از : البرز
عنوان : کتمان نباید کرد که متأسفانه متعصبینی از سنخ شما، در هر دسته و گروهی از ایرانیان وجود دارد
آقای صوفی زاده گرامی، تا اینجای بحث متوجه شدم، که احزابی چون حزب دموکرات کردستان ایران و کومله به علت تفاهمشان با اپوزیسیون ج.ا مورد پذیرش شما نیستند. با طرح این مسئله خود به زبان خود میگویی، که همه مردم کردستان ایران و در رأس آنها احزاب قدیمی و ریشه داری چون حزب دموکرات کردستان ایران و کومله چندان توافقی با نظرات شما ندارند.
به عبارت دیگر تأیید میکنی که مردم کردستان ایران، علیرغم تمامی سختیها، رنجها و اجحافات راه پایان دادن به تمامی این بی عدالتیها را در مبارزات هماهنگ با سایر نیروهای اپوزیسیون ج.ا جستجو می کنند
اینکه جامعه ایران را انسان ستیز و خشونت طلب دانسته و معرفی می کنی، نیز جای تعجبی ندارد. چرا که، برای به اثبات رساندن ، وهم و خیال تجزیه طلبیت مجبوری حتی به خودت هم اطلاعات غلط ارائه دهی.
خودت بهتر از هر کسی میدانی که ایرانیان نیز مانند سایر مردم نوعدوست جهان از نسل کشی دولت اسرائیل به فغان آمده اند، و اعتراضی به دین یهود، و یهودیان ندارند، و گویا حتی اسم یکی از ایرانیان در کتاب مقدس یهود یا در روایاتشان، به عنوان یکی از قدیسینشان آمده است.
در مورد سایر ستیزهایی هم که مدعی شده ای، اگر وقت و حال و حوصله خواندن کتابهای تاریخی را نداری، شما را ارجاع میدهم به تاریخ روز، اگر همین تارنمای اخبار روز را ورق بزنی، مطمئنم در اینجا مطالب فراوانی در حمایت از حقوق اقوام و اقلیتهای مختلف مذهبی خواهی یافت.
اما کتمان نباید کرد که متأسفانه متعصبینی از سنخ شما، در هر دسته و گروهی از ایرانیان وجود دارد. و امروز در رأس همه متعصبین کشور، گردانندگان ج.ا قرار دارند، که در اثر وجود تفرقه وسیع بین نیروهای اپوزیسیون ج.ا، توانسته به عمر استبدادی خود ادامه دهد.
۶٣۷۵۱ - تاریخ انتشار : ٨ مرداد ۱٣۹٣
|
از : هادی صوفی زاده
عنوان : به آقای البرز و امیر ایرانی
آقای صوفی زاده این دل سوزاندن برای کردهاوعربها وبلوچها و..... مشخص برای چیست وقتی هدف پا شندن کشوری است پس باید از بین بخشی از کردها وعربها وبلوچها و.....نیز بهره بگیرید وعالمانه خود را تاریخ دان وجغرافیا دان نشان دهید ودر مورد سایر اقوام ایرانی یا ساکن ایران شده اظهار نظر کنید بطریق به آنها القاکنید ویرانی کننده شرایط آرمانی شما کیستند ؟بدانید کسانی جز ایرانیها نیستند .در این القات شما چیزهای نهفته است به دو تای انها اشاره می شود یکی اینکه شماها ساکن سرزمین ایران شدهاید خوب این القا این حق را به ایرانیان می دهد که افرادی که از جای دیگر آمده اگر می خواهند بروند . بروند کسی با انها کاری ندارد این سرزمین بدون انها ابادتر می شود دیگر انرزی وتوان انها صرف ایجاد امنیت در منطقه انها نمی شود. القا دیگر این است منطقه شما توسط ایرانیان اشغال شده است پس بجنگید وایرانیان را بیرون کنید این القا یکی از کثیف ترین وضد انسانی ترین تحریک می باشد که بوی خون وجنایت می دهد. اما خودت می دانی اگر به وجدانت رجوع کنی این دو القا نمی تواند صحیح باشد بلکه چیزی که وجود دارد اینست .این منطقه جغرافیایی سرزمین ایران است این سر زمین ملک مشاع همه است وبید با هم بر علیه مستبدین بجنگیم وازمواهب آزادی فردی وحکومت دمکراتیک برخوردارشویم اشاره کرده منطقه نفت خیز ونفت عربها نشان می دهد با توجه به نظرات افراد عرب که مانند خودتان به فکر پاشاندن این سرزمین هستند در مورد خوزستان نظر می دهد توجه ندارید چاه شماره یک کلی از حلقه چاهنفت دیگر که هنوزپالایشگاههای کشوررا تغذیه می کنند ویا بنادر را فعال نگه می دارد برای فروش از مناطق بختیاری نشین است بدانید شما خوستان وبافت جمعیت ان منطقهرا نمی شناسید چون فقط بفکر رسیدن به ارزوهایتان هستید ان هم با اوردن هرنوع مطلب درست یا غلط بعنوان سند وارزویت چیزی نیستجز جدا کردن بخشی از ایران وایجاد حکومت طایفه ای بر مردمان ایران زمین اما بنام مردمان قومت. ایرانیان آزادی خواه ومبارز امیدشان بقمل شما به افراد وریسمان پوسیده دیگران نیست بلکه به نیروهای مبارز این سرزمین این سرزمین امید بسته اند ممکن است آرزوهایشان به این زودی تحقق نپذیرد اما این آرزویشان محقق می پذیرد یعنی ایرانی اباد وازاد ازهر نوع تفکر ضد ازادی ودمکراتواین ارزوهم بکمک کردهای مبارز ایرانی وعربهای مبارز ایرانیو ترکهای مبارز ایرانی و.................
۶۳۷۳۳ - تاریخ انتشار : ۷ مرداد ۱۳۹۳
آقای امیر ایرانی، آنچه از کامنت بعدیت برمیاد نوعی آشفتگی و ریز کردن کلمات و چیزی تازه براساس حتی پاسخ بنده و یا در چارچوب بحث نیافتم. اگر رمز موقفقیت کارگران جهان در اتحاد باشد، مطمئنا رمز موفقیت ملتهای تحت ستم نیز در اتحاد و دلسوزی برای همدیگر است چون درد ستم ملی را تنها ملتهای تحت ستم درک میکنند. در انقلاب مشروطه ایران مهمترین طرحی به تصویب رسید که هیچگاه عملی نگردید و آنهم طرح تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی در ایران بود. این بنوبه خود میتواند ریشهدار بودن مسئله ملی در ایران را نمایان سازد.
آقای البرز گرامی، همچنانکه زاگروس و البرز در دو مسیر جداگانه واقع افتاده و سر به فلک کشیدهاند ، مبارزات ملت کورد و دیگر ملتهای غیر فارس با آنچه در مرکز میگذرد دو مسیر جداگانه را می پیمایند. کسی منکر اشتراکات نیست . برای نمونه همان واژه دموکراسی که همگی مدعی استقرار آنند و هر کسی بنا به میل خود تفسیر میکند، از مشترکات کل جهان است یا اینکه جریانات زیادی در سوسیال انترناسیونال عضو هستند اما آیا همه مبانی سوسیالیزم را حتی در حزب خود محترم شمردهاند؟ . در میان کوردها هستند که سمپاتی عمیقی به ایران دارند، در میان آذریها بیشتر. من خود قبلا تصورم این بود که امکان همزیستی ملل ایرانی ممکن است و به آن اعتقاد داشتم، اما بکارگیری همین واژه ملت و یا ملتهای غیر فارس برای فارسزبانها غیر قابل تحمل است. خود شما با تمام توانی که دارید از حقوق شهروندی و همزیستی و جلوگیری از خشونت و توحش نشان می دهید در بکارگیری کلمه ملت برای دیگر ملل مشکل دارید و همان عبارت مرغ من یکپا دارد را تداعی می کند. مگر ممکن است ۵ میلیون کورد آنسوی مرز طبق قانون اساسی عراق ملت تعریف شوند اما ۱۰ میلیون کورد این سوی مرز قوم باشند؟ اینها همه تناقض در نوشتار و دیدگاههای شما و بسیاریست.
شش ماه آزادی برای ملتهای غیر فارس لازم است تا بتوانند بدون ترس و رعب و وحشت به هویت واقعی خود بنگرند و این حق را داشته باشند که چه هستند و چه میخواهند و چه بر سرشان آمده است. تمام تلاشهای مرکز و اپوزسیون بر این است که خلعی اینچنینی فراهم نشود. همگی در فکر اینند تغییری ایجاد شود تا کف مطالبات بدست آید ، اما خلع آزادی فراهم نشود تا مطالبات مناطق ملی در حاشیه بیرون آید. بدین منظور اپوزسیون با تشویق و دنباله روی از اصلاح طلبان حکومتی میخواهد مرکز را محکم نگهدارند. گاها رژیم نیز از تهدید تجزیه طلبان علیه تمامیت ارضی استفاده میکند و حساسیت اپوزسیون سراسری را بر می انگیزد و باز هم نقاط مشترکشان را تداعی مینمایند.
بسیار ساده سه طرح خودمختاری، فدرالی و استقلال می تواند پیشنهاد یک رفراندوم بعنوان یک حق میتواند به این مباحث خاتمه دهد. کدام جریان فارس زبان این حق را محترم شمرده و ما خبر نداریم تا خود را درکنار ایشان برای مبارزه مشترک مورد نظر شما قرار دهیم؟ مگر نه اینکه دو حزب کوردی کاملا خود ساخته با مفاهیم ایرانی همچون حزب دموکرات کوردستان ایران و کومله جناح آقای عبدالله مهتدی که سالهاست به اپوزسیون ایرانی چسپیدهاند، در جریان یک اتحاد میان آن دو مورد تهاجم دهها نفر از روشنفکران و صاحبنظران ایرانی قرار گرفتند. این را که نمی توان به حاکمیت و استبداد نسبت داد. در مورد جامعه ایران نیز بسیاری از متون تاریخی از یهودی ستیزی، باب کشی، بهایی ستیزی، عرب ستیزی، کورد ستیز، و دهها ستیز دیگر نشان از وجود خشونت و استبداد در جامعه ایرانیست که به حاکمیت مربوط نیست. منزه دیدن جامعه ایران واقعی نیست. انسان ستیزی و خشونت در جامعه ایران ریشه دارد.
۶٣۷۴۶ - تاریخ انتشار : ٨ مرداد ۱٣۹٣
|
از : امیر ایرانی
عنوان : سخنی دیگر
آقای صوفی زاده این دل سوزاندن برای کردهاوعربها وبلوچها و..... مشخص برای چیست وقتی هدف پا شندن کشوری است پس باید از بین بخشی از کردها وعربها وبلوچها و.....نیز بهره بگیرید وعالمانه خود را تاریخ دان وجغرافیا دان نشان دهید ودر مورد سایر اقوام ایرانی یا ساکن ایران شده اظهار نظر کنید بطریق به آنها القاکنید ویرانی کننده شرایط آرمانی شما کیستند ؟بدانید کسانی جز ایرانیها نیستند .در این القات شما چیزهای نهفته است به دو تای انها اشاره می شود یکی اینکه شماها ساکن سرزمین ایران شدهاید خوب این القا این حق را به ایرانیان می دهد که افرادی که از جای دیگر آمده اگر می خواهند بروند . بروند کسی با انها کاری ندارد این سرزمین بدون انها ابادتر می شود دیگر انرزی وتوان انها صرف ایجاد امنیت در منطقه انها نمی شود. القا دیگر این است منطقه شما توسط ایرانیان اشغال شده است پس بجنگید وایرانیان را بیرون کنید این القا یکی از کثیف ترین وضد انسانی ترین تحریک می باشد که بوی خون وجنایت می دهد. اما خودت می دانی اگر به وجدانت رجوع کنی این دو القا نمی تواند صحیح باشد بلکه چیزی که وجود دارد اینست .این منطقه جغرافیایی سرزمین ایران است این سر زمین ملک مشاع همه است وبید با هم بر علیه مستبدین بجنگیم وازمواهب آزادی فردی وحکومت دمکراتیک برخوردارشویم اشاره کرده منطقه نفت خیز ونفت عربها نشان می دهد با توجه به نظرات افراد عرب که مانند خودتان به فکر پاشاندن این سرزمین هستند در مورد خوزستان نظر می دهد توجه ندارید چاه شماره یک کلی از حلقه چاهنفت دیگر که هنوزپالایشگاههای کشوررا تغذیه می کنند ویا بنادر را فعال نگه می دارد برای فروش از مناطق بختیاری نشین است بدانید شما خوستان وبافت جمعیت ان منطقهرا نمی شناسید چون فقط بفکر رسیدن به ارزوهایتان هستید ان هم با اوردن هرنوع مطلب درست یا غلط بعنوان سند وارزویت چیزی نیستجز جدا کردن بخشی از ایران وایجاد حکومت طایفه ای بر مردمان ایران زمین اما بنام مردمان قومت. ایرانیان آزادی خواه ومبارز امیدشان بقمل شما به افراد وریسمان پوسیده دیگران نیست بلکه به نیروهای مبارز این سرزمین این سرزمین امید بسته اند ممکن است آرزوهایشان به این زودی تحقق نپذیرد اما این آرزویشان محقق می پذیرد یعنی ایرانی اباد وازاد ازهر نوع تفکر ضد ازادی ودمکراتواین ارزوهم بکمک کردهای مبارز ایرانی وعربهای مبارز ایرانیو ترکهای مبارز ایرانی و.................
۶٣۷٣٣ - تاریخ انتشار : ۷ مرداد ۱٣۹٣
|
از : البرز
عنوان : فرهنگ استبدادی حاکم
آقای صوفی زاده گرامی، تاریخ مبارزات مردم کردستان ایران را جزعی از تاریخ مبارزات مردم ایران بر علیه استبداد و فرهنگ استبدادی حاکم بر ایران بشمار می آورم، و در این ادعا تنها نیستم، کتابهای تاریخ واقعی کشور ایران را ورق بزنی، خود شاهد مدعایم خواهی بود.
حال که شما مینویسی، «...رهبران ما را هم ایرانیان کشتند...»، و نه استبداد حاکم بر ایران، دیگر حرفی برای گفتن نمی ماند، چه به عینه می بینم، که شما متأسفانه از آن ور بام افتاده، و به عوض هم صف شدن با دیگر هموطنانت در برابر استبداد حاکم. علیرغم داشتن اندیشه عدالتخواهانه و آزادیخواهانه، با قاتل خواندن ایرانیان، و نه استبداد حاکم، به ضدیت با اپوزیسیونی که در تقلای اتحاد برعلیه استبداد حاکم است، برخاسته ای
شما را دعوت میکنم، که با آرامش یکبار دیگر، مطالبی را که برایت پای این نوشتار نوشته ام مرور کنی، شاید خود دریابی، که به دنبال حل کردن شما و جریان سیاسی که به آن تعلق خاطر دارید، در جمعی دیگر، نه بوده ام، و نه هستم.
تمام فریادم این است، دست از دیوار چینی و مرزبندیهای غیر واقع بداریم. آنچه باعث انحطاط جامعه ما بوده و هست، نه قوم فارس، نه قوم کرد و نه قوم ترک، عرب، بلوچ، ترکمن ....، بل فرهنگ استبدادی حاکم است.
و این فرهنگ از بین نخواهد رفت، مگر آنکه اپوزیسیون ج.ا بتواند، بدون ریا و فریب دور هم نشسته و پس از بحثهای لازم روی قواعدی مشترک، مشخص و مدون به توافق برسند
۶٣۷۲۰ - تاریخ انتشار : ۷ مرداد ۱٣۹٣
|
از : هادی صوفی زاده
عنوان : به آقای امیر ایرانی!
جناب امیر ایرانی، نظر شما برای من و امثال بنده در مورد قبیله و ایلی گرایی ما و مدافع حقوق شهروندی شما برای من تازه گی ندارد !! و آخر کلامتان هم به اصل مطلب بازگشتهاید موضوعی که از طرف آقای رضا فانی یزدی بیان شده بود . نگرانی همگی شما از مقامات دولتی ایران گرفته تا اپوزسیون ایرانی و روشنفکران ایرانی کاملا مشخص است و از نگاه شما بارزانی فرصت طلب و سخن از هوشمندی طالبانی ست!! گویند کسی بهنگام غرق شدن در دریا به یک تکه چوب هم تکیه می کنند. تکیه ایرانی ها هم به طالبانی از این منظر است، گرنه کسانیکه با افکار و دیدگاههای آقای طالبانی آگاهند بیاد ارند که ایشآن از بدو آزادی جنوب کوردستان، طرحی برای پیوستن جنوب کوردستان به تورکیه را داشت و صراحتا اعلام داشت که ما دورانی جزوی از امپراطوری عثمانی بودهایم و بازگشت به آن امپراطوری برای ممکنترین راه است. من بشخصه دورانی که در زندان بودم از بازجوها این سخنان وقیح را میشنیدم که طالبانی هر روز در آغوش یکیست، اما امروزه برای این نظام و این فرهنگ یک ناجی محسوب میشود. حال از نظر شما آقای طالبانی که قریب به دو سال است مغزش بدلیل سکته مغزی از فعالیت بازایستاده هوشمند است! . آقای اوجلان نیز در پروژهای که برای آزادی شرق کوردستان دارد و تاکید داشته که عملی شود، تشکیل نیرویی ۵۰ هزارنفری برای آزادسازی شرق کوردستان ( ایران ) است و این طرح در دست پیگیریست. مختصرا همانگونه که شما به تفاوت در سلیقه از جنبه دینی را به تفاوت در ایده میان اصولگرا و اصلاح طلب برای خود تفسیر می کنید و میخواهید از طریق اصلاح طلبی به حقوق شهروندی برسید، به تفاوت تصمیم گیری در میان طالبانی و بارزانی نیز دل بستهاید. اما اینگونه نیست.
۶٣۷۱٣ - تاریخ انتشار : ۷ مرداد ۱٣۹٣
|
از : امیر ایرانی
عنوان : سخنی با مبارزین دمکراسی خواه وازادی خواه ایرانی
وقتی فردی درجریان مبارزاتی گروه ای را بعنوان قوم ظالم وبقیه را مظلوم نشان می دهد نتیجه ودلایل ان مشخص است در صحبتهای افراد ی مانند صوفی زاده وامثال وی چیزی جز نفرت پراکنی و پی افکنی خون ریزی وکشت وکشتار نمی بینید در صحبتهای وی جایی برای حق شهروندی وازادی های فردی نمی بینی حق قومی وحق نزادی وطایفه ای و ایلی افراد از اولویت اول برخوردار است به طریقی به طرفداران طایفهای وایلی و...وعده سرخرم می دهند اگر شما جدا شدید وبرای خودتان یک کشوری تشکیل داد ید بدانید بقیه حقوقتان هم داده می شود بشتابید برای جداشدن دیگر گذشت ان دورانی که برای رونق اقتصادی باید قطب های بزرگ تشکیل داد عصرعقب مانده جهانی دیگر برافتاده است بلکه نظام مدرن قومی وقبیلی وایلی وطایفه ای ودهستانی وچادر نشینی حاکم است در این وسط می مانند نیروهای مبارز وازادی خواه ایرانی که تنها قوم ظالم فارس نیستند بلکه دراین مبارزین ایرانی از قومهای مظلوم وستمدیده کرد وترک عرب و.....نیز وجود دارد.چطورمبارزات خود پیش ببرند چطور می توانند برای حق شهروندی تمام احاد این سرزمین با مستبدین بجنگند و هم با ذهن های قوم گرا وفرصت طلب نیرو صرف کنند در رابطه با ادعای استقلال خواهی نظرات مختفلی بیان می شود خیلی ها وقتی شرایط منطقه را می بینند ونوع برخورد قدرتهای بزرگ را تعقیب میکنند می بینند جهان نگران مطرح شدن تفکراتی است که می تواند نیروهای ارمان خواه ویا ماجراجو را به خود جلب کند فعلا یکی از این نیروها در این منطقه بنام داعش دارد خود را سازمان دهی می کند وقدرت ان بصورت مشکوک دارد گسترش پیدا می کند وبخشی از کردهای عراقی از جریان بصورت فرصت طلبانه می خواهند استفاده کنند خیلی ها این عمل را زشت می دانند وبه انها گوش زد می کنند این قدرت مخرب هم بسراغ شما هم می اید اول باید باجامعه جهانی وسایر نیروهای درگیر متحد شوید این تفکر پلید را دفع کنید سپس مسایل دیگر را مطرح کنید این نیرو درست در بغل گوش شماست افرادی مانند طالبانی واوجالان هوشمندانه این را درک می کنند اما فردی مانند بارزانی شاید بخاطر چاههای نفت زیر پایش این خطر را احساس نکند و نبیندو فکر ایجاد دفتر ودستک حکومتی برایش مهم تر باشد وشاید فکر می کنند میتواند با دارندگان تفکرات داعشی کنار بیایند وتقسیم منافع کنند آینده همه چیز را مشخص می کند
۶٣۷۰٣ - تاریخ انتشار : ۶ مرداد ۱٣۹٣
|
از : هادی صوفی زاده
عنوان : به آقای البرز
مثل اینکه بحث مورد نظر به کانال تاریخی کشیده شده است و از عواقب انقلاب ۱۳۵۷ سخن بمیان آوردهاید. من مشکلی در بحث بر اساس منطق و شفافیت ندارم و علاقمند به بحث هستم. اما از آنجا که ممکن است مطلب من در یکی دو روز آتی به آرشیو سایت منتقل بشود و مباحث ما نیمه تمام بماند، به شما پیشنهاد میدهم که اگر چنانچه ادامه بحث برایتان اهمیت دارد آنرا در یک مطلب طرح و به دید عموم بگذارید و منهم بنوبه خود پاسخگوی مسائلی میباشم که متوجه من باشد.
جناب البرز، منظور آشنایی با تحولات قفقاز در پاسخ به نظر شما بود که مرا به دیدن ویا شنیدن گزارشهایی از طرف رسانههایی اروپایی در مورد نقض آزادیهای اساسی در آن کشورراهنمایی کرده بودید، اما بنده خود خارج از منابعی که برای پیگیری اخبار و تحولات کشورهای پساشوروی دارم از نزدیک نیز میزان پیشرفت این کشورها را نیز دیدهام و سفرنامههایی هم در باره آنان نوشتهام. بطور خلاصه تجزیه اتحاد شوروی سابق پدیده مهمی دراواخر قرن بیستم برای ملتهایی بود که در داخل اتحادجماهیر شوروی تعریف میشدند. کمااینکه آنان در شوروی سابق نیز از تا اندازهای از حقوق ملی بهره مند بودند و این قابل مناقشه نیست. و ضمنا از فرهنگ مترقی ملت روس نیز نهایت بهره را بردهاند زیرا روسها چیزی برای عرضه دارند. تجربه آن کشورها دلیل خوبی برای من و کسانی که مثل من فکر می کنند تا به استقلال ملت خود بیندیشند، حال درهم تنیدهگی آنان ۷۰ سال و در هم تنیده گی ما ۲۷۰۰ سال باشد چیزی از مسئله کم نمیکند و البته نمونههای دیگر در دیگر نقاط جهان هستند که قدمت دیرینهای با هم داشته اند اما امروزه هرکدام کشوری محسوب میشوند. نگاهی به تاریخ کشورهای اسکاندیناوی که زبان و فرهنگ هیچکدام از کشورهای سوئد، نروژ و دانمارک تفاوت آنچنانی باهم ندارند اما هرکدام مستقل هستند.
تاریخ مبارزات آزادیخوهانه ملت کورد به بسیار قبلتر از انقلاب ۵۷ برمیگردد. کجروی انقلاب ۱۳۵۷ دلیلی بر کج اندیشی ما برای استقلال نیست. قدمت تجزیه طلبی در کوردستان تاریخ دیرینهای دارد و امثال بنده هنوز بدنیا نیامده که استقلال خواهی کوردها موضوع اصلی بوده است. برای نمونه بهنگام ضمیمه جنوب کوردستان به عراق، زنده یاد اسماعیل خان سمکۆ در نامهای به سفارت بریتانیا طرحی را به سفارت بریتانیا ارائه داده تا شرق کوردستان از ایران جدا و ضمیمه جنوب کوردستان گردد و کشوری کوردی تاسیس شود. خارج از ایشآن نیز دهها نفر از رهبران ملت کورد در ایران بجرم تجزیه طلبی پای دار رفتند. بنابراین چند عدد خواندن آن نوعی نادیده گرفتن حقیقت است. همچنانکه انقلاب ۵۷ بخطا رفت، تمام مسائلی که اینک در ایران میگذرد نشان میدهد که فرهنگی حاکم است که خطاها را بارورتر کرده است. نگاهی به سخنگویان موجود مثل جبهه ملی ایران، ملی مذهبی ها، سلطنت طلبها و سبزها و روشنفکران جامعه مرکزی ایران و مردم عادی نشان میدهد که تفاوتی در تفکراتشآن نسبت به حقوق ملتهای غیر فارس نیست. جهت نمونه خانم شآدی صدر واقعیت مسئله ملتها را درایران بزبان آورد همگی به او تاختند. در همین سایت اخبار امروز شاهد بیانییههایی هستیم که از طرف کانون مبارزه با عرب ستیزی در ایران منتشر میشود. عرب ستیزی در ایران ربطی به حاکمیت ندارد و مردم ایران هستند که عقدههای خود را بر ملت عرب الاحواز خالی میکنند. ملتی که شما حساب کنید اگر همچون کشورهای حوزه خلیج عربی ( فارس ) مستقل باشند شرایطی بهتر از آنان خواهند داشت و اگر چنانچه درآمد کشورهای حوزه خلیج تنها از طریق نفت و یا ترانزیت است. منطقه عربستان ایران خارج از آن دو از امکانات مهم کشاورزی، معادن آهن و سیمان، بنادر و ماهیگیری، توریسم و انرژی و غیره بهره مند است. حال شما بگوئید عربها از همزیستی با ایرانیان چه چیزی نصیبشان شده است؟ انصافا به این سوال پاسخ دهید.
ختم کلام ما جامعه خود را خوب میشناسیم و نیک میدانیم که کوردستان به دیکتاتوری نخواهد گروید و حتی مثل آنچه در آذربایجان بقول شما موجود است. کوردستان هنوز هم ویژگیهای دین زردشت را در خود حفظ کرده است و بازسازی این مهم نیازمند یک حکومت ملی است. ایران از دو تفکر تاریخی رنج میبرد که بدون آن ادامه حیات ندارد. یکی تفکر شاهنشاهی که تاریخ ۲۵۰۰ ساله را با خود یدک می کشد و بعدی هم دیکتاتوری اسلامی که تاریخی ۱۴۰۰ ساله را باخود دارد. و خط سومی وجود ندارد. چپ ایرانی نیز امتحان خود را بارها و بارها پس داده و نشآن داد که چگونه زیر چتر جنبش سبز قرار گرفت و همان شرم انقلاب ۵۷ که به خمینی لبیک گفتند اینبار نیز به موسوی که آخرین موضعش جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر نه بیشتر. بنابراین از نظر من عدالت مورد نظر شما در ایران کنونی محقق نخواهد شد و تا مرکز ایران از پول نفت ملت عرب، نیروی کار مجانی ملت کورد، مسیر ترانزیت ملت بلوچ و نیروی کار متخصص تورک ارتزاق کند ، نیازی به دموکراسی نخواهد داشت و دموکراتیزه نخواهد شد.
چندی پیش از یک بوسنیای در مکانی در مورد استقلالشان پرسیدم . گفتم از استقلال کشور خود راضی هستید، اقتصادتان خوب است ؟ گفت خیلی راضی هستیم . گفتم چگونه؟ گفت پدرم را صربها کشته بودند و همین بس است که استقلال را بر همزیستی با صربها ترجیح دهم. حال شما به ایران نظر بیفکن. رهبران ما را همگی ایرانیان کشتند، کم خانودهای در کوردستان هست که یکی از اعضای خانوادهاش توسط رژیم مرکزی بقتل نریسده باشد، یا در زندان نبوده باشد. و صدها بلای دیگر که رسوبات فرهنگ شیعی ایرانی سالها بر مردم کوردستان سنگینی میکند و زمان لازم است تا از شر آن رهایی یابد. و بازهم تاکید میکنم در صورتی که فارسها تنها در جغرافیای خود بمانند لذت دموکراسی و آزادی را خواهند فهمید زیار در ایرانی تک ملیتی بازار آخوند کساد خواهد شد و مظلومانی وجود نخواهند داشت تا مردم را برای غصب ثروت آنان تحریک کنند و فتوا صادر نماید و مردم تبعیت نمایند. شراێطی برایشان پیش خواهد آمد تا بجای پول نفت مفت به فکر صنعت توریست و تولید باشند و خود را با اقتصاد جهانی وفق دهند. با تشکر از شما که وقت خود را برای بحث با من گذاشتید.
شعری از ابراهیم احمد:
داگیرکهری دڵ پڕ له قین
دڕندهی بێ ویژدان و دین
ناتوانی واکهی کورد نهبین
ههر کورد بوین و
ههر کورد ئهبین
له پێش ئاگر پهرستی دا
له پێش موسوڵمانێتی دا
له دیلی و له سهربهستی دا
ههر کورد بوین و
ههر کورد ئهبین
نه عهرهبم نه ئێرانیم
نه تورکێکی شاخستانیم
نهک من ههر خۆم. مێژووش ئهڵێ
که کوردم و کوردستانیم
۶٣۶۹۹ - تاریخ انتشار : ۶ مرداد ۱٣۹٣
|
از : البرز
عنوان : عشق، در بیماری دلمردگی بی جان
آقای صوفی زاده گرامی، در یادداشت جدید شما میخوانم، چون اوضاع مربوط به کشورهای حوزه قفقاز بویژه جمهوری آذربایجان را دنبال می کنی، به خود اجازه اظهار نظر میدهی.
میخواهم بگویم، اظهار نظر کردن همانگونه که حق همه است، حق شما نیز هست. آنچه که طی یادداشتهای قبلیم سعی در طرحش داشتم، نه جلوگیر شدن از اظهار نظر شما، بل قصدِ آن داشته و دارم، که طرح کنم، وقتی قصد آن داریم، که خود و جامعه خود را به صلح، دموکراسی و عدالت اجتماعی فرابرویانیم، شایسته آن است، که دست از بزک پدیده ها شسته، و آنها را آنگونه ببینیم که هستند.
درحول و حوش، و بحبوحه واقعه بهمن ۵۷ ایران، با اینکه بواسطه اختناق پنجاه ساله حکومت استبدادی شاهنشاهی پهلوی، درست به مانند بسیاری دیگر از هموطنانمان از بصیرت سیاسی و اجتماعی چندانی بهره نداشتم، اما با این همه میتوانستم درک کنم، که رهبران انقلابی از طیفهای گوناگون آن از راست تا چپ، برخلاف آنچه میگویند عمل می کنند.
حال که به آن دوران می اندیشم، می بینم، آن رهبران انقلابی با همه تجربیاتی که داشتند، مانند امثال اینجانب که بهره چندانی از بصیرت سیاسی نداشتند، جوگیر شده، و به جای تشخیص راه به دنبال توده های عظیم مردم، که هیچ شکل مشخصی نداشتند، راه افتاده بودند
حال در این غوغای عظیم ملت سازی و دیوارچینی های جدید بین مردم کشورهای منطقه و از جمله کشور خودمان، به عینه شاهد تکرار همان بلبشوی حول و حوش بهمن ۵۷ در کل منطقه هستم.
و غالبا شاهدم عددی چند، چون شما، چنان از تجزیه ایران به عنوان مبدائی برای دموکراسی صحبت می کنند، گویی چشمی برای دیدن اجحافات موجود در جوامعی چون جامعه جمهوری آذربایجان توسط خاندان علی اف را ندارند، همانگونه که انقلابیون ایرانی درست در فردای بهمن ۵۷ چشمی برای دیدن سرکوب تظاهرات آرام زنان ایرانی در تهران و چند شهر دیگر کشور بر ضد حجاب و دیگر محدودیتها را، نداشتند.
اگر به دنبال صلح، دموکراسی و عدالت اجتماعی هستیم، این قبیل مفاهیم والای انسانی از راه دامن زدن به نفرت و خشم بیشتر، و ترویج بی قانونی بیشتر عاید نخواهد شد. بی قانونی هایی از قبیل تن دادن به نامگذاریهای، من در آوردی، شمالی، جنوبی، شرقی و غربی اجتماعات متعصب برای مکانهایی که از پیش نامهای معین و مشخص خود را دارند.
همانگونه که انقلابیون ایرانی، شخصیتهای مبارزی چون آقایان منتظری، طالقانی، بازرگان، سحابی، سنجابی، مطهری، بهشتی، رفسنجانی، رجوی و.... با اینکه رفتار و مواضع فکری آقای خمینی را در واقعه خرداد ۴۲ و نیز از طریق انتشارات ایشان رصد کرده، و از اعتقاد ایشان به ولایت مطلقه فقیهی اطلاع داشتند، در زمان انتخاب بین زنده یاد آقای شاپور بختیار و آقای خمینی، آقای خمینی را برگزیدند، و با این انتخاب اشتباه کشور را گامهای بیشتری به عقب کشاندند. بس که ضدیت با سلطنت مطلقه و ارتجاعی محمد رضاشاه پهلوی چشم و ذهنشان را انباشته بود، فراموش کردند، که آقای خمینی و دستگاه پیرامون ایشان خطرناکتر است، برای اندیشه های عدالتجویانه و آزادیخواهانه
امروز هم وقتی عددی از هموطنان، که گمان می کنند بیش از سایر هموطنانشان از ظلم و ستم ج.ا به امان آمده اند، به جای آنکه همراه و همگام با خیل عظیم هموطنان آزادیخواهانه و عدالتجوی خود در جهت تنظیم قواعد مشترک و مدونی بر ضد استبداد حرکت کنند، دم از جدا کردن سفره میزنند، در واقع آب به آسیاب استبداد می ریزند
و همه خوب میدانیم، ایران و مردمش، در طول تاریخ خود همانقدری که علیه استبداد در ستیز بوده اند، تمایل و علاقه ای نیز به تجزیه کشورشان نداشته اند. حال شما، به استناد آمار منتشره از سوی آقای انصافعلی هدایت که خود معتقد به تجزیه ایران است، مطرح می کنی که اکثریت هموطنان آذربایجانی ما خود را ایرانی نمیدانند. نمیدانم چه میزان میتوان به آمار ارائه شده توسط کسی که خود طرفی از دعواست اعتماد کرد.
آنچه تاریخ نزدیک آذربایجان به ما میگوید، خلاف آن مطلبی است، که شما و آقای انصافعلی هدایت قصد اثباتش را دارید. مردم غیور آذربایجان همواره در صفهای نخستین دفاع از سرزمین و ارزشهای انسانی ایران قرار داشته و دارند
اگر نام و راه زنده یاد آقای مصدق و انسانهایی از قبیل ایشان نزد شما دارای ارزشی انسانی هستند، وقتی مشاهده میکنی هزار نفر از هموطنان ساکن استان کردستان ایران نام آقای بارزانی و آقای اوجالان را، به نام آقای مصدق و راه ایشان ترجیح میدهند، این وظیفه شما به عنوان روشنفکر ایرانی است، که نام و اندیشه آقای مصدق را به ایشان بشناسانی. اما در مجموع خود، بعید میدانم که، شهروندان کردستان ایران زنده یاد مصدق را نشناسند
سخنم را، با سخنی از منظومه زیبای آرش کمانگیر، سروده زنده یاد آقای سیاوش کسرائی به پایان برده و برای همه شهروندان ایرانی در اقصی نقاطش آینده ای خوش و سرشار از زیبایی آرزو دارم
.....
روزگاری بود
روزگار تلخ و تاری بود،
بختِ ما چون روی بدخواهانِ ما تیره.
دشمنان، بر جانِ ما چیره.
شهر سیلی خورده هذیان داشت.
بر زبان بس داستانهای پریشان داشت.
زندگی سرد و سیه چون سنگ،
روز بدنامی،
روزگار ننگ.
غیرت، اندر بندهای بندگی پیچان،
عشق، در بیماری دلمردگی بی جان
.....
۶٣۶٨۶ - تاریخ انتشار : ۶ مرداد ۱٣۹٣
|
از : هادی صوفی زاده
عنوان : به آقای البرز
آقای البرز، اگر دقت نمائید در متن مطلب اصلی در پاسخ به آقای فانی یزدی اشآره کردهام که بدنه احزاب کوردی منجمله حزب آقای هجری از طرف بدنه خود سخت تحت فشارند تا موضوع استقلال و راه عبور از فدرالی را در برنامه خود بگنجانند. این بدین معنی است که طب استقلال طلبی در میان این تشکیلاتها فزونی یافته است و ما افکار عمومی را از کانالهای گوناگون تعقیب میکنیم. حتی این مسئله در مورد آذربایجان جنوبی نیز صادق است. حدود ۲ سال قبل آقای انصافعلی هدایت یک نظر سنجی را انتشآر داد که ۵۵ از مردم تبریز نظر به استقلال آذربایجان دارند. از جهت دیگر نوع خواست در مبارزه و بینش آقای هجری و در کل احزاب سیاسی ملتهای غیرفارس با آنچه اپوزسیون سراسری دنبال می کنند فرق دارد و اینها همگی نشان از شکاف ملی، سیاسی در جامعه ایران و آسیب پذیری جامعه یکدست ایرانی را میرساند. آنچه بخود من مربوط است چند سالیست به این نتیجه رسیدهام که جامعه ایران دموکراتیزه نخواهد شد مگر اینکه تجزیه گردد. حتی زمانی جامعه فارس زبان ایران از لذت دموکراسی بهرهمند خواهند که ایران تجزیه گردد. با سیرچ در گووگل میتوانید نظرات مرا در مورد محاسن تجزیه ایران جویا شوید.
پدیده و یا کارزار ضد جنگ مورد اشآره شما علیه ایران بسیار پررنگتر از کارزار ضد جنگ علیه عراق نبود ، تازه پدیده میلیونی ضد تهاجم نظامی به عراق از طرف صلحدوستان جهانی راه اندازی میشد که به جایی نرسید، اما اغلب نمایشهای ضد تهاجم نظامی به ایران از طرف جریانهای ایرانی و افراد گماشتهای که تحت عنوان جنبش سبز از کشور به غرب گریخته بودند اما ماموریتهای دیگری داشتند. کسی نمی تواند وجود نیروهای فعال ایرانی را نادیده بگیرد اما مشکل من با شما در این است که آنان را طرفدار دموکراسی میدانید. از نظر من نیروهای ایرانی طرفدار دموکراسی تنها برای مرکز ایران هستند. چیزی که تا این لحظه در تورکیه می توان مشابه آنرا دید.
در ارتباط با کامنت بعدی شما در مورد جمهوری آذربایجان باز هم با تمام نواقصی که آن جمهوری دارد امید به آینده آنان بیشتر از دیگران است. امروزه باکو به الگویی برای آذربایجانیان جنوبی شده است و نگاهی به کنگره آذربایجانیان جهان نشان میدهد که همگرایی در میان آنان شدید است. بنده از این جهت که بطور روزانه اوضاع مربوط به کشورهای حوزه قفقاز بویژه جمهوری آذربایجان را دنبال میکنم به خود اجازه اظهارنظر در آن میدهم. جهت اطلاع اخیرا در جمهوری آذربایجان طرحی به مجلس داده شده که نام جمهوری آذربایجان به آذربایجان شمالی تغییر یابد و ایران به این مسئله اعتڕاض نمود. بکارگیری واژگانی نظیر شمال کوردستان، جنوب کوردستان، شرق و غرب کوردستان جزو کلماتی است که در جامعه کوردستان کاربرد روزانه دارد و برای بکارگیری این موارد نیاز نیست مقررات بین المللی را در نظر گرفت. هنر جاذبههای روح ملی در میان کوردها را باید در این گونه مسائل جست. شما باید ببنید که با محاصره شهر کوبانی در غرب کوردستان صدها نفر بتونهای ایجاد شده در مرز تورکیه را ویران کردند و برای کمک برادران خود به آنسوی مرز رفتند. شما باید بدانید طبق رعایت و قوانین مورد نظر شما یک کورد در درس تاریخ باید بجای اوجالان کورد تورکیه و بارزانی کورد عراق باید درس مصدق را یاد بگیرد اما مطمئن باش که از هزار نفر در شرق کوردستان ده نفر با نام مصدق از مطرح ترین و خوشنام ترین چهره ایرانی آشنا نیستند اما از هزار نفر ۹۹۰ نفر با نام بارزانی و اوجالان آنسوی مرز انس گرفتهاند این ریشه در همبستگی روح ملی یک ملت دارد.
شاد باشید
۶٣۶۷۷ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣۹٣
|
از : البرز
عنوان : ممنون از اینکه با البرز هم کلام شدی
آقای صوفی زاده گرامی، ممنون از اینکه با البرز هم کلام شدی. به اعتقاد البرز، یعنی نویسنده این کلمات، هویت هر شخصی، نه در نام اوست، بل در سخن و جایگاهی است، که او از آن دفاع می کند. اینکه نام شما را وارد بحث کردم، نظرم نشان دادن در هم تنیده گی واقعی مردم ایران است، که در طول هزاران سال گذشته وجود داشته است، و نه چون اتحاد جماهیر شوروی که بعد از هفتاد سال از هم پاشید، چون مبنای وجودیش را از دست داده بود.
در کار مقایسه هم میشود، مقایسه را با رتبه هایی پائین تر انجام داد و هم مقایسه ای جدی. اگر جمهوری آذربایجان را، نه با کشورهایی چون آلمان و فرانسه، بل با ترکیه اردوغان هم مقایسه کنی، جمهوری آذربایجان چنان درگیر رشوه و زورگویی است، که شما را جهت دیدن فغان مردم دعوت میکنم به دیدن گزارشاتی که تلویزیونهای اروپایی، قبل و همزمان با مسابقات موسیقی یوروویژن باکو، از باکو و اطراف آن تهیه کرده بودند. در این گزارشات مردم عادی کوی و برزن باکو بعضا با گریه از اجحافات خاندان علی اف سخن می گویند
نمیدانم، آیا شما موافقید، که هر نامی باید ریشه ای، یا مبدائی برای تأیید داشته باشد، ریشه اصطلاح جنوب کوردستان(کردستان) چیست. اگر مبنا را بر این گذاشته ایم، که بر مبنای رأی مردم اقدام کنیم، بر اساس کدام ارگان منتخب رأی مردم چنین واژه ای ابداع شده است. مکان مورد نظر شما هنوز هم بطور رسمی، نام اقلیم کردستان عراق را بر خود داشته و به تازگی یکی از فرزندان این اقلیم عراقی به ریاست جمهوری عراق برگزیده شده است. اگر ما از دیگران انتظار رعایت مقررات و قوانین را داریم، خود قبل از همه باید خود را موظف به رعایت آن بدانیم.
۶٣۶۷۱ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣۹٣
|