از : الف رستمی
عنوان : ارزیابی
سیاست شرکت یا عدم شرکت در یک تاکتیک سیاسی، بسته به هویت یک نیروی سیاسی، جایگاه و پایگاه اجتماعی اش، و هدف های مرحله ای اش تعیین می شود. هدف نیروهای اصلاح طلب راست و میانه از شرکت در این انتخابات روشن بود و ناراضی هم از نتایج اش نیستند. همین سهم درجه دو و سه در قدرت پروژه های رانت های میلیاردی است که بدست ٱورده اند.
نیروهای ترقیخواهی هم با این هدف مردم را به انتخابات دعوت کردندکه با تقویت جنبش اصلاح طلبی، و افزایش دوگانگی ها در هرم قدرت، فضا برای پیگیری خواست های ترقیخواهانه مناسب تر شود.
انچه مهم است این است که تاکتیک های اتخاذ شده را پس از چندی مورد ارزیابی قرار دهیم و ببینیم چقدر در رسیدن به اهدافمان موفق بوده ایم.
نوشته ارزشمند جناب فانی به نظرم در صدد است مشرکت جویان را وتوجه شکست برنامه عملشان کند. او به درستی افزایش قدرت جناح راست و ژاژخواهی هایش را در مقابل ما می گذارد و مدعی است اصولگرایان و اصولگرایان افراطی پس از این انتخابات تقویت شده اند و این تقویت جایگاه را به دلیل سیاست های نیروهای سیاسی مشارکت جو اعلام می کند.
استدلالش و جلب توجهش درست و به جا می بینم و از ٱن بخش از مشارکت جویان که هنوز ترقیخواه اند و این تاکتیک را تنها ره رهایی می دانند و اینقدر در مذمت مخالفان رای به جنایتکاران دادسخن دادند، می خواهم به ارزیابی و بازنگری در این نوع مطلق گرایی ها بپردازند.
فانی یزدی عزیز دستمریزاد که بارها به ما اموزش سیاسی داده ای
۷۵۹۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱٣۹۵
|
از : امیر ایرانی
عنوان : شجاعان و ترسوان( شجاع ها یا ترسوها) می توانند با ترفند تبلیغاتی و عوام فریبی، جایشان عوض شود.
در نظری آورده شده:«شجاعان فقط در گذشته نزیستند،جاری اند. ترسو ها هم همینطور»
این گفته ایست زیبا! اما باید ترسید! آنهم باید وقتی ترسید؛ که در بازار مکاره ی عوام فریبی، ترسو در مقام شجاع قرار گیرد و شجاعیت ؛ در مقام آگاهی رسانی ی بدور از شعارهای کودکانه، توسط فریبکارانی دغل باز، ترسو معرفی شود. شناخت این مسائل خود نیز بسیار دشوار است! ودر صورت فهمش، شجاعت اعلان نیز می خواهد.
۷۵۹٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱٣۹۵
|
از : رضا خوشدل
عنوان : ...
آقای فانی. درود. مطلب شما خوب بود. متاسفم برای ستمی که به شما و دیگر زندانیان سالهایه بقول شما سیاه رفته.. واقعا متاسفم. و متشکرم بخاطر تحملتان و از جان گذشتگیتان. در متن شما بنظر رسید بیشتر ناله شخصی بود، نگاه فردی بود.. صد البته اشخاصی جنایت کرده اند منتهی مراتب، فاجعه عمیق تر از اینهاست، منتهی نگاه امثال شما با تجربه فجایع افسارگسیخته باید و باید عمیق تر از این حرفها باشد.
کسی یا کسانی که جنایتکاری را به مقامی، وزارتی میرسانند حتما و قطعا از گذشته و چند و چون احوالات شخصی و عمومی آن فرد یا افراد خبر دارند.. و خود جنایتکار است چون عامدانه و آگاهانه این کار را کرده. هیچ دفاعی قابل قبول نیست. مگر نگفته اند از کوزه همان برون تراود که دراوست. ؟! وقتی تمام قد از فجایع دیروز دفاع میشود چه از اشخاص و چه از عملکرد دیگر نامها محو میشوند، روبرو میشویم با اصل جنایت. مگر میشود ریشه سالم باشد و ساقه و تنه بیمار و عفونی ؟ آقای فانی دوستان و عزیزانی که به هر نوع در مقام ماله کشی برمیاند حسابشان مشخص است، با سیر تاریخ نمیتوان جنگید هم علیحده.. منتهی شما که تریبونی دارید و صدایتان بگوش میرسد بهتر نیست بجای غم نامه به اصل عفونت حمله کنید !؟ ساختار بنا پوک و پوسیده است از عفونت رویش را کاغذدیواری کرده اند. تا این ساختار هست، همین است که هست. هیچ کس هم حاضر نیست کاری بکند. هزینه کردن بهر شکل خطرناک، دشوار و صعب است. شجاعان فقط در گذشته نزیستند، جاری اند. ترسوها هم همینطور.
۷۵۹٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱٣۹۵
|
از : امیر ایرانی
عنوان : بازی خامنه ای
در نوشتار آقای فانی یزدی مواردی است که بیان کننده ی اینست که من چه گفته ام و دیگری چه گفته است و یا اینکه من چه باید بگویم ودیگران باید چه بگویند. که باید گفت: مطرح شدن این مسائل قبل از اینکه در خدمت روند تحولخواهی باشند می توانند در خدمت ساخت یک شخصیت کاذب فردی باشند که این شخصیت نیز می تواند براحتی فرو بریزد.
در روند تحولخواهی در کشور آنهم برای رسیدن به آزادی و دمکراسی بعد از عبور از پادشاهی، آخرین نهادی که ضد آزادی ودمکراسی است و فعلاً گلوگاهی را نیز ایجاد کرده ، نهاد ولایت فقیه است. که عبور هوشمندانه ای را می طلبد. البته با مرگ آقای خمینی این نهاد بگونه ای مرگش اعلان شده، که این را بازیگرانی خاص از نظام که وابستگی خود را به خمینی نیز پنهان نمی کنند در همان دوران درک کرده بودند که نیز در پی عبور هوشمندانه ای نیز می شوند اما در این عبور اثر سمبلیک خمینی را نیز می خواهند. که پرداختن به این موضوع خود بحث دیگری را می طلبد.
اما آنان در این عبور مواجهه با بازی ای می شوند که شخصیت جدیدی به نام خامنه ای آنرا طراحی و اجرا می کند که آنرا در قالب رهبری و بیتش سازماندهی می کند. که در شرایط فعلی عبور از این رهبری و بیتش ، بازی خاص خودش را می طلبد و موضوعیت دارد. که پرداختن به این قسمت بحث دیگری می طلبد.
چون آقای فانی یزدی در نوشتارش نکاتی در خصوص یزدی - مصباح یزدی- جنتی می آورد با توجه به آورده های ایشان می توان نکاتی را مطرح کرد:
در بازی شیخیت جدید آنهم به رهبریت خامنه ای! سه مهره نامبرده، هرکدام نماینده خطی خاص بوده اند و نقش خاصی را برای خامنه ای بازی می کردند. وقتی خامنه ای سیاست های هشت ساله اش را شکست خورده دید و با ضربه ای که توسط مردم به سه مهره مورد نظرش وارد شد او چاره ای ندید که باید دوخط ؛ یزدی - مصباح یزدی را حذف شده بداند. اگرچه جنتی ضعیف و حذف شده را نیز مشاهد کرد اما چون کارکرد او را نمی تواند برای نجات خود نادیده بگیرد به حذف او رضایت نداد. که پرداختن به موضوع خود بحث دیگری می طلبد.
اما این بازی های افشاگرانه را باید دنباله همان تحولاتی دید که بعد از شکست سیاست های هشت ساله خامنه ای، خود را بر حاکمیت تحمیل کرده و می کند.
نکته ایکه در این رابطه خود را نمایان می کند اینست: چنانچه حاکمیت بخواهد در مسیری قرار بگیرد که پذیرای بازیگری مثبت در منطقه شود چاره ای ندارد پرونده ضد حقوق بشری خود را سروسامان دهد و قابل دفاع کند. که در این بازی ها، خامنه ای در پی اینست که: سیاست های غلط خود در دوران هشت ساله که ویرانگری هایی را آفریده به حاشیه براند و راه فراری را نیز بیابد . که یکی از روش ها هم اینست که ذهن رقبای درون حکومتیش را به مسائل دیگری مشغول کند و.......
۷۵۹٣۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱٣۹۵
|
از : masoud memar
عنوان : هر چه میکردید همانی میشد که شد
آقای فانی بگذارید رک و پوست کنده بگویم که اگر امروز شمای نوعی چه مردم را به انتخابات دعوت کنید چه به تحریم ٬ در کمّیت آراء تفاوتی نمیکند پس هر چه میخواهد دل تنگت بگو ٬ عمده ترین دلیلی که شامل اکثر اپوزسیون میشود اینست که چه از روی آگاهی چه از روی ناآگاهی نه تنها نتوانستند چشم انداز سقوط سلطنت پهلوی را در ۵۷ تشخیص دهند یعنی از منظر جامعه شناسی نمره ردی دریافت کردند بلکه حکومت جمهوری اسلامی که با رأی اکثریت جامعه کلید خورد را بررسمیت نشناختند . حزب توده و اکثریت نیز که جمهوری اسلامی را برسمیت شناختند فاقد یک بینش جامعه شناسی واقعی و برنامه جامعه محور بودند و چنان سیاست ورزیدند که نه تنها نیروی مخالف ولایت فقیه در ساختار قدرت را کنار زدند بلکه در احزاب میانه رو در حاکمیت نیز تخته شد. کیانوری که معتقد بود با تکیه بر خرده بورژوازی به رهبری خمینی قادر است ساختار سرمایه داری را دور بزند و به سوسیالیسم ورود کند زمانی قیدش را زد که اردوگاه سوسیالیسم فرو پاشید وگرنه تا لحظه آخر با وجود زندانی و شنکنجه شدنش بر ولایت فقیه لبیک میگفت و انتظار ورود به سوسیالیسم با آقایان را ول نمیکرد . خلاصه کلام کسی که جامعه اش و ساختار آنرا نشناسد هر سیاستی که اتخاذ کند موفق نخواهد شد و همان میشود که نزدیک به چهار دهه در بستر بعد از انقلاب اتفاق افتاد . شما از پورمحمدی میگوئید اگر بر فرض پورمحمدی فردا وزارت دادگستری را رها کند در شکاف دولت ملت تأثیر مثبتی میگذارد ؟ میتوانید آنگاه از مناظر اطرافتان لذت ببرید ؟ آقای فانی شما به برخی از پست های پورمحمدی اشاره کرده اید اما آیا دلیل برکناری او از وزارت کشور توسط احمدی نژاد در تابستان ۸۷ و جایگزین کردن صادق محصولی را جویا شده اید ؟ بطور واضح وزارت کشور دست پورمحمدی در ۸۸ موسوی را برنده انتخابات اعلام میکرد . حال اگر همه رسانا ها امروز رئیسی را راحت گذاشتند و مشغول پورمحمدی هستند اما افکار عمومی در جامعه پیام بیت منتظری را دریافت و در واکنش به جانشینی ولایت ابزار جمع میکند .
۷۵۹٣۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱٣۹۵
|
از : رسا کسپر
عنوان : اجبار نویسی
جناب فانی گرامی.همواره سعی کرده ام در برابر قربانیان مستقیم رژیم و شاهدین زنده آن جنایات سکوت نمایم.سکوتی نه از سر تائید بلکه احترامی عمیق!اما وجدانا پرداختن به حق عدالتخواهی از آن دوران و گره زدنش به شرکت در انتخابات آیا پاسخی بهتر میتوانست داشته باشد بغیر از چند نوشته جنابانی که خود شما را هم کم مانده عامل آن جنایات معرفی کنند؟تا آنجا که بنده نوشته های شما را خوانده ام آنچنان هواخواهی از شرکت در انتخابات ندیده ام تا بر این ادعای چرخش صد و هشتادی شما دلالت کند.آنچه مسلم است در شرایط فعلی دو جریان در منظر انتخاب مردم ایران قرار گرفته اند: یا گام بگام با بخش هایی از حکومت که حال به هر دلیلی سیاستهای رفرمیستی پیشه کرده اند،همراه شدن و با مهمیز قانون و مدنیت هدایت کردنشان ، یا همانگونه که فرقه رجوی و این آخری حزب دمکرات کردستان پیشه کرده اند به خیمه های سعودی دخیل بستن و بی هیچ واهمه ای سوریه سازی ایران را نقشه کشیدن!اگر گاندی با امپراطوری استعماری بریتانیا همسو شد اگر ماندلا "ننگ ابدی" سازش با آپارتاید را بجان خرید و این آخری حتی اوجالان که او نیز به این قطار ملحق شد همگان به نوبه خود کاری کرده اند که جانیان طلبکار اآنان نیز هستند.
۷۵۹۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱٣۹۵
|
از : حسینقلی
عنوان : آقای محترم!
مگر خودتان نگفتید بروید به اینها رأی بدهید؟ خب، ما هم رفتیم دادیم، حالا چرا دبه درمیآورید؟ شما حتی در انتخابات اخیر مجلس هم دعوت کردید برویم به یک سری دیگر از این قاتلها رأی بدهیم، که دیگر ما نرفتیم، ولی خودتان حتماً رفتهاید.
۷۵۹۲۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱٣۹۵
|
از : مهناز
عنوان : بگذارید به عرضتان برسانم که "چه کرده اید"
جناب فانی، نمیدانم در تیتر مقاله منظورتان از "چه کرده ایم" چه کسانیست. . اگر تمام ملت ایران را منظور دارید سخت در اشتباه اید . باید بدانید که ایرانیان بسیاری هستند (هرچند در اقلیت) که نقشی در ساختن این مصیبت نداشته اند. اتفاقا بسیاری از آنها کسانی هستند که مورد عتاب شما بودهاند. ولی اگر منظورتان از "چه کرده ایم" همفکران خود و کسانی هستند که ظاهراً با جنایات جمهوری اسلامی مخالفند ولی بزرگترین نقش را در پایداری، استحکام و اقتدار این رژیم جنایتکار بازی کرده اند، اجازه دهید به عرضتان برسانم که "چه کرده اید".
جنابعالی و همفکرانتان از زمان خاتمی بطور مدام با تأکید بر این باور که بخشی از حاکمیت جمهوری اسلامی دنبال مردم سالاری است و از جنایات این نظام روگردان، با ایجاد امید واهی شکافی عمیق در صفوف ایرانیان آزادیخواه ایجاد کرده و امکان فعالیت مثتب مخالفان جمهوری اسلامی را بکلی سلب کردید. هر کس که با شما مخالف بود جنگ طلب خواندید و با ایجاد دوگانه کاملن غلط "اگر با ما همراه نیستید خواهان جنگ و نابودی کشور هستید" دست آزادیخواهان واقعی را بستید. آقای فانی، گریه و زاری و مقاله نویسی بعد از انتخاب پورمحمدی نوشدارو پس از مرگ است و یا نشان از ساده لوحی و خوش باوری محظ دارد و یا واقعا فکر میکنید بعداز پشتیبانی از یک جناح جمهوری اسلامی میتوانید با مقاله نویسی مسئولیت خود را در بوجود آوردن این شرایط کتمان کنید.
آقای بامدادان عزیز، از آقای فانی گله کرده ا ید که شما را طرفدار مصباح یزدی خوانده اند. شخصا به مراتب ترجیح میدهم طرفدار مصباح نامیده شوم تا طرفدار خاتمی و روحانی و غیره. مصباح یزدی دستش رو است. اهل تزویر و ظاهر سازی نیست. همه تکلیف خود را با او و طرفدارانش میدانند. میدانند با افتادن پشت سر او بکجا میرسند، بنابر این با آگاهی میتوانند تصمیم بگیرند دنبالش بروند یا نه. بزرگترین سد راه دموکراسی و آزادی ایران افراد مزورّی نظیر خاتمی و اعوان و انصارش هستند که با دورویی و دروغ و تظاهر نه تنها طرفداران واقعی جمهوری اسلامی بلکه ساده لوحان خوش باور را نیز بدنبال خود میکشانند.
مهناز
۷۵۹۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱٣۹۵
|
از : به آقای نکو کیش
عنوان : کودتای نوژه برای مردم و نیروهای سیاسی نقل و نبات در بقچه ی خود نداشت
از مجموعه اسنادی که از کودتای نوژه در دست است و افراد عادی می توانند به آنها دسترسی پیدا کنند کاملا روشن میگردد که مجریان و طراحان آن از نیروهای سلطنت طلب و خواهان بازگشت رژیم استبدادی گذشته بودند.متحدان و همراهان خارجی آنها رژیم صدام،ایالات متحده امریکا،اسراییل و رژیم های ارتجاعی منطقه بودند.حمایت ازاقدامات کودتایی گروهی از نظامیان که فقط کینه کور از نظام برآمده از انقلاب نوپا که میلیونها نفر از آحاد مردم ایران به آن امید بسته بودند با حمایت ازکمک های سیا ، رژیم صدام ،رژیم ارتجاعی عربستان و با کمک دشمنان قسم خورده مردم ایران ... ناشی از وجدان شریفانه است؟
یادآوری مواضع تعدادی از سازمانهای سیاسی فعال در آن روزها که اندکی بعد هم شدیدا سرکوب شدند شاید جالب و درس آموز باشد تا به احساس عمومی آن روز فعالان سیاسی که در حاکمیت حضور نداشتند، پی ببرند.
حزب رنجبران ایران که دشمنی پایان ناپذیری با حزب توده ایران در آن زمان دارد در نشریه رنجبر شماره ۷۶ تیر ۱۳۵۹ مورد این کودتا می نویسد:
«اتحاد ارتش، سپاه پاسداران ومردم مبارز توطئه امپریالیسم آمریکا را در هم شکست. مردم قهرمان ما در ادامه انقلاب یکبار دیگر پوزه امپریالیسم جنایت کار امریکا و عمال سرسپرده ان را به خاک مالیدند و پیروزی دیگری بدست آوردند.
سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر در نشریه خود، «کودتا را توطئه های امپریالیستی برای سرکوب جنبش خلق و نیروهای انقلابی نامید».
سازمان رزمندگان آزادی طبقه کارگر در نشریه رزمندگان شماره ۲۱ مورخ ۳۰ تیر ماه ۱۳۵۹ می نویسد:
«این قبیل کودتاها جزیی از توطئه امپریالیسم برای باز گرداندن نظم مطلوب به سرمایه داری وابسته به امپریالیسم واستقرار شرائطی است که امپریالیسم بتواند منافع خود را هرچه بیشتر تامین کند».
سازمان فدائیان خلق ایران-اقلیت در نشریه کار شماره ۶۷ مورخ ۲۴ تیرماه ۱۳۵۹ در سرمقاله ای با عنوان کشف کودتای ارتجاعی ترین محافل سرمایه داران بزرگ وابسته و ارتش ضد خلقی چنین نوشت: «این کودتا هدفی جز روی کار آوردن رژیم دست نشانده ای نظیر رژیم گذشته را نداشت».
نشریه امت وابسته به جنبش مسلمانان مبارز به رهبری دکتر پیمان نوشت: «کشف توطئه تازه آمریکا و خنثی شدن آن اهمیت خطر ضد انقلاب را بخوبی نمایان ساخت. معلوم کرد که سهل انگاری مسئولان در تصفیه ارتش تا چه حد خطرناک بوده است. همه ما میدانیم که جبهه اصلی نبرد انقلابی ما با آمریکا است و میدانیم که فعالترین دشمن انقلاب ایران امپریالیستهای آمریکایی هستند».
سازمان فدائیان خلق ایران-اکثریت در نشریه کار شماره ۶۷ مورخ ۲۵ تیر ماه ۱۳۵۹ می نویسد:
«بر اساس منابع اطلاعاتی سازمان توطئه کودتای پایگاه نوژه را در چهاردهم خرداد (بیش از چهل روز قبل) به پیشگاه خلق گزارش کرده بود».آنان در سرمقاله خود می نویسند:اولین و مهم ترین درسی که باید از این توطئه کودتا گرفت آن است که دشمن اصلی خلق ما امپریالیسم امریکا و متحدان داخلی آن در هیچ شرائطی از تلاش برای روی کار آوردن یک حکومت وابسته به خود دست نخواهد کشید.
همه مطالب برگرفته از مقاله ی «وجدان تاریخی در قضاوت رویدادها، پاسخی صریح و روشن به آقای ف. م. سخن» بقلم آقای پرویز بصیر می باشند.
http://news.gooya.com/politics/archives/۲۰۱۶/۰۸/۲۱۶۷۶۶.php
۷۵۹۱٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱٣۹۵
|
از : البرز
عنوان : مبارزه ای اصولی و منطقی با استبداد حاکم
آقای بامدادان گرامی، به یاد دارم که شما جسارتِ گروههایی از مردمان ایران بر علیه خاندان پهلوی را مورد نکوهش قرار می دادی.
و وقتی می نوشتم، که این جسارات در اثر تبهکاریها و تخطیات پیاپی خاندان پهلوی از قانون مشروطه کشور، و اینکه حکومتِ پهلوی جایی برای بیان و فعالیتِ آزاد باقی نگذاشته صورت می گرفت، شما در پاسخ، روی نکته ای با اهمیت تأکید می کردی؛ که نیروهای آگاهِ سیاسی بایستی به شیوه هایی غیر مسلحانه پرداخته، و در روند گسترش آگاهیهای اجتماعی به مبارزه ای اصولی و منطقی با استبداد حاکم وارد می شدند.
حال در پای این مقاله بر فعالیتهایِ ممکن سیاسی در کشور که عموماً حول و حوش انتخابات محلی، استانی و کشوری میسرند خرده می گیری.
آیا در کشوری که حزب الله آقای خمینی جایگزین مطلق و بی رقیب حزب رستاخیز محمدرضاشاهی شده، راهِ دیگری برای تماس مستقیم و فراگیر با مردمان کشور وجود دارد؟
۷۵۹۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱٣۹۵
|