار است چه اتفاقی برای پلنگان شیفته بیفتد.
چیدمان در این شعر به گونه‌ای نیست که ما با آن انس گرفته‌ایم. چیدمان استوار شده برنیازشعر (و یا بهتر بگوییم: صاحب اثر) شکل گرفته است. ما در این شعر چیزی را می‌بینیم که شاعر خواسته است ببینیم، نه آنچه را که ما می‌خواهیم و عادت کرده ایم، و سنتا مثل عادات معمول در خوانش شعر می خواهیم. در این شکل از کار و در این شعر، شاعر با این نوع سرودن و چیدن می خواهد عادات معمول ما را در خوانش شعر مورد سوال قرار دهد و ما را متوجه آن کند. فکر می کنم شاعر موفق شده است با چیدمان خاص خود و با این کولاژ در شعر و حتی کولاژ در انتخاب زمان و ارتباط مفاهیم، ما را بیشتر به اثر نزدیک ‌کند. شاعر به نظرم در این کار موفق شده است.
در دیدن یا خوانش یک اثر کولاژ، حالا چه نقاشی، چه رمان و یا شعر، مخاطب باید حواسش را کامل و تمام به اثر بدهد، وگرنه از دنبال کردن، درک و شناخت اثر باز می‌ماند. با نوع نگاه سنتی و کلاسیک نمی شود کولاژ خواند و اثری کولاژ را نقد کرد.
۱٣۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣٨۷       

    از : رخ نیداوود

عنوان : نقدض بع شعر کولاژ ماه و پلنگ
سعی میکنم به کوتاهی گوشه هایی از این شعر را بررسی کنم. شعر چنین شروع میشود:

رنگِ دریا می پرد!
وقتی فارغ از آبی ی خاموشِ خویش
مبهوتِ آمدنِ ماه می شود.

در سطر اول علامت تعجب یا خطاب (!) چه معنایی دارد؟ هیچ. این نشانه خواننده را گیج و مفهوم شعر را پیچ در پیچ و رابطهی سطر اول با سایر سطور را قظع میکند.

در سطر دوم، وقتی گفته میشود دریا فارغ از آبی خاموش خویش واژه ی فارغ نا مناسب است. آبی خاموش برای دریا صفتی مثبت است و شاعر نیز منظور منفی نداشته است. نداشتن یا بی بهره شدن از یک چیز خوب را فراغت از آن چیز نمیگویند. نمیتوان گفت از سلامتی فارغ شدم، یا از زیبایی فارغ شدم. تنها از چیزهای بد و نامثبت میتوان فارغ شد. از درد و رنج فارغ شدم! نه از شادی فارغ شدم! پس، اگر آبی صفت مثبتی برای دریا است گفتن این که دریا از آبی زیبای خود فارغ شده است غلط است. دریا از آبی خود بی بهره و یا تهی و یا جدا میشود.

وقتی در سطر اول گفته میشود

رنگِ دریا می پرد!

یعنی توصیف میشود یک حالتی برای دریا، یعنی ترسیدن یا وحشت کردن، که باعث پریدن رنگ آن میشود. پس دیگر نمیتوان در سطر سوم گفت

مبهوتِ آمدنِ ماه می شود.

پریدن رنگ بیان یک حالت است و مبهوت شدن بیان حالت دیگر. اگر برآمدن ماه عامل پریدن رنگ دریا میشود دیگر قید مبهوت شدن چه وظتفه ای دارد؟ وانگهی مبهوت شدن نمیتواند قیدی برای پریدن رنگ دریا شود، چرا که مبهوت شدن میتواند با رنگ های گوناگونی بیان شود و ثانیاً برای پریدن رنگ دریا نیازی به کمک این صفت به عامل ماه نیست. میتوان گفت رنگ دریا پی پرد وقتی شاهد یا ناظر آمدن ماه میشود.
از این گذشته، چرا رنگ آبی دریا قبل از رویت ماه حذف میشود و سپس بادیدن ماه یک بار دیگر رنگ دریا میپرد؟ پس از حذف آبی و پیش پریدن رنگ دریا رنگ آن چگونه است؟ آیا بهتر نبود که با رویت ماه رنگ آبی دریا میرفت و به جای آن گردی از رنگ زرد که بیانگر ترس است بر چهره ی دریا پاشیده میشد؟

در بخش بعدی گفته میشود:

اندوهِ ژرفِ دَرّه هایِ جهان را
انبوهِ استخوانِ پلنگان
پُر می کند

منظور شاعر را میتوان فهمید اما بیان رسا نیست. پر کردن اندوه به چه معنی است؟ آیا اندوه با پر شدن تمام نمیشود؟ وانگهی، دره انی که قبرستن پلنگان است شایستهی ستودن نیست، و قتی گفته میشود اندوه ژرف دره های جهان یعنی که دره به حال پلنگان دل میسوزاند، در حالی که دره دهان باز میکند تا آنها را ببلعد.
۱٣۵٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣٨۷       

    از : مهدی فلاحتی

عنوان : شعر ناب
درود بر تو! از بهترین شعرهایی ست که خوانده ام. می توانم پیش بینی کنم که این رابطه یی که تو دیده ای از ماه و پلنگ و دریا، همیشه به یادم خواهد ماند. البته به یادماندنِ شعر، می دانی که، حتا اگر به یادماندنِ همان کلمات هم نباشد، درجان نشستنِ فضای شعر است که تنها با کلمات و در بافتارِی که شاعرش ساخته است، آفریده شده است. پریدن رنگ دریا، اندوه پر شدن دره ها از انبوه استخوان پلنگان، و پایان کار که همچنان، پلنگی دیگر، و آهی که فروافتادنی دیگر است و باز، استخوانهای پلنگی دیگر بر انبوه استخوان پلنگان در اندوهِ ژرفِ درّه.
نهایت زیبایی و قدرت. نمونه یی از شعر ناب. درود بر تو!
۱٣۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣٨۷       

    از : کیوان مشار

عنوان : نظر
زیباست و تذکارهای خوبی دارد.
۱٣۲۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣٨۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست